دوشنبه, ۱۶ مهر, ۱۴۰۳ / 7 October, 2024
مجله ویستا
حلقه محدود قدرت
آمار از افزایش محسوس بیکاران فارغالتحصیل مراکز آموزش عالی خبر میدهد اما دایره ساخت قدرت در ایران حاضر به فراخ ساختن خود نیست. شواهد متعددی را بهویژه در چند سال اخیر، در این خصوص، شاهد بوده و هستیم. هیچ چیز تکراریتر از مشاهده چهرههای تکراری و مدیران ارشد دارای چند پست و جایگاه اداری نیست. جامعه بیش از پیش، عادت و باور میکند که گویی <صلاحیت> اداره امور و مدیریت کلان درخور شهروندان معمولی نیست. <مشارکت> واقعی شهروندان هر روز معنایی نحیفتر مییابد. شواهد در این خصوص بس متعدد است. به هر عرصهای که سرک کشیده شود، <در> اداره امور، بر همین <پاشنه> میچرخد. اجازه دهید از دم دستترین عرصه و البته از منظری حوزهای، فاقد حساسیتهای ویژه، گواه آوریم؛ ورزش. رئیس سازمان تربیتبدنی، که معاون رئیسجمهور است، در انتخاباتی قابل تامل، رئیس کمیته ملی المپیک نیز میشود. پافشاریهای سازمان بازرسی کل کشور و رئیس آن، مصطفی پورمحمدی، در اعتراض به تصدی دو شغل و مدیریت این هر دو حوزه از سوی علیآبادی تاکنون بیحاصل بوده است. بدیهی است که آقای رئیس (علیآبادی) چنین رویکردی را در مجموعههای تحت مدیریت خود تعقیب کند. اینچنین، ایشان، که ریاست مجمع دو باشگاه اصلی و پرطرفدار کشور (پرسپولیس و استقلال) را برعهده دارد، در انتخاب اعضای هیاتمدیره دو باشگاه و البته انتخاب مدیران عامل بهگونهای غیرمستقیم رویه خویش را جاری میسازد. اینگونه است که از فرط کمبود نیروی زبده و مدیر توانمند در این دیار، رئیس فدراسیون دوچرخهسواری مدیرعاملی باشگاه استقلال را هم عهدهدار میشود. یا مصطفوی، چهره تکراری فوتبال کشور، در هفتمین دهه از زندگیاش، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس میشود و پس از آنکه با اعصاب و روان میلیونها هوادار بازی میشود، جای خود را به یک چهره تکراری و آزمونشده دیگر میدهد؛ انصاریفرد. وقتی در هیاتمدیرههای این دو باشگاه، آنچه وجود ندارد، <پیشکسوت> است و آنچه سایهگستر شده روابط اعضا با آقای رئیس است، جز این نمیتوان انتظار داشت. حتی سوالی از این دست هم ره بهجایی نخواهد برد که جوانی بدون تخصص و دانش ویژه و تجربه خاص چگونه هم عهدهدار سخنگویی و مدیریت روابط عمومی سازمان تربیتبدنی میشود و هم در باشگاهی چون پرسپولیس با میلیونها طرفدار که قطعا شمار قابلتوجهی از آنان دارای صلاحیت، دانش و علاقه بیشتری به باشگاه هستند، عضو هیاتمدیره؟! <رابطه>های خویشاوندی و فکری- سیاسی و قومی و قبیلگی (ژنتیکی یا سببی یا جناحی) بر هرچه شعار شایستهسالاری و نخبهگرایی است، میخندد و میخندد. اینگونه <جوانی> یکشبه ره صدساله میرود و پلههای مدیریت را صد تا یکی طی میکند و بر صدر یکی از دو شرکت اصلی تولید خودروی کشور تکیه میزند. وقتی، اصل بر <تعهد> به یک <پروژه> باشد و <خودی> بودن مهمترین مولفه برای تصدی مدیریتهای کلان، چنین اتفاقاتی غریب نیست. <برابری مدنی> از جمله مبانی فکری دموکراسی محسوب میشود و <برابری فرصتها> اصلی بسیار کلیدی در نظامهای دموکراتیک است.
شهروندان حق دارند از فرصتهای برابر برای ارتقای جایگاه اجتماعی و منزلتی خویش بهره جویند و به مشارکت و رقابت با دیگران دست یازند. هر تبعیضی (اعم از جنسیتی، مذهبی، قومی، یا سیاسی) که موجب شود شهروندانی از نایل شدن به حقوق مسلم و قانونی خویش محروم بمانند، نظام سیاسی را از منظر رعایت حقوق مدنی شهروندان و تکریم اصالت برابری، و در نهایت، تحقق لوازم دموکراسی با پرسشهای جدی روبهرو خواهد ساخت. آشکار است که وقتی حداقل دموکراسی (مشارکت و رقابت میان نیروها و گروههای عمده سیاسی و دست به دست شدن قدرت میان آنها) مخدوش شود، پیامدهایی اینچنین (خدشه به برابری اجتماعی) گریبانگیر شهروندان خواهد شد. در چنین وضعی، سمت و سوی شعارها روی سکوهای ورزشگاهها، حداکثر دامن سرمربی و مدیرعامل را خواهد گرفت. کسی نخواهد گفت که این بنیان و ساختار را چه فرد یا افرادی بر مبنای رابطه و نه تخصص و کارآمدی و توانایی سامان دادهاند و بازتولید میکنند. کسی نمیپرسد که چگونه فلان استاد دانشگاه آنقدر توانایی و ویژگی و دانش و انرژیدارد که از سخنگویی هیات دولت تا مدیریت وزارت دادگستری و از آنها تا عضویت در شورای نگهبان را نظم بخشد و هدایت و مدیریت کند. یا چگونه همسر محترمه آن وزیر یا فلان استاندار، یکباره و در پی تصدی امور از سوی زوجش، پا به حوزه مدیریت و مشاوره کلان در امور زنان مینهد. یا چگونه است که نزدیکان و بستگان بهمان وزیر، یکی یکی به خط میشوند و سمتهای تخصصی را در وزارتخانهای حساس، مال خود میکنند... و این همه در کشوری بهوقوع میپیوندد که صف فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکار هر روز طویلتر و طویلتر میشود و دیدن چهرههای تکراری در مدیریتهای ارشد، عادیتر و معمولیتر... جالب آنکه در بلوک قدرت هم کمتر <شخصیت حقوقی> مشاهده میشود که این وضع را مورد نقد و پرسش قرار دهد و در پی تغییر و اصلاحی جدی در این روند باشد. در موارد معدودی نیز که مواخذه و پرسشی صورت میگیرد (نظیر اصرارهای رئیس سازمان بازرسی کل کشور؛ صرفنظر از علل و دلایل اقدام وی) ساخت قدرت چنان یکدست است و هسته مرکزی قدرت چنان بیعنایت به این انتقادها، که هر اقدامی به آب در هاون کوفتن میماند...
مرتضی کاظمیان
منبع : روزنامه اعتماد ملی
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست