یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


آگهی ، آگاهی نیست


آگهی ، آگاهی نیست
۹۱ درصد روزنامه نگاران در محیط كار خود دچار فشار روانی هستند . ۵/۷۱ درصد روزنامه نگاران به دلیل استرس شغلی با همسر خود دچار اختلاف شده اند . ۱۰۰ درصد روزنامه نگاران فاقد احساس امنیت شغلی هستند و ۶۹ درصد آنان حداقل یكبار تصمیم به ترك این شغل گرفته اند . ۶۶ درصد روزنامه نگاران دارای یكی از عارضه های پرخاشگری ، بیخوابی ، افسردگی ، خواب آلودگی ، شتابزدگی در انجام امور و فراموشی هستند(۱) .وبر اساس مطالعات سازمان بین‌المللی كار ، روزنامه‌نگاری یكی از ۱۰ شغل پرخطر به شمار می‌آید . حرفه ای که آنچه همواره درآن درج است بیم جان است , نه عافیت طلبی وشکوه تاج سلطانی .
تاریخ این دیارخود سند زنده ای است از جان باختگان راه قلم وحقیقت . آنان که با‹‹نه›› گفتنی به وسوسه ‹‹ بودن›› , جاودانگی را برای خود به ارمغان آوردند وزمستان مرگ را به بهار‹‹ بودن›› ترجیح دادند . مردگانی که عاشق ترین زندگان شدند وبه یقین جاودان خواهند ماند. آری, به راستی اینان بیدارترین خفتگانند .
دراین میان جای روزنامه نگاران نیز خالی نیست . البته روزنامه نگارانی كه بال بگشوده واز گندستان ‹‹روزمرگی››و‹‹ابتذال›› رهایی یافته اند و‹‹نه›› رابارساترین آوا سرداده اند . روزنامه نگارانی كه به دخمه های سكوت پناه نبردند وزبان در كام وسر در گریبان نكشیدند تا توفان بی امان بگذرد. چرا كه در تاریكترین لحظات شوربختی ونومیدی برای ماندن با ابلیس قراری نبستند,‹‹آری››نگفتند ،زانو نزدند وسر تسلیم فرو نیاوردند زان سبب که به خورشید اعتقاد داشتند وبه خورشید واره ای دل خوش نمی كردند .
در تاریخ پر ادبار این سرزمین با سرخی خون خود تاوان‹‹نه›› گفتنشان را به فقر وفسادوبی عدالتی گرفته اند .نام و یادشان از پس سالها بر بلندای تاریخ جاودان مانده كه با ابتذال وروزمرگی حاکم بر نهاد فرهنگ نسبتی برقرار نکردند وافکار عموم ملت ومخاطب آگاه جایگاهی خاص دراندیشه والایشان داشت . قدر كلام را آنگونه كه بایسته بود می دانستند وآگهی را بر مسند آگاهی نمی نشاندند .
ارزش كلام دررابطه آن با زندگی وعمل است . كلام به خودی خود می تواند شمشیر دودم باشد : دررابطه بادرك صحیح شرایط تاریخی كلام می تواند راهگشای آینده باشد ونیرو ها ی خلاق اجتماعی رادر جهت تعالی وكمال انسانی بسیج كند .
اما اگر رابطه كلام با عمل اجتماعی قطع شود ، اگر كلامی بر زبان آید كه ازضرورت زمان وامكان تواناییهای حقیقی نیروهای اجتماعی برنخیزد ، هیچ نتیجه عملی نخواهد داشت وبه عمل نخواهد پیوست . دراین صورت سخنها به كردار بازی خواهد بود وجامعه رو به قهقرا خواهد رفت .
‹‹ نویسنده ملتزم می داند كه سخن همانا عمل است . می داندكه آشكاركردن تغییردادن است . نمی توان آشكار كرد مگر آنكه تصمیم بر تغییر دادن گرفت . نویسنده ملتزم آن رویای ناممكن را ازسربه در كرده است كه نقش بی طرفانه وفارغانه ای از جامعه واز وضع بشری ترسیم كند .انسان موجودی است كه در برابر هیچ موجودی نمی تواند بی طرف باشد : حتی خدا .›› (۲)
نام نویسنده برازنده كسی است كه مسئول باشد .مسئول دربرابر خود ودربرابر همه دل واپسی هایی كه دراین جهان رنجور وجود دارد. . ‹‹سود، اخلاق جامعه سرمایه داری است›› (۳ ) وهنگامیكه سود به دلواپسی نویسده بدل گریده وبه کردارش جهت می دهد لاجرم رسانه های نوشتاری چون مطبوعات نیزدیگر رکنی از دموکراسی نبوده و چون ابزاری برای نیل به این مقصود تلقی می شود .
اقتصاد امری است مهم وكلیدی دراداره یك نشریه وناگزیر یكی از عوامل اصلی یك مطبوعه است اما آنچه از آن مهمتر است فرهنگ به عنوان عامل رشد دهنده جامعه می باشد . «مطبوعات وسیله تجارت نیست ». تنها ‹‹ آگاهی بخشی›› و ‹‹روشنگری›› است که می بایست آرمان یك نشریه باشد است . رسانه بنگاه تبلیغاتی نمی باشد كه صفحات خودرا به فروش برساند .موجودیت یك رسانه به داشتن مخاطب است ورسانه بدون مخاطب محلی از اعراب ندارد . هرچند از اقتصادی قوی برخوردار باشد .
یكی ازعلل ضعف امروزی مطبوعات محلی كه در نشریات سراسری نیز كمابیش شاهد آن هستیم به فراموش سپردن این وظیفه خطیر است . درمطبوعات تبلیغات به منظورسودبیشتر به مقام روشنگری نشانده شده وبه آنان نه صاحبان قلم واندیشه كه بازاریابانی جهت می دهند كه به این كالای فرهنگی نگاهی سانتی متری دارند .
درمطبوعات سرمایه محوری كه آگهی بر مسند آگاهی نشسته مقام صاحبان اندیشه ونویسندگان مقالات نه مقامی در خور شأن آنان كه به منزله كسانی تلقی می شوند كه هر مقاله آنان جای یك یا چند آگهی چند سانتی متری را پر خواهد كرد ودرآمد ناشی ازآن را به پرداخت وجهی به نویسنده . وجهی كه در مطبوعات محلی كمتر شاهد پرداخت آن هستیم .
نویسنده ای كه اندیشه اش را مكتوب می كند هدف نهایی اش همانا روشنگری است وهمواره دریافت وجه در قبال نوشته دغدغه اصلی او نبوده است كه اگر اینگونه بود به پیشه دیگری روی می آورد . پیشه ای كم خطر تر وپر سودتر وهمین امر دست آویز كسانی قرار گرفته است كه مسندی فرهنگی را به پایگاهی سود آور تبدیل كرده اند و‹‹روزنامه ››را به ‹‹روزی نامه›› .
‹‹آیا مطبوعاتی كه خود را به سطح یك كسب وكار تنزل داده اند به خصوصیت خود وفادار مانده اند ومطابق با شرافت ماهوی خود عمل می كنند ؟
یقینا نویسنده باید درآمدی داشته باشد تا بتواند زندگی كند وبنویسد اما تحت هیچ شرایطی نباید به خاطرآنكه درآمدی داشته باشد وزندگی كند ، بنویسد ››(۴)
امروز شاهد حاكمیت بی رحمانه سرمایه درمطبوعات هستیم .حاكمیت سرمایه ای كه باعث شده صنفی فرهنگی را كه اقتضای پیشه اش پیوند مداوم با بطن اجتماع است به بنگاه تبلیغاتی تبدیل كند كه داشتن مخاطب نه تنها دغدغه ای برایش نیست بلكه تنها صفحات آگهی وسود بیشتر ملاك كارش قرارگرفته است . مطبوعاتی كه با علم به نداشتن مخاطب بازبه دوام خود ادامه می دهند . بادل خوشی آگهی وتوزیع رایگان در ادارات دولتی .
‹‹وسیله›› به جای‹‹هدف›› نشسته و‹‹جزء›› به كلیتی مبتذل تبدیل شده . سرمایه ای كه بایدچون وسیله ای جهت اعتلای فرهنگ وآگاهی باشد خود به هدف تبدیل گشته وآگهی بر آگاهی گرد فراموشی نشانده .
نه روزنامه نگاری حرفه ای است برج عاج نشین كه مخاطب درآن محلی از اعراب نداشته باشد ونه روزنامه پاچال بازاری كه برسر هر سانتی مترش ارزشی اضافی كسب شود . بلكه روزنامه نگار سخنگوی نخبه جامعه خویش است . نقد می كند وضع موجود را تا به موعودی دست یابد وروزنامه نه یك كالای تجاری كه یك محصول فرهنگی است كه آگهی درآن وسیله ای است وهدف تنها ‹‹آگاهی››است .
خسرو صادقی بروجنی
پانوشت:
۱- تعبیر‹‹عرق ریزی روح›› از ویلیام فاکنر در مورد‹‹ نوشتن›› است که در خطابه به مناسبت قبول جایزه نوبل عنوان کرد.
۱-آمار ارائه شده از پایان نامه كارشناسی ارشد ارتباطات مهرداد خلیلی استخراج شده .
۲- ادبیات چیست؟ - ژان پل سارتر ، ترجمه ابوالحسن نجفی ، مصطفی رحیمی - چاپ زمان
۳- امیرحسین آریانپور
۴- سانسوروآزادی مطبوعات –كارل ماركس –حسن مرتضوی –نشراختران
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید