چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
اخلاق روحانیان خدمتگزار
خاستگاه دگرگونی عظیم که در بهمن«۵۷» شاهد آن بودیم، حوزه علمیه قم بود و مایه از سرچشمه گوارای اسلام ناب میگرفت.
پس از انقلاب اسلامی، افزون بر لزوم استمرار آن وظایف در شعاعی گستردهتر، ضرورت پذیرش مسؤولیتهای انقلاب و سامان دادن به امور مردم و پی ریختن نظامی نو و هماهنگ و با فرهنگ و ارزشهای اسلامی نیز، متوجه آنان بود.
ضرورت اسلامی کردن ساختار سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، اداری و... ایجاب میکرد که روحانیت، به عرصههای سیاسی و فرهنگی گام بگذارد و گاه، مسؤولیتهای را بر عهده گیرد.
ابتدا، پنداشته میشد که اگر روحانیت پس از شکستن آخرین سدهای پایدار دشمن و تا راندن استعمار و برقراری نظام، تنها بر سیر اجرایی امور و عملکرد مجریان نظارت کند، کارها بر وفق مراد، پیش خواهد رفت، ولی در همان ماههای نخستین، و ناگزیر، روحانیت، باید حضور جدّی و کار ساز در پستهای کلیدی داشته باشد.
برخی از آنان که به برکناری روحانیت پای میفشردند، حفظ قداست و موقعیت روحانیت و حوزههای علوم دینی را بهانه میکردند و میگفتند ارزش معنوی و جایگاه والای روحانیت، بیش از اینها برای ما، مهم است و باید جدای از گردونه کارهای اجرایی و اداری باشد، تا قداستش محفوظ بماند.
البته از همان آغاز، روشن بود که این، نغمهای است شیطانی، منتهی در لباس دلسوزی و جانبداری از روحانیت و گاه از زبان دلسوزان و طرفداران جدّی قداست روحانیت.
همچنین روشن بود که چنین امری، شدنی نیست و اگر روحانیت از عرصه به در رود و کشور و انقلاب را به حال خود رها کند و منتظر ساماندهی کارها و حلّ دشواریها توسط لیبرالها و روشنفکران غرب زده بماند، همه تلاشها و خون دل خوردنهای او، به هدر میرود.
بی گمان، ممکن است در فعالیتهای اجرایی و اداره کشور و انقلاب، آن هم در شرایط نابسامان جنگ و ویرانیها و دشواریهای به جای مانده از رژیم طاغوت و فشارهای اقتصادی، به خاطر سخنان انتقادی و پرخاشهای مردم، چنین پنداشته شود که به قداست و موقعیت روحانیت، خدشه وارد آمده، ولی باید توجه داشت که اگر کار برای رضای خدا باشد، روزی جلوه خواهد کرد و مردم نیز، خواهند فهمید که خدمتگزاران واقعی کیانند. افزون بر این، حفظ قداست و معنویت، در کوران حوادث و در فعالیتهای سیاسی اجتماعی، اهمیت و ارزش دارد، نه با کنارهگیری از مردم و کارهای سیاسی و اجتماعی.
انقلاب اسلامی، فرزند حوزه است و به دست روحانیان و طالبان علم، که محصول حوزهاند، به ثمر نشسته، از این روی، جایگاه روحانیت در انقلاب اسلامی، بر کسی پوشیده نیست. امروز، جدایی حوزه از نظام و روحانیت از سیاست، دشوار است. این دو، با هم عجین شدهاند.
این، بدان معنی نیست که همه روحانیان، در تشکیلات حکومتی کارهای رسمی بر عهده گیرند. عجین شدن با نظام و سیاست، غیر از عهده داری کارهای سیاسی و اجتماعی است. بسیاری از روحانیان، در حوزههای علمیه، در کار آموختن و آموزاندند و یا در شهرها و روستاها به وظایف دینی و پاسخ گویی به مراجعات مردم و... میپردازند و عهده دار مسؤولیت سیاسی نیستند، ولی همراه نظام هستند و در راه استوارسازی آن تلاش میورزند و مردم را برای به ثمر رساندن آرمانهای بلند انقلاب، بسیج میکنند.
بالآخره، چه روحانیان در پستهای اجتماعی و سیاسی باشند، چه نباشند، مردمان، کنجکاوانه، کارهای آنان را زیر نظر دارند و روشن است آنان که کاری در دست دارند، بیشتر به باز خواست کشیده میشوند.
اکنون، دنیای اسلام و مستضعفان جهان، چشم امید به انقلاب و عملکرد روحانیان دارند. آنان میخواهند بدانند رو حانیان و حوزههای علمیه که اکنون عهده دار حکومت گشته اند و بیشترین و بزرگترین امکانات مادی و معنوی کشور را در خدمت انقلاب گرفتهاند، چه میکنند، چه رفتاری با مردم دارند و به چه میزان به تحقق شعارها و آرمانهای حکومت الهی و گسترش عدالت اجتماعی، اهتمام میورزند. آیا غرور قدرت و جاه و تجملات وسوسه برانگیز، زندگی ساده و بی تکلف آنها را مغلوب خویش، نخواهد ساخت؟ آیا فضائل اخلاقی و معنویات و ارزشهای روحانی، که بزرگترین و مهمترین شاخصه طالبان علم و حوزههای علمیه در طول تاریخ بوده است، در گردباد خواهشها و طوفان مشکلات، لرزان نخواهد شد؟ آیا حوزههای علمیه و روحانیت شیعه، در بعد معنوی و ارزشهای اخلاقی، به انحطاط کشیده نخواهد شد.
روحانیت، گر چه یک حزب، یا تشکیلات سیاسی و اجتماعی نیست و بسان سازمانها و حزبهای سیاسی، مرامنامه و اساسنامه ای ندارد و چهار چوب کار آن، به گونه دقیق، معین نشده، ولی با این حال، اصول کلی کارهای آن روشن است. فلسفه وجودی روحانیت و گونه کار آن، تا حدود زیادی گستره کار آن را روشن میسازد.
ورود به جرگه روحانیت، آن هم در شرایطی که مدیریت و هدایت انقلاب بر عهده این نهاد قرار دارد، آداب ویژهای را میطلبد که باید رعایت شود.
آدابی که در حزبها و تشکیلات سیاسی جایی ندارند. آنها، به تناسب نوع تشکل و یا حکومت و سمت و سو و گرایشهایی که دارند، از ابزار قانونی و مقرراتی که مینهند، در نظم و انظباط، بهره میگیرند.
در این نوع حکومتها و حزبهای سیاسی، اخلاق، اگر هم باشد، بسیار کم رنگ و تحت الشعاع سایر امور است.
در صنف روحانیت، اخلاق، مسأله بنیادی است و مقدم بر دیگر امور، زیرا در اسلام، اخلاق و ارزشهای انسانی، جایگاه والایی دارند و رکن اساسی امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به شمار میروند.
دستور العملها و سفارشها حضرت علی(ع) در جنگهای جمل و صفین به فرماندهان و افسران ارتش اسلام، گواه این سخن هستند.
از این روی، صنف روحانیت، وظیفه دارد، این رکن اساسی را پاس بدارد و با حرکات سیاسی اجتماعی خود، در هم آمیزد و کار را با آن پشتوانه عظیم به وجود برد.
این صنف، باید به پیرامون خود دقیق بنگرد، و از آفات، دامن برگیرد، به انتظارها درست پاسخ بدهد، حساسیت شغلی خود را دریابد و...
● قدرت و لغزشگاهها
در طول تاریخ، کمتر حاکم و صاحب مقام و قدرتی بوده که سالم مانده باشد و در دام شهرت و شکم گرفتار نشده باشد. بسیار بودهاند افرادی که در شرایط عادی که موقعیت و مقامی نداشتهاند، پاک و مهذب و آراسته به ملکات و مکارم و اخلاقی میزیستهاند و همواره از کاستیهای اخلاقی دیگران در رنج بودهاند، ولی هنگامی که خود به مقامی رسیدهاند و ثروتی به دست آوردهاند، دامن تقوا و تقدس را از کف داده و به دهها ضعف اخلاقی گرفتار آمدهاند.
در سدههای نخستین که مسلمانان با پیروزیهای بزرگ و پی در پی، به سرعت، بر حدود نیمی از جهان آن روز، مسلط شدند و با گشوده شدن دروازههای ایران و روم و سرازیر شدن ثروتهای فراوان، به سوی آنان به امکانات عظیم مالی دست یافتند و مبادلات تجاری و کارهای اقتصادی رونق گرفت، کم کم، آثار رفاه بروز کرد و آن دلیریها و بی باکیها رو به افول نهاد که برای جهان اسلام، دهشتانگیز بود.
مؤمنان پاکباخته و مبارز، که تا دیروز، به چیزی جز خشنودی خدا و سر بلندی اسلام و مسلمانان و حاکمیت دین خدا نمیاندیشند، گرفتار رفاه زدگی و خصلتهای طاغوتی و ضد ارزشی برخاسته از قدرت و ثروت شدند. اموری که تا آن هنگام، به شدت از آن پرهیز داشتند.
انحراف خلاف از مسیر اصلی خویش، از همان آغاز، سبب شد که افراد نا صالح، روی کار آیند و همه چیز را ملک خود بپندارند. بسیاری از زمینهای آباد، تیول نزدیکان و خویشان خلیفه شد و...
حضرت امیر(ع) پس از به دست گرفتن زمام امور مسلمانان در نخستین خطبه، فرمود:
«... الا وان بلیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله نبیّه(ص) و الذی بالحق لتبلبلن بلبله و لتغربلّن غربله و لتساطّن سوط القدر حتی یعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم...»
... آگاه باشید. تبره روزیها، درست همانند زمان بعثت پیامبر(ص) ، بار دیگر، به شما روی آورده است.
سوگند به آن که پیامبر را بحق بر انگیخت، به سختی مورد آزمایش قرار میگیرد و غربال میشوید و همچون محتویات دیگ، هنگام جوشش زیر و رو خواهید شد، تا آن که بالاست پایین و آن که، پایین است، بالا قرار گیرد...
پس از شهادت حضرت امیر(ع) و دوران کوتاه امام حسن(ع)، زمام امور، به دست حاکمان نالایق بنی امیه افتاد. آنچه را که حضرت امیر(ع) از آن بر حذر میداشت، به گونه آشکارتری در زندگی آنان و ارکان حکومت رسوخ یافت.
هر یک از امامان(ع) به مقتضای حال و موقعی و جایگاهی که داشتند، به پاسداشت ارزشها پرداختند. امام سجاد در اوج اختناق بنی امیّه، از راه آموزشهای اخلاقی، در قالب دعا، که بخشی از آن در صحیفه سجادیه گرد آمده، به تقویت ارزشها و تهذیب نفوس مؤمنان پرداخت.
صدور چنین دعاهایی از سوی امام، افزون بر بار سیاسی و آموزشی، بیانگر این واقعیت بود که آموزشهای اخلاقی در شرایط دستیابی به قدرت و ثروت، یک ضرورت است.
تاریخ افول حاکمان قدرتمند، بسیار عبرتانگیز است. فراوان بودهاند حکومتهایی که تجمل و رفاه، همچون موریانه، پایههای حاکمیت و اقتدار آنان را سست ساخته و سپس با رخدادی کوچک در هم ریخته است.
درباره تجمل گرایی شاه سلیمان صفوی نوشتهاند:
«خیمههای شاه سلیمان، به قدری وسیع بود که داخل آنها، حمامها و حوضهای آب، وجود داشت. علاوه بر این، در خیمهها، باغچههای بسیار زیبا و پر گل یافت میشد...
چادر شاه در گرگان، به طول ۶۰ متر و به عرض ۳۵ و ارتفاع ۳۰ پا بود و پنج ستون مدور، که با اسبابهای طلایی و شمش تو پر طلا و نقره مزین بود، تکیه داشت. به نوک هر ستون، گویهای شمش طلای تو پر قرار داشت و درون آن، یکسره زر بفت بود...»
صفویان، که در آغاز، به چیزی جز پیروزی بر دشمن و افزایش توان نظامی کشور نمیاندیشیدند، پس از گذشت چند دهه، درست، پس از آن همه پیروزیهای شگفت و شکوفایی و رونق اقتصادی و فرهنگی، به تجمل و عیش و نوش روی آوردند.
داروغگان و شبگردان، به جای حفظ جان و مال مردم و برقراری امنیت، رفیق قافله و شریک دزد شدند.(۵)
روشن است که در چنین هنگامی، بر قراری امنیت و عدالت و حفظ کشور از دست اندازی بیگانگان، که در آغاز، بر آن پای میفشردند، موردی نداشت، زیرابه گفته غزالی:
«بی قناعت، عدل ممکن نشود. (اگر دولتمردان) طعامهای خوش خورند و جامههای نیکو پوشند، شیرازه کار از هم میپاشد.»
روحانیت، که همواره به زهد و قناعت و ساده زیستی مفتخر بوده است، اکنون که با گونه گون دشمنیها و کینه توزیهای دشمنان داخلی و خارجی رو در روست، باید هوشیارانه مراقب باشد که در دام آفتها و وسوسههای نفسانی و شیطانی گرفتار نیاید.
این نکته، همواره باید آویزه گوش عالمان دین و حوزویان، بویژه روحانیانی که در نظام اسلامی، کمر به خدمت بستهاند، باشد که همه اقتدار و عظمت و محبوبیت و قداست روحانیت، برخاسته از اخلاص و تقوا و خدمتگزاری مخلصانه و زاهدانه آنان به اسلام است. اگر این افتخارات را با کارهای ناشایست، از بین ببرد، چیزی در دست ندارد و کاری از پیش نخواهد برد.
این خطرها، برای روحانیت، پس از پیروزی انقلاب، به وجود آمد لغزشگاهها بسیار شد و وسوسههای شیطانی بی شمار.
روحانیان باید کاری کنند که در چشم مردم خاشع و متواضع و به دور از ناز و تکبر جلوه کنند. توصیه حضرت امیر(ع) به کارگزاران خود، میتواند چراغ راهی باشد برای روحانیان ما در این روزگار:
«و ان من اسخف حالات الولاة عند صالح الناس ان یظن بهم حبّ الفخر و یوضع امرهم علی الکبر.»
از بدترین و پستترین صفات زمامداران آن است که صالحان از مردم، آنان را افرادی دوستدار فخر و غرور، گمان کنند و کارشان را بر خود بزرگ بینی حمل کنند.
● روحانیت و انتظارها
مردم، روحانیت را نماینده اسلام میدانند. از این روی، به آنان با دید احترام مینگرند و انتظارهایی هم از آنان دارند:
رفتار درست، گفتار به قاعده، زندگی به دور از اسراف و تبذیر و...
مردم بر این باورند که روحانیان، باید مانند پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) ساده و بی تکلف زندگی کنند و از مواهب زندگی کمترین بهره را ببرند و در برخورد با مردم، در اجرای امور، در داوریها و... الگوی دیگران باشند. چنین انتظار و چشمداشتی، بجاست، به دو جهت:
۱) جایگاه ویژه روحانیت.
۲) شعار روحانیت.
روحانیت، به خاطر جایگاه اجتماعی که دارد، از اسلام میگوید و بدان دعوت میکند،به تشریح ارزشهای اخلاقی میپردازد و از مردم میخواهد که زندگی خود را با ارزشهای اسلامی هماهنگ کنند و... طبیعی خواهد بود که مردم، از خود وی انتظار داشته باشند که درست مشی کند و به ارزشهای اخلاقی در زندگی خود، جامه عمل بپوشد و بدانها پایبند باشد.
● نگهداشت ارزشها و پایبندی بدانها، باشد.
نگهداشت ارزشها و پایبندی بدآنها، امروزه که روحانیت در جمهوری اسلامی جایگاه ویژهای دارد، بیش از پیش باید نمود داشته باشد.
در دوران قدرت، با مردم بودن و ساده زیستن و خاشع بودن زیباست و ستودنی و گرنه در حال ضعف و به دور از قدرت و ثروت، مردمدار بودن و ساده زیستن و فروتنی کردن، آنچنان ارزشی ندارد و چنین حرکاتی جلوهای ندارد و اثری به جا نمیگذارند.
اگر روحانیت میخواهد که جا پایی داشته باشد و آینده در دستهای او باشد و جامعه به سلامت به مسیر خود ادامه دهد و از همه مهمتر، خواهان تحقق آرمانهای اسلامی است و تداوم انقلاب اسلامی، سز است که به گونه دقیق مسائل ارزشی را در زندگی اجتماعی و سیاسی خود، تبلور بخشد.
اگر هیچ کاری روحانیان انجام ندهند، جز این که رعایت مسائل اخلاقی را بکنند، برای تداوم انقلاب کافی است. انقلاب اسلامی، حرکتی است معنوی و تداوم آن هم، به حرکت معنوی نیاز دارد. همان گونه که پدیدار شدن آن، بر اساس معنویت بود، تداوم آن هم، با معنویت، تحقق مییابد. انقلاب اسلامی را اگر ارزشهای اخلاقی جدا بپنداریم، جز پوستهای از آن نخواهد ماند. بر جستگی و درخشندگی انقلاب اسلامی در بعد ارزشی و معنوی آن است، از این روی، هر کسی، به هر نحوی که در ارتباط با انقلاب باشد و بخواهد پیام آن را به گوش اهل جهان برساند، بی بگمان باید در کمال آراستگی باشد و در بعد معنویت در حوزه مأموریت خود، سر آمد باشد و گرنه، پیام انقلاب در دلها جای گیر نخواهد شد.
حال در این شرایط، اگر روحانی انحراف بیابد و از مسیر حق به در رود و اعمال و رفتاری خلاف شرع داشته باشد، پر روشن است که چه تأثیر ناگواری در مسیر حرکت انقلاب اسلامی، که روحانیت طلا یه دار آن است، به وقوع خواهد پیوست.
این که میبینیم در منابع دینی عالمان فاسد ودنیا دوست، نکوهش شدهاند و امامان(ع)، فساد و انحراف آنان را سبب گمراهی و تباهی عالم شمردهاند و مؤمنان را از پیروی آنان، پرهیز دادهاند، خود بهترین گواه بر زشتی کار و عمق فاجعهای است که از این رهگذر به اسلامی و انقلاب میرسد.
پیش از این اشاره کردیم که روحانیان، در مجالس وعظ و ارشاد، با یادآوری نمونه هایی از سیره پیامبر اکرم(ص) و امامان، بویژه حضرت امیر(ع) و کارگزاران حکومت وی، و دقتها و سختگیریهای آن حضرت در استفاده از بیت المال مسلمانان و تأکید بر ساده زیستی و دیگر سجایای اخلاقی آنان و نیز بر شمردن و نمایاندن شیوه قضاوت و رعایت عدالت و انصاف آن بزرگواران و چگونگی برخورد با بینوایان و تهی دستان و... الگوی کارگزاران حکومت اسلامی را نمودهاند و همواره از دستگاههای جور، خرده گرفتهاند و از کارگزاران آنان، به خاطر بی تقوایی، سؤ استفاده از بیت امال، کم کاری، برخورد به دور از اخلاق با ارباب رجوع و... شدیدترین انتقادها را داشتهاند؛ از این روی سزاست، اکنون که در مسندهای مهم، قرار گرفتهاند، تقوا و درستکاری خود را نشان دهند و اتقان در کار را در کار نامه خود به ثبت برسانند.
روحانیان کار گزار، اکنون مجال یافتهاند، توان روحانیت را بنمایانند و ثابت کنند که روحانیت، در صحنه عمل و اداره کشور اگر بیش از دیگران توانایی نداشته باشد، کمتر ندارد: «الولایات مضامیر الرجال».
● حساسیت شغلی
کارها، پیشهها، با هم تفاوت دارند.برخی از کارها، از پاکی ذاتی برخوردارند. مانند امامت جمعه و جماعات، قضاوت، تعلیم و تربیت، ارشاد مردم و...
قداست چنین کارهایی ایجاد میکند که عهده داران آنها، امین، پاک و پیراسته از زشتیها باشند. بالاتر از این، باید به گونهای بزیند که کسی، حتی گمان بد هم به آنان نبرد و زمینهای برای خردهگیری بر آنان و شایعه پراکنی علیه آنان، به وجود نیاید.
این، نکته مهمی است که روحانیت باید همیشه متوجه باشد که تنها پرهیز از بدیها و زشتیها برای آنان کافی نیست. پرهیز از گناه، وظیفه همه است. مهم، حرکت عاقلانه، رفتار و منش آمیخته به تقوا و تیزنگری و رعایت جوانب و دوری از جاهای بد گمانی است.
امام صادق(ع) میفرماید:
«ان الامام لا یستطیع احدان یطعن علیه فی فم و لا بطن ولا فرج فیقال: کذّاب و یأکل اموال الناس و ما اشبه هذا.»
امام، باید به گونهای زندگی کند که کسی نتواند بر او خرده بگیرد در دهان و شکم و قوه شهوانی. بگوید فلانی دروغ گوست و مال مردم میخورد و...
پس، تنها دوری از گناه، برای روحانیان کافی نیست، بلکه بسیاری از اموری که انجام آن برای دیگران اشکالی ندارد، برای آنان انجام آن، گناه به شمار میآید.
به عبارت دیگر، نه تنها رشوه خواری، سؤ استفاده از بیت المال، بد زبانی و... برای کار گزاران روحانی، حرام است که هر گونه حرکتی از آنان که زمینه بدبینی و بدگمانی مردم را به روحانیت فراهم سازد و آنان را در دید بد گمانی قرار دهد نیز، گناه و حرام است.
● روحانیان کار گزار
گروهی از روحانیان در جمهوری اسلامی، بر کرسی اداره جامعه قرار گرفتهاند و بر کاری گمارده شدهاند در محدودهای حکمرانی میکنند و مردمانی را زیر فرمان خود دارند. اینان، پیشوای مردمان هستند و وظیفه دارند در رعایت نکاتی بکوشند.
۱) اقتدا به توانترین مردم. این ویژگی افزون بر این که صاحب جاه را همیشه کنترل میکند که از مسیر مردم خارج نشود و مردمی بیندیشد و مردمی بزید، اثر بسیار مهم روانی برای آرامش تهیدستان دارد و آنان را از سر کشی باز میدارد.
به فرموده حضرت امیر(ع):
«علی ائمة العدل أن یتأسوا بأضعف رعیتهم حالاً فی الاکل و اللباس و لا یتمیزّون علیهم بشئ لا یقدرون علیه لیراهم الفقیر فیرضی عن الله تعالی بما هو فیه، ویرا هم الغنی فیزداد شکراً و تواضعاً.(۱۱)»
۲) دوری از بزرگمنشی و رفتار شاهانه:
از اهداف اصلی انقلاب اسلامی، رهبانیدن انسانها از قید و بند بردگی و ذلت و خواری بود. پادشاهان، سر کشان و طاغیان، مردم را خوار میخواهند و زبون زیر دست و پای خود. قدرت را این میدادند. در دید اینان و مردمان ذلت کشیده، قدرت، یعنی خود را از همه برتر دانستن و دیگران را به هیچ انگاشتن.
روحانیت، براساس اهداف مقدس انقلاب اسلامی، در رفتاری و حرکات خویش، به گونهای باید مشی کند که این فرهنگ گندیده، دگربار، سر بر نیاورد که همه چیز را تباه خواهد کرد.
پیامبر اسلام(ص) پس از به دست گرفتن قدرت، همیشه مراقب بود که رفتاری را که مردم با شاهان و فرمانروایان خود داشتهاند، در دوران شکوفایی اسلام نداشته باشند.
کسی از او ترس به دل راه ندهد و بسان شاهان، با او رفتار نکنند. پیامبر(ص) خطاب به تازه مسلمانی که در برابر آن حضرت، احساس حقارت و ترس: میکند
میفرماید:
« هون علیک. فلست بملک آنها انا ابن امرأة کانت تأکل القد.»
راحت باش، من، شاه نیستم، پسر زنی هستم که گوشت خشک شده میخورد.
یا نمیگذارد بسان شاهان با او رفتار کنند و در احترام از راه اعتدال به درروند:
«یا سلمان لا تصنع بی ما تصنع الأعاجم بملوکها. انا عبد من عبید الله آکل مما یأکل العبد و اقعد کما یقعد العبد.»
ای سلمان: با من، بسان ایرانیان که با شاهان خود رفتار میکنند. رفتار نکن. من بندهای از بندگان خدا هستم. بسان بندگان میخورم و بسان آنان مینشینم.
۳) دلسوزی در هدایت مردم:
روحانیت، امروز که میدان عمل یابیده و امکانات را در اختیارش گذاردهاند، باید بیش از پیش عشق و علاقه خود را به هدایت مردم بنمایاند. عشق به هدایت مردم، اگر در سازمان روحانیت نباشد. کار آیی نخواهد داشت و نخواهد توانست به آرمانها و برنامه هایی که بر آوردن آنها به او واگذار شده برسد.
پیامبر اسلام، در هدایت مردم، چنان دلسوز بود و سر از پا نمیشناخت که بسیار خود را به رنج میافکند:
«لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتمم، حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم.»
رسولی از شما به سوی شما آمد که رنجهای شما بر او گران میآید و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، مهربان است.
این که در آیه شریفه، به جای کلمه «منکم»، «من انفسکم» آمده است، نشان دهنده پیوند استوار پیامبر(ص) با مردم است. رهبر آنان ، هادی و راهنمای آنان، فردی جدای از آنان نیست.
روحانیت نیز، با اقتدای به رسول اسلام، باید رنجهای مردم، به او گران آید و بر هدایت مردمان پای فشارد پیامبر(ص) چنان در هدایت و ارشاد و درست گام برداری آنان اصرار دارد که خداوند درباره وی میفرماید:
«و لعلک با خع نفسک علی آثراهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث أسفا.»
شاید، اگر به این سخن ایمان نیاورند، تو جان خود را از اندوه، در پیگیری کارشان تباه کنی.
در این آیه شریفه، خداوند برای پیامبر (ص) چهار ویژگی بیان فرموده که مهمترین و ضروریترین ارزشهای اخلاقی به شمار میرود:
▪ مردمی: «من انفسکم».
▪ دلسوزی: «عزیز علیه ما عنتم».
▪ عشق به مردم: «حریص علیکم».
▪ مهربانی: «بالمؤمنین رئوف رحیم».
در حقیقت، تبلور همه این ویژگیها، همان عشق است.«حرص» در لغت، به معنای شدت علاقه به چیزی است. واژه «باخع» که در آیه دیگری در تبیین این حالت برای پیامبر (ص) به کار رفته، به معنای نابودی است.
در چند جای قرآن، این تعبیر آمده که بیانگر علاقه شدید پیامبر (ص) به مردم و به خطر انداختن جان در این راه است. از روحانیان، در محدوده کاری که بر عهده دارند، انتظار میرود: عشق به مردم را سر لوحه کار
● امامت جمعه
خطیب جمعه که باید در اجتماع بزرگ مؤمنان، در هر جمعه، در ساعتی خاص، حاضر شود و مسائل و دشواریهای جهان اسلام را به مردم گوشزد کند و آنان از در افتادن در مهلکه نفس و گرفتار شدن د ردام شیطان و هواهای نفسانی و روی آوردن به دنیا پرهیز دهد، نباید در دامی گرفتار باشد: دام دنیا، مقام، شهوت و... نفس خویش را تربیت کرده باشد، تا بتواند نور پاکی را قلب دیگران بتاباند:
«من نصب نفسه للناس اماماً فعلیه أن یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه و معلم نفسه و مؤدبهم.»
کسی که خویش را امام مردم قرار داده، بایستی خود را پیش از دیگران آموزش دهد و پیش از سخن، مردم را با رفتار و اخلاق پسندیده خود، پاک گرداند؛ زیرا آن که نفس خویش را تعلیم دهد و به اخلاق اسلامی آراسته کند، شایسته تکریم بیشتری است از فردی که به تربیت دیگران بر خیزد(بی آن که خود، ساخته شده باشد.)
کار امام جمعه، دگر سازی است. کسی که نفس خود را رام نکرده و در جاده حق استقرار نداده باشد، نمیتواند دیگران را به سوی حق راهنمایی کند:
«من لم ینتفع لنفسه لم ینتفع به الناس.»
کسی که خویش را بهرهمند نسازد، نمیتواند دیگران را بهرهمند سازد.
«من لم یصلح نفسه لم یصلح غیره.»
کسی که نفس خویش را اصلاح نکند، نمیتواند به اصلاح دیگران بپردازد.●قضأ
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله کارهایی که به روحانیان واگذار شده، داوری بین مردم است. کار قضأ، کار بسیار حساس، دشوار و پر لغزشگاه است. از این روی کسی که در این مسند قرار میگیرد، شرایط ویژهای باید داشته باشد. یعنی افزون بر دانش، زیرکی، دقت و تیز نگری، از روحی لطیف، تقوای راستین، اخلاق نیک و روش و منش درست برخوردار باشد.
حضرت علی(ع)، ویژگیهای قاضی را در عهدنامهای به مالک اشتر، چنین بر میشمارد.
«ثم اختر للحکم بین الناس افضل رعیتک فی نفسک ممن لا تضیق به الأمور و لا تمحکهالخصوم و لا یتمادی فی الزّلّة و لا یحصر من الفئ الی الحق اذا عرفه و لا تشرف نفسه علی طمع و لا یکتفی باذنی فهم دون اقصاه و اوقفهم فی الشّبهات و آخذهم بالحجج و اقلّهم تبرّماً بمراجعه الخصم و اصبر هم علی تکشف الامور و أصرمهم عند اتّضاح الحکم ممن لا یزد هیه اطرأ و لایستمیله اغرأ و اولئک قلیل.»
و برای داوری میان مردم، از رعیت خود، آن را گزین که نزد تو، برترین است. آن که کارها بر او دشوار نگردد و ستیز خصمان، ویرا به لجاجت نکشاند و در خطا پایدار نبود و چون حق را شناخت، در بازگشت بدان در نماند و نفس او به طمع ننگرد و تا رسیدن به حق، به اندک شناخت، بسنده نکند و در شبهتها، در نگش از همه بیش باشد و حجّت را بیش از همه بهکاربرد و از آمد و شد صاحبان دعوا، کمتر به ستوه آید و در آشکار گشتن کارها، شکیباتر بوده چون حکم روشن باشد در داوری قاطعتر. آن کسی که ستایش فراوان، وی را به خود بینی نکشاند و خوش آمد گویی او خود بینی نکشاند و خوش آمد گویی او را بر نیانگیزاند و اینان اندک اند.
روشن است اگر روحانیانی که در مسند قضا قرار دارند، این ویژگیها را داشته باشند و یا با تلاش در خود به وجود آورند و سخنان مولا را سر لوحه کار خویش قرار دهند، دگر گونی ژرفی خواهند آفرید و بیش از پیش، روحانیت را در دلها جای خواهند داد.
● تبلیغ و تدریس
از جمله کارهای روحانیت، تبلیغ و تدریس است. تبلیغ، حوزهای است گسترده که رفتار و گفتار و نوشتار را در بر میگیرد.
روحانی، چه بخواهد و چه نخواهد، تمامی حرکات او، بازتاب تبلیغی دارند که اگر درست سامان بگیرند، میتوانند در هدایت مردمان، نقش عظیمی داشته باشند.
بین گفتار و رفتار نمیتوان جدایی افکند.
این دو اگر در یک مسیر قرار بگیرند، میتوان انتظار اثر داشت و گرنه، هیچ اثری نخواهد داشت، بلکه به سر کشیها دامن خواهد زد و گناه و رفتارهای ناهنجار را در چشمها کوچک جلوه خواهد داد. بر این اساس خداوند میفرماید:
«یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون. کبر مقتاً عند الله ان تقو لوا ما لا یفعلون...»
ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا میگویید آنچه انجام نمیدهید. خدا به خشم میآید آنچه را میگویید، انجام ندهید.
▪ «مقت»، به معنای خشم و غضب است.
▪ «کبر مقتاً»، یعنی هماهنگ نبودن عملی و گفتار شما، خدا را به خشم میآورد. استاد و مبلغی که مهذب نباشد و در اهمیت ارزشهای اخلاقی سخن میگوید، خشم خدا را برای خود میخرد.
امام سجاد در این باره میفرماید:
«فان العالم از الم یعمل بعله لم یزدد و صاحبه الاّ کفراً و لم یزدد من الله الاّ بعدا.»
وقتی عالم، به علم خویش جامه عمل در نپوشاند، جز کفر و گمراهی به همراهان خود نمیافزاید و چیزی جز دوری خدا به دست نمیآورد.
امام صادق(ع) میفرماید:
«ان العالم اذا لم یعمل بعلمه زلّت موعظته من القلوب کما یزل المطر عن الصفا.»
هر گاه عالم، به دانش خویش عمل نکند، پند وی بر دلها جای نمیگیرد، همان گونه که قطرههای باران، بر روی سنگهای صاف، میلغزند.
پارسایی و درست کرداری و آراسته بودن به اخلاق کریمه و صفات نیک، خود مهمترین راه دعوت به دین است و به همان نسبت که رفتار و اخلاق نیک و درست مبلغ، تأثیر مثبت میگذارد و مردم را به سوی دین میکشاند، تبلیغ و دعوت به دین و ارزشهای اخلاقی، بدون عمل به آنها مایه روی گردانی مردم از روحانیت و آرمانها و اهداف الهی آنان میشود.
● خوییهای نیک
روحانیت، در هر عرصه که بخواهد موفق شود، ناگزیر باید خود را به خوییهای نیک بیاراید. ولی پارهای از آنها سر آمدند و اهمیت ویژهای دارند و بسیار کارا، و نقش آفرینند که آراسته بودن روحانیان به آنها زینت دین به شمار میرود، از جمله:
۱) خدمت به مردم. قدرت، به خودی خود، ارزشی ندارد. ارزش قدرت، در کارایی آن است در خدمت به مردم. قدرتی که دردی را دوا نکند و مشکلی را حل نکند و باری را از دوش بر ندارد، به فرموده حضرت امیر(ع) از کفش کهنه پر وصله هم کم ارزشتر است.
ابن عباس در منطقه ذی قار، با حضرت امیر دیدار کرد، دید آن حضرت کفش کهنه خود را وصله میزد. حضرت، از او پرسید، این کفش چقدر ارزش دارد؟
ابن عباس گفت: ارزشی ندارد.
«و الله احب الیّ من امرتکم الان اقیم حقاً او دفع باطله»
به خدا سوگند این، در نزد من از حکومت بر شما، دوست داشتنیتر است، مگر آن که بتوانم حقی را بر پا سازم و یا باطلی را بر اندازم.
تأکید فراوان امیر المؤمنین(ع)، در جای جای نهج البلاغه بر بی ارزشی دنیا و روایات بسیاری که در این باره از ائمه(ع) رسیده، همه، بیانگر آن است که مقام و پذیرش مسؤولیت در نظام اسلامی، اگر برای بر آوردن خواستههای نفسانی باشد، ارزشی ندارد.
در نظر اسلام ملاک و معیار در پذیرش مسؤولیتها، انجام وظیفه و خدمت به اسلام و مسلمانان است.
این، سیره پیامبر و ائمه(ع) و علمای راستین بوده و هست.
سید محسن امین که به سال ۱۳۵۳ ه۰۳۹;.ق. با حاج شیخ عبد الکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، دیدار کرده است، از خدمت وی به مردم، چنین گزارش میدهد:
«عاشر ناه مدة مقامنا عنده فوجدناه رجلاً قدملئ عقلاً و کیاسة و علما و فضلاً... و جأ سیل الی قم قبیل ورودنا الیها، فأتلف دوراً کثیراً بقدر ثلاث آلاف دار... . و انتخب لجنة تألفت من حاکم البلد و جماعة من وجهائها، تجتمع کل لیلة بر یاسسته للنظهر فی کیفیة توزیعها.»
در مدتی که در قم بودم با با وی (حاج شیخ عبد الکریم حائری) رفت و آمد داشتم. او را مردی سر شار از خردمندی و زیرکی و فصل و دانش یافتم... . در آستانه ورود ما به قم، سیلی آمده بود که خانههای زیادی را (به اندازه سه هزار خانه) ویران ساخت.
(آیة الله حائری) گروهی، متشکل از حاکم و شماری از بزرگان شهر را بر گزیده بودکه هر شب به ریاست وی، تشکیل جلسه میدادند و بر چگونگی کمک رسانی نظارت میکردند.
علاقهمندی و اعتماد و احترام مردم به روحانیت، سرمایه گرانبها و میراث ارزشمندی است که با خدمتگزاری پیشینیان شایسته به دست آمده است.
حضرت امیر(ع) در نامهای که به استاندار بصره، عثمان بن حنیف دارد، مرقوم میفرماید:
«أأقنع من نفسی بأن یقال «امیر المؤمنین» ولا اشارکهم فی مکاره الدهرا و اکون اسوة لهم فی جشویة العیش... هیهات أن یغلبنی هوای...)»
بنابر این، داشتن روحیه خدمتگزاری، برای کارگزاران حکومت اسلامی، بویژه روحانیان، از والاترین ارزشهای اخلاقی است که باید همواره آن را پاس داشت و نگذاشت رو به ضعف نهد.
۲) برخورد خوش بامردم. پیامی که روحانیت در سینه دارد و رسالتی که او بر دوش گرفته. در دلها، جای نمیگیرد و در سینهها قرار نمییابد، مگر این که دلها و سینهها، دگر گونی ژرفی رخ داده باشد ابزار کار آمدی که دل را دیگر گون میکند و زمینه را برای پیام آماده میسازد، بر خورد شایسته و مهر ورزی است.
این که در زندگی پیامبر (ص) میخوانیم، آن حضرت، با همکاران، حتی با دشمنان کینه ورز خود، با مهربانی برخورد میکرد و با آن همه بی ادبیها، ادب را در اوج، رعایت میکرد، در همین راستا بود.
اگر پیامبر(ص) چهرهاش را در هم میکشید و از بی ادبان روی بر میگرداند و در برابر هر برخورد ناشایست، و یادر برابر انتظارات مردم، حتی انتظارات بی جای آنان، بی حوصله میشود و یا خشم میگرفت، بی گمان، نمیتوانست چنان در دلها نفوذ کند، که مردمان، از دار و ندار خویش چشم بپوشند وجان خویش را بر کف بگیرند و در برابر دنیایی از دشمن، قد علم کنند و با جنگافزار اندک. قلب دشمن را نشانه روند، تا پیام او جاودانه شود و او سر بلند و عزتمند.
دنیای شگفتی که پیامبر(ص) افتدار کرد و به دلها راه یافت، دنیا را دگرگون کرد.
امام خمینی، که اقیانوسی از انسانهای عاشق اسلام و دشمن د●قضأ
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله کارهایی که به روحانیان واگذار شده، داوری بین مردم است. کار قضأ، کار بسیار حساس، دشوار و پر لغزشگاه است. از این روی کسی که در این مسند قرار میگیرد، شرایط ویژهای باید داشته باشد. یعنی افزون بر دانش، زیرکی، دقت و تیز نگری، از روحی لطیف، تقوای راستین، اخلاق نیک و روش و منش درست برخوردار باشد.
حضرت علی(ع)، ویژگیهای قاضی را در عهدنامهای به مالک اشتر، چنین بر میشمارد.
«ثم اختر للحکم بین الناس افضل رعیتک فی نفسک ممن لا تضیق به الأمور و لا تمحکهالخصوم و لا یتمادی فی الزّلّة و لا یحصر من الفئ الی الحق اذا عرفه و لا تشرف نفسه علی طمع و لا یکتفی باذنی فهم دون اقصاه و اوقفهم فی الشّبهات و آخذهم بالحجج و اقلّهم تبرّماً بمراجعه الخصم و اصبر هم علی تکشف الامور و أصرمهم عند اتّضاح الحکم ممن لا یزد هیه اطرأ و لایستمیله اغرأ و اولئک قلیل.»
و برای داوری میان مردم، از رعیت خود، آن را گزین که نزد تو، برترین است. آن که کارها بر او دشوار نگردد و ستیز خصمان، ویرا به لجاجت نکشاند و در خطا پایدار نبود و چون حق را شناخت، در بازگشت بدان در نماند و نفس او به طمع ننگرد و تا رسیدن به حق، به اندک شناخت، بسنده نکند و در شبهتها، در نگش از همه بیش باشد و حجّت را بیش از همه بهکاربرد و از آمد و شد صاحبان دعوا، کمتر به ستوه آید و در آشکار گشتن کارها، شکیباتر بوده چون حکم روشن باشد در داوری قاطعتر. آن کسی که ستایش فراوان، وی را به خود بینی نکشاند و خوش آمد گویی او خود بینی نکشاند و خوش آمد گویی او را بر نیانگیزاند و اینان اندک اند.
روشن است اگر روحانیانی که در مسند قضا قرار دارند، این ویژگیها را داشته باشند و یا با تلاش در خود به وجود آورند و سخنان مولا را سر لوحه کار خویش قرار دهند، دگر گونی ژرفی خواهند آفرید و بیش از پیش، روحانیت را در دلها جای خواهند داد.
● تبلیغ و تدریس
از جمله کارهای روحانیت، تبلیغ و تدریس است. تبلیغ، حوزهای است گسترده که رفتار و گفتار و نوشتار را در بر میگیرد.
روحانی، چه بخواهد و چه نخواهد، تمامی حرکات او، بازتاب تبلیغی دارند که اگر درست سامان بگیرند، میتوانند در هدایت مردمان، نقش عظیمی داشته باشند.
بین گفتار و رفتار نمیتوان جدایی افکند.
این دو اگر در یک مسیر قرار بگیرند، میتوان انتظار اثر داشت و گرنه، هیچ اثری نخواهد داشت، بلکه به سر کشیها دامن خواهد زد و گناه و رفتارهای ناهنجار را در چشمها کوچک جلوه خواهد داد. بر این اساس خداوند میفرماید:
«یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون. کبر مقتاً عند الله ان تقو لوا ما لا یفعلون...»
ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا میگویید آنچه انجام نمیدهید. خدا به خشم میآید آنچه را میگویید، انجام ندهید.
▪ «مقت»، به معنای خشم و غضب است.
▪ «کبر مقتاً»، یعنی هماهنگ نبودن عملی و گفتار شما، خدا را به خشم میآورد. استاد و مبلغی که مهذب نباشد و در اهمیت ارزشهای اخلاقی سخن میگوید، خشم خدا را برای خود میخرد.
امام سجاد در این باره میفرماید:
«فان العالم از الم یعمل بعله لم یزدد و صاحبه الاّ کفراً و لم یزدد من الله الاّ بعدا.»
وقتی عالم، به علم خویش جامه عمل در نپوشاند، جز کفر و گمراهی به همراهان خود نمیافزاید و چیزی جز دوری خدا به دست نمیآورد.
امام صادق(ع) میفرماید:
«ان العالم اذا لم یعمل بعلمه زلّت موعظته من القلوب کما یزل المطر عن الصفا.»
هر گاه عالم، به دانش خویش عمل نکند، پند وی بر دلها جای نمیگیرد، همان گونه که قطرههای باران، بر روی سنگهای صاف، میلغزند.
پارسایی و درست کرداری و آراسته بودن به اخلاق کریمه و صفات نیک، خود مهمترین راه دعوت به دین است و به همان نسبت که رفتار و اخلاق نیک و درست مبلغ، تأثیر مثبت میگذارد و مردم را به سوی دین میکشاند، تبلیغ و دعوت به دین و ارزشهای اخلاقی، بدون عمل به آنها مایه روی گردانی مردم از روحانیت و آرمانها و اهداف الهی آنان میشود.
● خوییهای نیک
روحانیت، در هر عرصه که بخواهد موفق شود، ناگزیر باید خود را به خوییهای نیک بیاراید. ولی پارهای از آنها سر آمدند و اهمیت ویژهای دارند و بسیار کارا، و نقش آفرینند که آراسته بودن روحانیان به آنها زینت دین به شمار میرود، از جمله:
۱) خدمت به مردم. قدرت، به خودی خود، ارزشی ندارد. ارزش قدرت، در کارایی آن است در خدمت به مردم. قدرتی که دردی را دوا نکند و مشکلی را حل نکند و باری را از دوش بر ندارد، به فرموده حضرت امیر(ع) از کفش کهنه پر وصله هم کم ارزشتر است.
ابن عباس در منطقه ذی قار، با حضرت امیر دیدار کرد، دید آن حضرت کفش کهنه خود را وصله میزد. حضرت، از او پرسید، این کفش چقدر ارزش دارد؟
ابن عباس گفت: ارزشی ندارد.
«و الله احب الیّ من امرتکم الان اقیم حقاً او دفع باطله»
به خدا سوگند این، در نزد من از حکومت بر شما، دوست داشتنیتر است، مگر آن که بتوانم حقی را بر پا سازم و یا باطلی را بر اندازم.
تأکید فراوان امیر المؤمنین(ع)، در جای جای نهج البلاغه بر بی ارزشی دنیا و روایات بسیاری که در این باره از ائمه(ع) رسیده، همه، بیانگر آن است که مقام و پذیرش مسؤولیت در نظام اسلامی، اگر برای بر آوردن خواستههای نفسانی باشد، ارزشی ندارد.
در نظر اسلام ملاک و معیار در پذیرش مسؤولیتها، انجام وظیفه و خدمت به اسلام و مسلمانان است.
این، سیره پیامبر و ائمه(ع) و علمای راستین بوده و هست.
سید محسن امین که به سال ۱۳۵۳ ه۰۳۹;.ق. با حاج شیخ عبد الکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، دیدار کرده است، از خدمت وی به مردم، چنین گزارش میدهد:
«عاشر ناه مدة مقامنا عنده فوجدناه رجلاً قدملئ عقلاً و کیاسة و علما و فضلاً... و جأ سیل الی قم قبیل ورودنا الیها، فأتلف دوراً کثیراً بقدر ثلاث آلاف دار... . و انتخب لجنة تألفت من حاکم البلد و جماعة من وجهائها، تجتمع کل لیلة بر یاسسته للنظهر فی کیفیة توزیعها.»
در مدتی که در قم بودم با با وی (حاج شیخ عبد الکریم حائری) رفت و آمد داشتم. او را مردی سر شار از خردمندی و زیرکی و فصل و دانش یافتم... . در آستانه ورود ما به قم، سیلی آمده بود که خانههای زیادی را (به اندازه سه هزار خانه) ویران ساخت.
(آیة الله حائری) گروهی، متشکل از حاکم و شماری از بزرگان شهر را بر گزیده بودکه هر شب به ریاست وی، تشکیل جلسه میدادند و بر چگونگی کمک رسانی نظارت میکردند.
علاقهمندی و اعتماد و احترام مردم به روحانیت، سرمایه گرانبها و میراث ارزشمندی است که با خدمتگزاری پیشینیان شایسته به دست آمده است.
حضرت امیر(ع) در نامهای که به استاندار بصره، عثمان بن حنیف دارد، مرقوم میفرماید:
«أأقنع من نفسی بأن یقال «امیر المؤمنین» ولا اشارکهم فی مکاره الدهرا و اکون اسوة لهم فی جشویة العیش... هیهات أن یغلبنی هوای...)»
بنابر این، داشتن روحیه خدمتگزاری، برای کارگزاران حکومت اسلامی، بویژه روحانیان، از والاترین ارزشهای اخلاقی است که باید همواره آن را پاس داشت و نگذاشت رو به ضعف نهد.
۲) برخورد خوش بامردم. پیامی که روحانیت در سینه دارد و رسالتی که او بر دوش گرفته. در دلها، جای نمیگیرد و در سینهها قرار نمییابد، مگر این که دلها و سینهها، دگر گونی ژرفی رخ داده باشد ابزار کار آمدی که دل را دیگر گون میکند و زمینه را برای پیام آماده میسازد، بر خورد شایسته و مهر ورزی است.
این که در زندگی پیامبر (ص) میخوانیم، آن حضرت، با همکاران، حتی با دشمنان کینه ورز خود، با مهربانی برخورد میکرد و با آن همه بی ادبیها، ادب را در اوج، رعایت میکرد، در همین راستا بود.
اگر پیامبر(ص) چهرهاش را در هم میکشید و از بی ادبان روی بر میگرداند و در برابر هر برخورد ناشایست، و یادر برابر انتظارات مردم، حتی انتظارات بی جای آنان، بی حوصله میشود و یا خشم میگرفت، بی گمان، نمیتوانست چنان در دلها نفوذ کند، که مردمان، از دار و ندار خویش چشم بپوشند وجان خویش را بر کف بگیرند و در برابر دنیایی از دشمن، قد علم کنند و با جنگافزار اندک. قلب دشمن را نشانه روند، تا پیام او جاودانه شود و او سر بلند و عزتمند.
دنیای شگفتی که پیامبر(ص) افتدار کرد و به دلها راه یافت، دنیا را دگرگون کرد.
امام خمینی، که اقیانوسی از انسانهای عاشق اسلام و دشمن دشمنان اسلام را به میدان آورد و علیه قدرتهای بزرگ جهانی بسیج کرد و ایران رااز بدبختی و فلاکت رهاند، از همین رمز بزرگ بهره برد؛ یعنی مهر ورزی و برخورد خوش با مردم.
اینک روحانیت برای ادامه این حرکت بزرگ، راهی جز راه پیامبر(ص) و مصلحان بزرگ ندارد. هر دلی که از ما برنجد، ما، دهها گام به عقب رانده میشویم. وای به روزی که هزار هزار دل برنجند و از رفتار و گفتار و برخورد ما، متنفر شوند.
در هر شهر و در هر روستا اگر نابسامانی دیده میشود و حرکات نابهنجار و بی تفاوتی در برابر زشتیها و پلیدیها، باید زندگی مسؤولان شهر و روحانیان آن جا را مطالعه کرد. بی گمان، نخستین پدیده زشتی که در این گونه شهرها خود را مینمایاند، بر خورد نا پسند با مردم و به هیچ انگاری آنها در دستگاههای دولتی و روحانی است. این، زنگ خطری است که اگر سریع به اصلاح رفتارها بر نخیزیم، فساد ریشه میگیرد و ریشه میدواند و دامن خوب و بد را میگیرد و آن گاه رهایی از آن، به آسانی دست نمیدهد.
اساساً در چنین جامعهای کارها ابتر میماند؛ از این روی، پیامبر اسلام(ص) میفرماید:
«ثلاث من لم یکن فیه: لم یتمّ عمله: ورع یحجرة عن معاصی الله و خلق یداری به الناس و حلم یردّ به جهل الجاهل.»
سه چیز است که اگر در فردی نباشد، کار وی ابتر خواهد بود:
تقوایی که او را از گناه باز دارد نیکی که با مردم به نیکی رفتار کند و بردباری که بدان، نادانی نادان را بر طرف سازد.
صاحب منصبی اگر نمیتواند یناز نیازمندی را بر طرف سازد و آنان را کمک کند، دست کم، با چهره باز و روی گشاده، دردش را تسکین دهد و دلش را آرامش، نه این که با برخورد ناشایست، در وی بر دردهایش بیفزاید. پیامبر(ص) به فرزندان عبد المطلب، سفارش میفرماید:
«یا بنی عبد المطلب! انکم ان لم تسعوا الناس باموالکم فالقوهم بطلاقة الوجه و حسن البشر»
ای فرزندان عبدالمطلب! اگر توانایی ندارید که نیاز دیگران را بر آورده سازید و به آنان کمک کنید، با چهره باز و رویی گشاده و خلقی خوش با آن بر خورد داشته باشید.
این اصل بلند را روحانیت باید پاس بدارد، تا مردم، به اشتیاق به او بگروند و هدفهای او را تحقق بخشند و در برابر حرکتها باز دارند بایستند.
۳) فروتنی. فروتنی. لباس است زیبا. هر کس آن را بر تن کند، زیبا جلوه میکند و در دلها، جای میگیرد. این خوی پسندیده، آن گاه به اوج کارایی و اثر گذاری میرسد، که صاحب قدرتی، خود را به آن بیاراید و تکبر را براند.
شاید قدرتمندی بتواند بازور و نیرو، قلعه ما و دژهای فراوانی را فتح کند، امّا نتواند قلعه نفس خود را فتح کند و «کبر» را که در قلعه نفس او جا گرفته بیرون براند.
اگر قدرتمندی بتواند به این فتح بزرگ دست یابد، فتح الفتوح کرده و کاری انجام داده ماندگار و تحول آفرین. این که پیامبر(ص)، توانست بسیاری از دژها را در هم بکوبد و به پیروزیهای بزرگی دست یابد و اسلام را در دل قلعهها جا گیر کند، از آن رو بود که بر قلعه نفس خود، حاکمیت داشت و نمیتوانست هیچ دشمنی در آن قلعه گذر کند، حتی«کبر» که با قدرت رفیق است و همیشه بدو پیوسته.
روحانی که امروز، کم و بیش دستش باز شده برای به دست گرفتن برخی از پستها و حاکمیت بر مردم، پیش از هر حرکتی، باید ببیند چقدر قدرت بر نفس خود دارد. اگر در برابر نفس ذلیل و خوار است و توانی برای ابراز وجود ندارد، بهترین و عالیترین
کار برای وی آن است که پستی را نپذیرد. زیرا اگر چنین شخصی در پستی قرار بگیرد، ضررش، به مراتب بیش از نفعش است و همه چیز را به تباهی خواهد کشید.
در سیره پیامبر(ص) نوشتهاند:
«یعود المریض و تتبع الجنازه و یجیب دعوة المملوک و یرکب الحمار و کان یوم خیبر و یوم قریظه و النغیر علی حمار مخطوم بحبل من لیف تحته اکاف من لیف.
یجلس علی الارض و یأکل علی الارض و یعتفل الشاة...»
به دیدار بیماران میرفت و در تشییع جنازه شرکت میجست و دعوت بردگان را میپذیرفت و بر الاغ سوار میشد. در جنگ خیبر و جنگ بنی نضیر و بنی قریظه، بر الاغی که طنابی از لیف، افسار آن بود و پالانی از لیف داشت، سوار بود.
بر روی زمین مینشست و بر روی زمین غذا میخورد و گوسفندان را میبست.
این خوی، شرط رهبران و جلوداران جامعه است. آنان که در پیشاپیش مردم قرار گرفتهاند و حرف شنوی مردم را میخواهند و خواستار پیروی مردم هستند، باید این سیره عالی پیامبر اسلام(ص) و این دستوری را که خداوند به وی میدهد:
«و اخفض جناحک لمن لتبعک من المؤمنین»
به دقت مراعات کنند و در برابر هیچ قدرتمند و ثرمندی جز مؤمنان راستین.
فروتن نباشند:
«لا تمدّنّ عینیک الی ما متعنا به ازواجاً منهم و لا تحزن علیهم و افضل جناحک للمؤمنین.»
دو چشم خویش را باز مکن به سوی آنچه گروهی از آنان را بدان برخودار کردیم و برایشان، اندوه مخور و بال خویش فرودآر برای مؤمنان.
.۱ «نهج البلاغه»، صبحی صالح، خطبه ۱۴.
.۲ «همان مدرک» / ۳.
.۳ «همان مدرک»، خطبه ۱۶.
.۴ «سیاست و اقتصاد در عصر صفوی»، محمد ابراهیم باستانی پاریزی ۴۲۳، صفی علیشاه تهران.
.۵ «همان مدرک» / ۲۷۰.
.۶ «نصیحة الملوک»، غزالی، تصحیح جلال الدین همایی / ۴۸.
.۷ «نهج البلاغه»، خطبه ۲۱۶.
.۸ «اصول کافی»، کلینی، تصحیح علی اکبر غفاری، ج ۴۲ / ۱ - ۴۷، دار التعارف، بیروت.
.۹ «نهج البلاغه»، حکمت ۴۴۱.
.۱۰ «اصول کافی»، ج ۲۸۴ / ۱.
.۱۱ «میزان الحکمه»، محمدی ری شهری، ج ۱۷۶ / ۱، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
.۱۲ «مکارم الأخلاق»، طبرسی / ۱۶، اعلمی، بیروت.
.۱۳ «بحار الانوار»، علامه مجلسی، ج ۲۷، ۱۳۹.
.۱۴ سوره«توبه»، آیه ۱۲۸.
.۱۵ سوره«کهف»، آیه ۶.
.۱۶ «نهج البلاغه»، حکمت ۷۳.
.۱۷ «غرر و درر»، محمد علی انصاری، ج ۷۰۲ / ۲.
.۱۸ «همان مدرک».
.۱۹ «نهج البلاغه»، حکمت ۷۳.
.۲۰ سوره«صف»، آیه ۲ - ۳.
.۲۱ «اصول کافی»، ج ۴۵ / ۱.
.۲۲ «بحار الانوار»، ج ۳۳ / ۲.
.۲۳ «نهج البلاغه»، خطبه ۳۳.
.۲۴ «اعیان الشیعه»، سید محسن امین، ج ۴۲ / ۸، بیروت.
.۲۵ «نهج البلاغه»، نامه ۵۴.
.۲۶ «اصول کافی»، ج ۱۱۶ /۱.
.۲۷ «همان مدرک»، ج ۱۰۳ / ۲.
.۲۸ «مکارم الاخلاق» / ۱۵ - ۱۶.
.۲۹ سوره«شعرأ»، آیه ۲۱۵.
.۳۰ سوره «حجر»، آیه ۸۸.
حوزه-شماره۶۸
.۲ «همان مدرک» / ۳.
.۳ «همان مدرک»، خطبه ۱۶.
.۴ «سیاست و اقتصاد در عصر صفوی»، محمد ابراهیم باستانی پاریزی ۴۲۳، صفی علیشاه تهران.
.۵ «همان مدرک» / ۲۷۰.
.۶ «نصیحة الملوک»، غزالی، تصحیح جلال الدین همایی / ۴۸.
.۷ «نهج البلاغه»، خطبه ۲۱۶.
.۸ «اصول کافی»، کلینی، تصحیح علی اکبر غفاری، ج ۴۲ / ۱ - ۴۷، دار التعارف، بیروت.
.۹ «نهج البلاغه»، حکمت ۴۴۱.
.۱۰ «اصول کافی»، ج ۲۸۴ / ۱.
.۱۱ «میزان الحکمه»، محمدی ری شهری، ج ۱۷۶ / ۱، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
.۱۲ «مکارم الأخلاق»، طبرسی / ۱۶، اعلمی، بیروت.
.۱۳ «بحار الانوار»، علامه مجلسی، ج ۲۷، ۱۳۹.
.۱۴ سوره«توبه»، آیه ۱۲۸.
.۱۵ سوره«کهف»، آیه ۶.
.۱۶ «نهج البلاغه»، حکمت ۷۳.
.۱۷ «غرر و درر»، محمد علی انصاری، ج ۷۰۲ / ۲.
.۱۸ «همان مدرک».
.۱۹ «نهج البلاغه»، حکمت ۷۳.
.۲۰ سوره«صف»، آیه ۲ - ۳.
.۲۱ «اصول کافی»، ج ۴۵ / ۱.
.۲۲ «بحار الانوار»، ج ۳۳ / ۲.
.۲۳ «نهج البلاغه»، خطبه ۳۳.
.۲۴ «اعیان الشیعه»، سید محسن امین، ج ۴۲ / ۸، بیروت.
.۲۵ «نهج البلاغه»، نامه ۵۴.
.۲۶ «اصول کافی»، ج ۱۱۶ /۱.
.۲۷ «همان مدرک»، ج ۱۰۳ / ۲.
.۲۸ «مکارم الاخلاق» / ۱۵ - ۱۶.
.۲۹ سوره«شعرأ»، آیه ۲۱۵.
.۳۰ سوره «حجر»، آیه ۸۸.
حوزه-شماره۶۸
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست