جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


از ما به دیگران


از ما به دیگران
ترجمه که در حوزه های علمی و فرهنگی غرب رشد قابل توجهی یافته بود ، متأثر از شرایط و اقتضائات انقلاب اسلامی مسیر دیگری را تجربه کرد: ترجمه کتاب هایی در زمینه اسلام و انقلاب. این سمت و سوگیری ازاقتضائات نوین درمیان مراکزفرهنگی وانتشاراتی ایران نیزتحقق یافت. بنابراین مؤسسات و ناشرانی ظهور کردند و همت خود را مصروف برگردان و ارسال کتاب ها و موضوعات دینی برای مخاطبان خارجی کردند. این مراکز علمی و فرهنگی برخاسته از انقلاب اسلامی می بایست بارسنگین مفاهیم انقلابی و اسلامی را در زمینه های متنوع بر دوش بکشند. همچنین می بایست دیدگاه های مختلف فرهنگی برآمده از انقلاب را بررسی می کردند و محورهای خاصی را برای ترجمه بر می گزیدند. کارها با دشواری زیاد آغاز شد. عدم آشنایی کافی مترجمان با فن ترجمه متون دینی و همچنین فقدان تجربه متصدیان، بر دشواری مسئله می افزود. با این وجود روزنه های امید در امرترجمه درخشید. معرفی اسلام و انقلاب اسلامی مناسب ترین زمینه در پویایی روزنه های فعالیت ترجمه بود. از کشورهای دارای مرز مشترک فرهنگی با ایران که بگذریم(کشورهایی که دارای زبان و یا دین مشترک با ما هستند) نمی توان از کشورهایی که انقلاب اسلامی در دوره اخیر مخاطبان تازه ای در میان آنها یافته است، گذشت.
با چنین زمینه ها و شرایط پرشتاب دوران انقلابی، ترجمه کتاب های متفکران اسلامی آغاز شد، به گونه ای که اکنون بالغ بر سی مرکز انتشاراتی در داخل کشور به این منظور تأسیس و فعال شده اند. زبان های اروپایی و آمریکایی، عربی، زبان های آفریقایی، ترکی و اسلاو و زبان های جنوب آسیا و آسیای شرقی حوزه هایی هستند که کتاب های بسیاری به آن زبان ها ترجمه و منتشر شده است. از سوی دیگر صبغه تبلیغی آثار تولید شده به طور طبیعی ما را با حجم فراوانی از کتاب در زمینه های اصول و مبادی اسلامی و سایر فروع و شاخه های اسلام شناسی مواجه کرده است. برای یک سفیر، کاردار، رایزن فرهنگی و مبلغ اسلامی هیچ افتخاری بالاتر از این نبوده و نیست که در کارنامه خود ترجمه و چاپ تعدادی کتاب اسلامی را فارغ از قوت یا ضعف آنها در ترجمه و مبنای گزینش آثاری برای ترجمه )داشته باشد.
در دوران جدید و صدر مشروطه، که اغلب آن را سرآغاز تحولات فکری و فرهنگی می نامند، تحولی در زمینه ترجمه پدید آمد. این روند تا دوره اخیر رو به گسترش نهاد و منشاء برخی اقتضائات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران شد، به طوری که امروزه این «تعامل یک طرفه» به عنوان یکی از عوامل «بحران هویت» تلقی می شود. نفوذ این باور تا حدی است که بسیاری از صاحبنظران ابایی ندارند که بگویند بحران و تضاد فرهنگی هر جامعه ناشی از اقتباس کورکورانه از فرهنگ بیگانه است. این اتفاق برای جامعه ما نیز رخ داده است و «مدرنیسم فرهنگی» اروپا و آمریکا عامل زوال فرهنگ های بومی دانسته شده است. شاخه های گوناگون علوم انسانی، به عنوان مرجعی برای رفع نیازهای علمی در زیر ساخت های فرهنگی و اقتصادی کشورها به سرعت ترجمه شد و بخش اعظم متون درسی دانشگاه ها را به خود اختصاص داد. با چنین وصفی بدیهی است که این گونه آثار باید براساس نیازهای جامعه ما نوشته شود. این روزها درباره بومی سازی علم و فرهنگ در محافل علمی، آثار، متون و نشریات فرهنگی بسیار بحث می شود و این گواه آن است که گویی نیاز و ضرورتی تازه پیدا شده است. این ادعا مناقشات زیادی را سبب شده است که نتایج آن می تواند راهبرد فرهنگی ایران را در عرضه نوع کالای فرهنگی به جهان مشخص کند.
با توجه به مقدمات فوق اگر بپذیریم که در هیچ دوره ای فعالیت ترجمه متوقف نبوده است ، می توان مدعی ضرورت بررسی وضعیت ترجمه در دوران پس از انقلاب برای مسئولان فرهنگی شد.
با نگاه به کتاب های ترجمه شده در زمینه های قرآن کریم، فلسفه اسلامی و فقه، جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی، تاریخ اسلام، زندگی پیامبران(ص) و امامان معصوم(ع)، اخلاق اسلامی، حدیث، دعا و مسایل اجتماعی و سیاسی. . . در می یابیم که چه اندازه به ارزیابی و تصمیم سازی در این زمینه نیازمندیم.
با وجود مشکلات پیش رو، همانند کمبود مترجمان توانا و صاحب نظر در حوزه فرهنگی و رعایت حقوق مادی و معنوی شان، انواع کتاب ها و مطالب اسلامی توسط مؤسسات دولتی و خصوصی، مانند رایزنی های فرهنگی در خارج از کشور و سفارت خانه های ایران در خارج به چاپ رسیده است ومی رسد. در داخل کشور نیز مؤسساتی چون سازمان تبلیغات اسلامی(تا سال۱۳۷۴)، انتشارات لغت، انصاریان، مؤسسه خدماتی جهان اسلامی، مرکز نشر فرهنگ اسلامی در جهان ، مجمع جهانی اهل البیت، مجمع التقریب بین المذاهب الاسلامیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) فعال شدند . استقبال از کتاب های ترجمه شده در خارج از کشور تا حدی بود که بسیاری از آن ها از زبان واسطه توسط مترجمان بومی به زبان های رایج ترجمه شد.
در یک بررسی کلی می توان دو خصیصه برای سابقه و نوع فعالیت در این زمینه تعریف کرد:
۱. اقدامات شتاب گونه همراه با نوعی احساس مسئولیت و وظیفه که در دهه اول انقلاب ناشی از فضای انقلابی بود؛ البته اشکالی بر مراکز انتشاراتی دولتی و خصوصی فعال در «آن زمان» که اکنون نیز کم و بیش فعال هستند وارد نبوده و تردیدی در خلوص و علاقه مندی متولیان امر در نشر کتاب های دینی وجود ندارد.
۲. کندی و تأخیرکار در دهه دوم و سوم پس از انقلاب تاکنون که بی گمان سؤال برانگیز بوده ، سبب می شود اسباب و علل آن را به حال و هوای فکری و فرهنگی این دو دوره نسبت دهیم و تأثیر آن را بر این حرکت پرشتاب دهه اول دریابیم و موانع توسعه و رو به رشد آن را در دوران حاضر جست و جو کنیم.
چنان که بیان شد دهه های دوم و سوم اوج دوران رکود فعالیت های ترجمه و نشر است و مبنای بررسی علل این وضعیت و روند نامطلوب برای جامعه علمی و فرهنگی رامی توان شرایط و ویژگی های فکری و فرهنگی این دو دهه دانست که به نام «سازندگی» و «اصلاحات» نام گرفته است. با شایع شدن گفتمان های جدید فرهنگی، که خود محصول ترجمه های آثار خارجی به فارسی است، موضوع دستخوش تحول شده است؛ موضوعاتی نظیر روابط فرهنگی با کشورها و تبلیغات دینی در خارج، امروزه باز تعریف شده اند. از این رو، اثر مشهود آن بر روند ترجمه متون اسلامی و ایرانی آشکار است. در حال حاضر، به لحاظ فضای فکری و فرهنگی ، شرایطی فراهم آمده است تا به تبیین نظریه هایی که قرار است احتمالاً راه های همواری را باز کنند مشغول هستیم. ترجمه پرشمار آثار فراوان فلسفه سیاسی غرب و معرفت شناسی های دینی جدید فضای تازه ای را در ذهنیت مدیران و کارشناسان فرهنگی ایجاد کرده و بخشی از فعالیت های گذشته را با پرسش مواجه کرده است، به طوری که گویی آن نوع کارها دیگر از مقتضیات این دوره نیست و با عناصر فعلی همخوانی ندارد و حتی گونه ای تقابل میان اندیشه ای که دیروز آن همه اثر را پدید آورده بود و اندیشه ای که اکنون راه های جدیدی را جست وجو می کند، پدیدآورده است.
ویژگی های این دوره جامعه فرهنگی ایران، که چه آن را «تنوع فرهنگی» بنامیم و یا «تضاد فرهنگی» ، برای هدف مزبور ضرورت دارد. امروزه رویارویی هایی که میان متفکران اسلامی به وجود آمده(نام هایی که برای هرکدام از آنها با عنوان های سنتی، مدرن، نواندیشی و... وضع شده که در این مقاله هیچ یک معیار قضاوت و بررسی نیست)، بلای جان کارهای اساسی و سرنوشت ساز شده است. مجموعه اختلافات و تضادهای فکری و عملی موجب شده است که ذخایر مکتوب علمی، فرهنگی و تمدنی ایران اسلامی یا بر زمین مانده و یا به درستی به دنیا شناسانده نشود و قربانی دعواها و نزاع هایی شود(فارغ از مغرضانه یا غیرمغرضانه بودن آن) که مبنای محکم و استواری ندارند.
برای حل مشکل راهکارهای زیر پیشنهاد می شود:
۱. هم اندیشی همه نهادهای علمی و فرهنگی کشور، به ویژه مراکز و سازمان های متولی کار فرهنگی برای خارج کشور. پس از انقلاب اسلامی شاهد کمترین نشست و گفت و گو در این زمینه بوده ایم. نشست های اندک برگزارشده هم اغلب مقطعی و موردی بوده و نتایج درازمدت نداشته است؛ مانند برخی گفت و گوها ی صوری و بی خاصیت به مناسبت نمایشگاه بین المللی کتاب که هر ساله نیز به اعتبار اثر و یا نویسنده ای انجام می گیرد.
۲. مراکز رسمی می توانند با استفاده از ابزارها و امکاناتی که در اختیار دارند ، آثاری که تاکنون ترجمه و منتشر شده است را بررسی و با گردآوری و تحلیل میدانی، نتایج آن را در اختیار تصمیم گیران و صاحب نظران قرار دهند. هنوز آمار مشخص و دقیقی در این زمینه وجود ندارد و اطلاعات پراکنده و ناقصی از چندسو فراهم شده است. اگر آثار امام خمینی(ره)، شهید مطهری و دکتر شریعتی را به عنوان نمونه های آماری در نظر بگیریم، که اغلب بدان ها دسترسی داریم، باز هم اطلاعات ما از ترجمه آثار آن بزرگان ناقص است.
۳. مراکز علمی حوزه و دانشگاه در گام های اول باید به بازشناسی و استخراج منابع و متون دینی مان(با هدف ترجمه برای مخاطبان خارجی) بپردازند. بدیهی است لازمه این کار کنارگذاشتن اختلاف ها، تفسیرها،برداشت ها و توافق بر سر معیارهاست تا به تعاریف مشترکی از موضوعات دست یابیم و سرفصل های مشخصی را به عنوان اولویت در نظر بگیریم و طرح جامعی را تهیه کنیم.
۴. «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» در این زمینه متولی و مسئول است. این سازمان می تواند راهکارهای عملی را مشخص کند. این سازمان(بدون درنظرگرفتن توفیق یا عدم توفیقش) باید امکانات خود را در این زمینه به کار گیرد و اراده خود را عملی کند.
۵. همه مراکز و مؤسسات انتشاراتی پیش گفته و سایر مراکز ، که دغدغه معرفی فرهنگ اسلامی به جهانیان را دارند و با مخاطبان خارجی ارتباط فکری و فرهنگی برقرار کرده اند باید همکاری های خود را با نهادهای رسمی بیش ازپیش ادامه دهند؛ اگرچه به دلیل عمل نکردن مراکز رسمی به تمام وظایف خود، انتشاراتی های همسو نیز نتوانسته اند خود را با شرایط و اقتضائات کار تطبیق دهند.
۶. گذر از روش های سنتی در نشر بین الملل و تغییر در رویکردهای منسوخ و روی آوردن به دانش و فنون ارتباطات نوین در شکلی که همه مراکز با آن دست و پنجه نرم می کنند. لازمه توفیق در این باره اراده ای سازمانی خواهد بود که به کمک دولتی ها می توان به آن دست یافت و شاهد حضور به جا و به موقع کتاب های دینی اسلامی در سطوح وسیعی در جهان بود.

محمدصادق امینی
منبع : خبرگزاری ایسنا