پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مهرانگیز منوچهریان؛ داعیه‏دار حقوق زنان


مهرانگیز منوچهریان؛ داعیه‏دار حقوق زنان
مهرانگیز منوچهریان، یكی از فعالان سیاسی و از فمینیست‏های لیبرال معروف ایران است. وی در طول حیات نود ساله خود فعالیت‏های اجتماعی بی‏شماری داشت و مقالات زیادی از خود به جای گذاشت كه بررسی همه آنها در این مقاله نمی‏گنجد. از این رو در این مقاله سعی شده تا به صورت جمع بندی به بعضی از مطالب اشاره شود.
● وضعیت خانوادگی
مهرانگیز، فرزند دره التاج و منوچهر منوچهریان بود. زندگی مادرش تحت تأثیر تربیت یك زن مسیحی ـ روسی به‏نام ماریوان كه در خانه آنها زندگی می‏كرد، قرار داشت. دره التاج از چهار سالگی به مدت ۲۸ سال تحت تربیت ماریوان قرار داشت، به‏طوری كه حتی بعد از ازدواج نیز دل‏بستگی خاصی به او داشت. منوچهر (شوهر دره التاج) نیز در زمان ازدواج با وی به یاری ماریوان زبان فرانسه را آموخت. و در مدرسه دارالفنون نیز تدریس می‏كرد.
● زندگی‏نامه‏
مهرانگیز، دختر دوم و فرزند دوم خانواده، در سال ۱۲۸۵ ه ش در مشهد به دنیا آمد. هنگام تولد او، ماریوان روسی در خانه آنها به سر می‏برد. مهر انگیز خط فارسی را از مادر بزرگ و الفبای لاتین را از مادرش آموخت. خانواده مهر انگیز در هشت سالگی او به تهران آمدند و او در نُه سالگی، تحصیل را در مدرسه ژاندارك كه از سوی مبلّغه‏های مسیحی (خواهران «سن ونسان دوپل») تأسیس شده بود، از كلاس ششم شروع كرد، (زیرا او تا كلاس ششم را در مشهد و در خانه آموخته بود). مدرسه ژاندارك وابسته به سفارت فرانسه بود. به همین دلیل، مهرانگیز امتحان كتبی سال ششم را در سفارت فرانسه و امتحان شفاهی آن را در مدرسه كه با حضور نماینده فرهنگی دولت فرانسه برگزار می‏شد، شركت كرد.
او دوره متوسطه را در مدرسه «فرانكو پرسان» گذراند. این مدرسه از سوی یوسف خان مؤدب الملك كه پدری فرانسوی داشت، تأسیس شده بود.
مهرانگیز منوچهریان در این مدرسه دوره سه ساله درس فرانسه را طی كرد. او كه از دوره كودكی زبان فرانسه را تحت تعلیم مادام ماریوان روسی در خانه آموخته بود، توانست این دوره را دو ساله طی كند.وی به فراگیری زبان فرانسه بسیار علاقه‏مند بود، به‏طوری كه در این درس بیشترین نمره ها را دریافت می‏كرد؛ ولی به همان اندازه به دروس شرعیات و زبان عربی بی‏علاقگی نشان می‏داد، به‏طوری كه پایین‏ترین نمره را از این درس‏ها می‏گرفت.[۵] او در پایان دوره متوسطه، در درس شرعیات نمره (۱۰) و در درس عربی نمره (۱۲) گرفت؛ نوشین احمدی و پروین اردلان، همان، ص ۴۵. او حتی وقتی وارد دارالمعلّمات شد، همچنان كلاس‏های عربی و شرعیات برای او مسئله ساز بود و سعی می‏كرد با تقلب و استفاده از حیله‏های متفاوت، از زیر تكالیف این كلاس‏ها شانه خالی كند
مهرانگیز، معلمی را در سال ۱۳۱۱ ه ش با تدریس زبان فرانسه در مدرسه ژاندارك آغاز كرد و در سال ۱۳۱۳ ه ش بنا به سفارش شخص رضا شاه، بدون گذراندن كنكور مقدماتی، وارد دانشسرای عالی (دانشكده فلسفه و علوم تربیتی) شد. مهم‏ترین اساتید او در این دوره، رضا زاده شفق، هی‏تیه فرانسوی و ویللی‏ها آلمانی بود.او در خاطراتش ذكر می‏كند كه در دانشسرای عالی در بعضی از امتحانات، تقلّب می‏كرده است. وی برای توجیه كار خود می‏گوید: «چه سؤال به قدری غیر منصفانه و ناهموار تنظیم شده بود كه برای دفع شرّ آن، هر تقلبی ، دفاع مشروع محسوب می‏شد.او در شهریور ۱۳۱۷ ه ش تحصیلاتش را در دانشسرای عالی با اخذ مدرك لیسانس به پایان رساند. وی همزمان با تحصیل، به فراگیری موسیقی مشغول بود و در سال ۱۳۲۵ ه ش وارد دانشكده حقوق شد و در سال ۱۳۲۷ ه ش از آن دانشكده فارغ التحصیل شد. و برای گرفتن پروانه وكالت، دوره كارورزی وكالتِ دادگستری را به راهنمایی محمود سرشار شروع كرد. او در سال ۱۳۳۲ ه ش برای خود دفتر وكالت باز كرد.وی در سال ۱۳۳۴ ه ش در كنكور دكتری حقوق قبول شد و در سال ۱۳۳۸ ه ش موفق به اخذ درجه دكتری حقوق گردید.او در دوره چهارم مجلس سنا با انتصاب شاه به آن راه یافت.
▪ مهم‏ترین آثار قلمی وی عبارت‏اند از:
۱ ) انتقاد از قوانین اساسی و مدنی و كیفری ایران از نظر حقوق زن سال ۱۳۴۲
۲ ) طرح قانون خانواده بر مبنای اصل تساوی حقوق زن و مرد، اعطایی اعلی‏حضرت همایون محمد رضا شاه به ملت ایران
۳ ) وضع حقوقی زن در جهان ترجمه، سال ۱۳۴۲
۴ ) نابرابری‏های حقوقی زن و مرد در ایران و راه اصلاح آن، سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی‏
۵ ) مسئله جرائم اطفال‏
۶ ) وحشیگری قصاص در حقوق اسلام
او در بعضی از مجامع از جمله: انجمن آمریكایی حقوق بین الملل ، كمیته مكاتبات وابسته به شورای ملی زنان آمریكا، اتحادیه بین المجالس، اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان، عضویت داشت.
خانم منوچهریان هیچ‏گاه دارای فرزندی نشد وتجربه مادر بودن نداشت.
● طرفداری از حقوق زن‏
معمولاً مهرانگیز منوچهریان را از فعّالین فمینیسم معرفی می‏كنند، به‏طوری كه برای بسیاری از فمینیست‏های جهان فردی شناخته شده بود. پاره‏ای از نویسندگان داخلی، او را از طرفداران حقوق زن می‏دانند. وی سعی می‏كرد اختصاصاً در حوزه زنان وارد شود و هدف اساسی خود را «تساوی حقوق زن و مرد در همه عرصه‏ها» عنوان می‏كرد. مهم‏ترین كتابی كه او دراین خصوص نگاشت، كتاب «نابرابری حقوقی زن و مرد درایران» بود. وی در این كتاب سعی كرده قوانین ایران را با قوانین كشورهای اروپایی مقایسه كند؛ البته با این پیش فرض كه قوانین كشورهای اروپایی، پیشرفته و قوانین مدنی ما كه برگرفته از فقه اسلامی است، عقب مانده است.
او هر چند تساوی همه جانبه زن و مرد را شعار خود قرار داده بود، ولی درعمل فعالیت خود را در خصوص تغییر قوانین مدنی، آن هم اختصاصاً به قوانین مربوط به خانواده، متمركز كرده بود. وی در حالی كه از قوانین كشورهای اروپایی در مورد زن دفاع می‏كرد ـ بدون اینكه بخواهد علل بهتر بودن قوانین كشورهای اروپایی را روشن كند یا بدی قوانین اسلامی را تبیین كند ـ قوانین ملی و اسلامی را به باد انتقاد و تمسخر می‏گرفت و این مسئله به حدی ذهن او را مشغول كرده بود كه حتی خوبی‏های آن یا به نقشی كه در استحكام خانواده یا خوشبختی زنان می‏توانست ایفا كند، توجه نداشت؛ به عنوان نمونه به بخشی از سخنرانی او در مجلس سنا درباره سفر زنان به فرنگ بدون اجازه شوهر توجه كنید:
«با توجه به اصل تساوی زن و مرد، اعطایی شاهنشاه آریامهر به ملت ایران ، علت اینكه اداره گذرنامه صدور گذرنامه را برای زنان شوهردار موكول به اجازه شوهر می‏كند، چیست؟ ... جامعه ایرانی از زنان ایران به ویژه نمایندگان زن انتظار دارد اكنون كه بندها گسسته و عرصه فصیح ابراز لیاقت واستعداد و كمال بر زنان عرضه شده است ، زنان در اصلاح قوانین مخصوصاً قوانین خانواده گامی بردارند،... و برای برابر كردن حقوق زن و مرد ، اعطایی شاهنشاه آریامهر به ملت ایران، طرحی فراهم آوریم.»
او تلاش‏های بسیاری برای خروج زن بدون اجازه شوهر به عمل آورد، ولی آیا این تلاش‏های او به نفع استحكام خانواده‏ها بود؟ آیا اینكه زن بدون اجازه یا حتی با مخالفت صریح شوهر خود بتواند به مسافرت كشورهای اروپایی برود، چه گرهی از كار زنان ایرانی باز می‏كرد و اصولاً چرا در آن شرایط، زنان ایرانی از او حمایت نكردند؟ آیا واقعاً منوچهریان از حقوق زن دفاع می‏كرد ؟
با كمی دقت روشن می‏شود كه منوچهریان به جای اینكه واقعاً به فكر راه‏های سعادت و خوشبختی و اعاده حقوق زن ایرانی باشد، بیشتر به فكر این بود كه چگونه می‏توان قوانین كشورهای اروپای غربی درباره زنان و خانواده را در ایران به تصویب رساند.
واقعیت این است كه وی به دلیل زمینه‏های خانوادگی كه در ابتدای این مقاله به آن اشاره شد ، دل‏بستگی خاصی به دنیای غرب پیدا كرده بود. این چیزی است كه خودش نیز بارها به آن اشاره می‏كند و با ورود او به اتحادیه بین الملل زنان حقوقدان، به صورت نوعی رسالت برای وی درآمد؛ به عبارت دیگر او خود را نماینده سازمان در ایران می‏دانست و بر خود لازم می‏دید كه منویّات آن سازمان را به هر نحوی كه شده، در ایران جاری سازد و قوانین آن را جایگزین قوانین ملی گرداند.
او تأكید می‏كند مسیری كه انتخاب كرده، توقف پذیر نیست و تحقق آنها به قول رایج، دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. این در حالی است كه تنها معدودی از زنان تحصیل كرده با او همراهی می‏كردند؛ به عنوان مثال بعد از تشكیل «كمیته‏های شورای عالی جمعیت‏های زنان ایران» به ریاست اشرف پهلوی، در استان‏ها و شهرستان‏ها تا پایان اردیبهشت ۱۳۴۵ ه ش، تعداد ۷۸ كمیته در مراكز استان‏ها و شهرستان‏ها و فرمانداری‏های كل تأسیس شده بود. علی رغم اهتمام خاص دولت پهلوی به این كمیته‏ها، آمار اعضای فعّال‏ترین آنها بسیار پایین بود، به‏طوری كه به طور متوسط، هر كمیته تنها ۴۴ عضو داشت. بنابراین هیئتی را مأمور كردند تا درباره بی‏علاقگی زنان به شركت در امور اجتماعی مطالعه كنند.
خانم منوچهریان در جایی به این عدم همراهی زنان ایرانی با برنامه‏های او اعتراف می‏كند:
«از ماست كه برماست . زن ایرانی نمی‏جنبد و نمی‏خواهد بجنبد . من از خواهرانم گله دارم، خیلی هم گله دارم. دستی از غیب حقّی را شسته ورفته در یك سینی طلا آورد و به آنها تعارف كرد و قوه‏ای بزرگ چون شاهنشاه به طرفداری از زن ایرانی برخاست و از او حمایت كرد، دست زن ایرانی را گرفت... .»وی به حمایت مستقیم دربار از برنامه‏های خودش در موارد متعددی تصریح دارد؛ به عنوان مثال: «حق فقط و فقط به وسیله شخص اعلی‏حضرت همایونی به او [زن ایرانی‏] اعطا شده است».
این جملات به وضوح نشان می‏دهد كه اولاً: مسئله دفاع از حقوق زن درایران، بدون در نظر گرفتن خواسته‏های زن ایرانی بوده است؛ ثانیاً: این یك مسئله وارداتی بوده كه از طرف دربار حمایت می‏شد. و ثالثاً: خوشبختی و سعادت خانواده ایرانی در این مسیر لحاظ نشده بود، چرا كه تمام آرزوهای منوچهریان در این امر خلاصه می‏شد كه زن‏ها استقلال اقتصادی داشته باشند و بتوانند جلوی شوهرانشان قد علم كنند؛ به عبارت دیگر برنامه‏هایی كه او در نظر داشت، چیزی جز نزاع‏های خانوادگی را دامن نمی‏زد. او مسائلی را مطرح می‏كرد كه موجب درگیری زنان با شوهرانشان و پدران با دخترانشان و در یك كلام، وی تقابل و تضاد بین زن و مرد را دامن می‏زد.
این نمونه‏ها نشان دهنده عمق دوری فعالیت‏های خانم منوچهریان از خواسته‏های زنان ایرانی بود. چیزی كه وی طلب می‏كرد، تنها مطلوب او و تعداد اندكی از هم‏فكرانش بود، نه مطلوب جامعه زنان ایران آن زمان، چراكه زنان در سال‏های ۵۷ و بعد نشان دادند كه آزادی و احقاق حقوق خود را در پیاده كردن هر چه سریع‏تر و دقیق‏تر احكام خدا می‏دانند و می‏یابند.
منوچهریان نیز در كتاب «نابرابری‏های حقوقی زن و مرد در ایران» به این نكته اشاره كرده و بر نقش نیرومند عقاید مذهبی در ممانعت از اجرای طرح‏های پیشنهادی خود تأكید می‏ورزد.
او به نام طرفداری از حقوق زن، در هیچ كجای كتاب‏هایش ذائقه زن ایرانی را در نظر نمی‏گیرد؛ به عنوان نمونه وی ازدواج قبل از هجده سال را برای دختران ایرانی ممنوع می‏داند. روشن است كه او در این مسئله، آب و هوای ایران و زمان بلوغ دختران ایرانی را نادیده گرفته است، زیرا زنان اروپایی به علت برودت هوای اروپا دیر به سن بلوغ جنسی می‏رسند. ازدواج در هجده سال شاید زود هم باشد، اما این مسئله در خصوص دختران ایرانی كه در اغلب موارد، بلوغ جنسی آنها چیزی در حدود سیزده سال است، نوعی ظلم به دختر ایرانی است، چرا كه او مجبور است به دلیل ممنوعیت قانونی، حداقل پنج سال محرومیت جنسی را تحمل كند یا خدای نكرده به انحرافات اخلاقی روی آورد.
منوچهریان به حدی به غرب دل‏بسته است كه حتی بسیاری از قوانین مترقی اسلامی را عقب مانده می‏شمارد؛ به عنوان مثال در شرایطی كه هر روز زنان بیشتری به بازار كار روی می‏آورند و طالب استقلال می‏باشند، ازدواج موقت بلند مدت كه زن را در زندگی خصوصی خود بسیار آزاد می‏گذارد، می‏تواند راه‏گشای خوبی در این جهت باشد. ایشان بدون در نظر گرفتن این موضوع، آن را به سخریه می‏گیرد، اما هیچ‏گاه از هم‏خانگی زنان و مردان و فجایع اخلاقی و مشكلات خانوادگی غرب سخنی به میان نمی‏آورد.
● تأسیس اتحادیه زنان حقوقدان ایران
وی در سمت سناتوری مجلس سنا و پس از دوسال عضویت در اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان، برای آنكه بتواند به نیات آن اتحادیه در ایران جامه عمل بپوشاند یعنی قوانین مورد پسند غرب را در ایران به تصویب برساند؛ چنانچه خودش در موارد متعدد به این مسئله تأكید داشت و از طرفی در موارد متعدد اعتراف كرده كه «من شیفته همكاری با مؤسسات سازمان ملل و اجرای مصوبات آن هستم»؛ مهرانگیز منوچهریان، همان، ص ۱۳۲.، اتحادیه زنان حقوقدان ایران را در سیزده خرداد ۱۳۴۰ تأسیس كرد. تأسیس این اتحادیه با دوازده یا سیزده نفر آغاز شد تا آنكه بعد از چندین سال فعالیت در سال‏های آخر، اعضای آن به سی نفر رسید.این اتحادیه به عنوان زیر مجموعه‏ای از اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان، فعالیت خود را آغاز كرد و هر عضو این اتحادیه، عضو اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان نیز محسوب می‏شد. یكی از اعضای این اتحادیه در این خصوص می‏گوید: «این اتحادیه برای ما كارت‏هایی صادر كرده بود كه وقتی به خارجِ كشور سفر می‏كردیم، با داشتن این كارت‏ها ، از تسهیلاتی برخوردار می‏شدیم».
هدف اساسی این اتحادیه، تساوی همه جانبه حقوق زن و مرد، نزدیك كردن یا یكی كردن قوانین داخلی با قوانین بین المللی و مهم‏تر از همه، سازگاركردن قوانین داخلی بر پایه اعلامیه حقوق بشر و ایجاد زمینه مساعد برای رشد و بحث در موضوعات مربوط به زنان در جهان امروز بود.اتحادیه تمام كوشش خود را صرف تحقق برابری زن و مرد در همه عرصه‏ها كرد و راهكار اساسی را در این زمینه، تغییر و اصلاح قوانین داخلی می‏دانست این اندیشه پیش‏تر در فعالیت‏های مهرانگیز در قالب تطبیق قوانین مدنی ایران با اعلامیه حقوق بشر و فعالیت‏های او در اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان منعكس بود؛ به‏عبارت دیگر فعالیت این اتحادیه حول اجرای مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و انطباق آن با قوانین ایران بود.
در تمام دوران حیات اتحادیه، تنها مهرانگیز بود كه به مقام ریاست انتخاب می‏شد و در حقیقت، اتحادیه در او خلاصه می‏شد. چنانچه یكی از اعضا می‏گوید: «خانم منوچهریان، ستون اصلی اتحادیه بود.»
اتحادیه، در ظاهر طرفداری از حقوق زنان را تنها به عنوان حربه‏ای برای پیشبرد اهداف واقعی خود به كار می‏گرفت، زیرا هر چند در ترسیم اهداف اولیه، مسئله برابری حقوق زن و مرد در همه عرصه‏ها را هم جزو اهداف خود ذكر می‏كردند، اما در عمل، تنها به تغییر قانون مدنی كه بر گرفته از قانون اسلام بود، به نفع قوانین غیر دینی و سكولار پافشاری می‏كردند؛ چنانچه مهرانگیز در اولین جلسه مطبوعاتی، مواضع خود را صراحتاً اعلام كرد، اما درباره حق رأی صحبتی به میان نیاورد.
یكی از اعضای این اتحادیه در این باره می‏گوید: «ما در كنفرانس‏های مطبوعاتی اتحادیه، درباره همه مسائل مربوط به زنان و خانواده سخن گفتیم، اما فقط درباره حق رای صحبت نمی‏كردیم... می‏گفتیم زن نباید نفقه خور مرد باشد.»
سه ماه بعد [منوچهریان‏] رئیس اتحادیه زنان حقوقدان ایران، در مصاحبه مطبوعاتی دیگری خواستار اجرای مفاد اعلامیه حقوق بشر در ایران شد.
حتی قرار شد كه كنفرانس مطبوعاتی و علنی علیه قانون ارث داشته باشند كه بر اثر فشار افكار عمومی، این كنفرانس مطبوعاتی به هم خورد. حتی وقتی كه در آذر سال ۱۳۴۱ بر اثر قیام امام خمینی و فشار افكار عمومی، دولت وقت مجبور به لغو انجمن‏های ایالتی و ولایتی شد، این اتحادیه با انتشار بیانیه‏ای در نه آذر ۱۳۴۱ دولت را به‏دلیل كوتاه آمدن در مقابل ملت ایران، سرزنش كرد.اتحادیه تا آخرین روز حیات خود، بیشترین نیروی خویش را برای تغییر قوانین مدنی از جمله قوانین خانواده متمركز كرد... و حتی در دوران انقلاب به فعالیت علیه حجاب پرداخت.
● عكس العمل مردم در قبال اتحادیه زنان حقوقدان‏
مواضع منوچهریان و همكارانش در اتحادیه در قبال فرهنگ بومی، افكار عمومی را علیه آنها برمی‏انگیخت و این مسئله فعالیت اعضای آن را دشوار می‏كرد. جلسات اتحادیه در دفتر وكالت منوچهریان واقع در طبقه دوم پاساژ القائیان برگزار می‏شد، چون جوّ عمومی ضد آنها بود. اعضای اتحادیه سعی می‏كردند جداگانه و به صورتی كه جلب توجه نكنند، به دفتر منوچهریان بروند، به طوری كه یكی از اعضای اتحادیه نقل می‏كند: «هر بار كه به دفتر او می‏رفتیم، تنمان می‏لرزید. هر لحظه ممكن بود كسی مزاحممان شود یا اسید به صورتمان بپاشد ... منوچهریان همیشه [از سوی افراد مختلف ]تهدید می‏شد؛ زنی كه قانون مدنی را زیر سؤال می‏برد، قابل تحمل نبود.»
● رواج فسق و فجور
یكی از اقدامات مهم او در این خصوص، حمایت از زنان روسپی (فاحشه) تحت عنوان حمایت از كودكان نامشروع در كلمات ایشان به جای «كودكان نامشروع» عبارت «كودكان خارج از نكاح» درج شده است. هدف او از این تغییر عبارت این بود كه خواسته حتی در سخن گفتن از كلمه ای كه احیاناً دارای بار منفی است، پرهیز كرده باشد و عمداً كلمه «نكاح» كه یك عبارت عربی است را به جای كلمه «ازدواج» به‏كار برده تا تأثیر روانی خاصی بر خواننده نگذارد. بود . وی با طرح این مسئله كه طفل نامشروع وجود ندارد، خواهان آن شد كه تمام حقوق و امتیازاتی كه قانون برای یك كودك مشروع در نظر گرفته، برای كودكان نامشروع نیز منظور كند. او اولین قدم را در این مسیر، صدور شناسنامه به اسم مادر یا هركسی كه او مایل باشد، می‏دانست.
مهرانگیز پیش از برگزاری پانزدهمین مجمع بین المللی زنان حقوقدان درتهران...، در كمیته مقدماتی مجمع عمومی در واشنگتن در سال ۱۹۶۸ شركت كرد و در آنجا بحث عمده خود را در دفاع از كودكان نا مشروع متمركز نمود و به حدّی از طرح خود با جدیت دفاع كرد كه «رایمونداپاول» از اعضای حاضر در جلسه و عضو این اتحادیه رو به او كرد و گفت: «منوچهریان تو چند تا بچه خارج از ازدواج داری كه مصرّانه دنبال این مطلب هستی».
وقتی به ایران بازگشت، صبح فردای همان روز زنگ تلفن به صدا درآمد و سناتور اشرف احمدی به او مژده داد كه شما اولین برنده جایزه صلح حقوق بشر سازمان ملل شدید. روشن است كه این جایزه در ازای خوش خدمتی منوچهریان در رواج دادن ارزش‏ها وهنجارهای دنیای غرب به او اعطا می‏شد و نمی‏توانست مدركی دال بر تلاش وی برای صلح و حقوق بشر باشد.
اقدام دیگر او كه از حمایت دستگاه حاكمه ومطبوعات هم برخوردار بود، این بود كه فحشا را به عنوان شغل به رسمیت بشناسند كه از جمله آنها، چاپ اشعاری همانند قهر، رقاصه ، و نغمه روسپی بود.
اقدامات منوچهریان و همدستان او موجب شد كه زمینه برای رسمیت بخشیدن به روسپی‏گری فراهم شود و دولت پهلوی توانست با استفاده از فضای مناسب به وجود آمده، به آنها كارت شناسایی بدهد و در بهبود وضع زندگی‏شان فعالیت‏هایی انجام دهد. حتی آنها در پوشش اتحادیه زنان حقوقدان با انتشار مطالبی در روزنامه ها از مردم خواستند كه به این قشر كمك كنند.
● همكاری با دربار شاه‏
همان‏طور كه سابقاً گفته شد، خانواده مهر انگیز با دربار رابطه بسیار نزدیكی داشتند، به‏طوری كه با سفارش و دستور مستقیم رضا شاه، بدون كنكور مقدماتی وارد دانشسرای عالی شد. وامداری منوچهریان به دربار با انتصاب او از سوی شاه به مقام سناتوری، به اوج خود رسید.
تعریف و تمجید از شاه، ذكر همیشگی او بود؛ چنانچه همواره سخنرانی‏های خود را در مجلس سنا با ستایش از شاه آغاز می‏كرد. او حتی معتقد بود كه «زن ایرانی تا زنده است و زندگی می‏كند، نباید این موهبت شاه را فراموش كند.
احمدی خراسانی در توجیه این امر می‏نویسد: تقدیر از موهبت شاه داده «در واقع كلیشه‏ای برای سخن گفتن از آزادی زنان تبدیل شده بود و منوچهریان از این قاعده مستثنا نبود. معمولاً رأی منوچهریان در مجلس تقریباً در همه موارد، موافق دستگاه پهلوی بود.وی چون سناتور انتصابی شاه بود، در اولین فرصت، گزارش سفرهای خود را به شاه ارائه می‏داد؛ به عنوان نمونه ایشان بعد از بازگشت از كمیته مقدماتی مجمع عمومی در واشنگتن، به وزیر خارجه تلفن زد تا گزارش سفر خود را به شاه تقدیم كند. او خود در این خصوص چنین می‏گوید: «چون سناتور انتصابی بودم، خواستم مطلب را به شرف عرض ملوكانه برسانم و برای عزیمت به نیویورك و شركت در مجمع عمومی سازمان ملل كسب تكلیف كنم». صبح روز بعد وزیر امور خارجه با او تماس گرفت. او می‏گوید: «به من گفتند كه اعلی‏حضرت ضمن اظهار مرحمت و مسرت از توفیق من، اجازه فرمودند...
وی در سخنانش از شخص شاه بسیار تملق می‏كرد و ارادت خاصی به او نشان می‏داد؛ به عنوان مثال او اظهار می‏دارد: «در خصوص اعطای آزادی‏ها وحقوق خاص به زنان، فقط و فقط به وسیله شخص شاه این حقوق به زنان ایران داده شده است و هیچ‏یك از مقامات دراین باره منتی بر سر او ندارند.»
● مخالفت با اسلام‏
هرچند جرقه‏های مخالفت با احكام اسلام را در سراسر زندگی منوچهریان می‏توان دید، اما اولین كار صریح و آشكار او در مخالفت با احكام اسلام، كتاب «انتقاد قوانین اساسی و مدنی و كیفری ایران از نظر حقوق زن» است. او در این كتاب، آشكارا به بعضی از احكام دینهمانند ارث، ازدواج موقت، تعدّد زوجات، طلاق و حضانت. حمله كرده بود و همین مسئله موجب شد تا ناشران از چاپ آن خودداری كنند. حتی وقتی از پول شخصی خود خواست كتابش را در چاپخانه محقری در كوچه پس كوچه‏های ناصر خسرو به چاپ برساند، چاپخانه‏چی ابتدا قول داد هرچه سریع‏تر آن را چاپ كند، اما به محض آنكه از مفاد آن اطلاع حاصل كرد، تنها به این دلیل كه كتاب او مخالف مذهب است، از ادامه چاپ آن امتناع ورزید. همین مسئله در مورد چاپخانه بعدی نیز تكرار شد؛ اما منوچهریان با استفاده از توان مالی بالایی كه داشت، بالاخره توانست كتاب خود را چاپ كند.
بازتاب منفی این كتاب در افكار عمومی به حدّی بود كه حتی دستگاه حاكمه آن‏روز با آنكه در باطن موافق چنین افكاری بود، نتوانست افكار عمومی را نادیده بگیرد. بنابراین مهرانگیز را به وزارت فرهنگ آن‏روز احضار كردند. وزیر فرهنگ با ورود وی، ضمن اعلام موافقت صریح خود با نشر چنین كتاب‏هایی علیه احكام اولیه اسلام، مراتب اعتراض علما و مقامات متدیّن را اعلام كرد و از او خواست كه ناظر شرعیات وزارت را راضی كند.این كتاب مجدداً در سال ۱۳۴۲ از سوی سازمان داوطلبان حمایت از خانوده [با هزینه دولت‏] در ده‏هزار نسخه، هم‏زمان با كتاب دیگر او «وضع حقوقی زن در جهان» به چاپ رسید.دستگاه حاكمه در نشر این نوع افكار تسهیلات ویژه‏ای در اختیار او می‏گذاشت، حتی برنامه‏های تلویزیونی برای نشر افكار او تشكیل می‏داد كه بیشتر از كاباره «شكوفه نو» به نمایش گذاشته می‏شد.
منوچهریان مدتی بعد دامنه كار خود را به سایر كشورهای اسلامی گسترش داد و با هدف تغییر قوانین متخذ از فقه اسلامی به مصوبات به اصطلاح سازمان ملل، مصوبات متعدد آن سازمان را به فارسی ترجمه كرد و آنها را در ده هزار نسخه چاپ و تكثیر نمودند و سپس در نقاط گوناگون جهان اسلام توزیع كردند . از این تعداد، هفت هزار نسخه در ایران (بین دانشجویان حقوق و علوم اجتماعی ، دانش آموزان دوره متوسطه ، استادان و دبیران مدارس)، هزار نسخه در افغانستان (بین جمعیت‏های زنان و دانشجویان كابل) و تعدادی در كراچی پاكستان (در سمینار حقوق زن در كراچی) توزیع شد. علاوه بر اینها، منوچهریان خود چاپ پنج هزار نسخه از «طرح اصلاح قانون خانواده» را برای ارسال به كشورهایی كه قانون خانواده آنها برگرفته از فقه اسلامی بود، به عهده گرفت.او در توجیه اقدامات خود، قائل بود كه: «احكام مادی و دنیوی، تغییر پذیر است ، سیر تكامل وجدان انسانیت امروز نمی‏پذیرد كه ما دست دزد را ببریم ... اگر تعدّد زوجات را با برده فروشی مقایسه كردیم، برای آنكه در هر دو روح قرآن با الغای آنها موافق بوده‏است». اما او هیچ‏گاه روشن نكرد كه چگونه روح قرآن موافق تساوی در ارث زن و مرد، پسر و دختر است، یا چگونه روح قرآن بریدن دست دزد و همچنین چند همسری را ممنوع دانسته است؛ در حالی كه صریح كلمات قرآن، خلاف سخنان وی می‏باشد.
مخالفت منوچهریان با احكام اسلامی، با درخواست ارائه طرح پیشنهادی قانون خانواده ـ با عنوان «طرح قانون خانواده بر مبنای اصل تساوی حقوق زن و مرد» كه در اردیبهشت ۱۳۴۳ در شماره‏های ۳۶۳، ۳۶۴، ۳۶۵ و ۳۶۶ مجله «اطلاعات بانوان» ـ به مجلس سنا به اوج خود رسید. مهرانگیز تأكید كرد كه این طرح با الهام از گزارش دبیر كل سازمان ملل درباره حقوق زن نوشته شده است.اصرار منوچهریان در تصویب قوانین سكولار غرب در ایران، نشان دهنده وابستگی فكری و احیاناً مالی او به آن سازمان است.
چاپ این طرح، مخالفت گسترده علما، مردم و تعطیلی بازار را به‏دنبال داشت، به‏طوری كه چهار روز پس از انتشار خبر، یعنی دوم تیر ۱۳۴۳ روزنامه اطلاعات به نقل از وزیر دادگستری وقت نوشت: «قانون مدنی ایران تغییر نمی‏كند». این روزنامه در خصوص طرح خانم منوچهریان گفت: «... مقاله مزبور صرفاً حاصل مطالعه شخصی نگارنده آن است.»
مخالفت افكار عمومی به حدّی بود كه مجله «اطلاعات بانوان» در شماره ۳۷۱ دوشنبه ۷ تیر ۱۳۴۳ نوشت: سلسله مقالات مزبور تنها به این دلیل در مجله درج شده تا مورد قضاوت و اظهار نظر دانشمندان مخصوصاً فضلا و صاحب نظران قرار گیرد.
واكنش مراجع دینی و مخالفت افكار عمومی باعث شد كه منوچهریان نتواند نظر مثبت حداقل (پانزده) نفر از نمایندگان را برای ارائه طرح در مجلس جلب كند.
اگر چه طرح خانم منوچهریان ره به جایی نبرد و مانند بعضی از طرح‏های دیگر او به بایگانی سپرده شد، اما مجلس با الهام از طرح او، طرح دیگری را كه به مراتب رقیق‏تر بود، تصویب كرد و مجلس سنا نیز به آن رأی اعتماد داد. این طرح اگر چه بسیار تعدیل شده بود، ولی باز با احكام اسلام تضادهای آشكاری داشت، به‏طوری كه مخالفت گسترده علما و متدیّنین را در پی داشت و حتی امام خمینی(ره) در تبعید نیز با آن به مخالفت برخاست. قسمتی از اعلامیه امام(ره) چنین است: «قانونی كه اخیراً توسط مجلس غیر قانونی تحت نام قانون حمایت از خانواده به منظور نابودی زندگی خانواده مسلمان تصویب شده است، علیه اسلام است، و هم صادر كنندگان و هم اجرا كنندگان این قانون، در برابر شریعت گناه‏كارند.»
از دیگر موارد مخالفت صریح او با احكام اسلامی در كتاب‏های وی، موارد زیر را می‏توان برشمرد:
به مسخره گرفتن ممنوعیت ازدواج با دختر برادرزن یا دختر خواهر زن،مخالفت با استفاده از محلل برای حلال شدن زنی كه سه مرتبه متوالی از شوهرش طلاق گرفته، مخالفت با قانون ممنوعیت ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان، مخالفت صریح با قانون تعدّد زوجات،مخالفت صریح با ازدواج موقت، مخالفت صریح با مهریه زن، انتقاد از وظایفی كه اسلام برای هریك از زن و شوهر در خانواده قرار داده، مخالفت با قانون طلاق، مخالفت با قانون عده طلاق یا وفات، مخالفت با حق حضانت پدر. مخالفت با قانون ارث، مخالفت شدید با قوانین جزایی اسلام، مخالفت با قانون ولایت پدر یا جد پدری،
او درباره فقه اسلامی مطالب بسیار تندی دارد، در جایی می‏نویسد: «باید ادغان داشت كه فقه اسلامی برای ارضای احتیاجات امروزی دنیا، كافی نیست.»
● سرانجام منوچهریان‏
اگر مهرانگیز در تمام عمر كوشید تسلیم نشود و زیر بار هیچ زوری نرود، به تدریج تسلیم بیماری و مرگ شد و چند ماه قبل از مرگش تعادلش را از دست داده بود و نمی‏توانست خوب راه برود. او به طرز عجیبی حاضر نبود بگوید من نمی‏توانم راه بروم؛ مثلاً وقتی می‏خواست با كسی از پله‏ها پایین برود، می‏گفت: دستت را به من بده برویم پایین و حاضر نبود كه بگوید: دست مرا بگیر با هم پایین برویم.وی در وصیت نامه‏اش خطاب به شیرین و دختر خواهرش مینا نوشته بود: «جسد مرا لااقل ۲۴ ساعت بعد از فوت به خاك بسپارند و اگر نخواهند مرا در منزل نگه‏دارند، در مسجد نگذارند و در مراسمم بدون روضه خوانی اگر فرد خوش صدایی حاضرین را مشغول كند و وسایل پذیرایی از قبیل شیرینی و ساندویچ لقمه‏ای باشد، بد نیست. او حتی درآخرین لحظات زندگی خود دست از دشمنی علیه دین بر نداشت.او در روزهای آخر عمر، حافظه و تعادل فكری اش را از دست داده بود. وی در چهارده تیر ماه ۱۳۷۹ در گذشت.
رضا رمضان‏نرگسی
منبع : نشریه حورا