پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا
هویت ملی ایرانیان

وقتی سخن از ما پیش میآید بحث هویت مطرح میگردد. مرز ما از دیگران توسط خطوط ترسیم شده توسط هویت ما روشن میگردد. بررسی هویت ملی یكی از مباحثی است كه از اهمیت تاریخی و جامعهشناختی فراوانی برخوردار است. اهمیت تاریخی آن به این جهت است كه اولاً این پدیده در فرایند زمان در جامعه شكل گرفته و از رویدادها و تغییر و تحولات تاریخی تاثیر پذیرفته است. ثانیاً هر هویتی كه امروزه در جامعه و میان گروههای اجتماعی مشاهده میشود، برگرفته از جریانهای تاریخی ادوار مختلف است. از نظر جامعهشناختی هویت ملی به این لحاظ اهمیت دارد كه یكی از عوامل مهم انسجام اجتماعی و وفاق ملی در هر جامعه تلقی میشود. هر اندازه یك ملت از هویت محكمتر و منسجمتری برخوردار باشد، به همان اندازه در تحكیم پایههای همبستگی و وفاق اجتماعی موفقتر خواهد بود.
افزایش مراودات جهانی و بخصوص بحث جهانی شدن كه امروزه یكی از مباحث مهم حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تلقی میشود، در چالش با مفهوم هویت ملی قرار میگیرد. آیا افزایش ارتباطات فرهنگی و فرایند جهانی شدن و جهانیسازی از استحكام هویت ملی كشورها خواهد كاست؟ آیا كشورهایی كه از انسجام و هویت و وفاق ملی یكپارچهای برخوردار هستند، در قبال جهانی شدن ایستادگی خواهند كرد یا خیر؟ پاسخ دادن به این نوع سؤالات آسان نیست و نیاز به زمان دارد تا در شرایط عینی و واقعی بتوان روند رویدادهای جهانی و ملی را پیگیری و مطالعه كرد.
در میان متفكران در موضوع رابطه هویت ملی و افزایش روابط جهانی و جهانی شدن دو دیدگاه وجود دارد. تعدادی از صاحبنظران بر این باورند كه روند جهانی شدن باعث تزلزل پایههای هویت ملی شده و همه كشورها كم و بیش مجبورند در قبال این روند از خود انعطاف نشان دهند. برخی دیگر از متفكران بر عكس این دیدگاه را دارند. آنان معتقدند كه جهانی شدن باعث میشود كشورهایی كه خواهان حفظ هویت خود هستند، عكسالعمل نشان دهند و درصدد تحكیم پایههای بومی وحدت، هویت و انسجام جامعه خود برآیند.
همانطور كه ذكر شد در این مقاله هدف شناخت هویت ملی ایرانیان و مؤلفههای اساسی آن است. در ضمن میخواهیم بدانیم كه جایگاه هر یك از این مؤلفهها در مجموعه هویت ملی ایرانیان چیست. برای این منظور ابتدا با توجه به نظر نویسندگان موجود به تعریف هویت، هویت ملی و هویت ایرانی میپردازیم و تلاش مینمائیم با استعانت از اندیشه اندیشمندان معاصر مؤلفههای هویت ملی ایرانیان را به دست آوریم. سپس با نگاهی گذرا به تاریخ ملت ایران به مؤلفههای هویت ملی ایرانیان در طول تاریخ پر فراز و نشیب آن اشاره مینمائیم و در انتها جایگاه هر یك از این مؤلفهها را در ارتباط با دیگر مؤلفهها مشخص مینمائیم. شناخت موضع ایرانیان نسبت به تغییرات حاصل از پیشرفتهای جهانی نیز از دیگر اهداف این مقاله میباشد.
●تعریف هویت
هویت یا الهویه كلمهای عربی است. این كلمه از "هو" به معنی او كه ضمیر غایب مفرد مذكر است، میآید و از آن لفظ هوهو یا الهوهو را ساختهاند كه اسم مركب است و معرفه به ال. معنی لغوی آن اتحاد به ذات یا انطباق به ذات است. اتحاد به ذات به معنی اتصاف و شناخته شدن و یكی شدن موصوف با صفات اصل و جوهری مورد نظر است. وقتی از هویت پدیدهای سخن به میان میآید، باید آن سخن طوری باشد كه نشان دهد پدیده مزبور به راستی گویای هیئت و ماهیت وجودی آن است، در غیر این صورت فاقد معنای ماهوی آن خواهد بود (الطائی، ۱۳۷۸). از نظرگاه دیگری هویت فرایند پاسخگویی آگاهانه هر فرد به یك دسته سؤالات در مورد خودش میباشد؛ از گذشتهاش كه او چه كسی است، كجا بود، چه بود، چه هست و به چه قبیله، نژاد یا ملت تعلق دارد، منشا ابتدایی و اصلیاش كجاست و در تمدن جهان چه نقشی داشته است (باوند، ۱۳۷۷). برخی از اندیشمندان هویت را با تاكید بر "وجه تشخص" تعریف كردهاند نظیر آنچه كه شیخاوندی ارائه نموده است: "هویت مبین مجموعه خصایصی است كه امكان تعریف صریح یك شیء یا یك شخص را فراهم میآورد" (شیخاوندی، ۱۳۸۰). برخی هویت را معناداری جامعه دانستهاند، یعنی جامعه معنایی برای خودش قائل باشد و در چارچوب آن عمل كند و درصورت از دست دادن این معنا یا به هر دلیل گسستگی در معناداری با بحران هویت مواجه خواهد شد (رجایی، ۱۳۷۳). برخی دیگر از جامعه شناسان مقوله هویت را با دید جدلی و تقابلی آن تعریف نموده اند. در نگاه این گروه اساساً هویت در مقابل غیر قابل طرح است. اگر فضا یكدست باشد، عنصر هویت خود را نشان نمیدهد. از این منظر هویت به معنی هستی و وجود است، چیزی كه وسیله شناسایی فرد باشد تا او را از دیگران متمایز كند. انسانها هویت خویش را در حذف چیزی یا در برابر چیزی تعریف میكنند (تاجیك، ۱۳۷۹).در این نوشته منظور ما از به كار بردن كلمهٔ هویت آنشناختی است كه مردم از خود دارند و به وسیلهٔ آن خود را از دیگران متمایز میكنند.
●هویت ملی
هویت ملی به معنای احساس تعلق و وفاداری به عناصر و نمادهای مشترك در اجتماع ملی (جامعه كل) و در میان مرزهای تعریف شده سیاسی است. مهمترین عناصر و نمادهای ملی كه سبب شناسایی و تمایز میشوند، عبارتند از: "سرزمین، دین و آئین، آداب و مناسك، تاریخ، زبان و ادبیات، مردم و دولت" (یوسفی، ۱۳۸۰: ۱۷). به عقیده ی یوسفی در درون یك اجتماع ملی میزان تعلق و وفاداری اعضاء به هر یك از عناصر و نمادهای مذكور، شدت احساس هویت ملی آنها را مشخص میسازد (یوسفی، ۱۳۸۰: ۱۷).
به اعتقاد احمد اشرف این پدیده بجای مفهوم كاراكتر ملی از نیمه دوم قرن اخیر رواج یافته و از ساختههای علوم اجتماعی است (اشرف، ۱۳۷۸: ۵۲۲). از نظر مكنزی هویت ملی یكی از چهار نوع هویت است كه از قرن۱۹ بر جای مانده است و در كنار سه نوع دیگر: هویت دینی، طبقهای و نژادی، مشاهده میشود. برخی از تعاریف هویت ملی بر عناصر یكپارچه كننده واحد سیاسی مستقل تاكید دارند و آن را مجموعهای از گرایشات و نگرشهای مثبت به عوامل و عناصر و الگوهای هویت بخش و یكپارچه كننده در سطح یك كشور به عنوان یك واحد سیاسی تعریف میكنند (حاجیانی، ۱۳۷۹). برخی دیگر به جنبه روانی آن تاكید دارند. عدهای نیز مشتركات ملی و دلبستگی بدان را عنصر اصلی تعریف هویت ملی دانستهاند و آنرا به عنوان مجموعهای از ویژگیها و وابستگیها و پیوندهای جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی، اجتماعی و قومی كه زندگی انسانی را دربر میگیرد و عضو جامعه به آن میبالد و افتخار میكند، تعریف میكنند (روح الامینی، ۱۳۷۹). استاد شهید مرتضی مطهری در كتاب خدمات متقابل اسلام و ایران مینویسد: "اگر هویت ملی را نوعی احساس ملی بنامیم تعریف آن عبارت خواهد بود از وجود احساس مشترك یا وجدان دسته جمعی در میان عدهای از انسانها كه یك واحد سیاسی یا ملت را میسازند" (مطهری، ۱۳۶۳).
با توجه به انواع تعاریف درباره هویت ملی رزازی فر میگوید: "هویت ملی از نظر جامعهشناسی به مثابه نوعی احساس تعهد و تعلق عاطفی نسبت به مجموعهای از مشتركات ملی جامعه است كه موجب وحدت و انسجام میشود و دارای ابعاد مختلف خرده فرهنگ ملی، دینی جامعهای و انسانی است و ویژگی اصلی آن قابلیت انعطاف اجزاء آن و بومی بودن ابعاد تشكیل دهنده آن میباشد" (رزازی فر، ۱۳۷۹).
●هویت ایرانی
از دیدگاه احمد اشرف مفهوم تاریخی هویت ایرانی در نهضتهای قومی، سیاسی و دینی دوران ساسانیان شكل گرفت و در دوران اسلامی با فراز و نشیبهایی پایدار ماند و در عصر صفوی تولدی دیگر یافت و در عصر جدید به صورت هویت ملی ایران متجلی شد (اشرف، ۱۳۷۸).
هویت ایرانی به علت موقعیت خاص جغرافیائی از سه حوزهٔ تمدنی ایرانی، اسلامی و غربی تأثیرپذیرفته است. به گفتهٔ بروجردی استراتژی روشنفكران ایرانی استراتژی اختلاط و پیوند این سه گفتمان در اشكال گوناگون و شكل دادن به هویت تركیبی بوده است. ولی تاكنون اغلب نویسندگان ایرانی در باز تولید و بازشناسی هویت ایرانی دارای نقاط ضعف عمدهای بودندهاند زیرا: اولاً اغلب ادیب بودند نه مورخ. لذا هر چند نوشتههایشان دارای نثر شیوا و ادیبانه است، ولی فاقد ضوابط علم تاریخ نگاری است. برای مثال فاقد زیرنویس است و مطالب ارائه شده مستند نیستند. ثانیاً با نگاه ایدئولوژیكی و عدم برخورد انتقادی با میراث فرهنگی جامعه نگریسته شده و اغلب با جریانات خاص سیاسی همراه بوده است. ثالثاً با تكیه بر زبان فارسی به عنوان ركن اصلی و تعیین كننده هویت همراه بوده و سایر عناصر نادیده گرفته شده است. برای مثال فخرالدین شادمان بر این باور بود كه هویت ایرانی صرفاً براساس زبان شناخته میشود (بروجردی، ۱۳۷۹).
به هر صورت مطالعه دقیق علمی در مورد هویت ایرانی تاكنون ضعیف بوده است و این گونه از مطالعات در سالهای اخیر شتاب گرفته است. امید است از این مطالعات دریافتهای دقیق، تازه و مفیدی در مورد كیستی و چیستی ایرانیان به دست آید.
با توجه به تعاریف فوق از هویت ملی و هویت ایرانی به دنبال مؤلفههای هویّت ملی ایرانیان در زمان حاضر میرویم. این مؤلفهها به ما كمك میكنند تا عناصر اصلی احساس مشترك داشتن ایرانیان را بشناسیم و برای افزایش انسجام اجتماعی به تقویت آنان بپردازیم.
●مؤلفههای هویت ملی ایرانیان
آنچه كه اغلب محققین بر آن اتفاق نظر دارند، این است كه سه ركن مهم و عمده هویت ملی در ایران عبارتند از:
۱) جغرافیا و سرزمین با نوسانات میان فلات ایران با مناطق كوهستانی آن.
۲) زبان فارسی با همه تغییراتی كه در اثر آمیزش با زبانهای تركی، مغول و عربی داشته است. ۳) دین اسلام كه برغم همه اختلافات فرقهای، اصل و اساس آن ثابت و استوار مانده است.
همهٔ ایرانیان از دوران باستان تاكنون در فلات ایران زندگی كردهاند و مرزهای جغرافیائی این فلات هویت بخش مكان و بوم زیست آنان میباشد. آنان در این مكان خود را یافتهاند و طی قرنها با نوسانات زیست محیطی آن خود را تطبیق داده اند. نه تنها در ایران بلكه در بین همهٔ ملتها سرزمین مشترك در جغرافیای سیاسی امروز و تشكیل واحدهای مستقل سیاسی به اندازهای اهمیت یافته است كه بررسی هویت ملی بدون درنظر گرفتن آن مطالعهای ناقص خواهد بود. در این میان برخی همان واحد سیاسی را محور و عامل اصلی هویت ملی میدانند.
اگر نپذیریم كه هویت ایرانی با شعر تعریف میشود و آن را غلو شاعرانه بدانیم، در قبول این نكته اتفاق نظر خواهیم داشت كه زبان و ادبیات فارسی یكی از عوامل مهم هویت ملیمان است. به تعبیر آیتالله خامنهای رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی ایران زبان فارسی "یك میراث عظیم و باشكوه و بسیار ارزشمند و مایه سربلندی و از گنجینههای عظیم مواریث فرهنگی و در واقع همه چیز ماست و رمز هویت ملی ماست" این زبان وسیلهٔ مراودهٔ اقوامی میباشد كه خود را ایرانی میدانند. هر چند به علل سیاسی بخشهائی از كشور ایران جدا شده و مردم ساكن در آن مناطق هنوز به این زبان با یكدیگر تكلم میكنند اما از قرن دوم هجری به بعد زبان فارسی وجه تمایز ایرانیان از دیگر اقوام ساكن در منطقه بوده است.دین اسلام توسط نویسندگان مختلف به عنوان پایه مهمی از هویت ملی ایران تلقی میشود. وجود احساسات مذهبی و تركیب تقریباً نود و هشت درصدی مسلمان مردم ایران و تحولاتی كه این دین در طول تاریخ ایران به وجود آورده، مؤید این ادعاست كه اسلام یكی دیگر از اركان هویت ملی ایران تلقی میشود. اجداد ما عناصر اصیل ملی ما را با دین تطبیق دادهاند و آنچه را از آداب و رسوم قومی مان كه با دین تعارض نداشته حفظ كردهاند. تلفیق دین در سایر عناصر هویّت ملی به قدری شدید است كه موجب یگانگی روحانی و جسمانی در هویّت تاریخی را سبب شده است (ثاقب فر، ۱۳۷۹). از طرف دیگر با توجه به اینكه امروز نظام سیاسی ما ریشه در باورها و آرمانهای مذهبی مردم ایران دارد، لذا در تعیین نوع هویت ملی میتواند مورد توجه قرار گیرد چرا كه نظام سیاسی تجلی گاه قوهٔ ارادهٔ جمعی هر جامعه به حساب میآید و به زعم بعضی مؤلفه اصلی هویت ملی میباشد.
تاریخ و سرنوشت مشترك نیز از دیگر مؤلفههای هویت ملی است. چنان كه آقای خاتمی رئیس جمهور سابق كشورمان نیز ذهنیت مشترك تاریخی و وجدان مشترك تاریخی را در این رابطه مطرح كرده اند.
به عقیده نویسندگان مختلف سایر مشتركات و نمادهای ملی اعم از پرچم، احساسات ملی، قانون اساسی به عنوان میثاق ملی، آداب و رسوم، جشن ها، و اعیاد ملی جزئی از هویت ملی میباشند (یوسفی، ۱۳۸۰: ۱۷).
●هویت ملی ایرانیان در دوران معاصر
جامعهٔ ایرانی در طول تاریخ پر فرار و نشیب خود همواره دارای هویت دینی بوده است. اولین پادشاهی بزرگی كه در فلات ایران شكل گرفت و به ۲۵۰۰ سال پیش باز میگردد، حكومت هخامنشیان است كه كورش كبیر بنیان گذار آن از وجههای كاملاً مذهبی برخوردار بوده است. نقش مذهبی كورش كه در نقوش برجستهٔ سنگی پاسارگاد به خوبی به چشم میخورد تا جائی است كه برخی از تاریخ نگاران او را ذوالقرنین میدانند. دیگر سلسلهٔ بزرگ ایرانی قبل از اسلام یعنی ساسانیان نیز ارزشهای حاكم خویش را با دین حضرت زرتشت (ع) توجیه مینمود. از همین دو تمدن بارز قبل از اسلام است كه به عقیده برخی از نویسندگان میتوان ارزشهای دینی و نظام شاهنشاهی را به عنوان دو خصیصهٔ مهم فرهنگ مردمی كه در فلات ایران زندگی میكردند استنتاج نمود. جالب این جاست كه در تاریخ ۶۰۰۰ سالهٔ ایران نشانهای از بت پرستی مشاهده نشده است.
در روند تاریخ زندگی ایرانیان میتوان به این نكته رسید كه از خصلتهای عمدهٔ پادشاهان ایرانی عدالت میباشد. ابن خلدون مورخ عرب پادشاهان ایرانی را به عدالت ورزی شهره میداند. از داستانهای آمده در شاهنامهٔ فردوسی نیز میتوان این خصلت را برای پادشاهان ایرانی در نظر گرفت. ماجرای ضحاك مار دوش و فریدون این خصلت را به خوبی به صورت یك امر نهادی در سیرهٔ پادشاهان نشان میدهد. قدرت مظلومیّت و دفاع از مظلوم نیز از خصلتهای مهم در فرهنگ و تمدن ایران قبل از اسلام میباشد. این خصیصه بعد از اسلام در دفاع از خاندان عصمت و طهارت و بزرگداشت امام حسین (ع) خود را در دین مبین اسلام یافت و عدالت حضرت علی (ع) زبان زد خاص و عام گردید.
بعد از اسلام زبان دری و نوشتن فارسی با الفبای قرآنی به عنوان زبان مشترك میان همهٔ اقوام ساكن در فلات ایران و اطراف آن به دو خصیصهٔ بیان شده در فوق یعنی دین داری و خداپرستی و اعتقاد به پادشاه عادل، اضافه شد. كتاب شاهنامهٔ فردوسی از جمله اسنادی است كه به خوبی سه صفت فوق را در فرهنگ ایرانی نشان میدهد. در همین اوان وجه تمایز دیگری برای نشان دادن فرهنگ ایرانی در مقابل عمدتاً فرهنگ عربی كه خود را بر محمل ایدئولوژی اسلامی به جهان متمدن آن روز تحمیل میكرد انتخاب شد كه همان عشق و علاقه و توجه به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام و مذهب شیعه بود. این مذهب در قالب تمدن تازهای كه توسط سلسلهٔ صفویه بنیان گذاشته شد در ایران رسمیت یافت. بنابراین عنصر عمده دیگری در فرهنگ و هویت ایرانی به ظهور رسید كه در واقع به پالایش و تكامل عنصر دینی مربوط به قبل از اسلام پرداخت.
بعد از نشیبهائی كه فرهنگ و تمدن ایرانی در قرون بعد به خود دید تجدید نظر در عناصر اصلی فرهنگی در نیمههای سلسلهٔ قاجار پیش آمد؛ زمانی كه جامعهٔ ایرانی با تمدن جدید پا گرفته در اروپا و رشد یافته در قارهٔ آمریكا مواجه شد. موج تجدد خواهی از اوایل سلطنت ناصرالدین شاه در ایران رواج یافت. ابتدا در طبقهٔ خواص یا نخبگان جامعه و بعداً در میان عموم مردم این پدیده رشد كرد و منجر به انقلاب مشروطه گشت. به این ترتیب تجدد خواهی و یا بهتر بگوئیم میل به پیشرفت به عنوان عنصر تازهای در هویت و فرهنگ ایران به ظهور پیوست.
اندیشمندانی كه به بحث پیرامون هویت ایرانی پرداختهاند هر یك به گونهای بر عناصر ذكر شده در فوق اشاره میكنند. ذبیحالله صفا زبان فارسی و نهاد شاهنشاهی را دو عنصر اصلی هویت ایران ذكر میكند. شهید مطهری به دو عنصر ایران و اسلام تأكید دارد. شاهرخ مسكوب تاریخ و زبان را برای ایرانیان مقوم شخصیت میداند. عبدالكریم سروش هویت ایرانی را متشكل از سه فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی میداند و فرهنگ رجائی ضمن بیان اندیشهٔ نویسندگان فوق خود به ایران، اسلام، و تجدد عنصر سنت را نیز اضافه مینماید (رجائی، ۱۳۸۲: ۷۱-۴۸). خانم نیكی كدی هم سه عنصر جغرافیای فلات ایران، زبان فارسی و مذهب شیعه را از عناصر اصلی هویت ایرانی میداند (كدی، ۱۳۸۱: ۲۲-۱۰).
مسئلهٔ هویت مسألهای در جریان است. ملت ایران در طول تاریخ خود عناصر اصلی هویت خود را پالایش نموده و در مواقعی هم كه عنصری كارآئی خود را از دست داده آن را كنار گذاشته است. عنصر دین در ایران مراحل تكاملی خود را از توجه به توحید و سپس زرتشتیگری تا رسیدن به دین اسلام و مذهب شیعه طی نموده است. این اتفاق در فلات جغرافیائی ایران كه میان و در حاشیهٔ دو سلسله جبال البرز در شمال و زاگرس در غرب قرار دارند صورت گرفته است. نظام شاهنشاهی كه زمانی هویت بخش ایران بود با گذشتن دوران نظامهای دیكتاتوری و تحول و ترقی نظامهای سیاسی به شیوههای دموكراتیك به مردمسالاری روی آورده قالب جمهوری را برای خود برگزیده است. اما عنصر عدالت خواهی را به عنوان شاخصهای برای انتخاب رهبری جامعه همچنان با خود دارد. در قرن بیستم میلادی در سطح جهان شاهد فروپاشی و از میان رفتن نظامهای متعدد پادشاهی بودیم. در ایران با تركیب دین و مردمسالاری، نظام جمهوری اسلامی به رهبری فقیه عادل شكل گرفت كه در واقع ساخت سیاسی تكامل یافته مركب از دیانت و تجدد خواهی میباشد. زبان فارسی به عنوان وسیلهٔ ارتباطی، هنوز وحدت بخش اقوام مختلفی است كه در فلات ایران زندگی میكنند. تجدد و ترقی خواهی نیز جزئی از هویت امروزی ملت ایران است و تلاش برای رسیدن به بالاترین مدارج تمدن و تجدید مجد و عظمت پر افتخار تمدنهای گذشته وجههٔ همت ایرانیان میباشد.
●●جمع بندی:
در یك جمعبندی كوتاه میتوان گفت در فلات ایران اقوامی زندگی میكنند كه خود را ایرانی میدانند و به ایرانیت خویش میبالند زیرا از تاریخ پر افتخاری برخوردارند. این مردم نظام ارزشی و فرهنگی خود را از دین كه امروز به صورت دین اسلام تجلی یافته است میجویند. آنان توسط زبان فارسی با یكدیگر مراوده دارند و بر آن به عنوان وجه مشتركی میان اقوامی كه به زبانهای مختلف مادری تكلم میكنند ارج میگذارند. ضمن ارزش گذاری به زبان فارسی به عنوان حامل اصلی میراث مشترك فرهنگی مكتوب و شفاهی، آنان فراگیری زبانهای دیگر مانند عربی و انگلیسی را برای علم آموزی و تماس با فرهنگ اسلامی و فرهنگ جهانی مذموم نمیدانند. هدف این قوم كسب ترقی و پیشرفت در سایهٔ دینداری است. از این رو تجدد خواهی را نیز به عنوان عضوی از عناصر اصلی فرهنگی خویش اما با یك نگاه ابزاری پذیرفتهاند.
عناصر هویّتی فوق هر یك در جایگاه ویژهٔ خود اهمیّت دارد و میباید در همان جایگاه دیده شده مورد توجه و تقویت قرار گیرد. به عبارت دقیقتر جغرافیا مكان قوم ایرانی را تشكیل میدهد و اقوام ساكن در این مكان با چنگ و دندان از تمامیت ارضی خود دفاع میكنند. تاریخ مشترك اقوام ساكن در ایران سرگذشت ملت ایران است. این اقوام زبان فارسی را به عنوان وسیلهٔ مراوده و ارتباط برای بیان افكار، حالات و احساسات خود به كار میبرند. دین اسلام را هم به عنوان فرهنگ خود پذیرفته و تلاش مینمایند كلیهٔ رفتارهای خود را با ارزشها و قواعد و قوانین آن انطباق دهند. به تجددگرائی نیز به عنوان ابزار زندگی ارج میگذارند و خواهان آن هستند. در این راستا معتقدند كه میباید عناصر پیشرفته تمدن روز جهان را در فرهنگ اسلامی خود هضم نمایند و به عناصر فرهنگ خودی تبدیل كنند. یادآور میشود كه نحلههای فكریای وجود دارند كه هر كدام یكی از عناصر فوق را اصلی تلقی مینمایند و به آن در تعریف هویت ایرانی تأكید مینمایند. به نظر ما مجموعه عوامل فوق و هر كدام در جای خود، عناصر اصلی هویت ملی ایرانی را تشكیل میدهند.
نویسنده: سعید زاهد
منابع:
۱-ابن خلدون، عبد الرحمن، (۱۳۵۷) مقدمهٔ ابن خلدون. تهران: امیر كبیر.اشرف، احمد (۱۳۷۸) هویت ایرانی در بین ایرانیان خارج از كشور، جلد دوم سنت و تجدد، بولتن فرهنگی معاونت امور بین الملل وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی. تهران.
۳-الطائی علی (۱۳۷۸) بحران هویت قومی در ایران، نشر شادگان، تهران.
۴-باوند، داوود (۱۳۷۷) چالشهای برون مرزی و هویت ایرانی در طول تاریخ، ماهنامه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی. سال دوازدهم شماره ۱۲۹، ۱۳۰.
۵-بروجردی، مهرداد (۱۳۷۹) فرهنگ و هویت ایرانی در فراسوی مرز، فصلنامه مطالعات ملی. شماره پنج، سال دوم، پائیز ۷۹.
۶-تاجیك، محمدرضا (۱۳۷۹) روشنفكر ایرانی و معمای هویت ملی، فصلنامه مطالعات ملی. سال دوم، شماره ۵، پائیز ۷۹،
۷-ثاقب فر، مرتضی، (۱۳۷۹) شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران. انتشارات قطره و معین، تهران.
۸-رجائی، فرهنگ (۱۳۷۳) هویت و بحران هویت ایرانی، مجله جامعه سالم، شماره ۲۴.
۹-رجائی، فرهنگ (۱۳۸۲) مشكلهٔ هویت ایرانیان امروز، تهران: نشر نی.
۱۰-رزازی فر، افسر (۱۳۷۹) الگوی جامعهشناختی هویت ملی در ایران، فصلنامه مطالعات ملی، شماره ۵، سال دوم، پائیز ۷۹.
۱۱-روح الامینی، محمود و دیگران (۱۳۷۹) میزگرد فرهنگ و هویت ایرانی، فرصتها و چالش ها، فصلنامه مطالعات ملی. شماره ۴، تابستان ۷۹.
۱۲-شایگان، داریوش، نگاه شكسته. ترجم سعید شاهسوندی، بی جا، بی تا.
۱۳-شیخاوندی، داور (۱۳۸۰) ناسیونالیسم و هویت ایرانی، مركز بازشناسی اسلام و ایران، تهران.
۱۴-كدی، نیكی (۱۳۸۱) ایران دوران قاجار و برآمدن رضاخان، تهران: ققنوس.
۱۵-مطهری، مرتضی (۱۳۶۳) خدمات متقابل ایران و اسلام. تهران: دفتر انتشارات اسلامی.
۱۶-یوسفی، علی (۱۳۸۰) روابط بین قومی و تاثیر آن بر هویت ملی اقوام در ایران، فصلنامه مطالعات ملی، شماره ۸، سال دوم، تابستان ۸۰.
منبع:فصلنامه راهبرد یاس ،شماره ۴
منابع:
۱-ابن خلدون، عبد الرحمن، (۱۳۵۷) مقدمهٔ ابن خلدون. تهران: امیر كبیر.اشرف، احمد (۱۳۷۸) هویت ایرانی در بین ایرانیان خارج از كشور، جلد دوم سنت و تجدد، بولتن فرهنگی معاونت امور بین الملل وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی. تهران.
۳-الطائی علی (۱۳۷۸) بحران هویت قومی در ایران، نشر شادگان، تهران.
۴-باوند، داوود (۱۳۷۷) چالشهای برون مرزی و هویت ایرانی در طول تاریخ، ماهنامه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی. سال دوازدهم شماره ۱۲۹، ۱۳۰.
۵-بروجردی، مهرداد (۱۳۷۹) فرهنگ و هویت ایرانی در فراسوی مرز، فصلنامه مطالعات ملی. شماره پنج، سال دوم، پائیز ۷۹.
۶-تاجیك، محمدرضا (۱۳۷۹) روشنفكر ایرانی و معمای هویت ملی، فصلنامه مطالعات ملی. سال دوم، شماره ۵، پائیز ۷۹،
۷-ثاقب فر، مرتضی، (۱۳۷۹) شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران. انتشارات قطره و معین، تهران.
۸-رجائی، فرهنگ (۱۳۷۳) هویت و بحران هویت ایرانی، مجله جامعه سالم، شماره ۲۴.
۹-رجائی، فرهنگ (۱۳۸۲) مشكلهٔ هویت ایرانیان امروز، تهران: نشر نی.
۱۰-رزازی فر، افسر (۱۳۷۹) الگوی جامعهشناختی هویت ملی در ایران، فصلنامه مطالعات ملی، شماره ۵، سال دوم، پائیز ۷۹.
۱۱-روح الامینی، محمود و دیگران (۱۳۷۹) میزگرد فرهنگ و هویت ایرانی، فرصتها و چالش ها، فصلنامه مطالعات ملی. شماره ۴، تابستان ۷۹.
۱۲-شایگان، داریوش، نگاه شكسته. ترجم سعید شاهسوندی، بی جا، بی تا.
۱۳-شیخاوندی، داور (۱۳۸۰) ناسیونالیسم و هویت ایرانی، مركز بازشناسی اسلام و ایران، تهران.
۱۴-كدی، نیكی (۱۳۸۱) ایران دوران قاجار و برآمدن رضاخان، تهران: ققنوس.
۱۵-مطهری، مرتضی (۱۳۶۳) خدمات متقابل ایران و اسلام. تهران: دفتر انتشارات اسلامی.
۱۶-یوسفی، علی (۱۳۸۰) روابط بین قومی و تاثیر آن بر هویت ملی اقوام در ایران، فصلنامه مطالعات ملی، شماره ۸، سال دوم، تابستان ۸۰.
منبع:فصلنامه راهبرد یاس ،شماره ۴
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست