سه شنبه, ۱۳ آذر, ۱۴۰۳ / 3 December, 2024
مجله ویستا

مسلمانان و تاثیرات تلویزیون


مسلمانان و تاثیرات تلویزیون
تلویزیون در حال حاضر برای بسیاری از مردم جهان مهمترین و شایع‌ترین شیوه تفریح و کسب اطلاع است. نویسنده در این مقاله به این مسئله می‌پردازد که آیا تلویزیون روش مناسبی برای تفریح و کسب اطلاع برای مسلمانان است. لذا باید بررسی کرد که آیا امکان ایجاد رسانه‌های جمعی مطلوب برای مسلمین وجود دارد؟
تلویزیون اکنون به شایع‌ترین شیوه تفریح و کسب اطلاعات برای میلیون‌ها نفر در سراسر جهان تبدیل شده است. این سوال که آیا تلویزیون در جوامع اسلامی نیز راه خوبی برای تفریح و کسب اطلاعات است یا خیر، امری است که باید مورد توجه قرار گیرد. تلویزیون یک اختراع مدرن است. مانند بسیاری از اختراعات از قبیل اتومبیل، تلفن، یخچال و کامپیوتر همه اینها جوامع را به نحو غیر قابل پیش‌بینی تحت تاثیر قرار داده‌اند. شاید بتوان ادعا کرد تلویزیون علاوه بر اینکه به‌عنوان یک اختراع مدرن، آثار کلی بر جوامع بشری دارد دارای آثاری خاص نیز بر روابط و توسعه انسانی است. یک مقایسه نظام‌مند نشان می‌دهد که افراد بسیار بیشتری به تاثیر تلویزیون بر جوامع توجه دارند تا به تاثیر ماشین و تلفن‌ها و ... شاید این امر نشانگر تاثیر دوگانه تلویزیون بر زندگی انسان‌ها باشد. چرا که برخلاف پذیرش غیر سوال برانگیز و غیر اختیاری دیگر اختراعاتپذیرش تلویزیون به نوعی اختیاری به نظر می‌رسد. انسان‌ها نسبت به وجود ماشین یا تلفن احساس نیاز و ضرورت می‌کنند. لذا این امر باعث می‌شود به آثاری که این وسایل بر جامعه می‌گذارند توجه نشود. اما در مورد تلویزیون چون احساس اختیاری بودن وجود دارد به این مسئله بیشتر توجه می‌شود. بنابراین در مورد تلویزیون نه تنها باید اثر آن را بر جامعه به‌عنوان یک اختراع مدرن مورد توجه و ارزیابی قرار دهیم، بلکه به رویکردی وسیع‌تر نیاز است تا تلویزیون را به‌عنوان یکی از اشکال رسانه و در چنین جایگاهی مورد ارزیابی قرار دهیم.
جنبه‌هایی از تلویزیون با دیگر اختراعات مدرن مشترک نیست. به نظر می‌رسد تلویزیون موانع موجود بر سر راه جهان فعال و چند رسانه‌ای اینترنت را برداشته است. تصویرپردازی، نکته‌ای اساسی در فهم تلویزیون است. ما می‌توانیم به آثار فیزیکی تلویزیون و با عواقب فرهنگی و اجتماعی آن و یا حتی اثرات سیاسی و اقتصادی آن توجه کنیم. همچنین به لحاظ روانی می‌تواند مورد تحلیل قرار گیرد که چرا انسان برای مدت چند ساعت به یک نقطه زل می‌زند. علاوه بر اینها تلویزیون یک تصویر دو بعدی متحرک و مسطح دارد که امری بی‌سابقه در تاریخ بشری است.
آنچه فرد از تلویزیون تماشا می‌کند، به نوعی روش‌هایی پیشنهادی برای زندگی است که احتمالا دیگران به آن جلب خواهند شد. حال این جلب شدن می‌تواند آگاهانه یا ناآگاهانه باشد. کافی است که به انواع صحبت کردن و لباس پوشیدن که از طریق برنامه‌های کمدی تلویزیون آمریکا ترویج می‌شود نگاه کرد و فهمید که این برنامه‌ها منبعی برای نوع لباس پوشیدن و صحبت کردن و به‌طور کلی رفتار هستند. تصاویر تلویزیونی برای برخی از افراد، نوعی زندگی را رقم می‌زند حال آنکه این روش‌های زندگی در اکثر موارد، غیر واقعی و غیر قابل دستیابی برای همگان هستند. این تصاویر مربوط به دنیای خیالی و سرزمین آرزوها هستند. البته می‌توان موضوع دیگری را تحت عنوان اثر تلویزیون به‌عنوان یک رسانه در بیان داستان‌ها مورد برررسی قرار داد. انسان‌ها داستان را دوست دارند و این امری طبیعی و عادی است . اما اختراع تلویزیون موجب شده است که صرفا عده‌ای خاص داستان‌ها را می‌گویند. فقط آنهایی که به تکنولوژی و رسانه تلویزیون و تولید و پخش آن دسترسی دارند، می‌توانند داستان بگویند. به نظر می‌رسد که واگذار کردن این عرصه مهم از زندگی جمعی به یک گروه کوچک منفعت محور از شرکت‌ها، اثری قابل توجه بر روابط انسانی ما و تغییر آن داشته باشد.
برخی شاید این سوال را داشته باشند که آیا اثر تلویزیون بر همه جوامع یکسان است یا بر هر جامعه‌ای آثار خاصی دارد؟ البته به نظر می‌رسد که برخی از آثار تلویزیون جهانی است. مثلا مصرف فیزیولوژیک تصاویر، حال آ‌نکه برخی دیگر از آثار آن احتمالا بیشتر به فرهنگ‌های خاص جوامع برمی‌گردد. مثلا نوع برداشت افراد از تصاویر. مردم ناگهان به تلویزیون روی آوردند چرا که یک نوآوری بود. اما هنگامی که تازگی این پدیده جدید از میان رفت تبلیغاتگران و برنامه‌سازان متبحرتر شدندوابزارهای خود را متوجه مخاطبان مشخص و تعریف شده کردند.
بیایید نگاه دقیق‌تری به این آثار وابسته به فرهنگ‌های خاص داشته باشیم. همان گونه که می‌دانیم در جوامع مختلف اصول رفتاری گوناگونی وجود دارد و در گذشته این اصول رفتاری از سوی افرادی که در یک جامعه خاص می‌زیسته‌اند و تحولات و روندهای جوامع دیگر را که در جامعه آنها اثر می‌گذاشته بررسی می‌کرده‌اند مورد مذاکره واقع شده‌اند. در عصر رسانه یک عامل کاملا مجزا ظهور کرده است و آن فشردگی زمان و مکان است. امروزه دسترسی به تصوراتی از فرهنگ‌های کاملا مختلف به سادگی و سرعت و روزآمدی هر چه تمام‌تر امکان‌پذیر است وفرد می‌تواند این دسترسی ومصرف فرهنگی را به سادگی جایگزین کند و یا تغییر دهد. از سوی دیگر رسانه‌هایی از قبیل‌ تلویزیون، ویدئو و DVD ابزاری اساسی برای کنترل مغزها شده‌اند. برای درک بهتر این نکته وسعت وفراگیری بسیار زیاد « اخبار» و تلاش رقابتی آژانس‌های خبری و تامین کنندگان مالی شرکتی و دولتی آنها را در نظر بگیرید که چه سختکوشانه برای تحت تاثیر قرار دادن مغز و قلب مخاطبان خود تلاش می‌کنند. جدای از نگرانی درمورد مصرف کنندگی در اخبار وتفریحات افراد غالبا می‌پرسند که چگونه برای مسلمانان استفاده بهتری از فناوری‌های جدید ارتباطات واطلاعات ممکن خواهد بود.
بخشی از جواب به این سوال این است که ما باید به نحو واقع بینانه‌ای بررسی کنیم که این فناوری‌ها چه کارهایی می‌توانند انجام دهند و چه کارهایی نمی‌توانند. این فناوری‌ها همانند همه ابزارهای دیگر از لحاظ محتوا و عرصه‌ای که می‌توانند کار کنند محدودیت‌هایی دارند . به‌عنوان مثال هر آ‌نچه را که نتوان به صورت دیجیتالی درآورد و به صورت بسته‌هایی از داده در شبکه قرار داد در شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت بلا استفاده خواهد بود. عشق وهمدلی را نمی‌توان دیجیتال کرد. در ارزش گذاری این فناوری‌ها مهم آن است که بدانیم فرهنگ همواره به بهترین شکل آن از طریق تعامل رو در روی انسان‌های واقعی در زندگی واقعی پیش رفته است. این امر را نمی‌توان دیجیتال کرد و بنابراین در این فناوری‌ها مسلمانان به سخن گفتن از فرهنگ خود و یا ارسال تصاویر دیجیتال از جلوه‌های هنری آن محدود هستند اما کلام و آ‌نچه از طریق رسانه‌های دیجیتال منتقل می‌شود فرهنگ نیست . مهمترین نکته این است که فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات در آنچه می‌توانند انجام دهند محدودیت دارند و جدای از توانایی نمایش تصاویر دو بعدی سطحی، مسلمانان نباید خود را تحمیق کنند وبیندیشند که از این طریق می‌توان همانند روش‌های سنتی فرهنگ را انتقال داد.
یکی دیگر از معضلات در این زمینه تبانی دولت‌ها و شرکت‌های ارائه کننده خدمات اینترنتی است که به‌عنوان مثال در برخی کشورهای عربی دولت نه تنها همه پایگاه‌های منتقدین خود را در این عرصه می‌بندد و ممنوع می‌کند بلکه پایگاه‌های علیه رئیس جمهور آمریکا را نیز فیلتر می‌کند.
از سوی دیگر اگر کسی بپرسد که چرا اغلب، مسلمین را درCNN نمی‌بینیم چنین سوالی نیازمند نگاهی به سیاست رسانه‌هاست . عدم وجود صدای مسلمین در چنین رسانه‌هایی فقط محصول نژادپرستی آنها برضد اعراب و مسلمین و یا اسلام‌ ترسی آنها نیست . هرچند این عوامل در این امر دخیل‌اند اما عامل مهمتر این است که اگر کسی رسانه‌های غربی بخصوص رسانه‌های آ‌مریکایی را مورد مطالعه قرار دهد در خواهد یافت که در این رسانه‌ها حقیقتا همگان (ونه فقط مسلمانان) حضوری و صدایی ندارند وفقط یک گروه بسیار کوچک از نخبگان که از سوی جامعه سرمایه ‌گذاران مالی انتخاب می‌شوند فرصت حضور دارند. حتی در رسانه‌های به ظاهر آ‌زاد غربی پیدا‌کردن صدایی که متعلق به طبقه بسیار اندک شرکت‌هایی که سیاست اقتصادی دولت‌های غربی را کنترل می‌کنند نباشد بسیار سخت است. رسانه‌های شرکت آمریکایی‌ علی‌رغم ظاهری که از آ‌زادی نشان می‌دهندتبدیل به نوکران بی‌چون وچرای قدرت شده‌اند که کشف علت آن نیز چندان مشکل نیست. چرا که اکثر تهیه‌کنندگان آن از همان طبقه ثروتمند هستند. آنها که در این باشگاه هستند با دقت و حساسیت فراوان از عضویت خود دفاع می‌کنند و از این‌رو از هر آنچه که تامین کنندگان مالی وحامیان سیاسی ‌آنها را بیازارد خودداری می‌کنند و بنابراین خود را به انحای مختلف دچار خودسانسوری می‌نمایند . بنابراین وارد شدن به این باشگاه و بازی کردن نقش، کاری غیر ممکن است چرا که هزینه‌ها و از خودگذشتگی‌هایی که صرفا برای ورود به این باشگاه‌ لازم است بسیار کلان‌اند، از این‌رو شاید برای مسلمانان بهتر باشد که رسانه‌های متعلق به خودشان را ایجادکنندکه با مفاهیم خودآنها همخوانی داشته باشد و البته این کار نیازمند سرمایه‌گذاری و تعهدات تکنیکی بسیار بالاست. در حال حاضر این منابع مالی در کشورهای اسلامی- به جز در چند مورد استثنا مانند شبکه المنار متعلق به حزب‌الله لبنان - تا حد زیادی وابسته به خواست و خیالات طبقه حاکمه بسیاری از کشورهای اسلامی است که از سوی آمریکا حمایت می‌شوند و یا به انگیزه‌های حریصانه و سودمحور سرمایه ‌گذاران شرکت‌های جهانی بستگی دارد.این بدان معنا نیست که اهمیت ایجاد رسانه‌های مربوط به مسلمانان ومطابق با اهداف آ‌نها را انکار کنیم. تا هنگامی که مردم در دنیای فعلی که مملو از رسانه است زندگی می‌کنند اهمیت بهبود بخشی به این زندگی به جای خود باقی است. البته اکثرا این کار از سوی قدرت‌های رسانه‌ای غربی صورت می‌گیرد که می‌کوشند انواع محلی‌تری از رسانه‌ را ایجاد کنند.
یوسف خباز
منبع : روزنامه رسالت