شنبه, ۱۷ آذر, ۱۴۰۳ / 7 December, 2024
مجله ویستا

بازی در زمین حریف


بازی در زمین حریف
هفته گذشته وزیر خارجه ایران اعلام کرد تهران به زودی یک بسته پیشنهادی خطاب به گروه ۶ عرضه خواهد کرد. رسانه ها و تحلیلگران غربی شاید به این دلیل که سخنان منوچهر متکی درباره ابتکار جدید ایران سخت مجمل بود و بعد از او هم هیچ کس چیز بیشتری در این باره نگفت، تا کنون عمدتا در این باره سکوت کرده اند و پیداست که بی تابانه منتظرند تا کسی پیدا شود و به آنها بگوید اهداف، معانی و محتوای بسته ای که ایران در حال تدوین آن است چیست. اعلام خبر تدوین یک پیشنهاد از جانب ایران به کشورهایی که عموما خود را همه کاره جهان و بی نیاز از کمک و حتی همکاری دیگران می پندارند به سرعت همه اخبار دیگر درباره برنامه هسته ای ایران را تحت شعاع قرار داد و حتی باعث شد که اجلاس گروه ۶ در شانگهای هم اهمیت مفروض خود را از دست بدهد.
دور هم نشستن اعضای گروه ۶ برای «تدوین بسته مشوق ها» یا « بحث درباره پیش نویس قطعنامه ای جدید» علیه ایران، دیگر موضوعی نیست که چه شکست بخورد و چه توفیق یابد، بتواند توجه عجیب و فوق العاده ای را به خود معطوف کند. اعضای گروه ۶ اکنون در موقعیتی قرار دارند که حتی یک روزنامه نگار ساده هم می تواند دست آنها را بخواند. اگر بنا باشد قطعنامه بدهند کشف اینکه روند کار چگونه است، به آسانی امکانپذیر است. ۳کشور اروپایی پس از رایزنی پشت پرده با امریکا و اسراییل یک پیش نویس سخت گیرانه و تند و تیز تهیه می کنند، امریکا در مقام عنصر همیشه ناراضی صحنه مدام غرمی زند که این کم است و قبول نیست و ... روسیه و چین مانده در برزخ روابط ایران و غرب و هراسان از اینکه مبادا امریکا کار بزرگتری دستشان بدهد بلوف های امریکا را باور می کنند و نهایتا پس از موافقت با اصل قطعنامه، به چانه زنی برای تعدیل محتوای آن رو می آورند و سرآخر آنچه باقی می ماند کاغذی است که ولو نامش قطعنامه باشد، چانه زنی های پی در پی آن را از محتوای موثر تهی کرده است. وقتی گروه ۶ بخواهد به ایران بسته ای مشوق ها عرضه کند هم موضوع کم و بیش به همین سادگی است. مجموعه ای از پیشنهادات عموما بی ارزش، اغلب شامل وعده هایی برای آینده نه در بر گیرنده تضمین هایی مشخص، و همچنین بیشتر شامل آن آیتم هایی در مجموعه روابط بالقوه ایران و غرب که بالفعل شدن آنها بیشتر به نفع غرب تمام می شود تا ایران -مثل موضوع تسهیل عضویت ایران در WTO- صورت ثابت و احتمالا دگرگونی ناپذیر بسته های تشویقی غرب خطاب به ایران است. درست است که ممکن است برخی غربی ها تصور کنند واقعا گزینه های با ارزشی به ایران پیشنهاد کرده اند اما از دید ایران چنین بسته هایی مادام که اصل مبنایی حاکم بر آنها تغییر نکند پاک بی ارزش است و صرف نظر ازاینکه هر بار به چه شکل تزیین می شود بدون استثنا رد خواهد شد. در مقابل این روندهای تکراری و کم اهمیت، اعلام اینکه ایران بنا دارد مجموعه ای فرصت ها و طبعا تهدید ناشی از از دست رفتن آنها را به غرب پیشنهاد کند، البته به واقعی ترین معنای کلمه یک خبر است و به سرعت همه توجهات را به سمت خود جلب می کند.
اصل مبنایی آن نوع مذاکرات که غرب درصدد کشاندن ایران به درون آن است این است که ایران «موضوع» مذاکره باشد نه »طرف« مذاکره. به تعبیر بهتر حقوق و منافع ایران را روی میز بگذارند و برای واگذاری حداقلی از آنها به ایران باج های کلان مطالبه کنند. این وضعیتی است که ایران با جدیت قصد دارد آن را در هم بریزد و نظم جدیدی به جای آن مستقر کند که در چارچوب آن ایران به عنوان یک طرف برابر -و در مواردی حتی برتر- پای میز بنشیند و مجموعه ای از تعهدات و امتیازات متقابل را با طرف های خود مبادله کند. تعهدات و امتیازهایی که یک طرف آن را ایران به تنهایی امضا می کند و طرف دیگرش را ۶ کشوری که ایران اکنون به مهم ترین مسئله در روابط خارجی آنها مبدل شده است.
تدوین بسته پیشنهادی خطاب به گروه ۶، که از ابتدای سال جاری شمسی در دستور کار دستگاه دیپلماسی ایران قرار گرفته، دقیقا چنین هدفی را تعقیب می کند. اگرچه هنوز معلوم نیست که ایران دقیقا در بسته خود چه خواهد نوشت و این بسته را چه زمانی در اختیار طرف های خود قرار خواهد داد، اما اصلا اعلام این خبر که بسته ای در کار است، خود حاوی معانی بسیار مهمی است که پیش از گمانه زنی درباره محتوای بسته باید دقیقا درباره آنها تامل کرد. این نوآوری دیپلماتیک توسط ایران لااقل ۳ معنای ضمنی بسیار مهم دارد.
۱) اراده حل مسئله. از تلاش ایران برای عرضه یک بسته تشویق و تهدید به گروه ۶ می توان فهمید اراده اصلی و ذاتی ایران حل مسئله است نه طولانی و مزمن کردن آن. ایران اکنون در حال نشان دادن این نکته است که به طولانی شدن زمان و گسترده شدن دامنه بحران -اگر بتوان گفت بحرانی در کار است- چندان علاقمند نیست و مایل است با استفاده از الگوهای مذاکراتی و در چارچوبی منصفانه مسائل خود را حل و فصل کند. اگرچه، محتوای بسته پیشنهادی طبعا به گونه ای تنظیم خواهد شد که بدون کمترین ابهامی نشان دهد اگر غربی ها حاضر به بازتعریف جایگاه ایران در ذهن خود نباشند و همچنان بخواهند به نام تلاش برای حل مسئله به تبعیض ها و دروغ های خود رسمیت و مشروعیت ببخشند، ایران ترجیح خواهد داد پارامترزمان را بالکل از محاسبات خود حذف کند و تا هر وقت که لازم باشد به مقاومت ادامه دهد.
۲) اعتماد به نفس برخاسته از قدرت. مهم تر مورد اول، وقتی ایران اعلام می کند یک بسته خطاب به بزرگترین قدرت های جهانی تدوین خواهد کرد، علامتی روشن از اعتماد به نفس سرشار و قدرت روزافزون آن است که اکنون هیچ کس را یارای انکار آن نیست. ایران اکنون احساس می کند -و این احساس نه یک سوء تفاهم بلکه به اعتراف دشمنانش عین واقعیت است- که مجموعه ای از برگ های بسیار مهم موثر در اختیار دارد که می تواند فقط با استفاده از بخشی از آنها بسته متوازنی از یشنهاد ها خطاب به جامعه بین المللی تدوین کند. به عبارت دیگر، پیش قدم شدن ایران در هویج پراکنی به سوی غرب، آشکارا به این معناست که ایران اعلام می کند مجموعه ای از مبرم ترین مسائل منطقه ای و فرامنطقه ای وجود دارد که اهرم های لازم برای حل آنها منحصرا در اختیار ایران است و ایران هم تنها زمانی ممکن است به فعال کردن این اهرم ها فکر کند که در یک بازی برد- برد شریک شده باشد. ایران با اعلام اخیر وزیر خارجه، ظهور خود به عنوان یک قدرت برتر منطقه ای را تثبیت کرده و نشان داده است که توانایی کافی برای ورود به مذاکراتی کاملا همتراز را دارد.
۳) خروج از انفعال در تعیین چارچوب مذاکرات. تدوین بسته پیشنهادی خطاب به غرب از جانب ایران به این معنا هم هست که اگرچه ایران در هر حال علاقمند به گفت و گوست و روش های مذاکراتی را به دیگر روش ها ترجیح می دهد، اما علاوه بر این، مایل است چارچوب مذاکراتی خود با دنیای خارج-آنچه اصطلاحا در ادبیات پرونده هسته ای «متن مبنا» خوانده می شود- را خود تعیین کند یا لااقل ترتیباتی به وجود بیاورد که این چارچوب از دل مذاکراتی مشترک بیرون بیاید. در پیش گرفتن این رویه درسی است که ایران از تاریخ پرونده هسته ای خود آموخته است. در گذشته هرگاه غرب این فرصت را پیدا کرده که یک متن مبنا برای مذاکرات روی میز بگذارد، از آن فقط برای بسط پیش فرض ها و توهمات خود بهره برده و هرگز به این نیندیشیده که پیشنهادی حاوی حداقل درخواست های طرف مقابل روی میز بگذارد تا لااقل انگیزه ای هم برای ورود ایران به مذاکره فراهم شود. اکنون ایران قصد دارد به غرب نشان دهد چنانچه حاضر به اندکی بازنگری در چارچوب های کهنه و غبار گرفته ذهنی خود باشد، منظرهای بسیار متفاوتی هست که می توان از آنها به موضوع برنامه هسته ای ایران و فراتر از آن نقش آفرینی منطقه ای و جهانی ایران نگریست و همچنین از آن منظرهای جدید، راه حل های جدید و در عین حال بسیار منصفانه ای هم پیداست.
مهدی محمدی
منبع : روزنامه کیهان