شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

رازگشایی از طرح اوباما


رازگشایی از طرح اوباما
«واشنگتن یک طرح بزرگ دارد؛ یک مثلث متشکل از نقش آفرینانی که باید با آن ها به توافق رسید یا دایره ای که نتیجه مربع ساختن آن می تواند صلح باشد. نقش آفرینان عبارتند از اسرائیل، دو دولت فلسطینی و ایران.»
این بخشی از تحلیل یا خبر روزنامه «ال پائیس» است که دو هفته پیش منتشر گردیده و تقریباً کامل ترین عبارتی است که تا حدی از طرح آقای باراک اوباما رئیس جمهور جدید آمریکا راز زدایی کرده است. در عبارات این روزنامه از اسپانیا به عنوان یکی از بازیگران سخن به میان آمده ولی چندان از خود بازی و ابعاد و نتایج احتمالی آن سخنی به میان نیامده است اما در عین حال با مرور مجموعه تحلیلهایی که طی یک ماه اخیر پیرامون نگرش دولت جدید آمریکا به مسایل خاورمیانه در رسانه های مهم اروپا و منطقه درج شده است می توان تا حدود زیادی به زوایای طرحی که برای اجرایی شدن آن میچل فرستاده ویژه اوباما به خاورمیانه، کلینتون وزیر خارجه، گیتس وزیر دفاع و جوزف بایدن معاون اول رئیس جمهور سفرهای متعددی به خاورمیانه داشته اند، پی برد. موارد زیر به این تحلیل کمک می کند:
۱) رئیس جمهور جدید آمریکا می داند که نقش آفرین اصلی فعلی خاورمیانه، ایران است. مجموعه خاورمیانه دارای ۱۳ کشور - کوچک و بزرگ- است که از این مجموعه، دولت های ایران، عراق، سوریه و فلسطین با هم یک مجموعه را می سازند، دولت های قطر، یمن و عمان به این مجموعه نزدیکند با انتخابات ۱۷ خرداد جاری - برابر شواهد- ، دولت لبنان به مجموعه چهار دولت اول می پیوندد از این خاورمیانه دولت های عربستان، کویت، بحرین، امارات، اردن و رژیم صهیونیستی هنوز در اردوگاه آمریکا به سر می برند و البته بشدت زیر ضربات ملت ها قرار دارند. در عین حال اگر در هر کشور سه ضلع قدرت (دولت، مردم و جنبش های انقلابی) وجود داشته باشد دو ضلع مردم و جنبش ها کاملاً با ایران همخوانی دارند و حداقل نیمی از دولت های این منطقه نیز با ایران همگرایی کاملی دارند. از این رو روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» در تاریخ ۱۴ اردیبهشت گذشته در سرمقاله خود نوشت: «کشورهای عرب مخصوصاً به این دلیل نگران هستند که تهران موفق شده بر اختلافات فرقه ای و ایدئولوژیک فایق آید و ائتلافی را ایجاد کند که شامل جنبشهای سنی مذهب مانند حماس و جهاد اسلامی و بخش هایی از اخوان المسلمین می گردد.»
با این وصف وقتی گفته می شود ایران یکی از سه ضلع طرحی است که آمریکا برای مدیریت بر آن تلاش می کند در واقع به معنای به رسمیت شناختن نفوذ و جایگاه ایران نیست در واقع برای محدود کردن قدرت آن و تنزل آن در حد یک دولت رو به زوال- اسرائیل- و یا دولت های کوچک در فلسطین است.
برابر آنچه در بعضی از خبرها آمده است در بسته پیشنهادی اوباما، ایران هسته ای به رسمیت شناخته شده- که هیچ نیازی به آن نبوده - اما در کنار آن از ایران خواسته شده است که با کنار گذاشتن حمایت از جنبش اسلام گرایی در اداره خاورمیانه سهیم گردد. وفیق السامرایی طی مقاله ای در روزنامه سعودی «شرق الاوسط» نوشته است: «این یک فرصت تاریخی در اختیار ایران است تا در اداره جهان سهمی داشته باشد» همین خط را روزنامه دیگر سعودی «الریاض» در مقاله ای به قلم عادل الطریفی دنبال کرده و آن را «فرصتی زودگذر» خوانده است. در واقع باراک اوباما از ایران می خواهد در قبال کاسته شدن از جار و جنجال غرب و کشورهای عربی علیه ایران، بخش وسیعی از قدرت منطقه ای خود را واگذار کند.
۲) یک طرف این طرح رژیم صهیونیستی است. اوباما می گوید حفظ اسرائیل و امنیت آن برای آمریکا یک تعهد خدشه ناپذیر است ولی پافشاری آمریکا بر این موجودیت و امنیت آن برای اسرائیل کارساز نیست. از نظر اوباما مشکل بقاء اسرائیل زمانی حل می شود که جنبش های ضد صهیونیستی در منطقه و ستاره اقبال دولت های انقلابی خاورمیانه افول کنند و این اتفاق نمی افتد مگر آنکه رژیم تل آویو به ایده دو کشور تن در دهد و کرانه باختری را به فلسطینی ها واگذارد. اوباما از جانب خود! به اسرائیلی ها می گوید شما این بند تکرار شده در توافق اسلو، مادرید، طابا و آناپولیس را اجرا کنید من روابط اعراب با اسرائیل را عادی سازی می کنم، مشعل انتفاضه ضد صهیونیستی را خاموش می کنم و قدرت رو به افزایش ایران را مهار می کنم. روزنامه هاآرتص در روز ۲۵ اردیبهشت ماه طی مقاله ای نوشت، تشکیل دولت فلسطینی نیاز اسرائیل نیست بلکه نیاز آمریکاست. اما تونی بلر رئیس کمیته چهارجانبه می گوید: «اوباما قانون بازی را در خاورمیانه تغییر داد همه بدون استثنا در این بازی مجبورند بین توافق و مجازات یکی را انتخاب کنند.»
اما از آن طرف دولت نتانیاهو می گوید اولا برای عادی سازی روابط با کشورهای عربی نیازی به برپایی کشوری بنام فلسطین نیست ثانیاً عادی سازی روابط نیاز نیست چرا که بسیاری از کشورها روابط گرم دیپلماتیک با یکدیگر ندارند ولی حجم روابط اقتصادی و تجاری آنان بالاست و ثالثاً برپایی دو کشور در یک سرزمین به مهار انتفاضه ضدصهیونیستی نمی انجامد. دو هفته پیش روزنامه هاآرتص نوشت: «اصولا کشورهای عربی و اسرائیل هیچ نیازی به صلح ندارند و بدون صلح هم اینک یک جبهه ضد ایرانی وجود دارد. این جبهه بدون اینکه هیچ قرارداد و معاهده ای داشته باشد به وجود آمده است.» این روزنامه می نویسد: «به فرض که اسرائیل و فلسطینی ها در مسایل فی مابین خود به توافق برسند، چه تضمینی وجود دارد که همه این ها منطقه را از خطر سلطه ایران نجات دهد.»
۳) یک طرف دیگر این طرح فلسطینی ها هستند. آمریکایی ها به فلسطینی ها می گویند شما اگر می خواهید طرف گفت وگو بوده و در «معامله بزرگ و فراگیر خاورمیانه» نقش داشته باشید باید اولا از شکل دو دولت- دولتی در غزه و دولتی در رام الله- خارج شوید و یک دولت شوید از سوی دیگر شما باید پیشاپیش رسماً اعلام کنید که در برابر تشکیل دولت فلسطینی در کرانه باختری و غزه، بقیه سرزمین فلسطینی (۷۸درصد) را بعنوان کشور مشروع اسرائیل به رسمیت می شناسید. علاوه بر آن شما باید بتوانید گروههای مخالف فلسطینی را مهار-سرکوب- کنید و نگذارید اسرائیل نگران بشود در واقع اوباما می گوید فلسطینی ها اولا باید از شکل انتفاضه و جنبش خارج شوند ثانیاً انتخابات را کنار بگذارند و گروههایی که مردمی اند و گروههایی که غیر مردمی اند با هم دولتی را تشکیل دهند و ثالثاً در روند عمومی خاورمیانه و تحت اشراف آمریکا عمل کنند.
۴) ضلع دیگری که در این طرح بصورت نقطه چین- غیررسمی و غیرضروری- ترسیم شده کشورهای عربی مخالف اقتدار ایران - عربستان، اردن و کویت- می باشد. آمریکایی ها بطور تلویحی گفته اند می توان مثلث را به مربع تبدیل کرد. از نظر آنان کشورهای عربی نسبت به عادی سازی روابط منطقه ای ایران حساسیت دارند و این وضعیت را به معنای به حاشیه رفتن این دسته از کشورهای عربی می دانند. برای حل این مسئله، آمریکایی ها گفت وگو و اطمینان بخشی به کشورهای مزبور را مدنظر دارند. از این رو دو هفته پیش واشنگتن پست به نقل از رابرت گیتس نوشت: «آمریکا در مواجهه با ایران علنی و شفاف عمل خواهد کرد» وی در جریان سفر به مصر تصریح کرد: «احتمال یک «پیشرفت قاطع و عمده» در روابط میان آمریکا و ایران با انعقاد «معامله بزرگ و فراگیر» ضعیف است.» آمریکا به این دسته از کشورهای عربی می گوید اگر ایران بپذیرد که بعنوان بخشی از ساختار قدرت در خاورمیانه عمل کند به ناچار باید از حمایت از جنبش هایی نظیر حماس و حزب اله اجتناب نماید و این موضوع در نهایت ایران را به یک کشور معمولی مانند ۱۲ کشور دیگر خاورمیانه تبدیل می کند در آن صورت هسته ای بودن ایران نیز تهدیدی به حساب نمی آید.
۵) در واقع طرح اوباما تا حد زیادی بر خوش خیالی استوار است چرا که هیچکدام از سه ضلعی که ذکر آن رفت مثلث مورد نظر آمریکا را شکل نخواهند داد. مشکل فلسطین با واگذاری ۲۲ درصد خاک آن حل نمی شود، بازگشت آوارگان و مسئله حضور ۳/۱ میلیون فلسطینی در سرزمین های ۱۹۴۸ و نیز نگرانی شدید امنیتی صهیونیست ها با این موضوع برطرف نمی شود. ایران مایل است که عوامل آشوب از صحنه خاورمیانه کنار بروند و کشورها در صلح و صفا زندگی کنند ولی آیا آمریکایی ها آمادگی دارند که از حمایت مهمترین کانون ناامنی - اسرائیل- چشم بپوشند و از تحریک تروریست ها علیه مردم عادی در کشورهای خاورمیانه دست بردارند؟مشکل طرح اوباما وجود اسرائیل است نه عدم همراهی آن با این طرح. مشکل ضلع ایران نیز به این سادگی حل نمی شود چرا که ایران زدودن خاورمیانه از نیروهای نظامی آمریکا و اداره این منطقه توسط ملت ها و دولت های آن را بعنوان سیاستی استراتژیک دنبال می کند و این با اهداف طرح به ظاهر بزرگ و جامع اوباما در تعارض جدی است. اما در عین حال ایران و آمریکا می توانند در مورد کمک به مردم و دولت های این منطقه و تسهیل نقش آفرینی آنان در سرنوشت خود، تشنج زدایی از این منطقه گفت گوهای سازنده ای داشته باشند ولی آیا اوباما حاضر است از سیاست اعمالی و رسمی دستگاههای مداخله گر کشور خود فاصله بگیرد. حدود سه ماه پیش رئیس سازمان سیا با صراحت گفت: «خاموش کردن آشوب های خاورمیانه برای ما یک هدف نیست بلکه ما می گوئیم باید آنقدر آشوب ها را زیاد کرد تا بتوان به شناسایی همه عناصر آشوب دست یافت.»
سعدالله زارعی
منبع : روزنامه کیهان