چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
انعام بچهها یادتون نره
«آقا... انعام ما یادتون نره»!
«خانم... شیرینی بچهها فراموش نشه»!
«پول چایی ما رو نمیدی؟»!
«پس شاگردونگی ما چی شد؟»
«عیدی این بچه چی میشه؟»!
شما جزو کدام گروه هستید؟ آنهایی که مشتری یا اربابرجوع بخت برگشته را گوشه رینگ گیر میاندازند و او را چنان در معذوریت قرار میدهند که در برابر چندین جفت چشم منتظر، مجبور است دست در جیب ببرد و چند اسکناس انعام بدهد؟ شاید هم جزو گروهی هستید که همیشه دست در جیب هستید و انعام دادن برای شما یعنی گره از مشکلتان باز کردن. شما خوب میدانید که گاهی چند اسکناس سبز و آبی در جیب بغل یک آبدارچی یا کارگر خدماتی در یک اداره یا موسسه پر رفت و آمد و شلوغ مهمتر از ساعتها انتظار برای ملاقات با مدیرکل است. اگر هم جزو دستهای هستید که همیشه از غافلگیری افراد استفاده میکنید تا از انعام و شاگردونگی و پول شیرینی و ... خلاص شوید، مطمئن باشید چشمهایی منتظر شماست تا یک روز به ازای این بیاعتنایی از ارائه خدماتی که حق شماست، طفره برود، چرا؟ چون شما انعام ندادهاید.
● انعام (Tip)
انعام پولی است که در بخشهای خدماتی به کارکنان پرداخت میشود و مبلغ آن جدای از قبض یا صورتحساب کلی است. به عبارتی انعام، نوعی درآمد غیررسمی تلقی میشود که میزان و نحوه پرداخت آن تابع قراردادهای غیررسمی اجتماعی است. انعام یا تیپ)tip( تقریبا در تمام نقاط دنیا وجود دارد، ولی فرهنگ هر جامعه میزان، شیوه، نوع و ... آن را تعیین میکند. در مناسبات اقتصادی و در سطح خرد، جامعه ما شاهد بروز رفتارهای جدید در حوزه انعام یا تیپ دادن است، این روزها اگر شما به عنوان مشتری انعام ندهید برخلاف بسیاری از کشورها که شاید مدیریت مجموعه از شما بخواهد دست در جیب ببرید، انعام گیرنده به ازای این بیاعتنایی، به طور خودآگاه از ارائه خدمات مطلوب و شایسته سرباز میزند یا حتی در برابر انظار عمومی با غرولند و چشمغره، اعتراض خود را اعلام میکند.
● گذر پوست به دباغ خانه...
پس از ساعتها انتظار بالاخره نوبت به پژوی خاکستری میرسد. مرد جوان که پیاده میشود، ۲ کارگر کارواش سرتاپای او را ورانداز میکنند. مرد در حالی که با گوشی همراهش صحبت میکند، بیتوجه به گوشهای میرود. نیمساعتی طول میکشد. روشویی، توشویی و موتورشویی پژو که به پایان میرسد مرد بیاعتنا، سوار بر پژو، دنده عقب میرود. ۲ کارگر کارواش با سروروی خیس و کفآلود منتظرند. به هم نگاهی میاندازند. این نگاه معنادار است. راننده متوجه نمیشود. خودرو که به دنده یک میرود، صدای کارگر جوان هم بلند میشود: «حاجی ... چیزی یادت نرفته؟» مرد جوان خلاص میکند و با چهرهای سرد و بیحوصله، ۲ اسکناس سبز کف دستش میگذارد. حالا همه چیز روبهراه است. مجوز ترک کارواش صادر میشود. اسکناسها در جیب کارگر کارواش مچاله شده، بعضی هم خیس شده. میگوید: «نه بیمهایم و نه دستمزد خوبی میگیریم. زندگیمان با همین انعامها میگذرد.» او در برابر این پرسش که اگر کسی نخواهد انعام بدهد، لبخند میزند که «خب، گذر پوست به دباغ خانه میافته...»
● به سلامتی عروس و داماد... کف مرتب
از لحظهای که آخرین دکمه پیراهن سفید را میبندد، اسکناسهای سبز و آبی و گاهی هم زرد رنگ از جیب کتش کم میشود. از آرایشگاه عروس و دسته گل تا شیرینی و چای مخصوص و شام و... بیش از ۲۰۰ نفر مقابلش به بهانههای مختلف رژه میروند تا او دست به جیب شود، فقط کافی است به یکی بیاعتنایی کند. هنوز دقیقهای نگذشته که دیگری سر میرسد و به بهانه اسپند دودکردن اسکناس طلب میکند. ساعت که به نیمه شب میرسد انعامها ته میکشد و ناچار است از قوم و خویش قرض کند تا آخرین نگاهها برای انعام بیپاسخ نماند. گاهی مجبور است هزینهای معادل یک سفر را خرج انعام کند، چرا، چون شگون دارد.
بعضی از کارفرمایان هنگام تعیین حقوق و دستمزد این کارگران، درآمد انعام را جزیی از مزایای شغلی آنها قرار میدهندیکی از زنان پیشخدمت که در تالار پذیرایی کار میکند، میگوید: به محض اینکه عروس و داماد میرسند باید اسپند دود کنیم. بعد چای مخصوص میدهیم. بعد گل میآوریم. بعد به عروس کمک میکنیم لباسش را جمع کند. خلاصه هر کدام از این کارها انعام دارد. بعضی از دامادها که وضع خوبی دارند، انعام خوبی میدهند. یک شب ده، بیست یا حتی ۳۰ هزار تومان کاسبم. او در برابر این پرسش که اگر داماد دستش تنگ باشد و انعام ندهد، میخندد که «مجبور نیست پول ندارد در تالار پذیرایی جشن بگیرد. خب در این صورت کمتر او و عروس خانم را تحویل میگیریم»...!
● صندوقی برای عیدی بچهها
آرایشگاههای زنانه و مردانه روزهای آخر اسفند غلغله هستند. جای سوزن انداختن نیست. صاحب چاق و کوتاه قد آرایشگاه پشت صندوق نشسته و دم به دقیقه اسکناسهای ۵ هزارتومانی را ردیف به ردیف داخل صندوق میچیند. جعبه قرمز رنگ کنار او که با خطی خوش روی آن نوشته «عیدی بچهها یادت نره» به تو نهیب میزند که اگر چه چند ده هزار تومان را راهی صندوق صاحب آرایشگاه کردهای، ولی حالا نوبت بچههاست و تو مردد و با دستی لرزان اسکناسی را داخل صندوق میاندازی؛ البته گاهی هم برای روکمکنی اطرافیان، اسکناسی را به طور ویژه در جیب شاگرد آرایشگاه میگذاری تا دفعه بعد بیشتر هوایت را داشته باشد. خانم صاحب آرایشگاهی میگوید: به هر حال کسی که حاضر است ۷۰ هزار تومان بابت رنگ مویش بدهد، برایش ۲ هزار تومان عیدی پولی نیست.
● غم آخرتون باشه
خدا رفتگان شما را بیامرزد. اگر از لحظهای که عزیز مرحوم شده شما را داخل آمبولانس بهشت زهرا میگذارند، دست به جیب نباشید، متاسفانه کارها پیش نمیرود. آن وقت حرف و حدیث و زخم زبان مردم یک طرف و وجدان درد ناشی از عذاب عزیز مرحوم شده و بر زمین مانده طرف دیگر. انعام در این مواقع معجزه میکند. ترخیص جسد از بیمارستان، حمل سریع و مستقیم از سردخانه تا غسالخانه، شستشوی مرتب و کندن قبر و نصب سنگ قبر اولیه و دفن چند دقیقهای و خلاصه سفارش گل و مراسم ختم سوم و هفتم و... همه وهمه نیازبه اسکناسهایی دارد تا فشار روانی ناشی از مرگ عزیز از دست رفته بیشتر نشود. در این روزها، غم آخرتون باشه، غم نبینی، خیر از جوانیت ببینی، خدا صبرتان بدهد و... از الفاظ و عباراتی است که شما را وا میدارد تا دست به انعام سریعتری داشته باشید. یکی از قرآنخوانهایی که شبهای جمعه با خواندن چند آیه یک اسکناس ۵۰۰ تا هزارتومانی میگیرد میگوید: با این کار روح مردهها هم شاد میشود!
● وقتی انعام معجزه میکند
مثل اسپند سرجایش بند نیست، دائم از این طرف راهرو به آن طرف میرود. مرد میانسالی است با پیراهن و شلوار جین و کیف کوچکی که در دست دارد. در دست دیگرش چند کاغذ است که برای امضا و مهر و تایپ و بایگانی و شماره، چند بار ساختمان ۵ طبقه اداره دولتی... را بالا و پایین رفته است. دست آخر هم با درهای بسته بایگانی روبهرو می شود. مسوول بایگانی نهیب میزند که پرونده را دست تو نمیدهیم بگو یک کارگر خدماتی بیاید اینجا و مرد بخت برگشته که میداند تا ۲۰ دقیقه دیگر زمان ناهار و نماز است و تا یک ساعت بعد باید معطل بماند، دربهدر دنبال یک کارگر خدماتی یا آبدارچی است. یکی از همین لباس آبیها از راه میرسد و با لهجه شهرستانی میگوید: «کار دارم نمیبینی. باید برم اتاق رئیس. نمیبینی.» فقط ۳ ثانیه کافی است تا مرد لباس آبی نظرش عوض شود؛ یک اسکناس ۲ هزار تومانی. این صحنهها در ادارات و موسسات و سازمانهای پر رفت و آمد و پر ارباب رجوع کم نیست. انعام معجزه میکند، حتی اگر آقای رئیس منتظر باشد.
● ماهانه...!
تقریبا در اولین شبهای هر ماه پیدایشان میشود. ساعت حدود ۵/۹ ۹ وقتی زنگ ممتد خانه، تو را از جا بلند میکند و عصبانی از پشت آیفون میشنوی که... «ماهانه!» این کارگرهای نارنجیپوش را همه میشناسند و البته همه به آنها مدیونند. اگر خطا کنی و سروقت حق ماهانه آنها را ندهی میتوانی منتظر باشی تا احتمالا بخشی از زباله ساختمانی یا زبالههای سنگین تا روزها و شبها جلوی در خانه سبز شود و تکان نخورد تا وقتی که دست به جیب شوی و انعام ویژهای برای حمل این زبالهها بدهی. به گفته یکی از همین رفتگران زحمتکش «زباله داریم تا زباله»!
● انعام اجباری
انعام دادن، رسمی قدیمی است که میتوان آن را نوعی قدردانی ارادی دانست که برای دریافت خدمات خاص و غیرقابل انتظار پرداخت میشود؛ اما برخی گزارشها نشان میدهد فرانسویها اولین افرادی بودند که انعام را اجباری کردند. دادن انعام از کشوری به کشور دیگر فرق میکند. به طور کلی در تمام کشورهای غربی رسمی عادی و معمول است. در بعضی کشورهای غربی حتی میزان انعام برای برخی خدمات تعیین شده است. به عنوان نمونه در کشورهایی مانند انگلستان و ایالات متحده، کارگران هتل به ازای حمل هر چمدان یک دلار انعام میگیرند و کارگری که ۴ چمدان را حمل میکند باید ۴ دلار انعام بگیرد یا در کشورهای آسیای جنوب شرقی، رستورانها ۱۰درصد از کل مبلغ صورتحساب را به عنوان انعام و حق سرویس دریافت میکنند. در این میان شاید ژاپن تنها کشوری باشد که در برابر انعام دادن یا گرفتن مقاومت کرده، فرهنگ ژاپنی آن را گستاخانه تلقی میکند. به هر حال آنچه باعث ایجاد خدشه در انعام دادن یا گرفتن میشود نبود ضابطه در میزان و شیوه پرداخت آن است که در جامعه امروز ما بیشتر به اجبار نزدیک است.
● انعام در ایران
انعام در جامعه امروز ما در حکم درآمد غیررسمی برای کارگران ساده و نیمه ماهر خدماتی است. این درآمد در بسیاری از مکانها از درآمد رسمی و حقوق و دستمزدشان بیشتر است. بعضی از کارفرمایان هنگام تعیین حقوق و دستمزد این کارگران، درآمد انعام را جزیی از مزایای شغلی آنها قرار میدهند و دست کارگران را برای گرفتن انعام باز میگذارند تا به این وسیله از فشار مالی به خود بکاهد.
در بعضی مکانها مانند هتلها، فرودگاهها و مراکز تفریحی و تاریخی، تیپ یا انعام به صورت ارزی از سوی گردشگران و مسافران خارجی پرداخت میشود که در این صورت انعامگیرنده سود بالایی از این درآمد غیررسمی خود کسب میکند. میزان این انعامها قطعا از حقوق و دستمزد ماهانه افراد بالاتر است.
یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد اقتصاد در پژوهشی درباره انعام در ایران به روانشناسی افراد از سوی کارگران انعامگیرنده اشاره میکند که مسائلی مثل در معذوریت قرار دادن افراد ازجمله نکات مورد توجه انعامگیرنده است، ضمن این که زنان بیش از مردان در دادن انعام دست و دلبازند. این کارشناس اقتصادی در پژوهش خود آورده که افزایش سطح عمومی قیمت کالا و خدمات و کاهش قدرت خرید مردم معمولا میزان انعامها را کاهش میدهد، بنابراین انعام (به لحاظ اقتصادی) میتواند تابعی از رونق بازار و کسب و کار باشد.
در ایران و نیز دیگر کشورها پرداخت انعام یک معادله میان فردی است و این درآمد در هیچ موسسهای ثبت و ضبط نمیشود. از این رو نمیتوان تعیین کرد که به طور سالانه در کشور چه میزان انعام پرداخت و دریافت میشود.
به هر حال انعام در هر کشوری علاوه بر وضعیت اقتصادی تابعی از مصادیق فرهنگی یک جامعه است و با توجه به اجباری شدن آن در جامعه امروز، باید نسبت به سلامت این درآمد غیررسمی تردید داشت. امروز، افراد طوری غافلگیر میشوند که در فشار انظار عمومی ناچارند چند اسکناس درشت را به عنوان انعام بدهند. یادتان باشد اگر چشمهایتان را ببندید و از انعام دادن طفره بروید، دیگر پشت سرتان را نگاه نکنید!
کتایون مصری
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست