یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
«خانه سبز» هنوز هم برایم خاطرهانگیز است
داریوش اسدزاده را معمولا با تصویری از یک شخصیت خشک، منضبط و مقرراتی در آثار تلویزیونی و سینمایی بهخاطر میآوریم اما زمانی که با او همکلام میشویم، با طمأنینه پاسخگوی تمام سوالهایمان میشود. شخصیت آقاجون در مجموعه تلویزیونی «خانه سبز» پررنگتر میشود.
با او همصحبت شدیم تا برایمان از «خواستگاران» گفته و خاطرات «خانه سبز» را مرور کند. در ادامه از «یک وجب خاک» میگوید و مشکلات حضور در آثار مناسبتی و وقتی علت حضورش را جویا میشویم تنها پاسخ قانعکنندهای که میشنویم عشق است.
«هنر از تجلیات الهی است. خیلیها آمدند و رفتند اما کسانی که سالهاست در این حرفه ماندهاند و برایش استخوان خرد کردهاند عاشقند. آدم عاشق حالیاش نیست پول نمیخواهد، سود نمیبیند و فقط به دنبال عشقاش میرود.»
▪ اصولا نام داریوش اسدزاده، تصویری از یک آدم شق و رق با پرستیژ خاص را به ذهن متبادر میسازد. چند درصد از این ویژگیها و خصوصیات وامگرفته از شخصیت واقعی شماست؟
ـ شاید نیمی از خصوصیات ذکر شده در زندگی شخصی و حقیقی من نیز نمود داشته باشد. ضمن اینکه فعالیت ۶۴ ساله در یک عرصه هنری ارائه سبکی را در پی خواهد داشت که عموما موردپسند مخاطب نیز قرار میگیرد.
▪ زمانی این دیسیپرین قویتر شده و جنبه اغراقآمیز مییابد که نتیجهاش آدم عصا قورتداده و مقرراتی مثل آقای ادیب در مجموعه «یک وجب خاک» است و زمانی دیگر این جنبه به شکل خفیتر در شخصیت آقاجون «خانه سبز» مورد توجه قرار میگیرد که شخصیتی شیرین و دوستداشتنی میسازد. حفظ این خط مشترک دشوار نیست؟
ـ یک بازیگر باید توان حضور در ژانرهای مختلف و ارائه کاراکترها و شخصیتهای متفاوت را داشته باشد، اگر نه با ظاهر شدن در یک تیپ ثابت تبدیل به کلیشه میشود. بازیگر باید شخصیتی را که نویسنده روی کاغذ خلق کرده، زنده کند. حالا این شخصیتها میتواند تلخ، شیرین و یا بیتفاوت باشد. تلخی یا شیرینی یک شخصیت را نویسنده میسازد.
▪ مجموعه «خانه سبز» با ارائه دو کاراکتر «آقاجون» و «عزیز» سمبلی از جایگاه پدر (اقتدار) و مادر (محبت) ایرانی را به تصویر میکشید. از این نقش برایمان بگویید.
ـ تنها دلخوشی این پدربزرگ و مادربزرگ، فرزندانشان بودند. قدیمیها نسبت به بچههایشان محبت و لطف بیشتری داشتند و دلشان میخواست بچههایشان ۵۰ ساله هم که میشوند در خانه خودشان زندگی کنند. این دو کاراکتر بیانگر فرهنگ و سنت گذشته بودند و عنایات و مهربانی قدیمیها. برخلاف امروز که برخی پدر و مادرها، فرزندانشان را از خانه بیرون میکنند.
▪ ضبط و پخش هفتگی این مجموعه فرصت ارتباط مخاطب و بهره بردن از بازخورد بینندگان را فراهم آورده بود. به اعتقاد شما دلیل استقبال و علقه مردم به این مجموعه چه بود؟
ـ «خانه سبز» گوشهای از زندگی اجتماعی مردم را به تصویر میکشید. یک تصویر واقعی از خانواده ایرانی که آکنده از دوستیها و کدورتهاست. خوبیها و بدیها، راستگوییها و دروغها و ... در زندگی واقعی مردم وجود دارد. اصولاً مخاطب مجموعههایی که به نوعی بازتابی از زندگی واقعی خودش است را میپسندد. بهخاطر دارم برخی شبها که تصویربرداری تا ساعت ۳ و ۴ بامداد ادامه داشت، هوا به قدری سرد بود که مجبور بودیم با روشن کردن آتش خودمان را گرم کنیم، اما حضور کثیر مردم در چنین شرایطی موید این مطلب بود که «خانه سبز» توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند. البته نباید تاثیر حضور هنرمندان موردپسند مخاطب را در موفقیت این مجموعه نادیده گرفت.
▪ وقتی فیلمنامه را خواندید، از این کاراکتر چه دیدید که جذب آن شدید؟
ـ با وجود اپیزودیک بودن داستانها و بیاطلاعی از کلیت فیلمنامه، بخشهایی که مطالعه کردم آنقدر جذابیت داشت که مرا برای پذیرش نقش ترغیب کند. به اعتقاد من حتی بخش کوتاهی از یک داستان میتواند شما را مطمئن کند که نتیجه و تصویر حاصل از داستان مطلوب خواهد شد یا خیر.
جمع بازیگران این سریال جزو چهرههای محبوب تلویزیونی بودند، این همکاری چقدر برایتان لذتبخش بود؟
حرف تازهای برای صحبت درباره چهرهها وجود ندارد. همگی سرشار از انرژی، احساس و بیان خوب بودند، یعنی حائز تمام شاخصههایی که یک بازیگر باید دارا باشد. به همه این عزیزان احترام میگذارم و ارادتمندشان هستم.
▪ از نظر شما بامزهترین و خاطرهانگیزترین بخش این مجموعه کدام داستان بود؟
ـ تمام قسمتها را میپسندم و نمیتوانم تفاوتی بین آنها قائل شوم. هر کدام به نوبه خود نکات جالبی را مدنظر قرار داده بود. (قدری تامل میکند) نه واقعا نمیتوانم انتخاب کنم، همه داستانها را دوست داشتیم.
مدتی پیش به بهانه پخش ادامه این سریال با عنوان «سرزمین سبز» شاهد پخش مجدد خانه سبز بودیم. خود شما یا دوستان و اطرافیانتان چقدر راغب بودند که باز هم به تماشای این مجموعه بنشینند.
مسلما آن زمان این مجموعه تازگی داشت و حرف نویی برای گفتن. هرچند به اعتقاد من جذابیت و شیرینی داستانهای این مجموعه به حدی بود که به راحتی میتوانست بینندگان را پای تلویزیون بنشاند. اما مسأله مهم پخش مجدد این مجموعه در کمبینندهترین ساعات پخش است که در میزان جذب مخاطب تاثیر منفی میگذاشت.
▪ از ویژگیهای کار با آقای بیرنگ و رسام بگویید؟
ـ همکاری با کارگردانی که نویسنده مجربی است و به خوبی تجزیه و تحلیل میکند شیرین و خاطرهانگیز است.
▪ چرا با «سرزمین سبز» همکاری نکردید؟
ـ اتفاقا آن زمان در شهر آبادان مشغول یک پروژه دیگر بودم که به شکل تصادفی با عوامل «سرزمین سبز» هم مواجه شدم. همانطور که میدانید، لوکیشنهای «سرزمین سبز» محدود به خانه سبز و شهر تهران نمیشود و تصویربرداری مجموعه در نقاط مختلف کشور انجام شده است.
▪ در این سن و سال بازی در یک مجموعه روتینی مثل «خواستگاران» که مدت هر قسمت آن ۱۵ دقیقه هم بیشتر نبود، چقدر از شما انرژی گرفت؟
ـ حضور در کار کوتاه دشواریهای بیشتری دارد چرا که در قالب نمایش ۱۵ دقیقهای باید ضمن معرفی شخصیتها، کل داستان را به مخاطب ارائه کنیم. البته من فقط در ۶ قسمت بازی داشتم. به تصور من این مجموعه با توجه به موضوع جالبی که مورد توجه قرار داده بود، عملکرد موفقی داشت.
▪ در چند اپیزود این مجموعه از شخصیتهای خشک و مقرراتی فاصله گرفتید و در نقش پیرمردی مهربان ظاهر شدید. چقدر این وجه در پذیرش نقش برایتان مهم بود؟
ـ هر بازیگری دوست دارد نقشهای متفاوت را تجربه کند. در این مجموعه نقشهای متفاوتی ایفا کردم و همانطور که گفتید، در نقش باغبان مهربانی ظاهر شدم که به نوعی نقطه مقابل تمام نقشهایی بود که تاکنون داشتم.
▪ آثار طنز را میپسندید؟
ـ بله، طنز یعنی نقد اجتماع روز. مسائلی که به صورت صریح قابلیت بیان در رسانههای شنیداری و تصویری و نوشتن در رسانههای مکتوب را ندارند، در قالب طنز امکان مطرح شدن مییابند.
آمادگی شما در اجرای نقشها و ایراد دیالوگها نشان دهنده جدیت و سلامت زندگی شماست و ...
آسایش و آرامش روان یکی از مسائل مهمی است که در موفقیت هنرمند تاثیر بسزایی دارد. هنرمندی که دغدغه بیماری فرزند، کرایه خانه، مشکلات خانوادگی و ... را دارد، نمیتواند روی صحنه تمرکز داشته باشد و با نقش ارتباط برقرار کند. مگر اینکه قبل از ورود به لوکیشن و صحنه، پرونده زندگی شخصیاش را ببندد و به دست فراموشی بسپارد که این امر هم امکانپذیر نیست.
▪ طی سالهای فعالیتتان کدامیک از نقشها را میپسندید و به آن تعلق خاطر دارید؟
ـ تمام کارهایم را میپسندم اما حکم و قضاوت را به مردم میسپارم چرا که مردم بهترین داور هستند. ما خدمتگزار مردم هستیم و برای مردم کار میکنیم. بنابراین آنها هستند که باید بپسندند.
▪ طی روز چند ساعت را به تماشای برنامههای تلویزیونی اختصاص میدهید؟
ـ اغلب وقت من صرف مطالعه میشود و کمتر پای برنامههای تلویزیون مینشینم. در برنامههای تلویزیونی هم اغلب برنامههای تاریخی، سیاسی و نمایشنامهها را پیگیری میکنم.
▪ روزانه چند ساعت و بیشتر چه کتابهایی را مطالعه میکنید؟
ـ بسته به زمان و برنامههای روزانه متغیر است اما بهطور متوسط ۶ ساعت از روز مطالعه میکنم و بیشتر به مطالعه کتابهای تاریخی، سیاسی و مذهبی علاقهمندم. در حال حاضر هم کتاب ده جلدی «تاریخ اجتماعی ایران» به قلم مرتضی راوندی را مطالعه میکنم.
منبع : روزنامه تهران امروز
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم دولت جمهوری اسلامی ایران پاکستان جنگ رئیسی گشت ارشاد امام خمینی
هواشناسی تهران تصادف پلیس شهرداری تهران قتل سیل وزارت بهداشت فضای مجازی کنکور سلامت سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت خودرو مالیات خودرو بانک مرکزی دلار بازار خودرو قیمت طلا سایپا ارز مسکن ایران خودرو
زنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محمد خزاعی سریال سینمای ایران تلویزیون سریال پایتخت موسیقی سینما فیلم ترانه علیدوستی قرآن کریم
کنکور ۱۴۰۳ خورشید
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه چین اوکراین حماس عربستان ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور تیم ملی فوتسال ایران سپاهان بارسلونا
هوش مصنوعی تبلیغات فناوری گوگل سامسونگ اپل ناسا بنیاد ملی نخبگان آیفون
دندانپزشکی خواب بارداری کاهش وزن مالاریا