پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

یاکوزا - The Yakuza


یاکوزا - The Yakuza
سال تولید : ۱۹۷۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : سیدنی پولاک و مایکل همیلبرگ
کارگردان : پولاک
فیلمنامه‌نویس : پل شریدر و رابرت تاونی، داستانی نوشته لنرد شریدر.
فیلمبردار : اوکازاکی کوزو و دوک کالاهان
آهنگساز(موسیقی متن) : دیو گروسین.
هنرپیشگان : رابرت میچم، کن تاکاکورا، برایان کیت، کیشی کیکو، لی چیریلو، ایجی گو، ایجی اوکادا، جیمز شیگه‌تا، هرب ادلمن، ریچارد جوردان، کریستینا کوکوبو، کیوسوکه ماشیدا و ویلیام راس.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۲ دقیقه.


«توشیرو تونو» (اوکادا)، رهبر گروهی از گنگسترهای ژاپنی معروف به «یاکوزا»، که از قصور اسلحه، به خشم آمده «لوییز» (چیریلو)، دختر او را می‌رباید. «تانر» دست کمک به سوی یکی از دوستان دوران سربازی‌اش، «هاری کیلمر» (میچم) دراز می‌کند، که پس از پایان جنگ در ژاپن مانده و با زنی به نام «ایکوتاناکا» (کیکو) زندگی می‌کرده، تا این که برادر او، «کن تاناکا» (تاکاکورا)، «فیلیپین» بازگشته و از او خواسته تا آنجا را ترک کند. «کیلمر» انجام این مأموریت را با آگاهی به این که یافتن «تونو»، بدون یاری «کن»، که خود زمانی یک «یاکوزا» بوده، امکان‌پذیر نیست، می‌پذیرد. او همراه «داستی» (جوردان)، محافظ «تانر» وارد توکیو می‌شود، به «آلیور ویت» (ادلمن)، یکی دیگر از دوستان جلای وطن کرده‌اش می‌پیوندد و جست‌وجو برای یافتن «لوئیز» را آغاز می‌کنند. «ایکو» به او می‌گوید که می‌تواند «کن» را در «کیوتو» بیابد. «کن» که خود را بابت نگه‌داری «ایکو» در سال‌های پس از جنگ، مدیون «کیلمر» می‌داند، می‌پذیرد که در عملیات نجات «لوئیز» با او همکاری کند. عملیات به انجام می‌رسد، ولی دو نفر از افراد «تونو» در جریان آن کشته می‌شوند. «گورو» (شیگه‌تا)، برادر بزرگ‌تر «کن»، که حَکَم قانون «یاکوزا» در دنیای تبهکاران ژاپن است، به «کیلمر» می‌گوید که «تونو» در پی گرفتن انتقامی سخت از «کن» است. او به‌طور غیرمستقیم از «کیلمر» می‌خواهد تا به یاری برادرش بشتابد. در این حال است. او به‌طور غیرمستقیم از «کیلمر» می‌خواهد تا به یاری برادرش بشتابد. در این حال «تانر» به «تونو» اعتراف می‌کند پولی را که بابت سلاح گرفته، از دست داده است، و می‌پذیرد و در اجرای نقشه بی‌اعتبار ساختن «گورو» از طریق قتل «کیلمر» همکاری کند. افراد «تونو» پس از سوءقصدی ساختن «گورو» از طریق قتل «کیلمر» به تلافی، «تانر» را به هلاکت می‌رساند و «کن» را راضی می‌کند تا او را در جریان حمله تشکیلات «تونو» را خود همراه سازد. او در این حال از «گورو» می‌شنود که «ایکو» در واقع همسر «کن» بوده است. «کن» و «کیلمر» به خانه مجلل «تونو» حمله می‌کنند و در آنجا تمام محافظان او، معاونش «کاتوجیرو» (ماشیدا)، خود او و «اسپایدر» (گو)، پسر نافرمان «گورو» را از پا درمی‌آورند. «کن» کمی بعد یکی از انگشت‌هایش را قطع می‌کند و آن را به تاوان قتل پسر «گورو» به او تقدیم می‌کند، تا بدین وسیله وفاداری‌اش را به قانون «یاکوزا» ثابت کند. «کیلمر» که خود را برای ترک ژاپن آماده ‌می‌کند، در می‌یابد که به تاوان اشتباهی که پیش‌تر مرتکب شده (زندگی با همسر «کن»)، باید عملی همانند برای او انجام دهد. او به آپارتمان «کن» باز می‌گردد و مراسم را در آنجا به انجام می‌رساند. سپس ژاپن را به قصد لس آنجلس ترک می‌گوید، در حالی که می‌داند دوستی مادام‌العمر «کن» را با خود دارد. ‌
* اعتبار این فیلم بیش از آن که ناشی از کارچرخانی متوسط الحال پولاک باشد، حاصل کار شریدرِ فیلم‌نامه‌نویس (در نخستین تجربه حرفه‌ای‌اش) به شمار می‌آید، که از درون مایه مرکزی، «نیل به خودشناسی از طریق خود ویرانگری» - که اینجا به‌ویژه در قالب شخصیت «کن تاناکا» تجلی یافته - گرفته تا موقعیت‌ها و صحنه‌های خاص مثل «عملیات انتحاری» شخصیت‌ها (حمله به خانه «تونو» که یادآور موقعیت‌هائی همانند در دیگر آثار شریدر، چه در مقام فیلم‌نامه‌نویس: راننده تاکسی، مارتین اسکورسیزی، 1976 و چه به‌عنوان کارگردان: فیلم مستهجن، 1979، سبک‌خواب، 1992، است)، طنین آشنای آثار او را در خود دارد. در اینجا دانش عمیق شریدر درباره سینمای ژاپن برای او امکان ارائه ترکیبی متعادل از قواعد یک ژانر خاص این سینما دل‌مشغولی‌هایش را فراهم ساخته است فیلم‌های «یاکوزا»ئی، آثار گنگستری‌ای که با نشانه‌های آشنای‌شان مثل: خشونت، صحنه‌های شمشیربازی، گنگسترهائی با بدن‌های خال‌کوبی شده که بین تبعیت از تمایلات انسان دوستانه درونی‌شان و رعایت مناسبات حرفه‌ای سرگردان بودند و...، در طول یک دهه، 1963 تا 1973، جان فیلم‌های سنتی «سامورائی» در سینمای ژاپن را گرفتند. کمپانی تهیه کننده این آثار، «توئی»، که در تهیه این فیلم نیز مشارکت داشته، در این دوره هر سال ده‌ها فیلم «یاکوزا»ئی را به بازار می‌فرستاد. جالب آنکه تهیه کنندگان فیلم، تاونی را که در آن زمان فیلم‌نامه‌نویسی سرشناس بود، برای بازنویسی بخش‌هائی از کار شریدر فراخواندند و او را واداشتند تا اعتبار عنوان فیلم‌نامه‌نویس را با تاونی تقسیم کند. به‌دنبال این امر شریدر دست به طرح دعوای حقوقی ناموفقی برای برداشتن نام تاونی از عنوان‌بندی فیلم زد.