پنجشنبه, ۱۹ مهر, ۱۴۰۳ / 10 October, 2024
مجله ویستا
چاه برفی و برفهای سنگین تهران
بگفتند کاین برف و باد دمان
زما بود کامد شما را زیان
فردوسی
این مطلب را به مناسبت سرمای شدیدی که این روزها وارد کشورمان شده به برف و حواشی آن اختصاص دادیم. از این رو موارد پایین را شرحی کوتاه و درخور این مجال میآوریم:
● ناصرالدین شاه و برف:
اگر از رفتار انسانی و رعایت حقوق دیگری و بندگی به درگاه پروردگار و ... درباره ناصرالدین شاه سخن گفته شود، جای تعجب دارد، والا سخن از بدخویی و کژرفتاری پادشاهی که در دوران او استبداد کور به اوج خود رسید و سرمای خفقان تا استخوان ایرانیان نفوذ کرد، عجیب نخواهد بود. ناصرالدین شاه را عادت بر این بود، که تا پهنه تهران را برف فرا میگرفت آماده شکار میگشت، آن هم نه به تنهایی، بلکه با عده کثیری از شکارچیان دربار و اسب و سگ شکاری و... هر بار که صحرای اطراف تهران و کوههای شمیران پوشیده از برف میشد. ایشان و همراهان عازم شکار میگشتند. تفاوت نمیکرد هرجانداری که گرسنه و خسته و وامانده بود، میکشتند، حرام بود و حلال فرق نداشت آهو، پلنگ، خرس، خرگوش و ... اعتمادالسلطنه از روزهای شکار او مینویسد: ۲۸۸ محرم چهار شکار... > ۱۳ صفر پنج قوچ، ...>، ۱۱۱ ربیعالثانی ۱۳۰۰ قمری کبک، ... > و... اینها تعدادی از روزهای شکار شاه است. به طور کلی اغلب روزهای برفی او به شکار میرفته است، مگر حادثهای پیش میآمد و یا برف زیاد میبود. روز ۱۸ ربیعالاول ۱۳۰۰ قمری در برف نمیتواند به شکار برود. آن روز هم برایش از چلوکبابی بازار غذا میآوردند. البته سرانجام به مصداق <دیدی که چگونه گور بهرام گرفت> در روزهای جشن پنجاه سالگی سلطنتش هنگامی که بر مزار جیران، زن سوگلی دوران جوانیاش خاطره او را زنده میکرد، خود به شکار میرزا رضای کرمانی از پای درآمد.
● چاه برفی
روزگاری که تهران هنوز آنقدر توسعه و گسترش نیافته بود و این شهر پای را از حصار ناصری فراتر ننهاده بود و معابر و گذرگاههایش همان کوچههای تنگ و پرپیچ و خم و بازارچهها و راستههای محلات قدیمی سنگلج و بازار و چال میدان و عودلاجان بود، تهرانیان بهخصوص صاحبان خانههای بزرگتر از راه انصاف، چاهی را در حیاط خانه میکندند تا در زمستان برف را در آن بریزند و از انباشتن برف در کوچههای تنگکه سبب بسته شدن آمدن و شد میشد، جلوگیری نمایند. نمیدانیم این رسم در شهرهای دیگر هم معمول بوده یا خیر، به هر حال تهرانیها به این چاه میگفتند <چاه برفی>، البته هدف دیگری هم بر این کار مترتب بود، آن هم آبدار کردن چاه آب خانه که در کنار آن بود، به وقت تابستان.
● مقدار بارش برفو دمای هوا در تهران
عادتی است، میان مردم که اغلب هر چیز قدیم را بهتر و کاملتر و عظیمتر و متعلقات زمان حال را بدتر و کوچکتر میپندارند. بر همین اساس بارها شنیدهایم، که مثلا در قدیم در تهران دو، سه متر برف میآمد و چنین و چنان. نگارنده که خود سالها فریب همین نقل قولها را خورده بود، پس از تحقیق و بررسی دقیق اکنون از راه یقین اعلام میدارد، چنین چیزی صحت ندارد و تنها یک سراب است و دیگر از این پس گول این سخنان را نخورید. فعلا در هیچیک از اسناد و متون قاجاری و حتی سفرنامههای اروپاییان چنین حجم بارش برف دیده و گزارش نشده است. سنگینترین برفی که اعتمادالسلطنه گزارش کرده است، آن هم فقط یک بار در قزوین بوده: <جمعه ۸ جمادیالثانی ۱۳۰۴ قمری... - برف در اطراف یک ذرع روی زمین است... > در حقیقت ارتفاع برف روی زمین یک متر بوده است که حاصل چندین بارش برف بوده و آن هم یک بار پس از سالها بار دیگر در: <روز دوشنبه ۲۷ ربیعالثانی ۱۳۰۶ قمری... از تهران به سلطنتآباد آمدم... نیم ذرع برف در بیابان بود...> که در بررسی معلوم شد، این حجم برف هم حاصل چندین بارش است. در حقیقت به طور کلی بارش برف در گذشته و حال خیلی تغییر نکرده است. آنچه تغییر یافته دمای گرم تهران متاثر از گرمای موتورخانهها و اتومبیلها و کارخانهها و ... است که برف باریده شده را زود آب میکند والا حجم بارش همان است که در گذشته بوده. اعتمادالسلطنه خود مینویسد، برف سنگینی آمد و حجم آن را یک چارک اعلام میکند: <پنجشنبه ۲۲ ربیعالاول سنه ۱۳۰۰ قمری... برف شدید بارید. به واسطه برف، شاه سوار نشدند... یک چارک باریده است... > و یا گفته: ۱۳۳ ربیعالثانی ... زمستان امسال معرکه است...> یعنی در گذشته هم در تهران بیست، سی سانتیمتر برف سنگین، دیر اتفاق بوده است. در این بررسی و دقت معلوم شد، تعداد بارش برف هم در تهران قدیم، چند بار بیشتر در سال نبوده است. در سال ۱۳۰۶ قمری که زیاد برف آمده تعداد هفت بار برف باریده است و درباره دمای هوا همچنین وضعی حاکم بوده است. دکتر فووریه پزشک ناصرالدین شاه مینویسد: <امروز روز آخر سال ۱۸۹۱ میلادی است، دیشب برف باریده و امروز صبح ساعت هفت میزان الحراره در اتاق هشت درجه بالای صفر را نشان میدهد، در صورتی که بیرون شش درجه زیر صفر است.>
● وضع کوچه و خیابان در تهران و راههای اطراف در برف
کوچهها اغلب باریک بودند و چون مردم برف بامها را در کوچهها میریختند، حتی برخی از خانههایی که چاه برفی هم داشتند، بیشتر اوقات برف بام را در کوچه پارو میکردند و اگر در سالی چندین برف میآمد، چون کوچهها تنگ بودند، تقریبا پر از برف میشد، بهخصوص کوچههای شرقی- غربی که آفتاب رو نبودند. گاهی تا بام خانهها که یک طبقه بودند و ارتفاعی حدود سه متر داشتند، پر از برف میشد که در این صورت از روی برف رفت و آمد به داخل خانه میشد. نکته دیگر اینکه سطح کوچه و خیابان را که خاکی بود، باران وبرف گل میکرد و آمد و شد را مشکل مینمود: ۵۵ صفر ۱۲۹۹ قمری... کوچهها خیلی کثیف است... باران و برف زیاد در این چند روز واقعا کوچهها را خیلی ضایع کرده بود... شاه از خیابانهای تلگرافخانه و مریضخانهکه سنگفرش نبود، عبور فرمود. گل زیاد دید... مرا خلع کردهاند... > اعتمادالسلطنه در آن زمان متصدی احتسابیه (شهرداری) تهران بود. راهها هم، در برفهای معمولی باز و آمد و شد برقرار بود، لیکن گاهی که برف زیاد میبارید، عبور وسیلههای آن زمان درشکه و کالسکه غیرممکن میشد و ناگزیر از اسب استفاده میکردند. اعتمادالسلطنه مینویسد: <پنجشنبه ۷ جمادیالاول ۱۳۰۶ قمری... درشکه خودم را چهار اسبه بسته بودم، که تا جاجرود بروم، سرخهحصار که رسیدم، دیدم، غیرممکن است، تمام کوه و دشت و آسمان و زمین یخ بسته است، (پس از پنجمین بارش برف) از سرخه حصار سواره (با اسب) به جاجرود آمدم.> راههای آن زمان بهخصوص، راه کوهستانی مالرو و پارهای کالسکهرو بوده است.
● خراب شدن ساختمانها در برف
به طور متوسط، اگر بیست سانتیمتر برف ببارد، هر متر مربع از آن حدود هشتاد کیلوگرم وزن خواهد داشت، بنابراین چنانچه دو، سه بارش روی هم بماند، وزن زیاد وارد بر سقف و نفوذ آب در بنا امکان تخریب آن را پدید میآورد. اعتمادالسلطنه و دیگر نویسندگان آن دوره از تخریب خانهها اشاراتی دارند. امروزه نیز این تجربه را بارها دیدهایم. ۵۵ جمادیالاول ۱۳۰۶... از برف اتاق آبدارخانه خراب شد...> و ۱۸۸ ربیعالثانی ۱۳۰۷...>
● بارشهای نادر
غیرمعمولترین برفی را که اعتمادالسلطنه در دوره پنجاهسالگی پادشاهی ناصرالدین شاه گزارش کرده است، مربوط به ۱۵ مهر ماه است. <دوشنبه ۱۷ ربیعالثانی ۱۳۱۳ قمری ... قله البرز (توچال) تا نزدیک پیاز چال سفید شده است... کمتر سالی دیده بودم که پانزدهم میزان برف به این شدت ببارد...> مرحوم شهری هم مینویسد: <از برفهای سنگین و عجیبتهران برفی بوده که در هفتاد روز پس از نوروز سالی باریده و برایش ساخته شد: <ز بعد هفتاد، یه برفی افتاد، به حق این پیر، به قد این تیر> که مقصود تیرچوبی جلوی پیر عطا (زیارتگاهی در محله عودلاجان) بوده است.
● تلفات در برف
درگذشته مردم به سرما بیشتر عادت داشتند. پس چگونه مردم زندگی میکردند؟ پاسخ این است که یک، مردم عادت به سرما داشتند. دو، همیشه در زمستان لباس گرم به تن داشتند. سه، زیر کرسی میرفتند و آن فضای کوچک را با ذغال و پهن گرم میکردند بنابراین برخلاف تصور امروزه، تلفات زیاد از سرما وجود نداشت، مگر به طور حادثهای. اما در سفرهای زمستانی و در راههای بینشهری این اتفاق بسیار رخ میداد، تازه اگر مسافران طعمه گرگ نمیشدند.
● بازی در برف
درست است که بچههای تهران قدیم در دوره قاجاریه از بچههای امروز کلانشهر تهران کماطلاعتر و بیخبرتر بودند، امکانات کمتری داشتند، اما آنان نیز در فضای باز محلات به ساختن حیوانهای برفی نظیر شتر، الاغ، فیل و... میپرداختند و با برف به سر و کول هم میزدند.
● پارو
در تهران قدیم برعکس امروز که پاروها از پلاستیکاست، پاروها همه چوبی بودند. آن پاروها یک تکه بود و با مهارت طوری تراشیده شده بودند که هنگام پارو کردن برف در دست به چپ و راست نچرخند. مرحوم جعفر شهری میگوید: <پاروها در گذشته بیشتر از گیلان و مازندران میآمد، ولی چون آنها به زودی ترک میخوردند، نوع اعلا آنهایی بودند، که در تهران از چوب خشک تراشیده بودند... نگهداری پارو نیز جالب بود. با روغن خوب آن را چرب کرده تا آب بدان نفوذ نکند.>
● پارو کردن برف و بام غلتان زدن در باران
شیروانی و این نوع سقف شیبدار در دوران ناصرالدین شاه برای نخستین بار در ایران و تهران باب شد. با رواج شیروانی بهخصوص در شمیرانات تکلیف آن سقفها روشن بود، نیازی به پارو کردن نداشت، ولی سقفهای مسطح، در برف نیاز به پارو کردن داشت و چنانکه گفته شد اگر پارو نمیکردند، چه بسا سنگینی برف و نفوذ آب باعث خرابی سقف میشد. اما درباره پشتبامهای کاهگلی آن روزگار به هنگام بارش باران، پس از ده، بیست دقیقه باریدن و خیس شدن لایه نازکرویی بام، مردم به روی بام میرفتند و سنگ بام غلتان را (سنگ استوانهای مخصوص) در تمام سطح بام میغلتاندند تا لایه رویی سقف فشرده شود و از نفود آب باران به داخل ضخامت سقف جلوگیری شود. نکته قابل توجه آنکه باید هنگام باریدن باران این عمل انجام شود.
● ضرب المثلها
ضربالمثلهای فراوانی از برف میان مردم رواج داشت نظیر <برف را دید و گفت میبارد.> که به جای توضیح واضحات به کار آید. <مثل کبک سرش را زیر برف میکند> در توضیح اینکه کسی بخواهد دیگران را کودکانه گول بزند.
داریوش شهبازی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست