جمعه, ۱۶ آذر, ۱۴۰۳ / 6 December, 2024
مجله ویستا
تحجر و تجدد از منظر استاد شهید مطهری
● آسیبشناسی دینداری
استاد شهید مطهری، اسلامشناسی کم نظیر بود که در دو جهت درک دینی (دین شناسی) و درد دینی (دینداری) از وسعت اندیشه، آفاق فکری گسترده و جامع، و مسئلهشناسی، زمان شناسی، بیداری و بینایی در عرصه تفکر دینی، خطرشناسی و معرفت به ضرورتها، هدفها، موضوعات، نیازهای عصری و مرزبانی اندیشه ناب اسلامی برخوردار بود. او با ابعاد فکری گسترده، حضور در زمان، شناخت مرزهای فکری ، شناخت تحولات و حقانیت مکتب اسلام توانست مبنای فکری نظام اسلامی را که از کتاب و سنت برگرفته بود، پیریزی نماید.
استاد شهید با عقل سلیم و رشد یافته و روح لطیف و نورانی و بهرهگیری از استادان حکمت، عرفان، فقه و شریعت اسلامی و اندیشه پویا و بالنده، کارآمد، خلاق، نقاد و مولد خویش توانست در دو بعد ایجابی و سلبی به ادراک و ابلاغ صحیح اندیشه و بینش اسلامی بپردازد. او اعتقاد راسخ داشت که جهانبینی اسلامی، توانمندی لازم را در تبیین عقلانی جهان داشته و اثباتپذیر، تعهدآور، حرارتزا، تقدسبخش و عشقآفرین است و همه هم خویش را در راستای انحراف شناسی فکری و عملی از دو جبهه ذیل به کار برد:
الف) جبهه بیرونی که در خارج از محیط و جامعه اسلامی، به وسیله بیگانگان شکل گرفته و اندیشههای آنها، چه غربی و چه شرقی را به داخل، وارد میکرد.
ب) جبهه درونی که خطر آن را به مراتب بیشتر از جبهه بیرونی، میدانست.
استاد مطهری با تحلیل درست و جامعی که از جریانات کلامی، فلسفی و مجموعه معارف و فرهنگ اسلامی داشت، خطراتی چون جهل، جمود و التقاط را مطرح و با آنها مبارزه کرد، به آسیبشناسی معرفتی و اجتماعی فرهنگ اسلامی پرداخته است و چون متفکری نقاد و دردمند، ایفای مسئولیت کرد و در عرصههای حکمت نظری و عملی، مسائل معرفتی و اجتماعی، نقشآفرین بود. او به احیا اندیشه و تفکر اسلامی پرداخت و مصونیت هر نهضت اجتماعی از افتادن در دام جریانها را، مرهون نهضت فکری و فرهنگی میدانست از وضع انتشارات اسلامی بسیار نگران و از نفوذ اندیشههای بیگانه با مارک اسلامی، چه از روی سوء نیست یا بدون آن، بسیار دل نگران بود، راه مبارزه را عرضه داشتن صریح مکتب در همه زمینهها با زبان روز دانسته و تفکر اسلامی را تفکری آسیبدیده و آفت زده میدانست که باید به آسیبشناسی و آفتزدایی آن پرداخت. آفات را به قدیم و جدید تقسیم کرده، عوامل تصفیه تفکر اسلامی را در رجوع به قرآن، سنت، سیره ناب پیامبر و ائمه (ع) و عقل میدانست و با دو مسیر انحرافی افراط و تفریط در عرصه معارف دینی به شدت مخالفت کرده، مبارزه عقلانی میکرد و راه اعتدال را تبیین و ترویج میفرمود. در این مقاله برآنیم تا دو انحراف عظیم جمود و جهل که منشا تحجرگرایی و تجددطلبی افراطی و التقاطزدگی است و هر کدام در هر عصر و زمانی با روحی واحد، قالبی متکثر و متعدد به حسب زمان میپوشند و نقابدارانه در متن و بدنه فرهنگ و آموزههای اسلامی نفوذ میکنند را از افق اندیشه استاد مطهری مطرح و راه درمان آن را جستجو نماییم تا در دام پوزیتویسم معرفتی و لیبرالیسم فکری و اجتماعی و سکولاریسم نظری و عملی قرار نگیریم و معیار سنجش و شناخت درست معرفت و عمل دینی را به دست آوریم، در دام پلورالیسم نقابدار دینی قرار نگرفته، با معنویت زمینی که جای معنویت آسمانی را میگیرد و بهعنوان دین مشترک عرضه میشود، مبارزه نماییم و با اندیشههای ناب آن شهید زنده و پاینده به نقل و نقد اندیشههای بیگانه پرداخته و در جهت تبیین درست، جامع و ناب تفکر اسلامی برآییم و چون او بر دو روی یک سکه، یعنی توانایی، پویایی و کارآمدی دین از یک طرف و خلوص و شفافیت تفکر دینی از طرف دیگر، تکیه و تاکید کنیم تا با احیای دین و اصلاح جامعه دینی به سوی آرمانهای دست یافتنی اسلام ناب محمدی (ص) در عرصههای گوناگون گام برداریم بمن الله و کرمه
● تحجر و اقسام آن
شناخت مفهوم واژهها با واژهشناسی و تصور درست از آن، نقش بسزایی درشناخت مظاهر و کارکردهای آن داشته و از مغالطه سازیها جلوگیری مینماید چنان که استاد شهید مطهری نیز در مباحث و موضوعات گوناگون بر آن تکیه داشت؛ شناخت لایهها، دقایق و حتی دگرگونیهای یک اصطلاح در تاریخ بشر، نهایت امر مفهوم شناسی و تصور فراگیر و عمیق از آنها است. استاد منشا بسیاری از کج فهمیها و سطحی نگریهایی که در حوزه بینشها و گرایشهای دینی و حتی فلسفی- عرفانی به وجود آمده است را عدم درک و دریافت شفاف و همه جانبه تصوری و سپس تصدیقی آنها میداند که مایه قلب، تحریف حقایق، انحراف معرفتی و کژ رویهای رفتاری شده است، برای مثال در حوزه موضوعات اعتقادی، عدم تصور عمیق و روشن از “مفهوم خدا” و در حوزه اخلاق و ارزشهای دینی و تربیتی، فقدان درک و تجزیه و تحلیل عام و دقیق از اخلاق اسلامی، عرفان اسلامی و مفاهیمی چون زهد، توکل، صبر، شرح صدر، انتظار و ... در حوزه احکام و شریعت، عدم برداشت و تفسیر منطقی و جامع نگرانه از فقه و فرایند مرتبط و به هم پیوسته فقه عبادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، عاملی شده تا اسلام را در چارچوبهای محدود و قالبهای از هم گسسته تفسیر نمایند و از جاودانگی و جهانشمولی آن غافل گردند و در فرجام، پیوست اندامواره و متعامل عقاید، اخلاق و اعمال را به گسست تبدیل نمایند و بین جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی از یکسو و معرفت و منطق از سوی دیگر و حوزه آموزههای معرفتی و تربیتی و اجتماعی، چالش و شکاف عمیق ایجاد نمایند که خود، بن مایه بسیاری از انحراف اندیشیها، تحریفگرویها و نفاقورزیهای تاریخی شده است و چه بسیار که تحجراندیشی و جمود باوری و تجددگرایی کهنه و نو، سرچشمههایش را در نشناختن مفهومها و دریافت نکردن تصوری و تصدیقی معالم و معارف اسلامی داشته است و شگفت و شگرفزا است که بدانیم و بیابیم “تحجر” به معنای ایستایی، تحول ناپذیری، جمود و برنتابیدن فرهنگ و ارزشهای حق و متعالی است که هم در ساحت بینش و دانش (تحجر) و هم در حوزه گرایش و رفتار (جمود) بروز و ظهور دارد و عقل و دل و ابزارهای معرفت یاب و منابع شناختزا را نیز شامل میگردد و این با بررسی واژگانی، در قرآن نیز به دست میآید، مثلا وقتی دل و دماغ سنگواره و قلب قسی شده را خدای سبحان مطرح مینماید که: “ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجاره او اشد قسوه...” (بقره/ ۷۴) در حقیقت آدمیانی را منظور میکند که تمام وجودشان سخت و سیاه شده و در برابر اندیشه، اشراق، شناخت و شهود نفوذ ناپذیرند، از جرگه اصحاب تفکر و اندیشه و ارباب شهود و ذوق خارج و هدایت ناپذیرند و اینان کسانیاند که به “دس نفس” پرداخته و خاب و خسران عقلانی و باطنی و آنگاه رفتاری، شامل حالشان شده است. پس تحجر عقلی، قلبی و تحجر در موضع عملی و رفتاری، علت عدم پذیرش حق و گرایش به کمال و سعادت واقعی میگردد لذاست که “تحجر گرایی” مانع جدی در شکوفایی اندیشه دینی و ایجاد تعامل مثبت نظری و عملی با “حقیقت”، “معرفت”، حکمت و حکومت، مدیریت و سیاست و حتی تقدیر معیشت است و متحجران از اسلام جز آموزههای بسته و رسوب شده و انعطاف ناپذیر در برخورد با اقتضائات زمان و مکان و تغییر موضوع و محمولها ندارند و هرگز پذیرای نقد اندیشه و عمل خویش، بازشناسی و بازنگری فکر و فعل به اصطلاح اسلامی خود نیستند و همواره راکد و تحول ناپذیرند، البته ناگفته نماند تحجر و دگم اندیشی، در همه مکتبها تعمیمپذیر است، حتی در “تجددگرایی افراطی” نوعی تحجرگرایی و جمودزدگی است. چرا که ممکن است کسانی در نوگرایی و تجددخواهی خویش، هیچ نگاه چالش برانگیز با عقاید خود را برنتابند و در نوخواهی خود، تحجر پیشه کنند.
چنان که اینک در تقابل بین سنت و مدرنیته، چنین آفتی ظهور کرده و سنتگرایان تفریطی با مدرنیستهای افراطی هیچ یک به شعاعهای اندیشه متعاد ل و راه برون رفت از تحجر سنت و مدرنیته نمیاندیشند. استاد شهید مطهری این دو پدیده شوم و ویرانگر را با ریشههای پیدایش و گسترش آنها یعنی “جمود” و “جهل” تفسیر نموده، میفرماید:
“جامد از هر چه “نو” است متنفر است و جز با کهنه خو نمیگیرد و “جاهل” هر پدیده نوظهوری را به نام مقتضیات زمان، به نام “تجدد” و ترقی موجه میشمارد.”
پس هم متحجر و هم تجدد با رویکردهای افراطی و تفریطی از خط اعتدال خارج و گرفتار بیماری خطرناک توقف، سقوط و انحراف هستند و در تفسیر و برقراری ارتباطهای چهار گانه “خود با خدا”، “خود با خود”، “خود با جهان” و “خود با جامعه” عاجز و آسیبپذیرند.
علی محمدی تود شکیمدرس دانشگاه
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست