چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
من می ترسم، نمی توانم حرفم را بزنم
نشانهگذاری مشكلات قاطعیت خویش
مشكلات مختلف قاطعیت چه چیزهایی هستند؟ چگونه میتوان به اختلاف بین قاطعیت و پرخاشگری پی برد؟ ایستادگی چه زمانی درست است و چه وقتی نادرست؟ چگونه میتوان اصول آموزش قاطعیت را در رفتار خود مورد استفاده قرار داد؟ مانند هر چیز دیگر زندگی، چگونگی قاطعیت را نمیتوان در سیاه و سفید طبقهبندی كرد، ولی به طور كلی افراد دارای مشكل را میتوان به هفت گروه اساسی تقسیم كرد.
انواع مشكلات قاطعیت
۱ـ فرد ترسو اجازه میدهد آلت دست قرار گیرد. نمیتواند حرفی بزند و در تمام مواقع انفعالی و صبور است. هر اندازه حالت ترس و عدم اتخاذ تصمیم داشته باشید همیشه نقطهای وجود دارد كه میتوانید تغییرات را از آن جا شروع كنید.
۲ـ شخصی كه مشكلات ارتباطی دارد. تصریح میكنم كه قاطعیت دارای چهار مشخصهی رفتاری صراحت و آشكاری، صداقت و تناسب است. ممكن است شما در یكی یا سه جزء آن توانایی نداشته باشید، ولی غالباً در یكی فاقد قاطعیت هستید. ارتباط غیر صریح و آشكار: تمایل به زیادهگویی دارید و فاقد صراحت هستید. به جای این كه به شوهرتان بگویید «چون از جلو سوپرماركت رد میشوی ممكن است دو كیلو گوشت بخری»؟ میگویید «میدانم امروز به سلمانی میروی. راستی از خیابان سی و هشتم میگذاری»؟ مستقیماً تقاضا نمیكنید شوهرتان هم نمیداند چه میخواهید، به این خاطر آن چه میخواهید به دست نمیآورید. تمرین بیان مطالب به طور مستقیم و ساده و بدون شاخ و برگ میتواند الگوی رفتاری شما را تغییر دهد. ارتباط غیر صادقانه و قاطعیت دروغی: ظاهراً قاطعیت نشان میدهید، ولی در گفتارتان صداقت ندارید. شما میگویید «از دیدنت خوشحالم، مدتهاست كه به تو فكر میكنم»، در حالی كه این طور نیست و طرف این را میداند. این امر نمیتواند نزدیكی و صمیمیت ایجاد كند. ارتباط نامتناسب: مسئلهی درستی را در وقت نامناسب مطرح میكنید. مثلاً موقعی كه شوهرتان دربارهی روز سختی كه در اداره داشته صحبت میكند، شما اشتباهات او را به میان میكشید و بحث میكنید. ممكن است شما صریح و صادق باشید، ولی رفتار سادهلوحانه و غیر بالغانهی شما در روابط ایجاد مشكل كند و به جای نزدیكی ایجاد فاصله نماید.
۳ـ نیمه قاطعیت: افراد ممكن است در یك بخش قاطعیت موفق شوند و در قسمت دیگر شكست بخورند. ممكن است بتوان احساسات دلسوزانهی خود را هر جا ابراز كرد، ولی به طور كلی نتوان احساسات خود را نشان داد. مردی ممكن است در اداره كاملاً حالت انفعالی داشته باشد، ولی در خانه مانند یك دیكتاتور رفتار كند یا این كه در اداره یا ارتباطات اجتماعی قاطع باشد، ولی در مقابل همسرش نتواند قاطع عمل كند.تشخیص مرز قاطعیت خیلی باریك است. شما ممكن است در كار قاطع باشید، ولی با یك سرپرست، یك زیردست، یا فقط یك شخص به خصوص این طور نباشید. ممكن است شما در روابط فرد با فرد قاطع باشید، ولی در مقابل عدهای چنین نباشید. مثلاً خانمی با همه قاطع است، ولی در مقابل خدمتكاری كه هفتگی برای او كار میكند این طور نیست یا بعضی از افراد در مقابل همه قاطع هستند به جز مادرزنشان.
۴ـ شخص با نقص رفتاری. بعضیها نمیتوانند تماس چشم در چشم برقرار كنند، با كسی حرفی بزنند و برخوردی داشته باشند، یا سر صحبت را باز كنند. این مهارتهای قاطعیت را میتوان یاد گرفت.
۵ـ شخص با موانع به خصوص: بعضیها میدانند چه میتوانند بكنند و قدرت انجام آن را هم دارند، ولی ترس از طرد شدن، خشم، كنجكاوی، انتقاد، نزدیكی، یا دلسوزی مانع از انجام كار آنها میشود. ایدههای نادرست: فرق بین تجاوز و قاطعیت را نمیدانید. میدانید چگونه كاری را انجام دهید، اما حق خود را در انجام آن مورد سؤال قرار میدهید. داشتن نظر اشتباه نسبت به واقعیات اجتماعی: انواع گوناگون روابطی را كه با افراد مختلف وجود دارد درك نمیكنید. فكر میكنید با یك غریبه باید مانند یك دوست رفتار كرد. هیچ وقت به نظرتان نمیرسد كه با غریبه مانند یك غریبه و با دوست مانند دوست باید رفتار كرد. به طور مثال یك بیمار جدید اعلام كرد «من به كسی اعتماد نمیكنم». تحقیقات نشان داد كه او به كسانی كه پول دارند یا دارای اطلاعات اقتصادی هستند اعتماد میكند. اشتباه او: فكر میكرد چون نمیتوان در همه چیز به كسی اعتماد كرد، پس باید به كسی اعتماد نكرد. داشتن یك ایدهی اشتباه در واقعیت روانشناختی: شما در مورد نگرانی نگران هستید، در مورد اضطراب مضطرب میشوید، درك نمیكنید كه در مواقعی، زندگی مشكلاتی پیش میآورد و اضطراب واكنش مناسبی است. مردی با یك سلسله مشكلات نزد من آمد: اخیراً پدرش به طور ناگهانی فوت كرده بود، همسرش به علت سرطان تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، به تازگی كارش را از دست داده بود و پسرش هم زندانی شده بود. چون به خاطر این چیزها افسرده و ناامید شده بود فكر میكرد عصبی است. طبیعی است وقتی كه زندگی این طور صریح حرف میزند شخص مضطرب و ناراحت میشود. به هر حال به جای گفتن این كه «خوب من در موقعیت بدی هستم به همین علت ناراحتم» نتیجه میگیرید كه «چون عصبی هستم خیلی نگرانم، پس بهتر است در فكر این امر باشم».به خاطر توجه به اختلال عصبی مانع خودانگیختگی خویش میشوید. در مواردی مانند آن چه ذكر كردم مطمئناً بهتر است به خویشاوندان و دوستان متوسل شوید تا به درمانگر. ندادن استقلال رأی به دیگران: فكر میكنید به خاطر دلایل منطقیتان دیگری نیز باید با شما هم عقیده باشد، ولی غالباً دیگری به علت نیازها، احساسات، و گرفتاریهایش نمیتواند با شما هم عقیده باشد. احساس میكنید تا زمانی كه كار درستی انجام میدهید باید موفق و پیروز باشید: اگر این طور نشود عیب و علتی در كار شماست. واقعیت بدین صورت عمل نمیكند. شما ممكن است درخواست اضافه حقوق بكنید و مستحق آن هم باشید، ولی وضع اقتصادی مؤسسهی شما امكان پرداخت اضافه حقوق را نداشته باشد.
۶ـ شخص دارای عادات مزاحم: چون یاد گرفتهاید كارها را به طور نادرست انجام دهید ممكن است در كاری كه میخواهید انجام دهید مشكل داشته باشید. من این عادات مزاحم را «سندرم ساندویچ بادام زمینی» مینامم. من برای بیمارانم این سندرم را با بیان داستان دو كارگری كه با هم ناهار میخورند شروع میكنم. یكی سفرهی خود را باز كرد و ساندویچ خود را برداشت و گازی به آن زد و گفت: «اوه، دومرتبه ساندویچ بادام زمینی! من از ساندویچ بادام زمینی متنفرم». رفیقش به او گفت: «چرا به همسرت نمیگویی برای ناهارت این ساندویچ را درست نكند»؟ مرد اولی پاسخ داد: «همسرم! من ساندویچم را خودم درست میكنم». اگر بدانید رفتار ناخواستهی شما چیست ممكن است توانایی تغییر آن را داشته باشید. اما ممكن است بدانید رفتار ناخواستهی شما چیست، ولی هرگز به فكر تغییر آن نیفتید و به خوردن ساندویچ بادام زمینی ادامه دهید.
سرگذشت
«بیژن» كه اخیراً دكترای خود را گرفته به علت مشكل شغلی نزد من آمد. او از درس دادن در كالج لذت میبرد، اما اخیراً كارش را خسته كننده و كسالتآور میدید. مذاكرات ما روشن ساخت كه این امر از موقعی كه پایان نامهی دكترای خود را مینوشت شروع شد. چون خیلی گرفتار بود نمیتوانست خود را كاملاً برای كلاس آماده كند، به این خاطر هر چه به نظرش میرسید تدریس میكرد. بعد از اتمام پایاننامه این عادت جدید خود را ادامه داد. «بیژن» متوجه شد این دروس نامرتب و سطحی است. وقوف بر این امر باعث ایجاد عدم رضایت و افسردگی او شد. این نكته به نظرش نرسیده بود كه در این مورد كاری بكند. من داستان ساندویچ بادام زمینی را برای او گفتم. او قبول كرد كه آماده ساختن دوباره دروس كلاس برای او امكان دارد. در وسط ترم بعدی تلفنی به من اطلاع داد كه با آن كار لذت درس دادن دوباره برگشته است.
۷ـ فردی كه با فرزندان خود مشكل قاطعیت دارد: پدران و مادران میخواهند فرزندانشان با قاطعیت رشد كرده افراد با عزتنفسی شوند، ولی آنها از درك این مطلب غافلند كه مهارتهای مختلف قاطعیت لازم است تا شخص مستقل شود و بتواند با دیگران روابط نزدیك برقرار كند؛ ضمناً آنها نمیدانند كه مشكلات قاطعیت آنها چگونه روی فرزندانشان اثر میگذارد. پدران و مادران باید نمونهی درست و صحیحی باشند. اگر فرزندتان ببیند شما به خود احترام میگذارید، برای منافع خود ایستادگی میكنید، صداقت نشان میدهید او هم یاد میگیرد این كارها را بكند. اگر شما در عمل خود را قاطع نشان ندهید، هر نوع گفتاری كه داشته باشید و هر راهنمایی كه بكنید باعث قاطعیت او نخواهد شد. دو نكته را به یاد داشته باشید:
الف ـ شما ممكن است به طور كلی كاملاً قاطع باشید ولی با فرزندانتان مشكل داشته باشید، چون میخواهید از تكرار بحثها و عدم موافقتهایی كه بین شما و والدینتان وجود داشته جلوگیری كنید.
ب ـ اگر خودتان زندگی كاملی داشته باشید كمتر به نیابت از طرف آنها عمل میكنید و به آنها امكان میدهید تا خودشان راهشان را پیدا كنند.
نویسنده: دكتر هربرت فنسترهایم ؛ جین بر
مترجم: عباس چینی
مشكلات مختلف قاطعیت چه چیزهایی هستند؟ چگونه میتوان به اختلاف بین قاطعیت و پرخاشگری پی برد؟ ایستادگی چه زمانی درست است و چه وقتی نادرست؟ چگونه میتوان اصول آموزش قاطعیت را در رفتار خود مورد استفاده قرار داد؟ مانند هر چیز دیگر زندگی، چگونگی قاطعیت را نمیتوان در سیاه و سفید طبقهبندی كرد، ولی به طور كلی افراد دارای مشكل را میتوان به هفت گروه اساسی تقسیم كرد.
انواع مشكلات قاطعیت
۱ـ فرد ترسو اجازه میدهد آلت دست قرار گیرد. نمیتواند حرفی بزند و در تمام مواقع انفعالی و صبور است. هر اندازه حالت ترس و عدم اتخاذ تصمیم داشته باشید همیشه نقطهای وجود دارد كه میتوانید تغییرات را از آن جا شروع كنید.
۲ـ شخصی كه مشكلات ارتباطی دارد. تصریح میكنم كه قاطعیت دارای چهار مشخصهی رفتاری صراحت و آشكاری، صداقت و تناسب است. ممكن است شما در یكی یا سه جزء آن توانایی نداشته باشید، ولی غالباً در یكی فاقد قاطعیت هستید. ارتباط غیر صریح و آشكار: تمایل به زیادهگویی دارید و فاقد صراحت هستید. به جای این كه به شوهرتان بگویید «چون از جلو سوپرماركت رد میشوی ممكن است دو كیلو گوشت بخری»؟ میگویید «میدانم امروز به سلمانی میروی. راستی از خیابان سی و هشتم میگذاری»؟ مستقیماً تقاضا نمیكنید شوهرتان هم نمیداند چه میخواهید، به این خاطر آن چه میخواهید به دست نمیآورید. تمرین بیان مطالب به طور مستقیم و ساده و بدون شاخ و برگ میتواند الگوی رفتاری شما را تغییر دهد. ارتباط غیر صادقانه و قاطعیت دروغی: ظاهراً قاطعیت نشان میدهید، ولی در گفتارتان صداقت ندارید. شما میگویید «از دیدنت خوشحالم، مدتهاست كه به تو فكر میكنم»، در حالی كه این طور نیست و طرف این را میداند. این امر نمیتواند نزدیكی و صمیمیت ایجاد كند. ارتباط نامتناسب: مسئلهی درستی را در وقت نامناسب مطرح میكنید. مثلاً موقعی كه شوهرتان دربارهی روز سختی كه در اداره داشته صحبت میكند، شما اشتباهات او را به میان میكشید و بحث میكنید. ممكن است شما صریح و صادق باشید، ولی رفتار سادهلوحانه و غیر بالغانهی شما در روابط ایجاد مشكل كند و به جای نزدیكی ایجاد فاصله نماید.
۳ـ نیمه قاطعیت: افراد ممكن است در یك بخش قاطعیت موفق شوند و در قسمت دیگر شكست بخورند. ممكن است بتوان احساسات دلسوزانهی خود را هر جا ابراز كرد، ولی به طور كلی نتوان احساسات خود را نشان داد. مردی ممكن است در اداره كاملاً حالت انفعالی داشته باشد، ولی در خانه مانند یك دیكتاتور رفتار كند یا این كه در اداره یا ارتباطات اجتماعی قاطع باشد، ولی در مقابل همسرش نتواند قاطع عمل كند.تشخیص مرز قاطعیت خیلی باریك است. شما ممكن است در كار قاطع باشید، ولی با یك سرپرست، یك زیردست، یا فقط یك شخص به خصوص این طور نباشید. ممكن است شما در روابط فرد با فرد قاطع باشید، ولی در مقابل عدهای چنین نباشید. مثلاً خانمی با همه قاطع است، ولی در مقابل خدمتكاری كه هفتگی برای او كار میكند این طور نیست یا بعضی از افراد در مقابل همه قاطع هستند به جز مادرزنشان.
۴ـ شخص با نقص رفتاری. بعضیها نمیتوانند تماس چشم در چشم برقرار كنند، با كسی حرفی بزنند و برخوردی داشته باشند، یا سر صحبت را باز كنند. این مهارتهای قاطعیت را میتوان یاد گرفت.
۵ـ شخص با موانع به خصوص: بعضیها میدانند چه میتوانند بكنند و قدرت انجام آن را هم دارند، ولی ترس از طرد شدن، خشم، كنجكاوی، انتقاد، نزدیكی، یا دلسوزی مانع از انجام كار آنها میشود. ایدههای نادرست: فرق بین تجاوز و قاطعیت را نمیدانید. میدانید چگونه كاری را انجام دهید، اما حق خود را در انجام آن مورد سؤال قرار میدهید. داشتن نظر اشتباه نسبت به واقعیات اجتماعی: انواع گوناگون روابطی را كه با افراد مختلف وجود دارد درك نمیكنید. فكر میكنید با یك غریبه باید مانند یك دوست رفتار كرد. هیچ وقت به نظرتان نمیرسد كه با غریبه مانند یك غریبه و با دوست مانند دوست باید رفتار كرد. به طور مثال یك بیمار جدید اعلام كرد «من به كسی اعتماد نمیكنم». تحقیقات نشان داد كه او به كسانی كه پول دارند یا دارای اطلاعات اقتصادی هستند اعتماد میكند. اشتباه او: فكر میكرد چون نمیتوان در همه چیز به كسی اعتماد كرد، پس باید به كسی اعتماد نكرد. داشتن یك ایدهی اشتباه در واقعیت روانشناختی: شما در مورد نگرانی نگران هستید، در مورد اضطراب مضطرب میشوید، درك نمیكنید كه در مواقعی، زندگی مشكلاتی پیش میآورد و اضطراب واكنش مناسبی است. مردی با یك سلسله مشكلات نزد من آمد: اخیراً پدرش به طور ناگهانی فوت كرده بود، همسرش به علت سرطان تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، به تازگی كارش را از دست داده بود و پسرش هم زندانی شده بود. چون به خاطر این چیزها افسرده و ناامید شده بود فكر میكرد عصبی است. طبیعی است وقتی كه زندگی این طور صریح حرف میزند شخص مضطرب و ناراحت میشود. به هر حال به جای گفتن این كه «خوب من در موقعیت بدی هستم به همین علت ناراحتم» نتیجه میگیرید كه «چون عصبی هستم خیلی نگرانم، پس بهتر است در فكر این امر باشم».به خاطر توجه به اختلال عصبی مانع خودانگیختگی خویش میشوید. در مواردی مانند آن چه ذكر كردم مطمئناً بهتر است به خویشاوندان و دوستان متوسل شوید تا به درمانگر. ندادن استقلال رأی به دیگران: فكر میكنید به خاطر دلایل منطقیتان دیگری نیز باید با شما هم عقیده باشد، ولی غالباً دیگری به علت نیازها، احساسات، و گرفتاریهایش نمیتواند با شما هم عقیده باشد. احساس میكنید تا زمانی كه كار درستی انجام میدهید باید موفق و پیروز باشید: اگر این طور نشود عیب و علتی در كار شماست. واقعیت بدین صورت عمل نمیكند. شما ممكن است درخواست اضافه حقوق بكنید و مستحق آن هم باشید، ولی وضع اقتصادی مؤسسهی شما امكان پرداخت اضافه حقوق را نداشته باشد.
۶ـ شخص دارای عادات مزاحم: چون یاد گرفتهاید كارها را به طور نادرست انجام دهید ممكن است در كاری كه میخواهید انجام دهید مشكل داشته باشید. من این عادات مزاحم را «سندرم ساندویچ بادام زمینی» مینامم. من برای بیمارانم این سندرم را با بیان داستان دو كارگری كه با هم ناهار میخورند شروع میكنم. یكی سفرهی خود را باز كرد و ساندویچ خود را برداشت و گازی به آن زد و گفت: «اوه، دومرتبه ساندویچ بادام زمینی! من از ساندویچ بادام زمینی متنفرم». رفیقش به او گفت: «چرا به همسرت نمیگویی برای ناهارت این ساندویچ را درست نكند»؟ مرد اولی پاسخ داد: «همسرم! من ساندویچم را خودم درست میكنم». اگر بدانید رفتار ناخواستهی شما چیست ممكن است توانایی تغییر آن را داشته باشید. اما ممكن است بدانید رفتار ناخواستهی شما چیست، ولی هرگز به فكر تغییر آن نیفتید و به خوردن ساندویچ بادام زمینی ادامه دهید.
سرگذشت
«بیژن» كه اخیراً دكترای خود را گرفته به علت مشكل شغلی نزد من آمد. او از درس دادن در كالج لذت میبرد، اما اخیراً كارش را خسته كننده و كسالتآور میدید. مذاكرات ما روشن ساخت كه این امر از موقعی كه پایان نامهی دكترای خود را مینوشت شروع شد. چون خیلی گرفتار بود نمیتوانست خود را كاملاً برای كلاس آماده كند، به این خاطر هر چه به نظرش میرسید تدریس میكرد. بعد از اتمام پایاننامه این عادت جدید خود را ادامه داد. «بیژن» متوجه شد این دروس نامرتب و سطحی است. وقوف بر این امر باعث ایجاد عدم رضایت و افسردگی او شد. این نكته به نظرش نرسیده بود كه در این مورد كاری بكند. من داستان ساندویچ بادام زمینی را برای او گفتم. او قبول كرد كه آماده ساختن دوباره دروس كلاس برای او امكان دارد. در وسط ترم بعدی تلفنی به من اطلاع داد كه با آن كار لذت درس دادن دوباره برگشته است.
۷ـ فردی كه با فرزندان خود مشكل قاطعیت دارد: پدران و مادران میخواهند فرزندانشان با قاطعیت رشد كرده افراد با عزتنفسی شوند، ولی آنها از درك این مطلب غافلند كه مهارتهای مختلف قاطعیت لازم است تا شخص مستقل شود و بتواند با دیگران روابط نزدیك برقرار كند؛ ضمناً آنها نمیدانند كه مشكلات قاطعیت آنها چگونه روی فرزندانشان اثر میگذارد. پدران و مادران باید نمونهی درست و صحیحی باشند. اگر فرزندتان ببیند شما به خود احترام میگذارید، برای منافع خود ایستادگی میكنید، صداقت نشان میدهید او هم یاد میگیرد این كارها را بكند. اگر شما در عمل خود را قاطع نشان ندهید، هر نوع گفتاری كه داشته باشید و هر راهنمایی كه بكنید باعث قاطعیت او نخواهد شد. دو نكته را به یاد داشته باشید:
الف ـ شما ممكن است به طور كلی كاملاً قاطع باشید ولی با فرزندانتان مشكل داشته باشید، چون میخواهید از تكرار بحثها و عدم موافقتهایی كه بین شما و والدینتان وجود داشته جلوگیری كنید.
ب ـ اگر خودتان زندگی كاملی داشته باشید كمتر به نیابت از طرف آنها عمل میكنید و به آنها امكان میدهید تا خودشان راهشان را پیدا كنند.
نویسنده: دكتر هربرت فنسترهایم ؛ جین بر
مترجم: عباس چینی
منبع : ماهنامه روانشناسی جامعه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست