پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تقاطع - INTERSECTION


تقاطع - INTERSECTION
سال تولید : ۱۹۹۴
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : باد یورکین و مارک رایدل
کارگردان : رایدل
فیلمنامه‌نویس : دیوید ری‌فیل و مارشال بریکمن، بر مبنای فیلمنامهٔ چیزهای زندگی نوشتهٔ پل گیمار و کلود سوته از رمان ژان لوپ دابادی
فیلمبردار : ویلموش ژیگموند
آهنگساز(موسیقی متن) : جیمز نیوتن هوارد
هنرپیشگان : ریچارد گیر، شارون استون، لولیتا داویدوویچ، مارتین لندا، دیوید سلبی، جنی موریسن، ران وایت، ماتیو واکر
نوع فیلم : رنگی، ۹۸ دقیقه


یک آرشیتکت بسیار موفق و پولدار به نام ̎وینسنت ایستمن̎ (گیر) می‌خواهد از همسرش، ̎سالی̎ (استون) جدا شده، با یک روزنامه‌نگار موفق به نام ̎ آلیو مارشاک̎ (داویدوویچ) ازدواج کند. ̎وینسنت̎ اما به خاطر دختر چهارده‌ساله‌اش نمی‌تواند تصمیم درستی بگیرد. در ضمن اینکه به یاد دارد که ̎سالی̎ در موفقیت او نقش بسیاری داشته است. در یک مهمانی به افتخار او، برای افتتاح بنای جدید موزهٔ هنرهای سرخ‌پوستان، ̎ آلیویا ̎ ظاهر می‌شود و ̎وینسنت̎ مجبور می‌شود او را به ̎سالی̎ معرفی کند. ̎وینسنت̎ مغشوش و مردد در تصمیم‌گیری، از مهمانی بیرون می‌آید. سرانجام تصمیم می‌گیرد نامه‌ای به ̎ آلیویا ̎ بنویسد و ماجرایشان را خاتمه یافته تلقی کند. اما در میانهٔ راه که می‌خواهد نامه را به صندوق پست بیندازد، دختر بچه‌ای شاد و سرخوش و پدربزرگش را می‌بیند و ناگهان تصمیمش عوض می‌شود. نامه را در جیب می‌گذارد و به منزل ̎ آلیویا ̎ تلفن می‌کند و پیغام می‌گذارد که می‌خواهد با او ازدواج کند و سپس با سرعت به سمت شهر به راه می‌افتد. اما در بین راه تصادف می‌کند و می‌میرد. ̎سالی̎ نامه را پیدا می‌کند، می‌خواند و از اینکه ̎وینسنت̎ می‌خواسته نزد او برگردد خوشحال می‌شود. سپس نامه را پاره می‌کند و در برخورد با ̎ آلیویا ̎ ـ که او هم به سوی بیمارستان شتافته ـ چیزی از بابت نامه نمی‌گوید. ̎ آلیویا ̎ هم اشاره‌ای به تلفن ̎وینسنت̎ نمی‌کند.
ـ بازسازی فیلم چیزهای زندگی (کلود سوته، ۱۹۷۰) چیز تازه‌ای ندارد. در قالب و استفاده از تهمیدات، فیلم با تصادف (بسیار دقیق کار شده) شروع می‌شود و دوباره در فصل ما قبل آخر به آن بر می‌گردد و دایره را می‌بندد. این تمهید تازه نیست. برای رجوع سردستی می‌شود شروع لارنس عربستان (دیوید لین، ۱۹۶۳) را به یاد می‌آورد و همین شروع تصادف و مرگ و رجعت به گذشته را (و با اجرائی به همین خوبی ـ آن هم سی‌سال قبل) و حتی پیش‌تر سانست بولوارد (بیلی وایلدر، ۱۹۵۰) را با اجرا و تمهیدی درخشان‌تر و یا حتی صحنهٔ تصادف فیلم سوته (با حرکت کند و نمای بسته). جز این، کوشش در شخصیت‌پردازی مرد یا لااقل بن‌بست عاطفی چیزی بدیع. در قالب و اجرا هم به چیزی جز بازسازی یکی از آن فیلم‌های کلود لولوش‌وار سینمای فرانسه، که همهٔ دههٔ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ فرانسوی‌ها خرواری‌اش را ساختند و روانه بازار کردند، دست نمی‌یابد.