پنجشنبه, ۲۲ شهریور, ۱۴۰۳ / 12 September, 2024
مجله ویستا
مسئولیت حوزههای علمیّه در قبال مطالبات جدید چگونه است؟
هر جا و هر گاه کاستیها و مشکلات کلان جامعه مطرح میشود، بلافاصله مسئولیت روحانیت و رسالت حوزههای علمیه نیز مطرح شده، سوال میشود که آیا در این زمینهها، حوزهها و علماء وظایف خود را به درستی انجام دادهاند یا نه؟
مثلاً هنگامی که بحث از فاصلهٔ نظام و ساختار اقتصادی ما با نظام اقتصاد اسلامی به میان میآید و یا وقتی سخن از وضعیت فرهنگی و اخلاقی جامعه و کاستیهای آن مطرح میشود، این پرسش نیز تکرار میگردد که آیا حوزههای علمیه، نظام مطلوب اقتصادی و یا راهکارهای کلان اصلاح فرهنگی جامعه را تدوین و ارائه کردهاند یا نه؟ اگر نه، چرا؟ و اگر آری، پاسخها و راهکارها کجا ارائه شده و چرا اجرا و تحقق آن از دست اندرکاران خواسته نمیشود؟ اینجا است که زبانها کُند میشود و توجیه منطقی و قانع کنندهای لازم میآید!
در اینجا بدون اینکه بخواهیم اصل پرسش را انکار یا نفی کنیم، برآنیم که اهمیت و پیچیدگی مسئله را تبیین کرده در ضمن اشارات و تذکراتی، کمکی به روشن شدن ابعاد و جنبههای مختلف مسئله بنمائیم.
بستر تاریخی و اجتماعی شکلگیری حوزههای علمیّه:
حوزههای علمیه و روحانیت شیعه از آغازِ شکلگیری، در شرایط مظلومیت و انزوای سیاسی و اجتماعی قرار داشت.(۱) این وضعیت، استمرار و ادامه وضعیتی بود که متأسفانه پس از رحلت نبی مکرم اسلام(ص) برای ائمه اهل بیت(ع) در جامعهٔ اسلامی پیش آمد. هجوم مخالفانِ فکری و اعتقادی و نیز حاکمیتهای ستم پیشه و ضد تشیع، همواره روحانیت را در موضع دفاعی و به دور از صحنهٔ عینی تاثیرگذاری سیاسی قرار میداد. به جز زمانهای محدودی در قرون سوم و چهارم هجری و تا پیش از تأسیس سلسلهٔ صفویه در ایران(۲) ـ در قرن دهم ـ هیچگاه روحانیت و حوزههای علمی شیعه مرجع مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی و پاسخگویی به پرسشهای کلانِ شیوههای ادارهٔ جامعه نبود. شأن و نقش سیاسی و اجتماعی روحانیت عمدتاً در موضعگیری در برابر نظامهای حاکم و طرد و نفی آنان و پشتیبانی از حرکتهای اصلاحی یا انقلابی ضد حاکمان تعریف میشد. از دوران صفویه تا مشروطه نیز اگر نقش و جایگاهی سیاسی و اجتماعی برای روحانیت دیده میشود، حداکثر در حد نظارتِ نیمه فعال و نیمه مؤثر بر رفتارهای کلانِ حاکمیت خلاصه میشد، نه در جایگاه مدیریت و رهبری جامعه.(۳)
بخصوص از آغاز شکلگیری دولت مدرن در ایران ـ که بگونهای القایی و تقلیدی و با پشتوانهٔ سیاسی و فرهنگی قدرتهای استعماری همراه بود ـ روحانیت از ایفای هر گونه نقش اجتماعی محصور و ممنوع شد و زیر شدیدترین فشارهای فرهنگی، سیاسی و امنیتی قرار گرفت.(۴)
طبعاً در همهٔ این دوران هزار ساله، همهٔ تلاش و مجاهدت حوزههای علمیه در ایفای نقش علمی و تربیتی آنان و تلاش برای حفظ منابع و آثار اسلامی مصروف میشد.
البته همین مجاهدتها و تلاشها میتوانست فرهنگ، اندیشه و رفتار دینی را در حوزهٔ زندگی فردی و خانوادگی و برخی حوزههای محدود اجتماعی حفظ و تقویت کند و سنگر و عَلَم دیانت را در جامعه بر پا نگه دارد و نقش بیبدیلی در حفظ سنت و فرهنگ ملی و خودی جامعهٔ ما ایفا نماید. اما در عین حال ابعاد و احکام اجتماعی اسلام و بخصوص پاسخگویی و تامین نیازهای عینی درعرصههای حقوقی، اقتصادی و سیاسی ضعیف یا متوقف ماند و جز در بخشها و مقاطع محدود و توسط عالمانِ کم شماری که به این عرصهها توجه میکردند، عنایتی به ابعاد اجتماعی اسلام نمیشد.(۵) به تدریج و با فشارها و توطئههای دشمنان حتی تز جدایی دین و سیاست در فرهنگ حوزهها و روحانیت ریشه گرفت.(۶) شکلگیری جریان تقلیدی و مرعوب منور الفکری ـ که از دهههای قبل از مشروطیت آغاز شد ـ نیز به این روند کمک فراوانی کرد. این جریان، با پشت کردن به میراث و سنت فکری و اعتقادی و نگاه انفعالی و تسلیم گونه نسبت به غرب، به دین زدایی و دین ستیزی برخاست و با توجه به نفوذ مردمی روحانیت، همت خود را بر کاهش آن و بازکردن راهِ نفوذ و حضور بیگانگان قرارداد.(۷) غربت و مظلومیت حوزهها و روحانیت در این دوران، داستان غمانگیزی است که ابعاد و عمق آن را از لابلای خاطرات و گزارشهای تاریخی باید به دست آورد.(۸)
●رویکرد اجتماعی ـ سیاسی حوزههای علمیه:
علیرغم همهٔ شرایط نامناسب اجتماعی و گسترش روز افزون نفوذ فرهنگی و سیاسی قدرتهای غربی، از سوی دیگر مجموعهای از عوامل و زمینههای معنوی، تاریخی و اجتماعی، موجب توجه و رویکرد نیروهای فعال اجتماعی ـ بخصوص جوانان و دانشجویان ـ به سوی دیانت و روحانیت شد. این جریان که از دههٔ ۲۰ در کشور ما آغاز شد(۹) ـ یکی از نمودهای حضور و تجدید حیات اسلام در میان مسلمانان بود، که البته پیش از این و در جریان شکلگیری نهضت مشروطیت نیز در سطحی نازلتر و با پشتوانه و استحکام فکری کمترخود را در جامعهٔ ما نشان داده بود. این رویکرد همراه با رویکرد جدید اجتماعی و فکریای بود که در میان حوزههای علمیه و روحانیت بتدریج شکل گرفت و منشأ آثار فکری و قلمی در عرصهٔ مباحث اجتماعی اسلام در جامعه و بخصوص برای نسل جوان گردید. توجه به مکاتب فلسفی و فکری جدید و نقد و چالش با آن، طرح مباحث اقتصادی اسلام، تبیین مباحث تربیتی، تاکید بر جامعیت، روزآمدی و اجتماعی بودن اسلام و تفسیر و معرفی اسلام به عنوان یک مکتب جامع و برتر، رویکرد تازهای بود که به همت پیشتازان و تلاش عالمان برجسته و همکاری تحصیلکردههای متدین و متعهد دانشگاهی آغاز شد و بتدریج به شکلگیری روشنفکری اسلامی ـ به معنی درست و حقیقی آن ـ در برابر جریان روشنفکری وابسته، غربزده و شرقزده انجامید و زمینههای خودآگاهی دینی عمیق و انقلاب فرهنگی ریشهداری را فراهم ساخت که پس از نزدیک چهل سال، به شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران منجر شد. این تلاشهای علمی، فکری و اجتماعی چهل ساله، اما در حدی بود که اصل مبارز بودن، اجتماعی بودن و ایفای نقش برجستهٔ سیاسی را برای اسلام، در اذهان و افکار جامعه تثبیت و تحیکم نماید، و البته همین رویکرد و در همین حد، توانست جمود و تحریف ریشهداری را که دربارهٔ اسلام ـ و اساساً مقولهٔ دین ـ در افکار جامعه شکل گرفته بود، برزاید و تلقی جامعه را نسبت به دین تصحیح و اصلاح کند.●وضعیت مطلوب:
تحولی که در ۶۰ ـ ۷۰ سال اخیر در نگاه بخش قابل توجهی از حوزههای علمیه و روحانیت نسبت به مسائل و چالشهای فکری و اجتماعی پدید آمده است، در مقایسهٔ با پیش از آن، جهش قابل توجهی را نشان میدهد، اما آمادگی و توان لازم برای احراز جایگاه مطلوب و ایفای نقش بایسته، مستلزم دانش، تجربیات، امکانات و شرایط مساعدی است که هنوز باید برای تأمین و فراهم آمدن آن، مجاهدتهای فشرده و فراوانی مبذول گردد و تدابیر عمیقی اتخاذ شود.
وضعیت مطلوب برای حوزههای علمیه آن است که امام راحل(ره) ـ در واپسین پیام دردمندانه و جامع خود به مراجع، علما و روحانیان سراسر کشور ـ آن را به صراحت بیان کردند: تحقق فقه عملی اسلام، حضور فعال در همهٔ مسائل و مشکلات، درک عدم کفایت اجتهاد مصطلح برای ادارهٔ جامعه و بالاخره در دست داشتن «نبض تفکر و نیاز آیندهٔ جامعه» و آمادگی برای عکسالعملهای مناسب.(۱۰) تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری ـ که یکی از شخصیتهای برجستهٔ اصلاحگر و دغدغهمند در مسائل روحانیت و حوزهها به شمار میآید ـ این است که روحانیت باید به عنوان ساختارها و الگوهای کلان جامعه، نقش «مهندسی اجتماعی» را ایفا نمایند.(۱۱) این، همان تعبیری است که اخیراً رهبر فرزانهٔ انقلاب نیز آن را مطرح کردند و در بیانات گوناگونی که در باب وظایف و رسالت سنگین روحانیت داشتهاند، ابعاد مختلف آن را تبیین کردهاند.(۱۲)
●مطالبات جدید:
امروز حوزههای علمی و روحانیت در برابر مطالبات جدیدی قرار گرفته است. این مطالبات از دو سو پیشروی حوزهها است. یکی از سوی مردم و دیگری از سوی حاکمیت و دولت. مردم روحانیت را به عنوان پیشتازان فکری انقلاب و نظام ـ که اسلام را پاسخگوی همه نیازهای فردی و اجتماعی معرفی میکند ـ میشناسند و در عرصههای گوناگون، انتظار ایفای نقشی مؤثر و راهگشا از روحانیت دارند. بخصوص جوانان، دانشجویان و فعالان اجتماعیپاسخهای صریح، کاربردی و شفافی را ـ در برابر چالشها و کاستیها ـ میجویند و از حوزههای علمیه و روحانیان انتظار دارند که این پاسخها را ارائه دهد.(۱۳)
در جهانی که سلطهٔ تمدنی غرب و استیلای فرهنگی آن هیچ حدی را برای خود قائل نیست و هر روز پرسشها و مسئلههای تازهای را مطرح میکند مواجههٔ با این مسائل و پرسشها یکی از وظایف اصلی روحانیت تلقی میشود.
حاکمیت و نظام هم برای راهگشاییهای کلان و ارائه راهکارهای اجتهادیِ متناسب با شرایط و اقتضائات زمان و مکان، حوزههای علمیه و علمای دینی را مرجع خود میدانند و بخصوص مدیران و کارشناسانی که تعهد و دغدغههای دینی عمیق دارند، در پی شنیدن پاسخهای مناسب هستند. برای حل معضلات پیچیدهٔ فرهنگی، اقتصادی، قضایی، سیاسی و ... چه باید کرد؟ ساختارها و الگوهای رایج، آیا متناسب با ارزشها و احکام اسلامی هست یا نه؟ و اگر نیست، ساختارها و الگوهای مطلوب کدام است؟...
به هر حال در برابر این مطالبات چه کاری انجام شده و چه اقداماتی باقی مانده است؟
●تعدیل انتظارات و فرایند لازم:
در برابر این انتظارات و پرسشها، اما آمادگیها و امکانات حوزههای علمیه، هنوز بطور کامل پاسخگو نیست. بخشی از این عدم آمادگی، به پیشینهٔ حوزهها مربوط است: نهادِ علمی و اعتقادیای که مجال حضور عینی و جدی در عرصههای اجتماعی را نداشته و پرداختن به مسائل و عرصههای عبادی و فردی رویکرد غالب آن را تشکیل میداده، طبعاً نمیتواند ـ و نباید از آن انتظار داشت ـ که در طول ۲۰ ـ ۳۰ سال بتواند بنحو مطلوب، پاسخگوی همهٔ انتظارات باشد. ضمن اینکه برای این پاسخگویی، جایگزینی هم وجود ندارد و هر چه هست، همین است! البته نباید فراموش کرد که در بسیاری از زمینهها، کارهای خوبی آغاز شده و بعضی از این کارها، به نتایج کاربردی و عینی هم رسیده یا نزدیک شده است. مراکز تحقیقاتیای که به گونهای حوزوی تلقی میشوند و با همکاری نزدیک و صمیمانهای که با دانش آموختگان فرهیخته و متعهد دانشگاهها دارند و نیز ورود محققان حوزویای که از نزدیک با مباحث و نظریات جدید و منابع دست اول آن در زمینههای مختلف آشنا هستند به عرصهٔ تحقیق و نظریهپردازی، توانِِ فکری بسیار مناسبی را فراهم آورده است.(۱۴)
در مباحث نظری، فکری و اعتقادی، پاسخها و نظریهپردازیهای گسترده و عمیقی ارائه شده ولی در مباحث کاربردی و الگوسازی در زمینههای مورد نیاز حکومت و جامعه و نقد و طرد آثار و الگوهای وابسته و غیردینی، هنوز جای کار فراوانی وجود دارد.و اما بخش قابل توجهی از این عدم آمادگی، به فراهم نشدن بسترهای مناسب و فرایندهای تعریف شده مربوط میشود.
قاعدتاً در نظام جمهوری اسلامی ایران ـ که در ساختار سیاسی و قانون اساسی آن نهادها و مراکز تصمیمگیرنده و مجری در قالبهای مشخص تعریف شدهاند ـ مجموعهٔ نظام باید در صدد تبیین و تعریف راهکارهای اسلامی و ارائه الگوها و مدلهای مطلوب در همهٔ عرصههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، قضایی، تربیتی، آموزشی، نظامی،... و تحقق آن باشد. سیاستگذاریهای نظام، برنامهریزیهای کلان در مقاطع دراز مدت، میان مدت و کوتاه مدت، قانونگذاری و تدوین آئیننامهها و ضوابط، تربیت نیروی انسانی و بالاخره همهٔ تدابیر و جهتگیریهای خرد و کلان در لایهها، ردهها و سطوح مختلف باید در این مسیر قرار داشته باشد. در این میان، چرا تنها حوزههای علمیه و روحانیت را مخاطب قرار دهیم و دربارهٔ عدم ارائه راهکار و الگو، همهٔ بار مسئولیت را متوجه حوزهها سازیم؟! بله، همانگونه که اشاره شد، حوزههای علمیه تنها نهاد فکری، اعتقادی و فقهیِ معتبر و متخصص در زمینهٔ استنباط و ارائه دیدگاه دین و شریعت است اما تا چه حدی پرسشها و نیازها به گونهای شفاف و صحیح، تدوین و به حوزههای علمیه و مراکز پژوهشی آن ارائه شده است؟ و تا چه اندازه دغدغهٔ واقعی برای رسیدن به پاسخهای دینی، در متن نظام وجود دارد؟
گرچه ارتباط حوزهها و روحانیت با نظام قانونگذاری و اجرایی کشور قطع نیست، ولی این ارتباط به منظور رسیدن به راهکارها و ساختارهای دینی تعریف و برقرار نشده است و اگر هم در مواردی کارهای مشترک علمی و تحقیقاتی انجام میشود، در چارچوب کلان و تعریف شدهای قرار ندارد.اگر این نیاز در سطح کلان بخوبی شناخته و ضروری تشخیص داده شود و در سطوح عالی حوزهها هم پاسخگویی در این عرصه به عنوان وظیفه و شأنی اصلی ـ نه جنبی ـ تلقی گردد، آنگاه میتوان امیدوار بود که تلاشهای فعلی، سامان یافته و انتظارات و مطالبات جدید از حوزهها، برآورده شود.
اصلاح ساختار و نظام حوزهها ـ و بخصوص حوزهٔ مقدسهٔ علمیه قم ـ و تجهیز و تمحیض آن در راستای تربیت و آموزش نیروهای مناسب و توسعهٔ پژوهشهای کاربردی و نیز تعمیق اندیشهٔ اجتماعی اسلام در حوزهها ـ براساس دیدگاههای امام خمینی(ره) ـ و گسترش سازمان یافتهٔ ارتباطات مؤثر و علمی بین مراکز تصمیمسازی، قانونگذاری و برنامهریزی نظام با حوزههای علمیه، بستر لازم برای این هدف را فراهم خواهد ساخت.
البته ضعف اطلاعرسانی را نباید نادیده گرفت. بخش عظیمی از نخبگان و فعالان فکری و نیز جوانان دانشپژوه و دانشجو هیچ اطلاعی از کارهای انجام شده در مراکز تحقیقاتی حوزوی ندارند و تصویری که از حوزههای علمیه در ذهن دارند، نزدیک به همان اوضاع و احوال ۵۰ سال یا ۲۰ سال قبل است؟!(۱۵) چه رسد به تودهٔ مردم که غالباً خبری از تلاشها و فعالیتهای علمی و تخصصی حوزههای علمیه در عرصههای اجتماعی ندارند و برداشت آنان در حد شایعات، طعنهها و تبلیغات مسموم است! اطلاعرسانی صحیح و گسترده با برنامهریزی و تدبیر، میتواند بخشی از ابهامهای موجود در این زمینه را پاسخ دهد.
●●نتیجهگیری:
اکنون میتوان به جمعبندی پرداخت: نیازهای جامعه و ضرورتهای حکومت دینی، انتظارات و پرسشهای جدیدی را پیش روی حوزهها قرار داده است. مطرح شدن این مطالبات خود حکایت از رشد علاقه، حساسیتها و تعهد دینی در جامعه دارد. اما عدم آمادگی حوزهها ـ از حیث نظام و کارکرد عینی و مضیقههای تاریخی ـ و فقدان پیوند متقابل و تعریف شده بین مراکز تصمیمسازی و قانونگذاری نظام با حوزههای علمیه و مراکز پژوهشی آن و نیز عدم مطالبهٔ جدی و واقعی برخی بخشهای حاکمیت، موجب عدم ایفای نقش بایستهٔ حوزهها و روحانیت در این زمینه شده است. در عین حال نباید فراموش کرد که حوزههای علمیه و روحانیت در ۲۵ سال گذشته در راستای پاسخ به نیازهای فکری و اجتماعی، تولیدات فراوان و تلاشهای بایستهای مبذول داشته که برای جامعه ـ بخصوص نخبگان و دغدغهمندان ـ تبیین نشده و ضعف اطلاعرسانی، برداشت ناقصی را نسبت به عملکرد حوزهها در اذهان عمومی ایجاد کرده است.
اگر این بایستگیها بیش از پیش و با اهتمام کافی مد نظر قرار گیرد، حوزههای علمیه و روحانیت با برخورداری از مایهها و توانمندیهای فکری و انسانی خود قادر خواهند بود که در تکامل نظام مردم سالار دینی برآمده از انقلاب اسلامی، همان نقش برجسته و بایستهای را ایفا کنند که در جریان شکلگیری و پیروزی بزرگترین تحول انقلابی قرن اخیر، ایفا کردند. توجه به مطالبات، واقعبینی و همکاری متقابل و صمیمانه با دیگر نخبگان و اندیشمندان، همراه با مدیریت و سازماندهی مناسب زمینهٔ تحقق این مهم را فراهم خواهد ساخت. انشاء الله.
پی نوشت:
۱. گرچه از زمان پیامبر اکرم(ص) و در تمام دوران ائمه معصومین(ع) محافل و حوزههای حدیث و تفسیر و احکام و ... جریان داشت و همواره تقویت و گسترش مییافت، اما پایهگذاری رسمی حوزهٔ علمی و فقهی شیعه در جوار مرقد ملکوتی امیرالمؤمنین(ع)، از زمان مهاجرت شیخ الطائفه محمد بن حسن طوسی(ره) (متوفای ۴۶۰ هـ . ق) از بغداد به نجف اشرف آغاز شد و پس از آن در مراکز شیعه نشین عالم اسلام گسترش یافت و با پیدایش سلسلهٔ مستمر فقها، اصولیون و عالمان دیگر رشتههای علوم اسلامی رشد و توسعه پیدا کرد. ر.ک: شهید استاد مطهری، آشنایی با علوم اسلامی (اصول فقه، فقه) قم، صدرا، ۱۳۵۸، صص ۶۴ ـ ۶۵.
۲. برای مطالعه بیشتر ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ج ۳ و ج ۴، تهران، اندیشه معاصر.
۳. نمونهٔ آن را در مخالفت میرزای بزرگ شیرازی با قرارداد انحصار تنباکو ـ در سالهای ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ هـ . ق میتوان ارائه کرد.
۴. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: سید جلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج ۱، قم، جامعهٔ مدرسین، ۱۳۶۱، ص ۱۱۷ به بعد و نیز: نیکی آر. کدی، ریشههای انقلاب ایران، ترجمهٔ عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۵، ص ۳۵۲ به بعد.
۵. استاد شهید مرتضی مطهری، حماسهٔ حسینی، ج ۱، قم، صدرا، ۱۳۷۷، ص ۲۱۶ به بعد. ایشان به تدریجی مسائل مربوط به جهاد، دفاع، امر به معروف و نهی از منکر اشاره میکند.
۶. ر.ک: امام خمینی(ره)، ولایت فقیه، صص ۸ تا ۲۵، و نیز منشور روحانیت، ص ۶.
۷. ر.ک: حمید پارسانیا، حدیث پیمانه، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، ۱۳۷۷، ص ۲۴۱ به بعد، و نیز: سید یحیی یثربی، ماجرای غمانگیز روشنفکری در ایران، تهران، اندیشه معاصر، ۱۳۸۲، ص ۱۸۱.
۸. به عنوان نمونه و برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جمعی از فضلا و علمای حوزهٔ علمیه قم، چشم و چراغ مرجعیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹.
۹. استاد شهید مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، قم، صدرا، ۱۳۷۵، ص ۴۴.
۱۰. ر.ک: منشور روحانیت، پیام ۳/۱۲/۶۷ امام خمینی(ره)، تهران، مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۶، ص ۱۸.
۱۱. استاد شهید مرتضی مطهری(ره)، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد سالهٔ اخیر، قم، صدرا، ۱۳۷۵، ص ۹۷.
۱۲. ر.ک: دو جلد کتاب منتشر شده به عنوان «دیدگاههای مقام معظم رهبری دربارهٔ روحانیت و حوزهها».
۱۳. از جمله ر.ک: سید یحیی یثربی، پیشین، پاورقی ص ۱۸۴.
۱۴. برخی پژوهشهای منتشر شدهٔ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نیز مؤسسه پژوهشی و آموزشی امام خمینی(ره) در زمینههای حقوقی، اقتصادی، جامعهشناسی و ... نمونهای از این موارد است.
۱۵. گزارشی که آقای احسان نراقی از گشت و گذار خود در قم ـ بعد از ۲۵ سال ـ در یکی از نشریات منتشر کرد، نمونهای از این واقعیت است.
۱. گرچه از زمان پیامبر اکرم(ص) و در تمام دوران ائمه معصومین(ع) محافل و حوزههای حدیث و تفسیر و احکام و ... جریان داشت و همواره تقویت و گسترش مییافت، اما پایهگذاری رسمی حوزهٔ علمی و فقهی شیعه در جوار مرقد ملکوتی امیرالمؤمنین(ع)، از زمان مهاجرت شیخ الطائفه محمد بن حسن طوسی(ره) (متوفای ۴۶۰ هـ . ق) از بغداد به نجف اشرف آغاز شد و پس از آن در مراکز شیعه نشین عالم اسلام گسترش یافت و با پیدایش سلسلهٔ مستمر فقها، اصولیون و عالمان دیگر رشتههای علوم اسلامی رشد و توسعه پیدا کرد. ر.ک: شهید استاد مطهری، آشنایی با علوم اسلامی (اصول فقه، فقه) قم، صدرا، ۱۳۵۸، صص ۶۴ ـ ۶۵.
۲. برای مطالعه بیشتر ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ج ۳ و ج ۴، تهران، اندیشه معاصر.
۳. نمونهٔ آن را در مخالفت میرزای بزرگ شیرازی با قرارداد انحصار تنباکو ـ در سالهای ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ هـ . ق میتوان ارائه کرد.
۴. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: سید جلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج ۱، قم، جامعهٔ مدرسین، ۱۳۶۱، ص ۱۱۷ به بعد و نیز: نیکی آر. کدی، ریشههای انقلاب ایران، ترجمهٔ عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۵، ص ۳۵۲ به بعد.
۵. استاد شهید مرتضی مطهری، حماسهٔ حسینی، ج ۱، قم، صدرا، ۱۳۷۷، ص ۲۱۶ به بعد. ایشان به تدریجی مسائل مربوط به جهاد، دفاع، امر به معروف و نهی از منکر اشاره میکند.
۶. ر.ک: امام خمینی(ره)، ولایت فقیه، صص ۸ تا ۲۵، و نیز منشور روحانیت، ص ۶.
۷. ر.ک: حمید پارسانیا، حدیث پیمانه، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، ۱۳۷۷، ص ۲۴۱ به بعد، و نیز: سید یحیی یثربی، ماجرای غمانگیز روشنفکری در ایران، تهران، اندیشه معاصر، ۱۳۸۲، ص ۱۸۱.
۸. به عنوان نمونه و برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جمعی از فضلا و علمای حوزهٔ علمیه قم، چشم و چراغ مرجعیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹.
۹. استاد شهید مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، قم، صدرا، ۱۳۷۵، ص ۴۴.
۱۰. ر.ک: منشور روحانیت، پیام ۳/۱۲/۶۷ امام خمینی(ره)، تهران، مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۶، ص ۱۸.
۱۱. استاد شهید مرتضی مطهری(ره)، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد سالهٔ اخیر، قم، صدرا، ۱۳۷۵، ص ۹۷.
۱۲. ر.ک: دو جلد کتاب منتشر شده به عنوان «دیدگاههای مقام معظم رهبری دربارهٔ روحانیت و حوزهها».
۱۳. از جمله ر.ک: سید یحیی یثربی، پیشین، پاورقی ص ۱۸۴.
۱۴. برخی پژوهشهای منتشر شدهٔ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نیز مؤسسه پژوهشی و آموزشی امام خمینی(ره) در زمینههای حقوقی، اقتصادی، جامعهشناسی و ... نمونهای از این موارد است.
۱۵. گزارشی که آقای احسان نراقی از گشت و گذار خود در قم ـ بعد از ۲۵ سال ـ در یکی از نشریات منتشر کرد، نمونهای از این واقعیت است.
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست