چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
خودیابی و بلوغ
از پلههای اتوبوس بالا رفتم و روی یکی از صندلیها نشستم. هنوز کاملاً سرجایم قرار نگرفته بودم که آقایی حدوداً پنجاه ساله کنارم نشست. چند لحظهای نگذشته بود که نگاهی به روزنامهای که دست من بود، انداخت و گفت: «ببخشید میتونم یه نگاهی به روزنامه بیندازم؟».
گفتم: خواهش میکنم. بفرمایید.
کمی به صفحات اوّل و دوم نگاه کرد. تا به صفحه سوم رسید و چشمش به جمله «بیایید آینده جوانان خود را تأمین کنیم» افتاد، با ناراحتی گفت: «ای بابا! همهجا جوان! همش میگن جوانْ اِله، جوانْ بِله! عجبگیری کردیم! از بس از این جوانها تعریف کردند و هندونه زیر بَغلشون گذاشتند، دیگه نمیشه به یه جَوون گفت بالا چشمت اَبرو».
گفتم: چی شده مگه؟ مثل اینکه دلِتون خیلی پُرِه.
گفت: «ای بابا! کار ما از این حرفها گذشته. دیگه بیچاره شدم به خُدا».
گفتم: مثل اینکه از جوان و جوانی ناراحتید؟
گفت: «راستش یه دختر دارم ۲۳ ساله ؛ امّا اندازه پنجاه سال اذیتمان کرده. دیگه من و مادرش خسته شدهایم».
گفتم، مثلاً چه کار کَردِه؟
گفت: «اوّلاً هر مُدی که بیاد تو بازار، باید این خانم، اوّلین نفری باشه که از اُون مُد استفاده میکنه. هر روز، یه جور لباس، هر روز، یه کیفِ جدید! از بس لباس تو خونه داره، دیگه تو کُمدها جا نمیشه. هر لباسی رو یکبار پوشیده و بعد به بهانه از مُد افتادن، رفته سراغ یه لباس دیگه.
دوماً تازگیها هرچند وقت یکبار، به یه چیز دل میبَندِه. اوّل موبایل میخواست. هرچی بهش گفتم تو موبایل میخواهی چه کار؟ نه کاری داری، نه مسئولیتی داری. فقط صبح که میشه با رُفَقات میری بیرون، عصر برمیگردی خونه. امّا گوشش بدهکار نبود که. آن قدر پیله کرد تا مجبور شدم براش یکی خریدم. دیگه صبح تا شب کارش شده بود با موبایل حرف زدن. من نمیدونم با کی صحبت میکرد. یه لحظه هم از موبایل جدا نمیشد. انگار اگه این موبایل نباشه، ایشون یه چیزی کم دارَن».
گفتم: خیلی سخت نگیرید.
گفت: «شما نمیدونی که. اگه به اینجا ختم میشد، من حرفی نداشتم ؛ امّا دستبردار نبود. یکی دو ماه با این تلفن همراه، خوش بود ؛ ولی وقتی خسته شد، به فکرِ یه اسباب بازی دیگه افتاد. این دفعه گیرداد که من کامپیوتر میخوام. بالاخره یک کامپیوتر هم برایش گرفتم. خلاصه چند وقتی هم با کامپیوتر مشغول شد. همین چند هفته پیش بود که اومد اصرار کرد که من میخوام برم ورزش اِسکواش. اجازه دادم ثبت نام کُنه. یکی دو هفته رفت و کفش و لباس و راکت هم خرید ؛ ولی بعد، ول کرد و گفت این ورزشو دوست ندارم. حالا هم دوتا پاشو کرده تو یک کفش که برام ماشین بخرید. به خُدا مَن و همسرم جُونمون به لب رسیده. هر روز، دنبال یه مُدِ تازهس. هر روز به یه چیزی دل میبندِه. هر روز با یکی دوست میشه.
یه روز از دختر خاله تقلید میکنه، یه روز از دختر همسایه، یه روز هم از هنرپیشه تلویزیون. من نمیدونم آدم چقدر باید دهنبین باشه، چقدر تقلید کورکورانه؟! اصلاً عقل، تو کلّهاش نیست. دیگه نمیدونم چه خاکی به سرم بریزم. درسش هم که تعریفی نداره!».
بنده خدا آن قدر ناراحت بود که از قیافهاش بلاتکلیفی و درماندگی معلوم بود. شما خوانندگان گرامی فکر میکنید علّت این مشکل چیست؟ و چرا این دختر خانم ۲۳ ساله این رفتارهای نابهنجار را از خود بروز میدهد؟
طبق نظر کارشناسان علوم رفتاری، بخصوص روانشناسان، این دختر خانم، دچار «فقدان هویّت» یا «اختلال در هویّت» یا «آشفتگی شخصیت» است. فردی که دارای شخصیت سالم باشد و هویّت واقعی خود را یافته باشد، به هیچ وجه چنین رفتارهایی را از خود نشان نمیدهد و دارای رفتاری متعارف و بهنجار خواهد بود.
● هویّت در یک نگاه
هویّت چیست؟ و چگونه باید آن را به دست آورد؟ به طور خلاصه و اجمالی، معنای هویّت را میتوان در چند جمله خلاصه نمود: اگر آدمی برای پرسشهای زیر پاسخ مطمئن و متقاعد کنندهای بیابد، در حقیقت، هویّت خویش را بازیافته است:
- بداند جایگاه، منزلت و مرتبت او دقیقاً چیست؟ و چه تعریفی دارد؟
- آگاه باشد که چه پیوندها، رشتهها و ارتباطهایی او را به خود و جهان خارج از خود متعلّق میسازد؟
- درک کند که چه نقشها، وظایف و مسئولیتهایی در قبال خود و دیگران بر عهده دارد؟
- شناخت واقع بینانهای از توقّعاتش نسبت به خود و دیگران به دست آورد.
- و در نهایت، نسبت خود را با گذشته، حال و آینده به درستی بداند.(۱)
● نشانههای فقدان هویّت
بعد از روشن شدن معنا و مفهوم هویّت، به چند نشانه از نشانگان فقدان هویّت اشاره میکنیم.
الف) مشغولیت بیهدف: فردی که خودیِ خود را گم کرده و نقشی مؤثّر برای خویشتن نمییابد و به همین جهت نیز احساس درون تهی بودن میکند، غالباً خود را به هر موضوعی که در دسترس باشد و نسبتاً علاقه او را برانگیزد، مشغول میکند و بخش عظیمی از فرصتها و انرژیهایش را در آن زمینه صرف میکند.
ب) شخصیّت منفعل: افرادی که دارای شخصیت منفعل هستند، ویژگیهای زیر معمولاً در آنها مشاهده میشود:
- دیگران برای آنها الگوی رفتاری انتخاب میکنند؛
- از حیث ظواهر، بویژه لباس، آرایش موی سر و نظایر آن، چشمْ انتظار اقدام دیگران هستند؛
- سرمشق زندگی و خط مشی اصلی تداوم حیات را دیگران به آنها عرضه میکنند ؛
- ارزشها و ضد ارزشها را آن گونه که دیگران به آنها تفهیم میکنند، میپذیرند.(۲)
ملاحظه میکنید که دخترخانم مورد بحث، همه نشانههای یاد شده را آن هم در حدّ شدید، داراست. امّا مسئله اصلی این است که اختلال در هویّت، از کُجا و چگونه به وجود آمده است؟ و منشأ این فقدان یا اختلال در کجاست؟
● منشأ فقدان هویّت
نتیجه تحقیقات زیادی که در طیّ چند دهه انجام شده است، نشان میدهد که افراد فاقد هویّت، معمولاً در گذار از دوره کودکی به بزرگسالی یعنی دقیقاً در دوران بلوغ، دچار سرگشتگی و سرگردانی شدهاند و این دوره را به سلامت به پایان نرسانیدهاند و به عبارت دیگر، در آزمایش بحران هویّت، پیروز نشدهاند. از آنجا که دوران بلوغ و نوجوانی، دوران شکلگیری هویّت و شخصیتِ فرد است، اگر نوجوان از این مرحله به سلامت عبور کند و خللی در هویّت وی ایجاد نشود، در بزرگسالی دارای شخصیت و هویّتی ثابت و مستحکم خواهد بود ؛ امّا اگر این مرحله با نارسایی و عدم ثبات طی شود، فرد، دچار آشفتگی شخصیّت و اختلال در هویّت خواهد شد. بنابراین، تأثیر دوران بلوغ و نوجوانی در هویّت فرد، امری غیرقابل انکار است. برای روشنتر شدن موضوع، ابتدا به تحولاتی که در دوران بلوغ روی میدهد، اشارهای میکنیم:
● تحوّلات دوران بلوغ
بیشتر محققان، سن بلوغ را در دختران، بین نه تا شانزده سالگی و در پسران، بین ده تا هفده سالگی میدانند و باید این نکته را متذکّر شویم که دختران، زودتر از پسران وارد مرحله بلوغ شده، زودتر نیز از این مرحله گذر میکنند.
الف) تحولات جسمی
شروع مرحله بلوغ در پسر و دختر با یک مجموعه تغییرات بیولوژیک (زیستی) همراه است. در این مرحله طرح عمومی بدن در پسران و دختران دستخوش تحوّل ناگهانی میشود. در پسرها شانهها پهنتر میگردد، چربی اضافه دستها و پاها از بین رفته، بر حجم ماهیچهها افزوده میشود و نیروی آنها نیز افزایش مییابد، رویش مو در پشت لبها شروع شده، به تدریج، چانه و گونه را نیز دربر میگیرد. در عین حال، رویش مو در سینه و دیگر اندامها نیز آغاز میشود و صدای پسران، بَم و به اصطلاح، مردانه میشود.
در دخترها بزرگ شدن باسن و سینهها و سپس رویش مو در اعضای مختلف، آغاز میشود. به طور کُلّی فعالیت بیش از پیش غدد داخلی باعث ایجاد تحولات ناگهانی در اندام نوجوان میشود و این فعالیت در غدد جنسی، بارزتر است، به طوری که در این هنگام، ظهور نخستین علائمِ عادت ماهانه در دخترها و اوّلین احتلام شبانه در پسرها مشاهده میشود.(۳)
ب) تحوّلات روانی و عاطفی
۱) زودرنجی و احساساتی بودن: در این دوران، کوچکترین انگیزهای نوجوان را به جنب و جوش درمیآورد و باعث عکسالعملهایی مثل: بینظمی، قهر، پرخاشگری، یا برعکس: دلباختگی و عاشقپیشگی میشود که معمولاً غیرمعقول و اغراقآمیز است.
۲) کمرویی، گوشهگیری و درونگرایی: بعضی از نوجوانان به علّت ظهور علائم بلوغ، خود را دور از اجتماع نگهداشته، در گوشهنشینی به سر میبرند و گاهی هم دچار ضعف حافظه و یادگیری شده، اُفت تحصیلی پیدا میکنند.
۳) دوگانگی روانی: حالتی است که نوجوان به دو عاطفه متضاد، دچار میشود ؛ یعنی از یک طرف، موضوعی را تصدیق میکند و در همان حال از طرف دیگر، آن موضوع را تکذیب میکند. به عبارتی نوجوان با موضوعاتی روبهرو میشود که دارای دو جنبه هستند. یک جنبه آنها در نوجوان، ایجاد علاقه میکند و جنبه دیگر، عدم رغبت و میل را در او بهوجود میآورد. این تعارض در نوجوان، ایجاد اضطراب و ناراحتی خواهد نمود ؛ زیرا نمیداند کدام یک را باید انتخاب نماید. مثلاً نوجوان فکر میکند موقع آن رسیده است که مسئولیتهای اجتماعی را قبول کند ؛ ولی از سوی دیگر میترسد که قادر به انجام دادن آنها نباشد.
۴) برتری جویی و جلب توجّه دیگران: تقلید، رقابت، انتقامجویی، بحث و استدلال، خودرأیی، خودنمایی و امثال اینها که در اکثر نوجوانان ظاهر میگردد، بیشتر به منظور اثبات شخصیت برتر خود نسبت به دیگران است. این حالت، ناشی از آن است که نوجوان میخواهد برای خود، استقلال و شخصیت مستقلّی کسب کند.
۵) تصوّرات و تخیّلات: تصوّر و تخیّل در نوجوان، تقریباً غیرقابل اجتناب است. علّت اینکه نوجوانْ بیشتر غمگین به نظر میرسد، عملی نشدن غالب تصوّرات و تخیّلات وی است. او دائماً در زمینه زندگی فعلی و آیندهاش نقشههایی را برای خود طرح میکند که اکثراً به حقیقت نمیپیوندند. به همین علّت بر فشارهای درونی او اضافه میشود. اگر خیالات نوجوان بر حسب اتفاق، صورت حقیقت به خود بگیرد، آشکار میشود. در غیر این صورت، در وجود او مدفون گشته، به غصّه و اندوه یا حتی گاهی به ترس، تبدیل میشود.
۶) اَعمال منفی و مخالفتجویی: اکثر نوجوانان یا به علت تغییرات فیزیولوژیکی یا بر اثر برآورده نشدن امیال و هدفهای خود، گاهی برای اثبات شخصیت و برتری خود، دست به لجاجت، نافرمانی و خصومت با اجتماع میزنند و هر چیزی را با عینک بدبینی نگریسته، حالت منفی و مخالف به خود میگیرند. به طوری که بعضی از دانشمندان اصولاً دوران بلوغ را دوره «زندگی منفی» نامیدهاند.(۴)
● بلوغ و هویّتیابی
اکنون با توجه به مطالبی که ذکر شد و ویژگیهایی که از دوره نوجوانی بیان گردید، به تبیین رابطه بین هویّتیابی و شخصیتیابی با دوران بلوغ و نوجوانی میپردازیم:
الف) نوجوانی یک دوره انتقال است. در طیّ هر محله انتقالی، وضع و جایگاه فرد، مبهم است و نوعی سرگردانی درباره نقشهایی که فرد انتظار دارد آنها را ایفا نماید، وجود دارد.
ب) نوجوانی دوره تحوّل همزمان و ناگهانی فیزیکی (جسمی) و روانی است. توأم بودن این تحوّلات ناگهانی باعث میشود که هماهنگی بین جسم و روان نوجوان از بین رفته، او را در معرض یک انقلاب فکری و روانی قرار دهد.
ج) نوجوانی، مسئله آفرین است. در این دوره غالب نوجوانان به سختی از عهده حَلّ مسائل خویش برمیآیند. این امر به دو دلیل است:
اوّل اینکه در تمام دوران کودکی مسائل آنها به وسیله والدین، حَل شده است درحالیکه در دوره نوجوانی بیشتر مسائلشان به خودشان واگذار میشود، با اینکه تجربه لازم را در این مورد کسب نکردهاند.
دوم اینکه نوجوانان دوست دارند مستقل باشند. بنابراین با عقاید والدین، مخالفت میکنند. لذا این دوره، دوره پرحادثهای برای آنها محسوب میشود.
د) نوجوانی دوره دوری از واقعیّت است. نوجوان به علّت خیالبافی و تصوّرات بیش از حد، و همچنین توجّه به گذشته خود و آینده ظاهراً مبهم و ترسناک خویش، کمتر به زمال حال توجّه دارد و همین مسئله، او را از واقعبینی دور میکند.
در نهایت، دوره نوجوانی و بلوغ، دوره سردرگمی و گمگشتگی است. دورهای که نوجوان در هر لحظه به سویی کشیده میشود و قوّه تشخیص و تصمیم محکمی ندارد و تا حدّ زیادی رابطهاش با واقعیّت، قطع میشود. لذا این دوره را «دوره بحران هویّت» نامیدهاند.
اگر نوجوان با راهنمایی والدین و مربیان بتواند بر مشکلات دوران بلوغ فائق آید، آهسته آهسته خواهد توانست از این بحران خارج شود و خود را به ثبات شخصیت و هویّت برساند. در غیر این صورت، خود را در گرداب بزرگی گرفتار میبیند که یارای نجات از آن را ندارد و این حالت تا بزرگسالیِ او ادامه مییابد و در نتیجه، وی فردی خواهد شد که دچار اختلال هویّت و شخصیت است. بنابراین، دستیابی به هویّت پایدار و شخصیت سالم، نتیجه گذراندن سالمِ دوران بلوغ و نوجوانی است.
حدیثزندگی
http://hadithezendegi.mihanblog.com
رضا مهکام
پینوشتها:
۱. جوان و بحرانهویت، ص ۹.
۲. همانجا.
۳. روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج ۱.
۴. ر.ک: بلوغ و دگرگونیهای آن.
منابع:
۱ . بلوغ... تولّدی دیگر، محمود محمّدیان، تهران: انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۷۹.
۲ . بلوغ و دگرگونیهای آن، فرزانه صمدی، تهران: ایران نگین، ۱۳۷۸.
۳ . جوان و بحران هویّت، محمدرضا شرفی، تهران: سروش، ۱۳۸۰.
۴ . روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، محقّقان دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران: سَمت، ۱۳۷۴.
http://hadithezendegi.mihanblog.com
رضا مهکام
پینوشتها:
۱. جوان و بحرانهویت، ص ۹.
۲. همانجا.
۳. روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج ۱.
۴. ر.ک: بلوغ و دگرگونیهای آن.
منابع:
۱ . بلوغ... تولّدی دیگر، محمود محمّدیان، تهران: انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۷۹.
۲ . بلوغ و دگرگونیهای آن، فرزانه صمدی، تهران: ایران نگین، ۱۳۷۸.
۳ . جوان و بحران هویّت، محمدرضا شرفی، تهران: سروش، ۱۳۸۰.
۴ . روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، محقّقان دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران: سَمت، ۱۳۷۴.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست