پنجشنبه, ۱۵ آذر, ۱۴۰۳ / 5 December, 2024
مجله ویستا
ویژگی های باستان شناسی و تاریخی مجسمه هرکول در بیستون
از هرکول، مشهورترین قهرمان اسطوره ای یونان که اسطوره آن تا روزگار امروز تداوم یافته، پیکره های متعددی در شهرهای گوناگون یونانی نشین بر جای مانده است. اما شاید جالب باشد وقتی بدانیم از این شخصیت اسطوره ای یونان، پیکره ای نیز در ایران و در بیستون به یادگار مانده است. با توجه به این که ایرانیان عادت به پیکره تراشی نداشتند، چگونه است که پیکره ای، آن هم از یک پهلوان اساطیری یونان در ایران ساخته شده و درست در جایی نصب شده است که بزرگ ترین سنگ نوشته دوران باستان ایران یعنی سنگ نوشته داریوش وجود دارد.
«توصیف باستان شناسانه پیکره هرکول» عنوان رساله فرزان احمدنژاد، کارشناس ارشد باستان شناسی است که در این پژوهش از راهنمایی های دکتر مسعود آذرنوش، باستان شناس و رییس پژوهشکده باستان شناسی میراث فرهنگی، و دکتر ژاله آموزگار، اسطوره شناس و استاد دانشگاه تهران بهره برده است.
برای آشنایی بیشتر با این یادگار یونانی گفت و گویی با فرزان احمدنژاد در خصوص پژوهش وی انجام داده ایم که قسمت اول آن را در زیر می خوانید.
● آن چه در وهله اول جلب توجه می کند، وجود پیکره هرکول یونانی در ایران است. ممکن است در این مورد توضیح بدهید.
▪ در این خصوص، بهتر است ابتدا حوادث تاریخی پیش از ساخت پیکره هرکول را مرور کنیم. پس از جهانگشایی های اسکندر کبیر، فرهنگ هلنی به سرعت در سرزمین های فتح شده، رواج و گسترش پیدا کرد. البته تاثیرات متقابل فرهنگی بین جهان غرب به رهبری یونان و یونانی مآب ها و سارد، و جهان شرق به رهبری مادها و سپس هخامنشیان از مدت ها پیش آغاز شده بود. برای مثال رابطه خاصی بین دولت لیدی و دولت ماد برقرار بود و حتی آخرین پادشاه ماد، اژی دهاک با دختر پادشاه سارد ازدواج کرد. کورش هم پایتخت لیدی، سارد، را فتح کرد. همچنین در خزانه تخت جمشید مجسمه های ساخت خود یونان موجود بود که از سوی کلونی نشین های یونانی آسیای صغیر که زیر نظر و جزو ساتراپی های هخامنشیان بودند، به عنوان هدیه به دربار هخامنشی فرستاده شده بود. اما پس از فتوحات اسکندر، نقش مایه های یونانی در ایران خیلی زیاد می شود، برای مثال نقش مئاندر که نقش کنگره کنگره ای است. این نقش از اسم رودخانه مئاندر در ترکیه گرفته شده است. این رودخانه پیچ و خم های بسیار زیادی دارد و شباهت میان شکل رودخانه با نقش فوق سبب نام گذاری این نقش با نام رودخانه شده است.
در هر صورت، این نقش یک ابداع صد در صد یونانی است اما آن را در دوره های اشکانی و ساسانی بسیار می بینیم. دیگر ایزد بانوی نیکه (Nike) یا ایزد بانوی پیروزی است. این هم در هنر ایران بسیار زیاد به چشم می خورد. درخت مو یا انگور به تاثیر از اسطوره دیونیزوس وارد هنر ایران می شود و حتی در دوران اسلامی هم ادامه پیدا می کند. یکی دیگر از نقش ها، نقش هرکول است که در خیلی از جاهای ایران پیدا می شود و مفصل به آن خواهیم پرداخت. و از همه مهم تر خط یونانی است. الفبای یونانی الفبای راحتی است، راحت نوشته می شود و کتیبه های اولین پادشاهان اشکانی، مثل مهرداد اول و گودرز در بیستون، به خطر یونانی است. همچنین روی سکه های اشکانی، خط یونانی و عبارت «فیلوهلن» یعنی دوستدار یونان را می بینیم. البته نه این که شاهان اشکانی واقعا یونان را دوست داشته باشند، این بیشتر به این جهت بود که یونانیانی در ایران زندگی می کردند و به خاطر جلب نظر آنان و نیز برقراری صلح با آنان، از این عبارت استفاده می کردند. خط یونانی حتی در زمان اردشیر و شاپور ساسانی نیز رواج دارد و در کنار خطوط پهلوانیگ (پارتی) و پارسیگ (که در تداول پهلوی گفته می شود) استفاده می شده است. در حالی که این پادشاهان خودشان از اسکندر به عنوان «الکساندر گجستک ارومیک» یعنی اسکندر ملعون روی نام برده اند.
البته این توضیحات بدان معنا نیست که تاثیر یونانی ها بیشتر از تاثیر ما بر آنها بوده است. به هیچ وجه این طور نیست. تاثیر آنها ملموس تر است. ما نقش مایه خیلی کمی را توانسته ایم به هنر آنها بدهیم. در مقابل، از لحاظ تفکر، اندیشه و سیاست یونانیان را تحت تاثیر قرار دادیم. برای مثال سیستم ساتراپی سیستمی بوده که هر ساتراپی برای خودش مختار بوده است.
● می توانست سکه ضرب کند، از نظر سیاست و مالیات و باج و خراج همه آزاد بوده است ولی باید تابع حکومت مرکزی می بود. ما امروزه همین شکل را به صورت ایالتی و فدرالی در ایالات متحده و آلمان می توانیم ببینیم. یا مجلس سنایی که در حال حاضر در خیلی از کشورها هست، ابداع آن در دوره اشکانی بوده است. یا میترا در زمان اشکانی و ساسانی به یک خدای درجه یک تبدیل می شود. پس اصلا چنین نیست که تاثیر یونانیان بر ما بیشتر بوده است. آنها در چیزهایی که ملموس تر است و بیشتر به چشم می خورد، بیشتر تاثیرگذار بوده اند. پیکره هرکول دقیقا در کجا واقع شده است؟
▪ پیکره هرکول در بیستون قرار گرفته است. در شمال آن بقایای دژ مادی و شیب پارتی است. در جنوب آن سراب یا چشمه بیستون است. در شرق، دشت چمچمال و در غرب یادمان های داریوش و نقش برجسته های اشکانی قرار دارند.
● این پیکره چه ویژگی هایی از نظر باستان شناسی دارد؟
▪ پیکره هرکول بر صخره ای از کوه بیستون که پیش نشستگی پیدا کرده، ساخته شده است. این صخره یک سازند آهکی دوران سوم زمین شناسی است. نقش هرکول بین دو شکاف زمین شناسی (Joint) که سه متر با هم فاصله دارند، ساخته شده است. علت هم آن بوده که کمتر صدمه ببیند. چون اگر قرار بود که پیکره را روی همان شکاف ها بسازند صدمات جبران ناپذیری می دید و ممکن بود به طور کامل متلاشی شود. حجار کاملا آگاهانه این کار انجام داده اند، ضمن این که به سراب هم خیلی نزدیک است پس بیشتر به چشم می خورده است.● پیکره هرکول به صورت کاملا لمیده است، دست راست را روی پای راست گذاشته، پای چب را هم تکیه گاه پای راست خود کرده است. در زمینه پشت او نقوشی مانند کتیبه، یک درخت که کماندان و تیردانی از آن آویزان است و یک گرز به چشم می خورد. کتیبه در کادری شبیه به معابد یونانی و آرامگاه های دوره هلنیستیک آسیای صغیر ساخته شده است. کماندان کاملا مشابه نقش کماندان های یافت شده روی متوپ های نسا، پایتخت اولیه اشکانیان، است. درخت به احتمال خیلی زیاد درخت زیتون است. چون زیتون در باورهای یونانیان درخت بسیار مقدسی است. آنها از این درخت تغذیه می کردند و حتی از برگ زیتون تاجی درست می کردند. که بر سر فاتحان مسابقات المپیک قرار می دادند. در اساطیر هم داریم که هرکول گرز خود را از تنه یک درخت زیتون در ساحل خلیج سارونیک ساخته است. و گرز هم یکی از مشخصات اصلی هرکول است. همیشه و در همه حال، در داده های هنری هرکول همراه با گرزش نشان داده می شود.
● گفتید که این اثر همراه با کتیبه ای است. در مورد کتیبه و اطلاعاتی که می توان از آن به دست آورد، توضیح دهید.
▪ کتیبه که مهم ترین قسمت و در واقع شناسنامه این اثر است، به صورت تلگرافی نوشته شده و متن گنگی دارد. البته ممکن است در آن زمان خیلی خوب متن آن را متوجه می شدند ولی برای زمان امروزی متن گویایی ندارد. کتیبه به خط یونانی و ترجمه آن چنین است: «در سال ۱۶۴ سلوکی ماه پانموی هرکول کالینیکون به وسیله هیاکینتوس پسر پانتا اخوس به خاطر نجات کل امن فرمانده بزرگ این مراسم برپا شد.» در این کتیبه می بینیم که از هرکول نام برده و هرکول را با لقب کالینیکون که احتمالا فاتح درخشان باشد، خوانده است. پس بدون هیچ شک و شبهه ای پیکره مربوط به هرکول است. از ماه پانموی نام برده که این ماه به احتمال خیلی زیاد برابر اواخر اوت و اوایل سپتامبر است. و سال ۱۶۴ سلوکی که در کتیبه آمده برابر با ۱۵۳ پیش از میلاد می شود. در سال ۱۵۳ پیش از میلاد هم اوج درگیری بین اشکانیان به رهبری مهرداد اول و سلوکیان به رهبری دیمیتریوس اول بوده است.
جنگ های زیادی در این ساتراپی، ماد بزرگ، صورت می گیرد و احتمالا هم این پیکره بازمانده یکی از آن جنگ هایی بوده که بین سپاه اشکانی و سپاه یونانی (سلوکی) صورت گرفته است و نشان می دهد سلوکیان به یک پیروزی رسیده بودند که پیکره هرکول را به صورت لمیده نقش کردند، چون معمولا هرکول زمانی به صورت لمیده نقش می شده که پیروزیی به دست آمده باشد. این حالت دراز کشیدن و جام شراب را در دست داشتن حکایت از یک آرامش خیال و فراغ بال دارد.
از هیاکینتوس (Hyakinthos) پسر پانتا اخوس (Panthaochos) نام برده می شود. این شخص مجهول است و به احتمال خیلی زیاد حاکمی بوده که در ساتراپی ماد بزرگ سمتی داشته و چون فرمانده سلوکی به نام کل امن (Kloamen) به پیروزی می رسد به یاد بود این پیروزی، پیکره هرکول را می سازند.
اما در پشت هرکول نقش یک شیر به چشم می خورد. عده ای همچون شادروان علی حاکمی اعتقاد دارند نقش شیر مربوط به همین دوره سلوکی است و نقش خود شیر نبوده بلکه پوست شیر بوده است. چون طبق اساطیر یونان، هرکول در خوان اول شیری به نام شیر نمه را که رویین تن بوده از بین می برد. شیر را خفه می کند و با چنگال خود شیر پوست شیر را می درد و آن را همواره مانند لباسی بر تن می کرده است تا هیچ تیر و شمشیری بر او اثر نکند.
باید اضافه کنم که در بهمن ماه ۱۳۳۷ هنگامی که شرکت دانمارکی کامساکس مشغل ساختن جاده همدان به کرمانشاه بود که از کنار بیستون عبور می کرد، به بقایای این پیکره سنگی برخورد کردند. ادامه راه سازی متوقف شد. آقای علی حاکمی به محل اعزام شدند و طی دوازده روز کاوشی که آن جا انجام دادند وضعیت پیکره را مشخص کردند. اما عده ای هم اعتقاد دارند که این پوست شیر نیست بلکه نقش شیر است و به دوره قبل از پیکره هرکول تعلق دارد. اولین بار پروفسور دیوید استروناخ در سال ۱۹۶۶ در بازدیدش از بیستون به این مساله اشاره کرد. استروناخ اعتقاد داردکه از نظر تکنیکی این دو مربوط به یک دوره نمی توانند باشند. چون پیکره هرکول حالت خیلی برجسته دارد، یعنی یک نقش تمام برجسته محسوب می شود، اما مجسمه نیست. چون از قسمت های پشت و زیر کاملا به کوه متصل است ولی حالت برجستگی دارد. در صورتی که نقش شیر یک نقش کم تر برجسته است و خیلی ها (از جمله خود من) ابتدا متوجه نقش شیر زیر پیکره نمی شوند.
خیلی واضح نیست. ولفرام کلاییس هم علاوه بر تایید نظرات استروناخ، اشاره می کند هنگامی که هرکول را ساختند، باعث شده است که قسمت های پشت شیر تا حدودی صدمه ببیند و دیگر هیچ قوس و انحنایی نداشته باشد. یعنی نقش پشت شیر کاملا صاف است. او اعتقاد دارد که دم شیر بالاتر قرار گرفته است. البته من خلاف این را مشاهده کردم. به عقیده من، دم شیر از پشت شیر بالاتر نیست بلکه فاصله گرفته است. یعنی یک ساخت و نیم بین دم شیر و پشت شیر فاصله است و احتمالا چهار یا پنج سانتی متر بالاتر دم شیر متصل می شده است.هنگامی که در دوره سلوکی این پیکره را در این محل که نقش شیر را هم داشت، ساختند، حجار در محاسباتش اشتباه کرده و باعث شده است تا قسمتی از پشت شیر تخریب شود و به همین خاطر دم از پشت شیر جدا شده است. و این تنها دلیل منطقی برای توضیح فاصله مذکور است؛ دلایل تکنیکی که برشمردم و همچنین بررسی اثر تیشه حجار دوره سلوکی نشان می دهند که ابتدا نقش شیر ساخته شده بود و سپس در دوره سلوکی، پیکره هرکول روی پشت شیر ساخته شد، در قسمت های دم، پشت و شکم شیر اثر تیشه حجار دوره سلوکی به خوبی قابل مشاهده است که با خود پیکره هرکول و نقوش پشت آن که قطعا در دوره سلوکی ساخته شده است، همخوانی دارد. اما بر قسمت های سر و گردن و سینه نقش تیشه حجار دوره سلوکی دیده نمی شود. حتی چهار سانتی متر هم قسمت های سر و سینه برجسته تر از قسمت های شکم و پاهای عقب است. ممکن است حجار خواسته باشد حالت یال را تداعی کرده باشد. به هر حال، این نقش قطعا قبل از هرکول بوده، اما بر ما معلوم نیست متعلق به چه دوره ای بوده است. سلوکیان هم به دلیل وجود نقش شیر، نقش هرکول را در این جا ساختند، ضمن این که این جا از پایین یادمان داریوش، آخرین جایی بوده که می شده نقشی را بر سر جاده ساخت. می دانیم که از کنار کتیبه داریوش و نقش برجسته اشکانی و نقش هرکول، جاده، قدیمی هگمتانه به بابل می گذشته است.
● پس در واقع می خواستند که پیکره در معرض دید باشد؟
▪ بله و با توجه به کتیبه آن یک پانل تبلیغاتی است. ما می بینیم که داریوش می جنگد، شورشیان را شکست می دهد و تصویر آنان را هم در حالی که همگی یک زنجیر بر گردن دارند و دست هایشان از پشت بسته شده است. داریوش هیچ وقت با همه آنها در یک جا جنگ نکرده و هر کدام را در جایی شکست داده است، ولی به حالت نمادین همه را یک جا جمع کرده و گفته من این ها را دستگیر کردم و گئوماتا هم به زیر پایم افتاده است. این تبلیغی بود که داریوش برای خود کرد. همین حالا هم ما اگر بخواهیم تبلیغی کنیم، پوستر می سازیم، روی بیلبوردها و روی در و دیوار می چسانیم. آن زمان بهترین راه تبلیغ همین بوده که مجسمه ای، نقشی بسازند که نشان دهنده پیروزی باشد.
نقش گودرز هم به همین شکل است. گودرز که به عنوان گودرز گئوپتروس در نقش برجسته پارتی نام برده شده، دارد شخصی را شکست می دهد و در واقع صحنه پیروزی اوست. خیلی از نقش برجسته های دیگر ساسانی هم همین حالت را داشتند. این ها در واقع پانل های تبلیغاتی شاهان بودند. معمولا هم دو ویژگی داشتند: اولا در بلندی ساخته می شدند یا در جایی که کمتر تخریب شوند و دیگر این که جای مقدسی باشد تا از گزند و آسیب در امان باشند. در پیکره هرکول هم این موارد رعایت شده است: بین دو شکاف ساخته شده که صدمه نبیند، حالت تبلیغاتی دارد. بیستون هم به احتمال خیلی زیاد جای مقدسی بوده است.
● بومیان منطقه در مورد این نقش برجسته چه فکر می کنند؟ آیا آن را هرکول می دانند؟
▪ خیلی از محلی ها این را نقش هرکول می دانند، چون از همان ابتدا این نقش به نام هرکول بوده است، عده ای هم می گویند که این نقش رستم است. چون ما در اساطیرمان هرکول را نداریم. اما این قطعا نقش هرکول است چون هم کتیبه دارد و هم گرز و نقش شیر که زیر آن است. علت حضورش را هم ذکر کردیم. به هر حال، سلوکیان ۱۸۲ سال بر ایران حکومت کردند و اسکندر هم ۱۲ یا ۱۳ سال، پس از حضور هرکول و سایر المان ها و موتیف های یونانی در ایران خیلی عجیب نیست.
● مجسمه هرکول در ایران با مجسمه هرکول در خود یونان، تفاوت هایی دارد یا خیر؟
▪ خوب قطعا همین طور است. این پیکره در دوره هلنیستیک ساخته شده است. از این دوره، پیکره هایی که در پرگام ساخته می شده به جا مانده است که از نظر زیبایی شناسی مجسمه های بی نظیر هستند، مانند گالاتی در حال مرگ که مجسمه بسیار معروفی است. گالاتی که دارد خودکشی می کند، شمشیر را در قلب خود فرو برده و در جایی که شمشیر فرو رفته، مقداری گوشت مجسمه تورفته و قطرات خون از آن سرازیر شده است. یک شاهکار هنری است. به هر حال، اکثر باستان شناسان همیشه تلاش دارند در باستان شناسی، زیبایی را لحاظ نکنند. چون زیبایی شناسی در باستان شناسی آفت است. ولی واقعا باید زیبایی این مجسمه های هلنیستیک را ستود. اما پیکره هرکول از نظر جسمی پیکره بسیار ضعیفی محسوب می شود. از نظر تکنیک ساخت، پیکره ای است که تناسبات در آن رعایت نشده است و شکم دارد، اصلا عضلانی نیست. حالت رخوت، سستی، کرختی در این مجسمه موج می زند، اصلا هم مظهر زیبایی نیست. در ساخت آن هم ظرافت به کار نرفته است، البته دلیل هم دارد. این پیکره در بیستون ساخته شده، ما نباید انتظار داشته باشیم یک حاکم محلی مجسمه ساز یا پیکرتراش درجه یکی داشته باشد. این پیکره از نظر هنری یک اثر درجه دو اس، اثر زیبایی نیست. با همه این احوال، هرکول بیستون با نقوش پشتش تنها با یک نقش برجسته شباهت هایی دارد و آن نقش برجسته هرکول مکشوفه از ناحیه الفسیس (Eleousis) یونان است.
فرزان احمد نژاد
گفت و گو: آرزو رسولی
گفت و گو: آرزو رسولی
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست