پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا
ابومصعب الزرقاوی؛ شاگردی که بر استاد خود تاثیر گذاشت!
![ابومصعب الزرقاوی؛ شاگردی که بر استاد خود تاثیر گذاشت!](/mag/i/2/pwxtq.jpg)
لذا اودیسهای آغاز شد که نهایتا وی را از تبهکاری شرور به رهبر شبه نظامیان در عراق بدل ساخت، کسی که امنیت آمریکا را چنان مورد مخاطره قرار داد که برای دستگیریاش ۲۵ میلیون دلار جایزه تعیین کردند. الزرقاوی با تبدیل کردن عراق به بستر رشد و شکوفایی سربازان القاعده، به سازمانی که در پی سرنگونی طالبان دچار انشقاق شده بود و از طرفی بن لادن هم متواری شده، سر و سامان داد. از یک سو بر شهرت الزرقاوی افزوده شد و از سوی دیگر روابط وی با بن لادن مانند شاگردی که بر استاد خود تاثیر میگذاشت، شکل پیچیدهتر و بحث برانگیزتری به خود گرفت.
به گفتهی جویندگان الزرقاوی و بن لادن، آیندهی جنبش تروریستی افراط گرایی جهانی و نبرد علیه آمریکا و هم پیمانانش بواسطهی تلاشهای آنها جهت کسب استیلایی ماندگار و ابدی، در معرض خطر قرار گرفته است. از چهار سال پیش که بن لادن در جریان محاصرهی "تورا بورا" در افغانستان ناپدید شد تا به اکنون سرویسهای اطلاعاتی آمریکا سخت مشغول جمعآوری اطلاعات درخصوص محل اختفای رهبر القاعده و آگاهی از چگونگی فعالیت فرماندهی ارشد این شبکهی تروریستی بودهاند.
این در حالیست که سرویسهای اطلاعاتی آمریکا در مورد الزرقاوی، بن لادن و ایمن الظواهری، معاون رهبر القاعده اطلاعات مستدل و قانع کنندهای در دست ندارند. اما مقامات اطلاعاتی و مسوولین امور ضد تروریستی به مجلهی تایم گفتهاند که الزرقاوی به حدی فعالیتهای خود را فراتر از مرزهای عراق گسترش داده که هم اینک خطرناکترین عنصر القاعده به حساب میآید. آمریکاییها معتقدند که وی دست کم ۳۴ بار با سایر گروهکهای تروریستی در بیش از ۳۰ کشور اروپایی، آفریقایی و آسیایی ارتباط برقرار کرده تا از این گذر به تامین بودجه و سازماندهی عملیاتهای بینالمللی القاعده بپردازد. شبکهی وی روابط خود با گروههای شبهنظامی در اروپا را پرورش داده و چه بسا حملاتی مشابه آنچه هفتم ژوئیه ۲۰۰۵ در لندن رخ داد، مجددا به وقوع بپیوندد. مقامات غربی امور ضد تروریستی میگویند: "الزرقاوی از بدو ورودش به عراق به طرح ریزی حملات در عربستان سعودی، بحرین، قطر، مصر، مراکش و در نزدیکترین مورد، بمبگذاری در سه هتل در اردن اقدام ورزید." مقامات آمریکایی امور مقابله با تروریسم نیز بیم آن دارند که وی از افراط گرایانی که در آمریکا اختفا گزیدهاند، طلب یاری و همکاری کند. یک تحلیلگر اطلاعاتی که در حوزهی فعالیتهای الزرقاوی مطالعات عمیقی داشته بیان میدارد: "بیتردید الزرقاوی میکوشد تا به کسوت جانشینی بن لادن نایل شود. شاید بتوان اینگونه تعبیر کرد که دورهی الظواهری و بن لادن به پایان رسیده است."»
تایم افزوده است: «به طور حتم رهبران القاعده با فشار فزایندهای روبرو هستند. ایمن الظواهری طی نوار ویدئویی که گفته میشود در سپتامبر ۲۰۰۵ ضبط و در دسامبر همان سال از طریق شبکهی الجزیره پخش شده، گفت که القاعده در حال توسعه، گسترش و تجدید قواست و بن لادن نیز همچنان سکان هدایت جهاد را در دست دارد. ولی مقامات اطلاعاتی میگویند جای بسی تعجب است که بن لادن از یکسال پیش تاکنون شخصا در نوار ویدئویی منتسب به القاعده، بیانیه صادر نکرده است، نشانهای که به گفتهی این مقامات اگرچه بر زنده بودن رهبر القاعده دلالت دارد اما در عین حال حاکی از آن است که وی بخاطر درامان ماندن از خطر دستگیری به انزوا کشیده شده است. حال این سوال پیش میآید که با این اوصاف آیا بن لادن هنوز تحت نظر است؟
کارشناسان امور تروریسم با زیر ذره بین قرار دادن روابط بن لادن و الزرقاوی از طریق پیگیری و بررسی طیف وسیعی از منابع شامل بازجوییها از جاسوسان دستگیر شده، کدهای رمزدار در سایتهای اینترنتی منتسب به شبه نظامیان و زنجیرهای از پیامهای منتشره ازعراق گرفته تا افغانستان، به شمای کلی از نحوهی روی آوردن وی به مرید سابقش دست یافتهاند. کارشناسان همچنین از شیوههایی که الزرقاوی بکار برده تا القاعده را به مسیری هدایت کند که بن لادن نه قصد ورود بدانها را داشته و یا اساسا چنین شیوههایی را مورد تایید خود قرار نمیداده، پرده برداشتهاند. مضاف بر اینکه به بررسی علل غیر قابل پیشبینی بودن خطرات تروریسم در مقطع فعلی که به مراتب حادتر از ۱۱ سپتامبر است، میپردازند.
جای شک و تردیدی نیست که نخستین ملاقات الزرقاوی و بن لادن که در سال ۱۹۹۹ در افغانستان انجام شد رگههایی از رقابت این دو چهرهی شاخص القاعده را در آیندهای نزدیک آشکار ساخت. یک افسر ارشد ارتش پاکستان میگوید: "درهای گروه اسامه بروی همگان باز نبود، افرادی امثال الزرقاوی که جزو بازدید کنندگان موقت این گروه بودند هیچگاه اعتماد بن لادن را به سوی خود جلب نمیکردند." به گفتهی این مقام پاکستانی شبکهی القاعده به ملا عمر، رهبر طالبان هشدار داده بود که تحت تاثیر قیل و قالهای الزرقاوی در خصوص جنگ فراگیر قرار نگیرند.
وی میافزاید که اطرافیان ملا عمر به طور صریح اعلام داشتند که طالبان باید از شراکت در جنگهای دیگران جدا پرهیز کند، علیالخصوص در کشورهای حوزهی خلیج فارس که در حقیقت مامن حامیان متمول القاعده و طالبان به شمار میآیند. این در حالیست که براساس زندگینامهی الزرقاوی که توسط العدل به رشتهی تحریر در آمده، بن لادن چون میدانست که الزرقاوی به کمک روابط نزدیکش با شبه نظامیان اردنی قادر خواهد بود حمله به اسراییل را تسهیل بخشد، به همین سبب از دست دادن فرصت بسیج الزرقاوی و همدستانش در منطقه را امری غیرعاقلانه برشمرد. همین شرایط بستری را فراهم آورد تا بن لادن به وی دستور دهد تا گروهی مستقل را خارج از محدودهی فعالیتهای خود و در تپههای سنگی آنسوی هرات بنا نهد. پیش از آنکه حملات ۱۱ سپتامبر به خاک آمریکا صورت گیرد الزرقاوی به آموزش دهها شبه نظامی از کشورهای اردن، لبنان، ترکیه و عراق پرداخت.
وی به همراه سایر شبه نظامیان، حتی همسران و فرزندانشان را به این اردوگاهها منتقل کردند و گروهک مسلحی را تشکیل دادند که الزرقاوی امیر یا امیرزادهی خود گماردهی آن لقب گرفت. وقتی نیروهای آمریکایی در اکتبر ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کردند او و فرماندهان طالبان و القاعده در قندهار – آخرین پناهگاه شبه نظامیان – مقاومت کردند اما در مقابل بمبهای کنترل از راه لیزر جنگندههای آمریکایی تاب و توان مقاومت را از دست دادند و متواری شدند.
منابع اطلاعاتی آمریکا بر این باورند که بن لادن چند ماه پس از آغاز تهاجم آمریکا به عراق در مارس ۲۰۰۳، عبدالهادی العراقی، یکی از مشاوران معتمد خود را به منطقهی شمال عراق فرستاد تا شرایط و امکان ایجاد شاخهی القاعده را مورد بررسی قرار دهد.
العراقی، سرگرد سابق ارتش صدام ظاهرا بهترین گزینه برای کنترل فرماندهی شاخهی القاعده در عراق بود اما از سوی دیگر الزرقاوی از اینکه چرا بن لادن به جای وی فرد دیگری را به این ماموریت فرستاد، به شدت عصبانی شده بود. به همین خاطر از هرگونه همکاری با العراقی سرباز زد. مقامات آمریکا شواهد و مدارک کافی را جهت اثبات مدعای خود در دست ندارند. اما یقیین دارند که بن لادن بعدها حیطهی فعالیت فرستادهاش را به افغانستان ارجاع داد و العراقی اکنون با بکارگیری شیوهها و تکنیکهای نوین ساخت بمب که همگی را از طریق اینترنت به حد اعلا رسانده، قویترین فرماندهی القاعده در افغانستان محسوب میشود.به محض آغاز ماموریتها در عراق، ساختار تشکیلاتی القاعده دستخوش یکسری تغییرات و اصلاحات قرار گرفت. مجموعه اطلاعات سری بازجویی مقامات آمریکایی از ابوفرج اللیبی، مشاور سابق بن لادن که مورد تایید یک مقام فرانسوی امور تروریستی قرار گرفته، رهبران القاعده روزانه به کمیتهی مدیریتی متشکل از پنج مامور مخفی از جمله اللیبی وظایفی را تفویض میکردند. از آن مقطع زمانی به بعد تنها انجام حملات در خاک آمریکا نیازمند مجوز مستقیم بن لادن و الظواهری بود. تصمیم فرماندهی ارشد القاعده پیرامون واگذاری یکسری اختیارات موجب تقویت قدرت ماموران مخفی چون الزرقاوی شد. مقامات آمریکایی در فوریهی ۲۰۰۴ نامهای را که گفته میشد از طرف الزرقاوی برای الظواهری در حال ارسال بود، در میان راه متوقف کردند. طی این نامه فرماندهی اردنی القاعده به تشریح برنامههای خود در راستای تحریک شیعیان عراق جهت ورود به جنگ داخلی با سنیها پرداخته بود. منابع اطلاعاتی عرب به هفتهنامهی تایم اعلام کردهاند که چه بسا بن لادن از این فتنه انگیزیها حمایت گستردهای کرده باشد.
منابع مذکور همچنین بیان داشتهاند که در جریان بازجوییها از حسن گول، یک عضو مخفی القاعده که در ژانویه ۲۰۰۴ در عراق دستگیر شد، نامهای بدست آمد که طی آن بن لادن از الزرقاوی مصرانه خواسته بود به عنوان اهرم فشار علیه ایران جهت ایجاد بستر آزادی آن دسته از رهبران القاعده که در دسامبر ۲۰۰۱ به ایران فرار کردند، منابع شیعیان عراق را مورد هدف قرار دهد.
الزرقاوی در اکتبر ۲۰۰۴ و پس از مذاکرات بسیار با العراقی، فرستادهی ویژهی بن لادن، به طور علنی به القاعده پیوست و امیر خودگماردهی عملیاتهای سرزمین بین النهرین شد، هر چند مقامات ضد تروریستی، اتحاد الزرقاوی و بن لادن را مبتنی بر عمل گرایی و نه احساسات میدانند اما همچنانکه حملات شبه نظامیان شتاب میگرفت احتیاط کاری که زمانی ماهیت تعاملات این دو را شکل داده بود، به تدریج از صحنه خارج شد. یک تحلیل گر امور اطلاعاتی آمریکا معتقد است: "بن لادن برای حفظ اعتبار و جایگاهش به الزرقاوی نیاز دارد، چرا که وی کار درست را به انجام میرساند."»
در ادامهی این گزارش آمده است: «ذکر این نکته ضروریست شهرتی را که الزرقاوی از راه ایجاد رعب و وحشت در میان مردم عراق بدست آورده به قیمت انزوای بن لادن و کاهش تعداد وفاداران به القاعده تمام شده است. یک افسر اطلاعاتی پاکستان در این باره میگوید: "صدها عضو القاعده که به جهت حملات الزرقاوی علیه سربازان آمریکایی تشجیع شدهاند، به دو طریق افغانستان را به مقصد عراق ترک کردهاند: یکی از راه خلیج فارس و دیگر با عبور از مرز ترکمنستان که البته در این میان بسیاری به محض ورود به عراق کشته شدند و عدهای نیز در نبرد فلوجه در نوامبر ۲۰۰۴ گرفتار شدند.
کارشناسان مقابله با تروریسم معتقدند که بن لادن، رهبر معنوی مبارزهی بینالمللی است اما نبض امور را دیگر در دست ندارد. رولاند ژاکارد، کارشناس فرانسوی امور تروریسم اظهار میدارد: "بن لادن و الظواهری، الزرقاوی را به شخصیتی بزرگتر از خودشان تبدیل کردند. آنها به لحاظ استراتژیک گزینهی دیگری را در اختیار نداشتند زیرا به اعطای اعتبار و حمایت خود در روند مبارزه محتاج بودند اما مبارزه ظاهرا به روندی آزادی بخش برای الزرقاوی تبدیل شده بود. شواهدی وجود دارد دال بر اینکه الزرقاوی در فعالیتهای خود به افراط کشیده شد."
در اکتبر ۲۰۰۴ مقامات آمریکا به مضمون نامهای اشاره کردند که در ماه ژوئیه از جانب الظواهری برای الزرقاوی فرستاده شده بود.
در این نامه معاون بنلادن از عضو اردنی القاعده خواسته بود تا از حملات خود برضد شیعیان دست بکشد. حملاتی که فی الواقع خشم و انزجار مسلمانان جهان را در پی داشت. الظواهری اعلام کرده بود که این حملات تا زمان تقویت مجدد جنبش مبارز به تعویق افتد.
وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) تاکید دارد که نامهی ۱۳ صفحهای معاون بن لادن جعلی نبوده و بیانگر اختلافات میان الزرقاوی و رهبر القاعده بر سر مباحث ایدئولوژیک و تاکتیکی است.
الظواهری در متن پیام خود اذعان کرده بود که سلسله مراتب القاعده آرایش جدیدی یافته است. به گفتهی بروس هافمن، کارشناس تروریسم در موسسهی پژوهشی رندکورپ در واشنگتن این نامه نه توبیخ یک مرئوس بلکه دیپلتماتیک، چاپلوسانه، تملق آمیز و در ماهیت آن کاسه لیسی الزرقاوی بود. اما سوالی که ذهن را به خود مشغول میدارد آن است که چنین نامهای آیندهای القاعده را به چه سمتی سوق خواهد داد؟
مقامات امنیتی اصولا براین باورند که الزرقاوی گوی سبقت را از بن لادن، به عنوان رهبری الهام بخش در شکوفائی هستهی مبارزه ربوده است. یک منبع اطلاعاتی عرب بیان میدارد: مردم بن لادن را از یاد بردهاند چرا که در اخبار از او چیزی نمیشنوند. چنین بنظر میرسد که مصون ماندن از اختلافات شبه نظامیان و ارتش آمریکا در بحث دستگیری وی مهمترین چالش دو سویه الزرقاوی باشد.
پنتاگون تصریح میکند که کماندوهای وزارت دفاع آمریکا تا یک قدمی دستگیری وی پیش رفتهاند. اگر وی جان سالم بدر برد احتمالا به حیطه جهانی قدرت بن لادن قدم خواهد گذاشت. او بارها به همدستانش از پیشبرد استراتژی سرنگونی دولتهای میانهروی عرب و استقرار حکومتی تمام عیار در منطقه طی دهههای آتی گفته و بر لزوم اجرای آن تاکید کرده است. الزرقاوی جنگ جهانی بر ضد کفار را هدف نمایی خودبرگزیده است.
در حال حاضر اگرچه الزرقاوی با گروههای شبهنظامی در سراسر اروپا مراوده دارد اما هیچ یک از این گروهها از وی دستور نمیگیرند.
تلاشهای دست پرودهی بن لادن سرانجام او را به خواست و منبع الهام افراطیون سرکش در جهان بدل خواهد ساخت.
یکی از مقامات ارشد مبارزه با تروریسم در فرانسه معتقد است: "مردم به طور روز افزون به افراط گرایی گرایش پیدا میکنند و به موازات آن از آرمانهای عراقیها که حول نبرد الزرقاوی میچرخد، استقبال میکنند. مایهی بسی اندوه است که وی فارغ از آنکه لحظهای نگاه خود را از عراق بردارد، با آرامش به کارش ادامه میدهد. ما دامیکه این حقیقت حاکم باشد، الزرقاوی طلایه دار جنگی بر ضد غرب خواهد بود که سنگ بنایش را بن لادن گذاشت."»
منبع : خبرگزاری ایسنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست