یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
مجله ویستا
شبح اُپرا - THE PHANTOM OF THE OPERA
![شبح اُپرا - THE PHANTOM OF THE OPERA](/mag/i/3/pxd51.jpg)
کشور تولیدکننده : انگلستان و آمریکا
محصول : اندرو لوید ـ وبر
کارگردان : جوئل شوماکر
فیلمنامهنویس : لوید ـ وبر و شوماکر، برمبنای نمایش موزیکالِ لوید ـ وبر از رمانی نوشتهٔ گاستون لورو
فیلمبردار : جان ماتیسن
هنرپیشگان : جرالد باتلر، امی راسم، پاتریک ویلسن، میراندا ریچاردسن، مینی درایور، سایمن کالو، سیاران هیندز و جنیفر الیسن
نوع فیلم : سیاه و سفید و رنگی، ۱۴۳ دقیقه
پاریس، سال ۱۹۱۹. ̎رائول̎ کهنسال، وقایعی را به خاطر میآورد که پنجاه سال قبل رخ دادهاند: ̎فیرمنِ̎ اسقاطچی (هیندز) و ̎آندره̎ (کالو)، سالن اپرا را در اختیار میگیرند. ̎رائولِ̎ جوان (ویلسن)، حامی اپرا، پی میبرد که ̎کریستین̎ (راسم)، دختر محبوب دوران کودکیاش، بهعنوان جانشین ̎کارلوتا̎ (درایور)، خوانندهٔ اپرا انتخاب شده است. ̎کریستین̎ را ̎شبح̎ (باتلر)، آموزش داده ـ مردی عاش موسیقی که چهرهاش از شکل افتاده و مدتی است در زیر عمارت اپرا، خانه کرده است. وقتی ̎کارلوتا̎ وسط اجرائی صحنه را ترک میکند، ̎کریستین̎ جایش را میگیرد و با استقبال مردم روبهرو میشود. ̎شبح̎، ̎کریستین̎ را به پناهگاه خود میبرد ولی در آنجا، ̎کریستین̎ با برگرفتن نقاب از چهرهٔ ̎شبح̎، او را خشمگین میکند. ̎شبح̎ به رابطهٔ ̎رائول̎ و ̎کریستین̎ حسادت میکند. ̎فیرمن̎ و ̎آندره̎، ̎شبح̎ را تحقیر میکنند و همین باعث میشود ̎شبح̎ نامههای تهدیدآمیز برایشان بفرستد و یکی از دستیاران صحنه را خفه کند. پس از شرکت در بالماسکهای در اپرا، خشم ̎شبح̎ نسبت به ̎رائول̎ و ̎کریستین̎ بالا میگیرد. ̎شبح̎ پیش از اجرای اپرا، به صدای ̎کارلوتا̎ لطمه میزند ولی پیش از آنکه ̎کریستین̎ جایش را بگیرد، ̎رائول̎ را که در پناهگاهش رخنه کرده گیر میاندازد، بعد نقاب از چهره برمیدارد و صورت از شکل افتادهٔ خود را به رخ میکشد و به ̎کریستین̎ میگوید که حالا بین زندگی کردن با او و دیدن مرگ ̎رائول̎، یکی را انتخاب کند. ̎کریستین̎ به ̎شبح̎ نزدیک میشود و اینجاست که ̎شبح̎ به آزاد کردن ̎رائول̎ و ̎کریستین̎ رضایت میدهد. پنجاه سال بعد، ̎رائول̎ از گور همسر فقیدش، ̎کریستین̎ بازدید میکند و گل سرخ و حلقهای در آنجا مییابد که نشان میدهد ̎شبح̎ زنده است.
● فیلم شوماکر بیش از آنکه برداشتی از رمان لورو (۱۹۱۰) باشد، اقتباسی از نمایشنامهٔ موزیکال لوید ـ وبر به همین نام است که خود ملهم از داستان اصلی است، و پیش از این بارها روی صحنهٔ تئاترهای گوناگون اجرا شده بود. فیلم شوماکر به لحاظ ویژگیهای متن و ساختار، به ویژه اجرائی متأخر از نمایشنامه به کارگردانی هارولد پرینس را سرمشق قرار داده است. آنچه شوماکر و لوید ـ وبر بهعنوان نویسندگان فیلمنامهٔ این نسخه به داستان اصلی افزودهاند، از مقدمه و مؤخرهای که بدنهٔ داستان را در قالب بازگشت به گذشته دربرمیگیرد، تا طرح پیشزمینهای تازه برای داستان زندگی ̎شبح̎ (در قالب صحنهٔ گریز او از سیرک) و همچنین صحنهٔ دیدار ̎کریستین̎ از مزار پدرش و نبردی که آنجا بین ̎شبح̎ و ̎رائول̎ درمیگیرد، همگی عناصری تزئینی و غیرضروری مینمایند که افزودنشان تأثیری جز کند کردن ضرباهنگ داستان نداشته و نقشی در بسط و گسترش ساختار قصه یا افزودن مضامین جدیدی به آن یا فراهم ساختن امکان تأملی بیشتر بر شخصیتهای داستان ندارد. فیلم در بین نسخههای قبلی (اگر از اقتباس نامتعارف برایان دپالما در قالب اجرای راکِ شبح بهشت، ۱۹۷۴، بگذریم)، به لحاظ ساختار موزیکالش نزدیکترین پیوند را با اقتباس سال ۱۹۴۳ (آرتور لوبین) مییابد. علاوه بر این، در صحنههائی که ̎رائول̎ خود را از دامهائی که ̎̎شبح̎ بر سر راهش گسترده (مثل اتاقی با دیوارهائی از آینه) میرهاند یا صحنهٔ بالماسکه که ̎شبح̎ با شمایل مرگ سرخ ظاهر میشود، آشکارا به نسخهٔ صامت ۱۹۲۵ (والاس وورسلی) ادای دین میشود. نظیر چنین برخوردی را میتوان با دیو و دلبر (ژان کوکتو، ۱۹۴۶) هم شاهد بود. به ویژه در صحنهای که ̎شبح̎، ̎کریستین̎ را از دالانی که دستهای شمعدان بهدست از دیوارهایش بیرون آمده و مسیر را روشن کرده، همراه خود میبرد. شوماکر با تکیه بر تجربیات گذشتهاش بهعنوان طراح لباس و صحنه، توجه فراوانی به این و جوه فیلم میکند، اما این رویکرد تزئینی فیلمساز بر ساختار روائی اثر سایه انداخته و توجه او بهعنوان کارگردان/ فیلمنامهنویس را از جنبههای دیگر کار، چون تأمل بیشتر بر چگونگی پیشبرد داستان و پرداخت شخصیتها منحرف کرده، طوری که در نهایت کلیت فیلم را تا حد یک اپرای فیلم شده (و نه فیلمی مستقل که از ساختار اپرائی الهام گرفته باشد)، تقلیل داده است. نوآوریهای شوماکر در ساختار روائی، مثل استفاده از تضاد فیلم رنگی و سیاهوسفید برای نمایش تمایز بین زمان حال سیاه و سفیدِ غمگین و پیر و افسردهحال (پاریس ۱۹۱۹) و گذشتهٔ رنگیِ جوان و شاداب (پاریس ۱۸۷۰)، کهنه و تکراری مینماید. راسم که در آن زمان به خاطر ایفای نقش دختر شان پن در رود مرموز (کلینت ایستوود، ۲۰۰۳) به شهرت رسیده بود، با ملاحت معصومانهٔ قرن نوزدهمیاش، انتخابی مناسب برای نقش ̎کریستین̎ به نظر میآید، ولی باتلر پشت طیف متنوعی از نقابها که تا صحنهٔ پایانی نیمی از چهرهاش را به اشکال گوناگون میپوشاند (به ویژه نقاب تازهای که نیمی از درازای صورتش را پوشش میدهد)، در قیاس با پیشینیانش از کلود رینز در نسخهٔ ۱۹۴۳ گرفته تا هربرت لوم در نسخهٔ ۱۹۶۲ (ترنس فیشر)، حرف تازهای برای گفتن ندارد. در نهایت به نظر میرسد با وجود تمام اقتباسهای رنگووارنگ و عجیبوغریب از داستان لورو، هنوز نسخهٔ صامت ۱۹۲۵ با حضور لان چینی با فاصلهای بعید از بیشتر اخلاقش، بهترین اقتباس در این عرصه است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست