جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تعریف استراتژی


تعریف استراتژی
بحران سنخیت استراتژی، برنامه‌ای بلندمدت، یکپارچه و فراگیر در راستای مأموریتهای ساز مان است، که با تلفیق توانمندیهای درونی با تغییرات و مزیت‌های محیطی و در صورت اجرای صحیح آن، اهداف کلان محقق خواهد شد.
استراتژی برنامه است، استراتژی راه رسیدن به هدف است.
پس:
برنامه‌ریزی استراتژی استراتژیک میتواند به هر سازمانی در تحقق مأموریتها، بشکل موثرتر کاراتر و مسئولانه‌تر کمک نماید.
برنامه‌ریزی استراتژیکی چه مزایایی دارد؟
۱) تفکر و اندیشه بشکل استراتژیک سوق میباید.
۲) تشخیص جهت‌گیری آینده
۳) تدوین و توسعه مبنایی جامع و قابل دفاع برای تصمیم¬گیری
۴) حل مشکلات اساسی
۵) بهبود عملکرد
۶) برخورد موثر با محیطی که با تغییرات سریع مواجه میباشد.
۷) ایجاد تیم کار و رعایت اصول کارشناسی
۸) اتخاذ تصمیمات امروز، بازتابهای آینده تصمیمات و نتایج آن
بنابراین استفاده از برنامه¬ریزی استراتژیک در حرکت روبره جلو و صحیح سازمان بسیار موثر و تمام¬کننده است.
لازم میبینم چند نکته را در مورد تدوین برنامه استراتژیک و کسب موفقیت لازم به محضرتان ارائه نمایم.
۱) نسبت به مشروعیت و قانونی بودن برنامه استراتژی خدشه‌ای نباشد.
۲) دفاع از حریم اجرایی و به پیش راندن برنامه استراتژیک انجام شود.
۳) امکان انحراف و تأخیر در برنامه استراتژیک موردانتظار است.
۴) عناصر و اجزاء برنامه استراتژیک باید انعطاف‌پذیر باشد.
علی ای حال:
میتوانیم بگوییم برنامه‌ریزی استراتژیک، یک تعامل مسئولانه و معقولانه تمام ارکان و اجزاء یک سازمان با یکدیگر است
و هر نوع عوامل، چه محیطی و چه خارج محیطی، اگر با یکی از ارکان تعامل نداشته باشد، به حتم ضربه مهلکی را به سازمان ایجاد خواهد نمود و طبیعتاً بحران را نیز دنبال خواهد داشت.
بحرانها متفاوت است، بحران انگیزش، بحران درونی شدن، بحران سنخیت، بحران تجانس، بحران نهادینه شدن و ...
اجازه بفرمایید در این مقاله به بحران سنخیت بپردازیم.
اصلاً سنخیت یعنی چه، و تعریف آن چیست؟
سنخیت یعنی هر آنچه که برای انجام یک برنامه‌ریزی استراتژیک مناسب تشخیص داده شود.
آنچه که نامأنوس و نامناسب در این راستا باشد بحران سنخیت می‌نامیم.
موارد ذیل اینکه میتواند مبنایی برای برنامه‌ریزی استراتژیکی باشد، عکس آن بحران سنخت نام دارد.
۱) تعیین اهداف تقریبی:
اهداف تقریبی باید با اهداف اساسی هم آهنگی کامل داشته باشد، و بتوان در مدت زمان مشخص، مثلاً دوره زمانی ۲۰ ساله یا کوتاه مدت ۵ ساله بدان جاه عمل پوشانید و از دید کشوری و بین‌المللی هم قابل قبول باشد.
لذا هرگونه فاصله از اهداف برای برنامه استراتژیک بسیار دوراندیشی و غیرکارساز است، این فاصله میتواند بحران سنخیت باشد.
۲) جمع‌آوری اطلاعات:
منظور از جمع‌آوری اطلاعات مجموعه آگاهیها و معلوماتی است که نقاط اساسی خط مشی را ترسیم میکند، شکی نیست که هرقدر اطلاعات دقیق‌تر، وسیعتر و گویاتر باشد، نزدیکتر به اهداف موردنظر در برنامه استراتژیک خواهیم شد.
طبعاً هرگونه اطلاعاتی که خارج از چهارچوب باشد نه تنها راهنما و هادی نیست بلکه مانع و گمراه‌کننده خواهد بود، لذا بحران بوجود میآید بحران از نوع سنخیت، چون اطلاعات سنخیت با موضوع ندارد.
۳) تهیه و تنظیم مفروضات (پیش فرضها)
شکی نداریم که در برنامه‌ریزی استراتژیک باید مفروضاتی را که هماهنگی با هدفها دارد لحاظ کنیم، این پیش‌فرضها به ما کمک می‌کند که ما با مشکلی روبرو نشویم و یا به سطح ناچیزی کاهش دهیم.
مثلاً:
آیا تعیین این اهداف با تحولاتی که در شرف تکوین است هماهنگ میباشد؟
آیا تعیین این اهداف عکس¬العملهایی را، مثبت یا منفی بوجود خواهد آورد؟
...... در سالهای آینده مشکلات اقتصادی و اجتماعی را نخواهد داشت؟
اما اگر نتوانیم این پیش¬فرضها را صحیح و معقول ترسیم کنیم به حتم دچار بحران خواهیم شد.
۴) تجزیه و تحلیل و ارزیابی درست از اطلاعات جمع¬آوری شده و مفروضات:
کلیه اطلاعات جمع¬آوری شده باید از حیث کمی، مانند موقعیت جغرافیایی سازمان جمعیتی سازمان، موقعیتی سازمان و ... و از حیث کیفی مانند روحیه کارکنان اقتدار سازمانی، فرهنگها یا خرده فرهنگهای پرسنل و ... مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تجزیه و تحلیل یقیناً در رسیدن به هدف موثر خواهد بود لیکن بی‌توجهی و سهل‌انگاری در ارزیابی و عدم دقت در تجزیه و تحلیل میتواند برای برنامه¬ریزی استراتژیک بحران‌زا باشد، و کل برنامه را زیر سوال ببرد.
۵) تعیین اهداف قابل اجراء:
باتوجه به تیترهای قبل در برنامه‌ریزی استراتژیک اهداف قابل دسترسی و بقولی اجرایی باشد، هرچند در برنامه‌ریزی استراتژیک چشم‌اندازی است که مدیران باید به سختی به قله آن برسید، لیکن از حیث اداره امور اهداف نباید ذهنی و دست نیافتنی باشد.
نتیجه میگیریم اگر اهدافی را ترسیم کنیم، دور از ذهن باشد، نتوان به آن دست یازید، با هیچ یک از معیارهای اعلامی منطبق نباشد، عدم سنخیت را در آن برنامه‌‌ریزی شاهد خواهیم بود.
۶) تهیه و تنظیم خط مشی اهداف قابل اجرا:
خط مشی عبارت است از دیدگاهی که بر تحقق هدف اثر می‌گذارد و راهنمایی است برای اجرای عملیات در سرتاسر سازمان،
بعبارت دیگر یکی از بزرگترین وظایف استراتژیها تهیه و تنظیم خط مشی است، خط مشی که بتواند به اهداف جامه عمل بپوشاند.
خط مشی‌ها باید اینگونه باشند.
▪ معایب، محاسن، راه‌حلها ارائه گردد.
▪ گویا، روشن، در چهارچوب سازمان محقق گردد.
▪ قابلیت انعطاف، نیازهای سازمانی، خواسته‌های بیرونی در او باشد.
بنابراین آنچه که خارج از دستورالعملهای خط مشی باشد میتوان آن را در لیست بحران سنخیت ردیف کرد، آنچه که تاکنون در برنامه استراتژیک نوشته شد و این گزینه نبود طبعاً مشکلاتی را بوجود آورد، و بحران سنخیت را ایجاد کرد.
۷) تهیه برنامه زمانی جهت اجرای هدف:
یک استراتژیست باید در برنامه‌نویسی خود به ز مان توجه ویژه‌ای را مبذول دارد چرا که این مرحله دارای ارزش و اهمیت قابل ملاحظه‌ای در موفقیت یا شکست اجرای هدفها میباشد.
ولی اگر در برنامه‌ریزی استراتژیک زمان، که عنصر مهمی است و در بسیاری از حرکات سازمانی از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است، در نظر گرفته نشود میتواند تمامی مأموریتهای انجام شده را زیر سئوال ببر و بحران ایجاد کند.
● نتیجه
عدم تعامل، بین ارکان سازمان بحران‌ساز است، اتومبیلی را در نظر میگیریم که با چهار چرخ حرکت میکند، هر یک از این چهار چرخ بادگیی تعامل و همکاری نداشته باشد میتواند برای راننده‌اش فاجعه‌آفرین باشد.
هرچند تعامل و همکاری از یک تا صد داریم لیکن هرچه تعامل بیشتر باشد انجام عملیات رانندگی برای راننده‌اش بهتر خواهد بود.
و عکس آن هرچه تعامل کمتر باشد انجام عملیات رانندگی برای راننده سخت‌تر و طاقت‌فرساتر خواهد بود.
بحران سنخیت در هر برنامه‌ریزی و یا در هر اجرا باشد، عملیات را تحت شرایط سخت و بحرانی سوق خواهد داد.
سید مظاهر کیانژاد
منبع : پایگاه خبری دیلم