جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


ترجمه آثار ‌فارسی‌ در ترکیه


ترجمه آثار ‌فارسی‌ در ترکیه
ترجمه یكی از مهّمترین وسیله‌هایی است كه در برقراری ارتباط بین جامعه‌ها و فرهنگ‌های مختلف اهمیّت حیاتی دارد . جنبه‌های مشترك فرهنگی، از راه ترجمه‌ها قوی‌تر شده و بدین وسیله است كه جوامع به جنبه‌های مشترك جدیدی دست می‌یابند .
دو كشور تركیه و ایران از آن جامعه‌هایی هستند كه در طول قرن‌ها از نظر فرهنگی و جهان‌بینی، شاخصه‌های فراوانی را از منبع واحدی كسب كرده‌اند و از این‌رو شباهت‌های شگفت‌انگیزی دارند. در این شباهت‌ها بی‌آنكه نقش رفت وآمد اعضای این دو جامعه و همینطور حوادث تاریخی، دینی و سیاسی را نادیده بگیریم ، باید بر نقش فعالیّت‌های ترجمه تأكید كنیم .
در این مقاله كوشیده‌ایم تا نگاهی گذرا به فعالیّت‌های ترجمه از فارسی به تركی در تركیه بیندازیم و آثاری را كه از آغاز جمهوری تا به حال از فارسی به تركی ترجمه شده بررسی و طبقه‌بندی كنیم و به عنوان درآمد این مبحث ، ابتدا از سابقهٔ ترجمه‎های تركی از فارسی یاد می‌كنیم.همانطور كه ادبیات فارسی در مرحلهٔ اوّل شكل‌گیری جدید خود در قرن‌های نخستین اسلامی از ادب عربی تأثیر پذیرفته، ادبیات تركی نیز در آغاز شكل‌گیری‌اش از ادبیات فارسی ـ كه هویت خود را سال‌ها پیش تثبیت كرده بود ـ یاری جسته و پیروی كرده است . البتّه این بدان معنی نیست كه ادبیات فارسی همیشه پیكِ ادبِ عربی بوده و بیرون از آن قدمی ننهاده است . برعكس، می‌توان گفت : ادبیات فارسی پس از تأثیرپذیری از ادبیات عربی بدنهٔ خود را محكم‌تر و تازه‌تر كرد و از روح خود در آن دمید و ویژگی‌های فرهنگی ، جغرافیایی و عاطفی خود را در آن جا داد و نیز چنیـن نیست كه ادبیات تركی همیشه نتوانسته است از چهارچوبی كه ادبیات‌هــای عربی و فارسی و به ویژه ادبیات فارسی معیّن كرده است، قدم فراتر نهد و ادبیات جدیدی بیافریند، بلكه ادبیات تركی نیز همچون ادبیات فارسی، پس از گذراندن مرحلهٔ پیدایش خود، به آن بدنهٔ مشابه روح دیگری بخشید و آثار درخشانی در دوران كلاسیك پدید آورد . در این مقاله مجال نیست كه از چگونگی این ادبیات مستقل سخن بگوییم۱. بنابراین به اصل مطلب برمی‌گردیم و به عنوان مدخل، از پیشینهٔ آثاری كه از فارسی به تركی ترجمه شده‌اند سخن می‌گوئیم .
سابقهٔ ترجمه از آثار فارسی به تركی به آغاز ادبیاتِ تركی برمی‌گردد ؛ زیرا همانطور كه گفتیم ادبیاتِ تركی در مرحلهٔ پیدایش، ادبیاتِ فارسی را سرمشق قرار داده و غالباً بیشتر آثاری كه نمونه‌های ادبیاتِ تركی را تشكیل می‌دهند ، آثاری هستند كه با اندكی دخالت از ادبیاتِ فارسی ترجمه شده‌اند .
دورهٔ عثمانی :
با آنكه سابقهٔ ترجمه‌ از فارسی به تركی به قرن هفتم هجری برمی‌گردد ، لازم است بدانیم سابقهٔ ترجمه در ادبیات تركی آسیای صغیر ( یعنی تركیه كه موضوع اصلی مقاله همین است ) از چه زمانی آغاز شده است.اوّلین آثاری كه از ادبیات تركی در آناطولی به ما رسیده ‌است ، متعلّق به دوره‌ای است كه دولت عثمانی به عنوان قدرتِ مهّمی در صحنهٔ تاریخ خود را نمایان كرد، یعنی حدوداً یك قرن بعد از مولانا و محققّان بر این باور هستند كه مولانا با آنكه آثار گرانقدر خود را به فارسی پدید آورد نه به تركی ، در ظهورِ ادبیاتِ تركی در آناطولی نیز بسیار مؤثر بوده است ۲، زیرا پیدایش مولویه پس از مولانا بیشتر مردم ترك‌زبان را مخاطب خود قرار داد و از این‌رو احساس احتیاج كردند كه به نظم و نثر تركی روی آورند .
ادبیاتِ تركی در آناطولی به طور جدّی در قرن هشتم آغاز شد و این ادبیات با ترجمه‌هایی از فارسی به تركی هم‌زمان بوده است ، به ویژه مثنوی‌های تركی قرن هشتم ، بیشتر ترجمه‌هایی هستند كه از فارسی شده‌اند . در قرن‌های هشتم و نهم ـ كه از جهتی می‌توان دوران طفولیت ادبیات تركی در آناطولی دانست ـ تعدادِ ترجمه‌ها چشمگیرتر است . برای اثبات این مدّعا مهّمترین آثار ترجمهٔ این قرن‌ها را بیان می‌كنیم :
۱ـ ترجمهٔ منطق‌الطّیر عطّار از گلشهری ( قرن هشتم )
۲ـ ترجمهٔ كیمیای سعادت غزالی از مترجمی نامعلوم ( قرن نهم )
۳ـ ترجمهٔ گلشن راز شبستری از شیخ الوان شیرازی ( قرن نهم )
۴ـ ترجمهٔ مثنوی مولانا از مترجمی نامعلوم
۵ـ ترجمهٔ تذكرهٔ‌الاولیاء عطّار از سنان پاشا ( قرن نهم )علاوه بر این ترجمه‌ها ، در قرن نهم خمسه‌سرایی در تركیه رواج پیدا كرد و شاعران ترك‌زبان به ترجمه یا تقلید خمسه‌ها به خصوص مثنوی‌های نظامی گنجوی روی آوردند .
« رضوان » شاعری است كه آثاری از نظامی را به تركی ترجمه كرده است .شاهنامهٔ فردوسی نیز از آثاری است كه در دورهٔ اوّل ادبیات تركی در آناطولی موردِ علاقهٔ شاعران و نویسندگان ترك قرار گرفت. در قرن دهم هجری دو ترجمه از شاهنامهٔ فردوسی یكی به نثر و دیگری به نظم صورت گرفت. مترجم شاهنامهٔ منثور « ایّوبی » و مترجم شاهنامهٔ منظوم « شریف دیاربكری » شاعر است .
علاوه بر ترجمه ، در قرن دهم شاهنامه‌سرایی در تركیه رواج پیدا كرد و شاعران ترك‌زبان یا فارس‌زبان برای پادشاهان عثمانی مثنوی‌هایی به تقلید از شاهنامهٔ فردوسی ساختند كه البتّه بیشتر شاهنامه‌ها تاریخی هستند تا ادبی .
گذشته از فردوسی، شاعران بزرگ دیگری از ایران مورد توجّه و تقلیدِ شاعران ترك‌زبان قرار گرفتند . از آن میان می‌توان سعدی ، حافظ و جامی را نام برد. ضمناً ترجمهٔ بوستان و گلستان سعدی كاری است كه به هیچ وجه از اهمیّت آن در تركیه كاسته نشده است . فهرستی از ترجمه‌های دورهٔ عثمانی و جمهوری تركیه از گلستان سعدی را
ذكر می‌كنیم:
۱ـ ترجمهٔ محمود قاضی مانیاس (به عنوان اولّین ترجمه از گلستان سعدی معرّفی و ثبت شده ‌است)
۲ـ ترجمهٔ شاهدی ابراهیم دده ( قرن دهم )
۳ـ ترجمهٔ سروری ( قرن دهم )
۴ـ ترجمهٔ ابوالقاسم محمّدبن قاسم بن احمد ( قرن دهم )
۵ـ ترجمهٔ شمعی ( قرن دهم )
۶ـ ترجمهٔ عیشی محمّد افندی ( قرن یازدهم )
۷ـ ترجمهٔ حسن رضا افندی ( قرن یازدهم )
۸ـ ترجمهٔ ابراهیم افندی ـ نام اثر ملستان ـ ( قرن سیزدهم )
۹ـ ترجمهٔ جعفر طیّار بن احمد سالم ( قرن چهاردهم )
۱۰ـ ترجمهٔ كیلیسلی رفعت بیلگه ( ۱۹۴۱ / ۱۳۲۰ ها.ش. )
۱۱ـ ترجمهٔ حقی ار اوغلو ( ۱۹۴۴ / ۱۳۲۳ ها.ش. )
۱۲ـ ترجمهٔ حكمت ایل آیدین ( ۱۹۴۶ / ۱۳۲۵ ها.ش. )
۱۳ـ ترجمهٔ عقوب كنعان نجفزاده ( ۱۹۶۵ / ۱۳۴۴ ها.ش. )
ترجمه‌های دیگری نیز بعد از ۱۹۶۵ از گلستان سعدی چاپ شد ، به علاوه شرح‌های زیادی بر گلستان نوشته شده كه مشهورترین آنها شرح سودی بوسنوی است.
دورهٔ جمهوری تركیه :
ترجمه‌های دورهٔ جمهوری تركیه را می‌توان به چند گروه طبقه‌بندی كرد. ادبی و غیر ادبی، ولی این تقسیم‌بندی كلّی است و باید مشخص كرد گروه ترجمه‌های ادبی چه آثاری را در بر می‌گیرد و یا گروه ترجمه‌های آثار غیر ادبی حاوی چه آثاری است ؟ بدین لحاظ باید خودِ این گروه‌ها را به گروه‌های كوچكتری تقسیم كنیم .
۱) آثار ادبی :
با تأسیس حكومت جمهوری در تركیه روندِ نوگرایی در ادبیات به اوج خود رسید و ادبیات تركی بیشتر تحت تأثیر ادبیات غرب قرار گرفت و ارتباط آن با ادبیات فارسی و عربی ضعیف‌تر شد. البتّه این جریان در دیگر مكاتب ادبی از جمله فارسی نیز پدید آمد و شاعران و نویسندگان ایرانی نیز در جستجوی تجدید حیات ادبیات فارسی بودند. در این جستجو شاعـران و نویسندگان ترك نسبتاً جلوتر بودند . در این شرایط طبیعی است كه از سرعتِ روندِ ترجمه از ادبیات شرق كاسته شود . در اوایل قرن بیستم در این نوع ترجمه‌ها تا حدودی ركورد بیشتری به چشم می‌خورد ، ولی پس از مدّتی كوتاه ، فعالیّت ترجمه در
تركیه جلوهٔ علمی‌تری پیدا كرد و وزارت فرهنگ یا وزارت آموزش و پرورش آن را در برنامهٔ كار خود قرار داد و برخی از آثار كلاسیك فارسی و عربی به عنوان كلاسیك‌های شرق ترجمه و چاپ شد. این آثار بیشتر ادبی بودند و البتّه در میان آنها كتاب‌های تاریخی، اخلاقی و عرفانی نیز وجود داشت و متعلّق به دوره‌های پیشین ادبیات فارسی بود
نه به دورهٔ جدید. خوشبختانه در چند دههٔ اخیر تعداد ترجمه‌ها از ادبیات معاصر ایران نیزدر حال افزایش است و غالباً این ترجمه‌ها به دست سازمان‌های انتشاراتی غیردولتی صورت می‌گیرند .
ترجمهٔ آثار ادبی به دو گروه تقسیم می‌شود : ۱ـ ترجمهٔ آثار كلاسیك ۲ـ ترجمهٔ ادبیات معاصر فارسی. در تقسیم‌بندی دیگری می‌توان گفت ترجمهٔ آثار ادبی نظم و نثر. بنا به تقسیم‌بندی اخیر تعداد ترجمه آثار منظوم فارسی بیشتر از آثار منثور است و البتّه ترجمهٔ آثار منظوم معاصر در این بین بسیار ناچیز است ، ولی در سال‌های اخیر توجّه روشنفكران ترك به این بخش از ادبیات ایران نیز معطوف و در نتیجه ترجمه‌هایی از شعر معاصر فارسی در صحنهٔ ادبیات تركیه نمایان شده است .گروهِ سوّم از ترجمه‌های ادبی فارسی آثار علمی و نقدِ ادبی است . در پایان این بحث ، برخی از ترجمه‌های مهّم آثار فارسی در تركیه ذكر می‌شود :
آثار كلاسیك :
۱ـ مثنوی مولانا : مثنوی مولانا در دورهٔ جمهوری چندین بار از طرف مترجمان و محقّقان به تركی ترجمه شده است . بعضی از این ترجمه‌ها را در اینجا ذكر می‌كنیم:
• ترجمهٔ مثنوی به كوشـش ولد ایزبوداق ، انتشارات وزارت آمـوزش و پرورش ملّی تركیه ، چاپ جدید ، استانبول ۱۹۸۸ .
• ترجمهٔ مثنوی به كوشش عبدالباقی گولپینارلی، انتشارات انقلاب، استانبول ۱۹۸۴ .
• ترجمهٔ مثنوی به كوشش شفیق جان ، استانبول ۱۹۹۷ .
۲ـ برگزیدهٔ دیوان كبیر مولانا ( Divan-i Kebir`den Seçmeler )، در دو مجلد، به كوشش مدحت بهاری بایتور، چاپ دوّم، انتشارات وزارت آموزش و پرورش ملّی، استانبول ۱۹۸۹ .
۳ـ شاهنامهٔ فردوسی، به كوشش نجاتی لوگال، انتشـارات وزارت آموزش و پرورش ملّی تركیه، استانبول ۱۹۵۶ .
۴ـ ترجمهٔ سفرنامهٔ ناصرخسرو( Nasir Husrev , Sefernâme ) به كوشش عبدالوهاب طرزی، چاپ دوّم، انتشارات وزارت آموزش و پرورش ملّی تركیه ، استانبول ۱۹۹۴ .
۵ـ ترجمهٔ لیلی و مجنون نظامی ( Nizami-i Gencevî , Leyla vu Mecnun ) ، به كوشش علی نهاد تارلان ، چاپ دوّم ، انتشارات وزارت آموزش و پرورش ملّی تركیه ، چاپ جدید ، استانبول ۱۹۸۹ .
۶ـ ترجمهٔ دیوان حافظ ( Hafiz Divani ) ، به كوشش عبدالباقی گولپینارلی ، انتشارات وزارت آموزش و پرورش ملّی تركیه ، استانبول ۱۹۸۸ .
۷ـ ترجمهٔ گلستان سعدی ( Gülistan , Sa`di-i &#۳۵۰;irazi ) ، به كوشش محمّد كانار ، انتشارات شعله ، استانبول ۲۰۰۱ .
۸ ـ ترجمهٔ بوستان سعدی ( Bostan-Sa`di ) ، به كوشش ایل آیدین، استانبول ۱۹۹۷ .
آثار معاصر :
چنان كه قبل از این اشاره شد، تعداد ترجمه از آثار معاصر فارسی بسیار كمتر از ترجمه‌های آثار كلاسیك فارسی است، ولی فهرست زیر نشان می‌دهد كه این بخش از ادبیات ایران نیز مورد توجّه است و امید می‌رود كه با ترجمهٔ آثار فارسی ارتباط بین دو ادبیات فارسی و تركی قوی‌تر گردد :
۱ـ صادق هدایت، بوف كور ( Sadik Hidayet , Kör Bayku&#۳۵۱; )، به كوشش بهجت نجاتی گیل، انتشارات وارلیق، استانبول ۱۹۸۶ .
۲ـ سهراب سپهری، هشت كتاب ( Sohrab Sipihri , Sekiz Kitap )، ترجمهٔ محمّد كانار، انتشارات شعله، استانبول ۲۰۰۰ .
۳ـ گزیده اشعار فروغ فرخزاد ( Furug Ferruhzad , Seçme &#۳۵۰;iirler ) ، ترجمهٔ كوتلوكخان ارن ، استانبول ۱۹۹۹ .
۴ـ صمد بهرنگی ( Samed Behrengi , Behreng Masallari )، ترجمهٔ محمّد كانار، استانبول ۲۰۰۲ .
۵ـ صادق چوبك ( Sadik Çubek , Tengsir )، ترجمهٔ ناجی توقماق، استانبول ۱۹۷۹ .
۶ـ گزیدهٔ اشعار احمد شاملو (Ahmed &#۳۵۰;amlu , Bana Aydinliktan Söz Et ) ، ترجمهٔ هاشم خسروشاهی .
۲) آثار غیر ادبی :
منظور از اثر غیرادبی، اثری است كه از دیدگاه ادبی به طور مستقیم یك اثر ادبی محض به شمار نمی‌رود، در حالی كه ممكن است دارای ویژگی‌هایی نیز باشد كه به آن ارزش ادبی می‌بخشد. اساساً فراوان هستند آثاری كه به سادگی امكان‌ ندارد كه به آنها آثار غیرادبی
بگوئیم؛ امّا در اینجا برای آسانی كار ، آثار تألیف شده در زمینه‌های مختلف و بیشتر آثاری را كه درونمایه‌ای غیرادبی دارند در چهارچوب آثار غیرادبی ارزیابی می‌كنیم . این دسته آثار را نیز به دو گروه كلاسیك و معاصر تقسیم كرده و آثاری را كه از فارسی به تركی ترجمه شده‌اند، مورد بحث قرار می‌دهیم .آثار كلاسیك :
در این بخش بیشتر ترجمه‌ آثار تاریخی به چشم می‌خورد . علّت این امر نیز آن است كه بعد از تشكیل حكومت جمهوری در تركیه، دولتمردان به تحقیقات كشورهای دیگر پیرامون مسائل تاریخی و فرهنگی ملّت ترك اهمیّت زیادی قائل شده و كوشش كردند منابع تاریخی و فرهنگی قابل استفاده ترك‌ها را جمع‌آوری كرده‌، مورد بررسی قرار دهند ؛ علاوه بر این و در واقع از آنجا كه بیشتر منابع تاریخی ترك‌ها به فارسی نوشته شده است، دولتمردان ترك به شدّت احساس كردند كه این آثار باید به تركی ترجمه شود .
به غیر از ترجمهٔ كتاب‌های تاریخی، زمینه‌های مختلف مثل عرفان، اخلاق، فلسفه و سیاست نیز مورد توجه مترجمان ترك قرار گرفته است. در اینجا به ذكر چند ترجمه بسنده می‌كنیم :
۱ـ تاریخ جهانگشای جوینی، ترجمهٔ مرسل اوزترك، انتشارات وزارت فرهنگ، چاپ دوّم، آنكارا ۱۹۹۸ .
۲ـ تذكرهٔ‌الاولیاء عطّار ، ترجمهٔ سلیمان اولوداغ ، انتشارات اردم ، استانبول ۱۹۹۱ .
۳ـ فیه ما فیه مولانا ، ترجمهٔ ملیحه اولكر انبارجی اوغلو ، استانبول ۱۹۵۴
۴ـ بزم و رزم عزیز بن اردشیر استرآبادی، ترجمهٔ مرسل اوزترك، انتشارات وزارت فرهنگ، آنكارا، ۱۹۹۰ .
۵ـ سلجوقنامهٔ ابن بی‌بی، ترجمهٔ مرسل اوزترك ، انتشارات وزارت فرهنگ، چاپ دوّم ، ۱۹۹۶ .
آثار معاصر :
در این بخش ترجمه‌ آثار دینی، فكری، جامعه‌شناختی و فلسفی بیشتر به چشم می‌خورد. ناگفته نماند كه كار ترجمه از آثار معاصر فارسی بعد از انقلاب اسلامی ایران رونق بیشتری پیدا كرده است؛ مثلاً در اوایل انقلاب، كتاب‌های علی شریعتی و مرتضی مطهری مورد علاقهٔ خوانندگان و بیشتر جوانانی كه به مسائل اسلامی علاقه‌مند بودند، قرار گرفت و به همین علّت، بیشتر آثار این دو متفكّر به تركی ترجمه شد. گذشته از این، ترجمهٔ آثار سیّدحسن نصر، داریوش شایگان و عبدالكریم سروش نیز خوانندگان زیادی پیدا كرد. از دیگر كسانی كه آثار آنها به تركی ترجمه شد می‌توان به آیت‌الله بهشتی، جلال آل احمد، دكتر حمید عنایت، جوادی آملی و … را اشاره كرد.
یادداشت‌ها:
* استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آنكارا .
۱. برای به دست آوردنِ معلوماتِ بیشتر دربارهٔ شكل‌گیری ادبیات تركی ر.ك. M.Fuad Köprülü , Türk Edebiyati Tarihi , چاپ سوّم، آنكارا ۱۹۸۱؛ E. J. Wilkinson Gib , Osmani &#۳۵۰;iir Tarihi ، ترجمهٔ تركی : Ali Çavu&#۳۵۱;o&#۲۸۷;lu ، آنكارا ۱۹۹۹ .
۲. Hasibe Mazio&#۲۸۷;lu «مقام و تأثیر مولانا در آغاز و گسترش ادبیات ترك در آناطولی»، برگرفته از «مولانا از دیدگاه تركان و ایرانیان »، گردآوری رایزنی‌فرهنگی جمهوری‌اسلامی ایران، آنكارا،۱۳۶۹، ص ۱۱۵- ۱۲۷ .
مآخذ:
• مازی اوغلو، حسیبه، « مقام و تأثیر مولانا در آغاز و گسترش ادبیات ترك در
آناطولی »، كتاب مولانا از دیدگاه تركان و ایرانیان، گردآوری رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران، آنكارا، ۳۶۹ .
• الهامه مفتاح ـ وهاب ولی، نگاهی به روند نفوذ و گسترش زبان و ادب فارسی در تركیه، تهران ۱۳۷۴ .
• M. Fuad Köprülü , Türk Edebiyati Tarihi , ۳. Ed. Ankara ۱۹۸۱ .
• J. Wilkinson Gib, Osmani &#۳۵۰;iir Tarihi , ۴ v. , ترجمهٔ تركی Ali Çavu&#۳۵۱;o&#۲۸۷;lu , Ankara ۱۹۹۹ .
• Mahmud b. Kadi-I Manyas , Gülistan Tercümesi , hazirlayen : Mustafa Özkan , Ankara ۱۹۹۳ .
• Mehmet Saray , Türk-Iran Ili&#۳۵۱;kileri , Ankara ۱۹۹۹ .
دكتر حجابی ‌گرلانگیچ
برگرفته از: سخن عشق ، شماره ۲۱، ۸۳
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی