پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مأموریت سرّی جاسوسان اعزامی اسراییل به آمریکا، و بمباران ایران


مأموریت سرّی جاسوسان اعزامی اسراییل به آمریکا، و بمباران ایران
آنچه فارسی شده اش را می خوانید، خلاصه ی قسمتی است مربوط به طرح بمباران ایران به وسیله ی اسراییل، از مقاله ی مفصلی که «دوگ آیرلند» در ۱۹ دسامبر در ارتباط با انتخابات سال آینده‌ی ریاست جمهوری آمریکا نوشته است. او در این مقاله به طور خاص به تأثیر گزارش اخیر «شورای اطلاعات ملی آمریکا» بر این انتخابات پرداخته است.
دوگ آیرلند Doug Ireland از روزنامه نگاران سیاسی سرشناس و پر سابقه ی آمریکایی متعلق به «چپ جدید» (گرایشی که در دهه ی ۶۰ و نیز تاحدودی در دهه ی ۷۰ در اروپا و آمریکا شکل گرفت) و از مبارزان علیه جنگ ویتنام و همچنین علیه تجاوز نظامی آمریکا در زمان بوش پدر و در زمان بوش پسر به عراق است.
او به مدت ده سال هم در فرانسه کار کرده است؛ و علاوه بر مطبوعات آمریکایی، با روزنامه های معتبر فرانسوی همچون لیبراسیون نیز همکاری داشته است.
آیرلند در مقاله ی خود توضیح می دهد که کاندیدا های حزب جمهوریخواه برای آن که بتوانند شانس پیروزی بر رقیبان حزبی خود در مرحله ی نهایی معرفی کاندیدای این حزب برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ی آمریکا را بیابند، با یکدیگر بر سر دشمنی با ایران رقابت می‌کردند و هرکدامشان می خواستند خود را قهرمان این کار نشان دهند؛ اما گزارش «شورای ملی اطلاعات»، هم آن ها را در این زمینه به عقب نشینی واداشت، و هم احتمال شکست حزب جمهوریخواه در برابر حزب دموکرات را بیشتر کرد.
دوگ آیرلند، به مورد «رودی جولیانی» Rudy Giuliani شهردار سابق نیویورک اشاره می کند که برای احراز مقام کاندیداتوری نهایی حزب جمهوریخواه، در رأس آمارگیری ها قرار دارد. و این که او تا پیش از انتشار گزارش «شورای اطلاعات ملی» خود را سرسخت ترین طرفدار برخورد خشن و جنگی با ایران نشان می داد، و با تکرار دائمی این که ایران در حال ساختن بمب اتمی است، در واقع زمینه ی بمباران ایران را فراهم می آورد.
اما نکته ی مهم در مقاله ی آیرلند افشای مأموریت سرّی جاسوسان اعزامی اسراییل به آمریکاست: در صورت امکان، خنثی کردن نتایج گزارش «شورای اطلاعات ملی» آمریکا، و در غیر این صورت، زمینه سازی بمباران ایران به وسیله ی اسراییل...
خطر جنگ را تمام شده تلقی نکنیم و به خوابی فرو نرویم که صدای بمب های فرود آمده بر میهنمان ما را از آن خواهد پرانید.
این که به خدمت گرفته شدگان اسراییل و پنتاگون، با تمام توان می کوشند تا با یک دست از طریق «افشاگری» های چلبی وار و ایاد علاوی وار زمینه ی تجاوز به ایران را فراهم آورند، و با دست دیگر، حلقوم مخالفان این تجاوز را به هر طریق که می توانند بفشارند، چیز غیر طبیعی‌یی نیست. اما آنچه غیر طبیعی است، نامحتمل دانستن خطر جداً محتمل بمباران ایران به وسیله ی اسراییل و در پی آن ورود آمریکا به صحنه برای دفاع از «کشور دوست و متحد» خود است؛ و یا به بهانه ی این خطر، کوتاه آمدن در زمینه ی مبارزه با دشمن داخلی، و حتی زمزمه ی مبهم یا غیر مبهم آشتی موقت با او. یعنی دقیقاً همان چیزی که او می‌خواهد.
سرنوشت ما را مبارزه ی متحد و هماهنگمان به دور از تنگ نظری ها و تنگ اندیشی های سیاسی و عقیدتی، با دو دشمن داخلی و خارجی تعیین خواهد کرد.
فقط کسانی که با نگاه مکانیکی به ارگانی زنده به نام مبارزه، و به مفاهیمی عینی (و نه ذهنی) از قبیل تضاد اصلی و تضاد فرعی و این گونه مقولات نگاه می کنند هستند که قدرت درک واحد بودن تضاد کنونی در شرایط مشخص کنونی با دو دشمن خارجی و داخلی را ندارند...(۱)
در پی انتشار گزارش «شورای اطلاعات ملی» آمریکا، اِن آی ئی، «ضرورت بمباران ایران»، از سخنرانی های انتخاباتی کاندیدا های ریاست جمهوری آمریکا حذف شده است.
حتی «رودی جولیانی» هم حالا دیگر پشتک و وارو زده است و درست بر عکس گذشته، این بار در برنامه ی «دیدار با مطبوعات» شبکه ی اِن بی سی آمریکا علناً اظهار می دارد: «البته که ما نمی خواهیم از گزینه ی نظامی استفاده کنیم. چنان گزینه یی خطرناک و ماجراجویانه خواهد بود.»
با این همه اما خطر بمباران ایران خطری است جدی و واقعی. نه به وسیله ی آمریکا. بلکه به وسیله ی اسراییل.
در این ساعتی که من دارم این خطوط را می نویسم، یک اکیپ از مأموران اطلاعاتی اسراییل در واشنگتن به سر می برند تا آمریکاییان را به این که گزارش شورای ملی امنیت آمریکا سراپا غلط و مملو از اشتباه است قانع کنند.
مطابق گزارش «نیویورک تایمز»، دستگاه جاسوسی اسراییل سعی می کند که این ادعا را به کرسی بنشاند که ایران برنامه ی تولید سلاح اتمی خود را دوباره در سال ۲۰۰۵ به راه انداخته است.
و این در حالی است که حتی روزنامه ی اسراییلی «ژروزالم پست» که بر طبق طبیعت خود، سیاستش در مورد ایران سیاستی جنگ طلبانه است، در شماره ی ۱۸ دسامبر، در مقاله یی، از قول یک عضو کابینه ی اسراییل که نخواسته است نامش فاش شود تصریح کرده است که اسراییل هیچ اطلاعات معتبر و مستندی برای آن که بتواند با آن، محتوای گزارش «شورای امنیت ملی» را به زیر سئوال ببرد در دست ندارد.
رابرت گیتس، وزیر دفاع بوش، هنوز هم ول کن معامله نیست: روزنامه ی انگلیسی گاردین در شماره ی دهم دسامبر خود نوشته است که او در بحرین، طی کنفرانسی در باره ی امنیت، گفته است که ایران ممکن است که دوباره در نهان، برنامه ی ساختن بمب اتمی را از سر گرفته باشد.
دولت اسراییل، طرح بسیار سنجیده و دقیق و جزء به جزء تنظیم شده یی برای بمباران مراکز اتمی ایران تهیه کرده است؛ و حتی این طرح در سال ۲۰۰۶ در کابینه ی اسراییل به صورت مکتوب مورد تأیید قرار گرفته است.
در طرح اسراییل برای بمباران ایران، استفاده از بمب های اتمی «تاکتیکی» هم پیش بینی شده است: روزنامه ی تایمز لندن در ژانویه ی امسال افشا کرده بود که دو گردان هوایی تهاجمی اسراییل مشغول انجام تمرین های لازم در همین مورد، به خصوص برای حمله به مرکز اتمی نطنز در دویست مایلی جنوب تهران هستند.
اسراییل مطابق گزارش تایمز لندن، ادعا می کند که از این «بمب های کوچک اتمی» در صورتی استفاده خواهد کرد که یا سلاح های غیر اتمی کار آیی لازم را نداشته باشند، و یا آمریکا به هنگام حمله ی اسراییل به ایران، به نفع اسراییل وارد عملیات نشود.
گزارش «شورای اطلاعات ملی» آمریکا، به لحاظ سیاسی، حمله ی آمریکا به ایران را غیر ممکن کرده است. چرا که چنین حمله یی را نمی توان نه به خورد کنگره ی آمریکا داد و نه به خورد افکار عمومی آمریکا. و درست از همین روست که طرح اسراییل می تواند از مرحله ی تئوری و نیز تمرین نظامی فراتر رود و به مرحله ی عمل و تهاجم به ایران بیانجامد.
بمباران ایران به وسیله ی اسراییل را نئوکان های سخت سر آمریکا، همیشه به عنوان «نقشه ی ب» در نظر داشته اند تا در صورتی که نتوانند فرماندهان عالیرتبه را برای حمله به ایران آماده کنند آن را به مرحله‌ی اجرا درآورند.
● افتضاح جاسوسی اسراییل در آمریکا
در همین ارتباط باید به لو رفتن ماجرای معروف جاسوسی ایپاک AIPAC در آمریکا برای اسراییل در سال ۲۰۰۵ اشاره کرد.
ایپاک، یک لابی اسراییلی بسیار پر نفوذ در آمریکاست با بودجه یی هنگفت، و با بیش از صد هزار عضو.
نیویورک تایمز، این تشکیلات را چنین توصیف می کند: «سازمانی که در روابط آمریکا و اسراییل، بیشترین نفوذ را داراست.»
ماجرا از این قرار بود:
لاری فرینکلن Larry Franklin نئوکان و از مقامات بالای پنتاگون، به جاسوسی برای اسراییل متهم و بعد از اثبات اتهامش در دادگاه به ۱۳ سال زندان محکوم شد.
او اسناد طبقه بندی شده با عنوان «فوق محرمانه» را به سفیر اسراییل در آمریکا تحویل داده بود.
در همان ماجرا دو تن از مسئولان ایپاک هم گرفتار شدند. آن ها نقش واسطه میان سفیر اسراییل با یک گروه از نئوکان ها ی پنتاگون را داشتند.
علاوه بر آن ها، بسیاری از اعضای دیگر ایپاک هم در ماجرا درگیر بودند. مثلاً برای کمک به طرح جاسوسی، داگلاس فیث Douglas Feith (نئوکان) معاون وزیر خارجه، توانسته بود که برای هموار کردن کار جاسوسی اسراییل، به یک مرکز اطلاعاتی بسیار محرمانه ی آمریکا موسوم به «اداره ی امور ویژه»، به وسیله ی هرولد رُد Harold Rhode (نئوکان) راه یابد.
بیهوده نیست که گفته می شد که میان سیا و نئوکان های تحت مسئولیت رامسفلد اختلافات شدید و خشونت آمیزی وجود دارد. اختلافاتی که در زمان رابرت گیتس هم ادامه یافته است.
بیشترین قسمت اسنادی که جاسوسان ایپاک به سفیر اسراییل دادند در باره ی ایران بود.
در واقع، نئوکان ها و شرکایشان قصدشان این بود:
اسراییل، تحقق برنامه ی «نقشه ی ب » آن ها را عملی سازد!
دوگ آیرلند
برگردان: محمد علی اصفهانی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه