سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا


امنیت شغلی و جوانان تازه کار


در چنین شرایطی كار كردن انگیزه بالایی همچون عشق به كار، تامین معیشت زندگی و مسئولیت می طلبد تا در این راه اگر هیچ قراردادی بین تو و كارفرما بسته نشده، اگر بیمه ای در كار نبود، اگر از ناهار و پاداش خبری نبود، اگر حق اولاد، حق مسكن و بسیاری از حق های دیگر به تو تعلق نگرفت، بتوانی با كمترین دستمزد دوام بیاوری و از صبح تا شب كار كنی. قراردادهای كوتاه مدت، نادیده گرفتن شایستگی و بروز توانمندی های فردی، جایگزینی روابط به جای ضوابط و قوانین كاری و در نتیجه دلسردی جوانان از عوامل مهمی هستند كه در سالهای اخیر توانسته امنیت شغلی آنها را تهدید كند و از راندمان كاری و تولید بكاهد.
در بسیاری موارد تعویض و تغییر یك مدیر سبب می شود تا بخش كارآمد نیروی انسانی همراه با تعویض مدیر جدید از بین رفته و جای خود را به نیروهای كم تجربه و غیر متخصص بدهد. در این صورت آن بخشی از نیروی انسانی تعدیل شده یا جذب مراكز و بخشهای دیگری می شود كه در حیطه تخصصی و مهارتش نیست یا به خیل عظیم جمعیت بیكاران ملحق می شود.
این روزها جوانان برای رقم زدن آینده شغلی خود به چند دسته تقسیم می شوند؛ یك دسته آنهایی هستند كه برای حفظ كار خود به مشاغل سطح پایینی كه در حد تحصیلات و موقعیت اجتماعی آنها نیست، روی می آورند كه نه رضایت خاطر و نه رضایت شغلی برای آنها ایجاد كند.
دسته دیگر آنهایی هستند كه برای یافتن وضعیت بهتر و ثبات بیشتر، دائما كار عوض می كنند و بعد از گذشت چند سال بی آنكه پس انداز یا بازنشستگی داشته باشند، از كار افتاده می شوند.
عده دیگری نیز از ابتدای جوانی به داشتن كارفرما و رئیس هیچ اعتقادی ندارند و جذب مشاغل آزاد می شوند. این دسته از افراد اگر سرمایه یا جسارت ریسك پذیری بالایی داشته باشند اغلب موفق می شوند و ره صدساله را یك شبه می پیمایند.
دسته بعدی افرادی هستند كه از روی ناچاری و بیكاری به سمت مشاغل كاذبی همچون دستفروشی، مسافركشی و واسطه گری روی می آورند كه اینگونه افراد در ضمن اینكه امروز خود را با «چه كنم چه كنم» های زندگی سپری می كنند، آینده و پیری نامعلوم و تاریكی نیز در انتظارشان است. در هر حالت هركدام از آنها در وضعیت معیشتی، تحصیلی و شغلی بی ثبات و ناامن زندگی روزمره گیر افتاده اند و از صبح تا شب در این وضعیت بلاتكلیف و سردرگم روزها را دوره می كنند، بی آنكه حداقل امیدی به یك تكیه گاه ایمن و محكم اجتماعی داشته باشند.
در بسیاری از جوامع پیشرفته، دولت ها جوانان را یك فرصت تلقی می كنند و برای همه آنها برنامه ریزی انجام می دهند، اما در جامعه ما (با نگاهی سطحی به بودجه تصویبی كمیسیون تلفیق) می توان گفت این بودجه برای كل جوانان فراگیر نیست و نمی تواند تمام نیازهای آنها را پاسخگو باشد.
ركسانا ناصحی، با گلایه مندی از وضعیت شغلی خود می گوید: «بعد از ۷ سال كار در یك شركت صنایع غذایی، امسال مدیرم بدون هیچ دلیلی بیكارم كرد. این در حالی است كه قراردادم سال گذشته به پایان رسیده بود و او از این فرصت استفاده كرد تا موجبات اخراج من را فراهم كند، او قصد داشت خواهرزاده اش را كه تازه فارغ التحصیل شده بود به جای من استخدام كند.»
وی در پاسخ به اینكه چرا به وزارت كار شكایتی نكردی، می گوید: فایده ای نداشت، چون بعد از پایان هر قرارداد، آنها با كارمندان خود تسویه حساب می كنند، بنابراین به نظرم رسید كه این كار فقط یك تلاش بیهوده است.
وی در ادامه می افزاید: ما بعد از ۵ سال كه استخدام رسمی بودیم، به شكل قراردادی درآمدیم تا منافع مدیران شركت بیشتر تامین شود.
امید بیاتی نیز كه سالها مسئول ایمنی بهداشت یك كارخانه نیمه دولتی است، در این زمینه توضیح می دهد: بعد از ۱۰ سال سابقه كاری امسال مدیر امور اداری شركت به دلایل شخصی خود توانست مدیرعامل را متقاعد كند تا این بخش را در شركت منحل كنند، بنابراین به من مهلت دادند تا كاری پیدا كنم، اما می دانم كه هدف او از انحلال این بخش اخراج من از كار بوده است.
وی می گوید: دیگر نمی توانم در زمینه تخصص شغلی خود به فعالیت ادامه دهم، چراكه این شغل هنوز در كشور و در بسیاری از كارخانه ها تعریف نشده است.
او می افزاید: با علم به اینكه می دانم شكایت كردن از آنها فقط به نوعی وقت تلف كردن است، اما من این كار را می كنم تا حداقل حركتی برای احقاق حقوقم انجام داده باشم.
وزارت كار، سازمان تامین اجتماعی و سازمان ملی جوانان از جمله نهادهایی هستند كه می توانند زمینه ایجاد فرصت های شغلی را فراهم و با اتخاذ سیاست های درست و هماهنگ، امنیت شغلی را تضمین كنند.
اما ظاهرا امروزه سیاست های آنها در حد تدوین برنامه باقی مانده و عملیاتی نشده است.
منبع : روزنامه کیهان