جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


آلودگی هوا و مرگی از نوع سیاه


آلودگی هوا و مرگی از نوع سیاه
دویست سال پیش که تصمیم اولیه شاه اسماعیل برای پایتخت شدن تهران را آغامحمدخان قاجار به مرحله اجرا درآورد، این منطقه قصبه سرسبز و خوش آب و هوایی بود که به خاطر چنارهای بسیار بلند و همیشه پربرگ و بارش به آن قصبه چنارستان ها می گفتند. اما دریغا که به هیچ عنوان تهران امروز شباهتی به آن قصبه خوش آب و رنگ ندارد. این کلانشهر با کمتر از ۱/۲ درصد از کل مساحت و ۲۰ درصد جمعیت کشور با دارا بودن حدود ۳۵ درصد واحدهای تولیدی و صنعتی درون خود، به دلیل قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی خاص هر ساله با معضل آلودگی هوا مواجه است. آلودگی که نتیجه معضلات گوناگونی از جمله ترافیک و خودروهایی که مثل اینکه فقط تعداد تولیدشان برایمان مهم است، می باشد و از سوی دیگر خودش نیز علل بسیاری از بیماری ها و امراض قلبی، ریوی و... است که اگر پیشگیری نشود، نتیجه ای جز مرگ به دنبال نخواهد داشت.
نخستین زنگ خطر جدی درباره آلودگی هوای تهران در سال ۱۳۷۴ به صدا درآمد. در آن هنگام نزدیک به یکصد نفر از کارشناسان بیانیه ای منتشر کردند که در آن برای نخستین بار از آلودگی هوای تهران به عنوان یک "بحران ملی" که راه مقابله با آن "عزم ملی" است، نام برده شد. این بیانیه عمدتا بر آثار بهداشتی و بیماریزای آلودگی هوا تاکید داشت و نویسندگان آن کوشیدند بر این نکته پابفشرند که یکی از عوامل عمده همه گیری نگران کننده بیماری هایی همچون افسردگی، اضطراب و انواع ناراحتی های تنفسی در تهران، آلودگی هوا بوده و این پدیده را می بایست از جمله عوامل قابل توجه مرگ و میر در تهران به شمار آورد.
هر ساله آلودگی هوای تهران معمولا در اواخر پائیز و اوایل زمستان افزایش پیدا می کند. اما آنچه از شواهد مشخص است; مثل اینکه هر سال اوضاع وخیم تر از سالهای قبل است. لذا اگر می خواهیم در سال ۸۸ نیز همچون سال های گذشته در روزهایی که وضعیت بسیار وخیم می شود، تازه جلسه بگیریم و تصمیم گیری کنیم، بهتر است از هم اکنون به فکر فردا باشیم و اقدامات لازم را هر چه سریعتر انجام دهیم. چراکه رشد اعجاب انگیز تردد چهار میلیون خودرو با استاندارد بسیار پایین در تهران با مساحت محدود که بیش از ۷۰درصد آلودگی هوای شهر تهران ناشی از آنهاست و نیز عدم برنامه ریزی های صحیح بلندمدت مسئولین مربوطه به علل گوناگون، مشکلات شهرمان را پیش از پیش نمایان ساخته است. به طوریکه آلودگی هوای شهر تهران در سال ۸۷ نسبت به سال۸۶ افزایش یافته و روزهای ناسالم شهر چند برابر شد. در برخی از روزهای سال گذشته، هوای تهران از مرز هشدار به سمت اضطرار حرکت کرد. اما باتوجه به بارش های باران رحمت خداوندی در چند هفته گذشته و درنتیجه کاهش آلودگی هوا، امیدواریم که در سال ۸۸ دیگر همانند سال گذشته با وضعیت بحرانی روبرو نشویم. اما همه این اتفاقات فقط و فقط نتیجه عملکرد مسئولین خواهد بود.
استمرار آلودگی هوا علاوه بر این که باعث مرگ بیماران ریوی و قلبی می شود، سلامت شهروندان را نیز تهدید می کند و ممکن است آنها را به بیمارهای قلبی و تنفسی مبتلا کند. بالا بودن منواکسیدکربن، سرب و ذرات آلاینده باعث می شود که اکسیژن لازم به قلب، ریه و مغز نرسد و شهروندان را به بیماری هایی نظیر تنگی نفس، اختلالات قلبی، ریوی و ناراحتی های عصبی و درنتیجه کاهش کارایی مبتلا کند. یعنی شهروندان تهرانی همچنان محکوم به تنفس انواع سموم آلاینده موجود در اندک هوای باقیمانده در شهر در صورت آلودگی هوا هستند. در چنین شرایطی معمولا از شهروندان خواسته می شود که با ترک زندگی شهری از هر گونه تردد غیرضروری در سطح شهر خودداری و از ورود کودکان، نوزادان، افراد سالمند، بیماران قلبی و تنفسی و مبتلایان به آسم به فضاهای باز شهری جلوگیری کنند اما شهروندان با هر بار قرار گرفتن در وضعیت هشدار در حالی از طبیعی ترین و ابتدایی ترین حقوق شهروندی خود محروم می شوند، که کمتر نهادی پاسخی برای این پرسش دارد که هزاران طرح و تحقیق و پژوهش و برنامه ای که در طول نزدیک به ۳۰ سال گذشته با هزینه های هنگفت برای کاهش آلودگی هوای تهران ارائه شده; به چه کار شهروندان آمده و تا چه حد توانسته در حل بحران تنفسی در شهری که دیگر هوایی برای نفس کشیدن ندارد، موثر واقع شود؟ آیا می توان روزی تهران را بدون مترو درنظر گرفت؟ پس چرا دولتمردان بیش از پیش به شهرداری در گسترش آن کمک نمی کنند؟ آیا جز این است که تمام طرح های جامع و غیرجامع و ملی و محلی ای که تا به حال ارائه شده اند; حتی منشا» کوچک ترین تغییری در شرایط بغرنج کنونی نبوده است و با وجود این همه طرح و برنامه هنوز هر ساله در در برخی از روزهای سال به شرایط هشدار می رسیم؟ کشته شدن هزاران نفر از شهروندان تهرانی بر اثر آلودگی هوا در تهران طی سالهای گذشته خود دلیلی بر این مدعاست. به طوریکه مرگی از نوع سیاه را رغم زده است. اینکه تاکنون هزاران نفر در تهران بر اثر بیماری های قلبی، ریوی و تنفسی جان خود را از دست داده اند، نشان از این دارد که براستی برنامه های کاهش آلودگی هوای تهران تاکنون ثمربخش نبوده است.
برای مقابله با بحران آلودگی هوا انواع برنامه ها از قبیل سهمیه بندی بنزین، از رده خارج کردن خودروهای فرسوده، طرح زوج و فرد کردن خودروها و محدوده ترافیکی و طرح معاینه فنی خودروها که این روزها جدی تر گرفته شده است; به اجرا درآمد. اما آمارها نشان می دهد به دلیل افزایش بی رویه تعداد خودروها، وضعیت خیابان های مرکزی پایتخت، حتی با کاهش سهمیه بنزین به وضع سابق برگشته و ترافیک و درنتیجه آلودگی هوا همچنان معضل اساسی شهروندان تهرانی باقی مانده است. اینکه شهروندان کمتر از خودروهای شخصی استفاده کنند و با استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی برای کاهش آلودگی هوای تهران همکاری کنند; بی شک برای کاهش آلودگی هوای پایتخت بسیار مفید خواهد بود. چراکه براساس آمار منتشر شده، سهم حضور خودروهای تک سرنشین در معابر پایتخت بیش از ۳۰ درصد است که این وضع در ساعات اوج ترافیک به حدود ۵۵ درصد نیز می رسد. اما نکته اینجاست که امکانات حمل و نقل عمومی در شهر تهران از جمله مترو، اتوبوس های تندرو BRT و تاکسیرانی به علت عدم تخصیص اعتبار مناسب توسط دولتمردان ناقص و ضعیف است. به طوری که به هیچ عنوان نباید از شهرداری تهران به تنهایی انتظار رفع همه این مشکلات را داشت. مشکلاتی که بیشتر آن به سیاست های نادرست دولتمردان برمی گردد. چراکه عدم تقاضای نیروی کار در شهرستان ها که علتی جز کاهش تولید ندارد; بیکاری را برای آنان به ارمغان آورده است. در این بین براستی مقصر اصلی کیست؟ دولتهایی که می توانستند سعی کنند کمی در عمل به فکر عدم تمرکز در تهران و یا کلان شهرها باشند; تا هر روز بر جمعیت کلانشهرها افزوده نگردد. براستی در عمل فکری اساسی به حال کشاورزی و یا صنعت در برخی شهرستانها کرده ایم. پس چرا نباید انتظار داشته باشیم که هر روز بر تعداد مهاجرین از شهرهای کوچک به سمت کلانشهرهایی مانند تهران افزوده نگردد. این مهاجرت ها و درنتیجه افزایش بی رویه حاشیه نشینی نتیجه ای ندارد جز اینکه حجم مسافرت های هر روزه در تهران چند میلیون شده و به علت عدم برنامه ریزی صحیح و ادامه کشمکش بین دولت و شهرداری فقط زمان را از دست داده و بر حجم مشکلات افزوده گشته است.
گسترش خطوط و همچنین افزایش قطارهای مترو و درنتیجه کاهش فاصله مابین زمان حرکت قطارها می تواند به عنوان یک راهکار بلندمدت در حل معضل آلودگی مدنظر قرار گیرد. به شرطی که دولتمردان کمی از دیدگاه های خود عقب نشینی کرده و بحث منوریل را فعلا به دست فراموشی بسپارند.
در پایان باید گفت که در تمام کشورهای توسعه یافته، گسترش حمل و نقل عمومی و ارایه گسترده خدمات الکترونیکی تحت شبکه جهانی اینترنت مهمترین راهکارها در کاهش آلودگی هوا شناخته شده است. اما آیا با وضعیت اینترنت در ایران و فراگیری آن در سطح عموم جامعه براستی امکان رسیدن به چنین هدفی دور از دسترس نیست؟
نویسنده : عباس محتشمی
منبع : روزنامه مردم سالاری