چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
تحزب در ایران
● بررسی موانع و مشکلات توسعه فرهنگ کار حزبی
حزب؛ اجتماعی سازمان یافته از افرادی است که با اشتراک نظر در مسائل مختلف قصد دارند تا برای دستیابی به اهداف مشترک با هم همکاری کنند و این اهداف می تواند تلاش برای ترویج عقاید و سیاستها و برنامهها و در نهایت کسب قدرت باشد. غالبا احزاب و گروهها حول محور شکافهای سیاسی و اجتماعی شکل می گیرند.
چرا که این شکافها جوامع را به بخشها و طبقات مختلف تقسیم میکند، نظیر دو تحول عمده در اروپا (انقلابات ملی و انقلاب صنعتی) که خود به شکلگیری شکافها و به تبع آن احزاب سیاسی منجر شد. تداوم و گسترش این شکافها به موضوعات جدید در عرصه بینالمللی (نظیر مشکلات محیط زیستی و...) نیز باعث تشکیل احزاب (سبز) و گروههایی با رویکردهایی متفاوت گردید. علاوه بر این، به اعتقاد برخی اندیشمندان، احزاب برای شکلگیری به پیششرطهایی چون وجود تشکیلات پایدار مرکزی، وجود شعبههایی که با مرکز ارتباط و پیوند داشته باشند، پشتیبانی مردم و کوشش برای دست یافتن به قدرت سیاسی نیازمندند.
● کارکرد احزاب
«موریس دوورژه» در تعریف خود از یک حزب که بیشتر ناظر بر کارکرد یک گروه سیاسی است، گفته است؛ «حزب سیاسی، چرخ دنده ماشین دموکراسی است». براین اساس نمیتوان در یک جامعه از دموکراسی سخن گفت، اما از احزاب نامی به میان نیاورد. از این رو حضور احزاب در حکومتهای واجدنام یا صفت دموکراسی، امری ضروری است. چرا که احزاب پس از تشکیل به تدوین سیاستهای خود در عرصههای گوناگون میپردازند. نیروهای خود را آموزش میدهند. حکومت را نقد میکنند. برای انتخابات نامزد معرفی میکنند تا به کسب قدرت بپردازند.
● کارکردهای احزاب
امروزه تمام حکومتها به این فهم و درک رسیدهاند که اداره امور جامعه جز از طریق سازوکارهای مشخص، میسر نیست. از این رو تلاش میکنند تا از طریق تشکلهای مختلف به شناخت از ماهیت یک جامعه و نیازهای اعضای آن جامعه دست پیدا کنند که در حکومتهای دموکراتیک این وظیفه بر عهده احزاب، سازمان غیردولتی (NGO)ها و نهادهای مدنی است.
حزب برای تداوم حرکت و پیشبرد برنامهها نیازمند آموزش، تربیت و پرورش نیروهای خود یا «کادرسازی» است. این کادر سازی در مرحله ابتدایی موجب شکلگیری ساختارها و سازمان یک حزب شده و در صورت تداوم آموزش، در زمان کسب قدرت و یا سهیم شدن در آن به چیدن نیروهای خود در مناصب و کرسیهای مختلف اقدامی کند.
به عنوان نهادی برخاسته از متن جامعه و نهادی واسط میان مردم و حاکمیت، به انتقال خواستهها و مطالبات جامعه و یا طبقه ذینفعی که از آن شکل یافتهاند بپردازند. از این رو احزاب را میتوان بهترین مکان برای تجمیع مطالبات تودهها دانست. چرا که دارای مشی علنی و فعالیت آشکار هستند و حضور و فعالیت آنها مانع از شکلگیری گروههای پنهان و محفلی و تزریق بیثباتی به جامعه میشود. در صورت تحقق این کارکرد است که میتوان به «ثبات سیاسی» در یک جامعه امیدوار بود.
همانطور که گفته شد، احزاب نهادی واسطه میان مردم و حاکمیت هستند. اما این کارکرد صرف احزاب نیست چرا که مطبوعات نیز میتوانند تا حدودی نسبت به انتقال این مطالبات به حکومت اقدام کنند. از اینرو احزاب باید علاوه بر انتقال این مطالبات، در زمانی که در راس قدرت هستند، به تحقق آنها در قالب برنامههای تدوین شده بپردازند.
● احزاب در ایران
سابقه حزب در مفهوم مدرن آن به عصر مشروطیت باز میگردد. حضور استعمار خارجی، حاکم بودن استبداد داخلی، تحمیل قراردادهای ننگین، تأسیس دارالفنون، ایفای نقش روحانیون در جریانات اعتراضی، حضور روشنفکران در کشور، میل به آزادی خواهی و توسعه از جمله مواردی بود که در شکلگیری بسیاری از جنبشها و حوادث سرنوشتساز تاریخ ایران از جمله حرکت مشروطه مؤثر بود.
با پیروزی مشروطیت در حدود یکصد سال پیش، که مهمترین هدف آن تحقق دغدغه تداوم یافته روشنفکران از آن زمان تاکنون، یعنی «حکومت قانون» و «دموکراسی» بود، احزاب و گروههای سیاسی نیز شکل گرفتند. (هر چند که بسیاری از دلایل موجد جنبش مشروطه و به تبع آن احزاب -چون استعمار خارجی، استبداد داخلی و...، خود در ادامه مانعی برای هویتیابی و فعالیت مستقل و ایفای نقش احزاب شدند.)
با روی کار آمدن رضاشاه، کشور به سلطنت مطلقه بازگشت و فعالیت احزاب مستقل متوقف شد. پس از روی کار آمدن محمدرضا شاه در شهریور ۱۳۲۰ تا زمان وقوع کودتای ۱۳۳۲ (دوره حکومت دکتر محمد مصدق) فضای مساعدی برای رقابت جریانهای سیاسی ایجاد میشود. از کودتا تا زمان وقوع انقلاب اسلامی، همگان شاهد بسته شدن فضای سیاسی و در سوی دیگر تشکیل احزاب دولتی بودند.
پس از پیروزی انقلاب نیز حزب جمهوری اسلامی از سوی برخی از رهبران انقلاب بنیان گذاشته و فعالیت خود را به شکل فراگیری آغاز کرد. هرچند که بنا به دلایلی عمر این حزب دوام نیافت. از این زمان تا دوم خرداد ۷۶، گروهها و تشکلهای معدودی شکل گرفتند و در نهایت با انتخاب رئیس جمهور اصلاحطلب، جامعه شاهد شکلگیری احزاب متعدد بود. به گونهای که براساس آمار رسمی وزارت کشور تاکنون حدود ۲۴۰ حزب، جمعیت، انجمن، جامعه، مجمع، کانون و سازمان سیاسی در ایران با کسب پروانه رسمی در حال فعالیت هستند. اما چرا به رغم حضور این تعداد گروه سیاسی، همچنان جامعه ایران از فقدان احزاب مقتدر و تبعات ناشی از آن، رنج میبرد؟
● موانع شکلگیری احزاب مقتدر در ایران
این حقیقتی تلخ و غیرقابل انکار است که ما ایرانیان در کارهای جمعی بویژه در قالب احزاب توفیق چندانی نداشتهایم. اما علت آن چه بوده است؟ چرا به رغم تشکیل احزاب، آنها قادر به انجام کارکردهای خود نبودهاند؟ این موانع را از سه منظر « نظام حاکم سیاسی و اقتصادی»، «مسائل درونی احزاب» و «فرهنگ جامعه و مردم» ارزیابی میکنم.
● نظام حاکم سیاسی و اقتصادی
اصولا دولتها در جهان سوم رغبتی به شریک کردن نهادهای دیگر نظیر احزاب و نهادهای مدنی در قدرت ندارند. بنابراین نگاه آنها به احزاب و گروههای غیردولتی، تلقی آنها به صورت یک رقیب است و به همین دلیل ما شاهدیم که دولتها از یکسو به تضعیف احزاب اقدام میکنند و از سوی دیگر برای حفظ قدرت و یا بقا در حکومت، خود حزب تشکیل میدهند. اقدامی که در ایران اخیرا آن را مشاهده کردیم. در اینجاست که ما برخلاف کشورهای توسعه یافته که در آن احزاب تشکیل دهنده دولتها هستند، شاهد تشکیل حزب توسط دولتمردان میباشیم.
نظام اقتصادی یک کشور نیز بر نحوه شکلگیری و قدرتیابی و مانور احزاب و نهادهای مدنی مؤثر است. زمانی که اقتصاد تحت تسلط دولت است، طبیعی است که قدرت سیاسی نیز در مهار دولت خواهد بود. دولتهای رانتیر با پشتوانه درآمدهای( نفتی) خود هر کاری را برای ماندن در قدرت انجام میدهند.
فارغ از اینکه این اقدامهای آنها چه آثاری برای اقتصاد آن کشور داشته باشد. در این باره بسیار گفته شده است که دولت رانتیر چون به جامعه وابسته نیست، نقشی برای گروهها و تشکلها و نهادهای برآمده از آن نیز قائل نیست. طبیعی است که در این راه این دولت به تشکیل گروههای تحتالحمایه از جانب خود اقدام میکند.
● مسائل درونی احزاب
شکلگیری وارونه احزاب نظیر آنچه که در ایران شاهد آن هستیم، یعنی تشکیل احزاب از بالا به پایین، نبود آموزش کافی در احزاب و عدم کادر سازی مناسب، بیتوجهی به گردش نخبگان و نیروهای جدید در داخل احزاب، از جمله دلایلی است که موجب شده احزاب نتوانند حتی به هنگام تأسیس، نقش مؤثری ایفا کنند.
در ایران به ویژه پس از دوم خرداد، به رغم شکلگیری احزاب متعدد، آنها در موضوعات خاص متوقف شدهاند. در حالی که قاعدتا احزاب باید همه جانبهنگر و چند بعدی باشند. در برهههایی شاهد اهمیت صرف بر مسائل سیاسی و در دورههایی نیز تاکید بر اقتصاد شاخص آن بوده و از توجه توأمان به این دو و نیز سایر موضوعات غفلت شده است.
هرچند فعالیت احزاب و نتیجه عمل آنها در انتخابات مشخص میشود، اما در ایران شاهد فعالیت موسمی یا انتخاباتی احزاب هستیم. در حالی که احزاب میبایست در طول سال و در جریان زمان موجود میان انتخاباتها، به تدوین برنامهها و استراتژیها و تربیت نیروها اقدام کنند، تشکیلات خود را منسجم و آن را پایدار کنند، اما مشاهده میشود که فعالیت بسیاری از احزاب با کلید خوردن آغاز یک انتخابات آغاز و با پایان آن، تمام میشود. هر چند که در شکلگیری این نوع فعالیت، نوع فضای سیاسی حاکم بر آن جامعه نیز مؤثر است.
احزاب هنوز نتوانستهاند به مردم بقبولانند که حضور آنها برای جامعه مفید است. ذهنیت منفی مردم نسبت به احزاب، سابقه تبلیغات سوء دولتها علیه احزاب و... موجب شده تا هنوز این احساس در مردم ایجاد نشود که تشکیل یک حزب و عضویت آنها در آن، میتواند در بهبود اوضاع و شرایط سیاسی اقتصادی و... مؤثر باشد.
عدم تفاوت آشکار در مواضع احزاب نیز از جمله دلایلی است که موجب عدم تمایل و رغبت مردم برای حضور در احزاب شده است. به گونهای که کمتر حرف، ایده و برنامه جدید و متفاوتی از احزاب شنیده میشود. مرامنامه بسیاری از احزاب در جبهه اصلاحطلبان و نیز در جبهه اصولگرایان بسیار به یکدیگر شباهت دارد. طبیعی است احساس نیاز برای عضویت در یک تشکل براساس آرمانها، جذابیتها و ایدههای جدید و بکر گروههاست در غیر این صورت و در زمانی که همه گروهها از یک چیز سخن میگویند، دلیلی برای عضویت در یک حزب و گروه سیاسی نمیتوان متصور شد.
● فرهنگ جامعه و مردم
عدم قدمت طولانی و تجربه ناموفق احزاب در ایران موجب شده است که انباشت تفکر سیاسی و حزبی صورت نگیرد. برغم سابقه یکصدساله تحزب در کشورمان، در بیشتر این دوران فضای بسته سیاسی و عدم فعالیت احزاب مستقل و واقعی حاکم بوده است.
در میان ایرانیان و در فرهنگ ما فعالیت جمعی و گروهی جایگاه مناسبی ندارد. فردیت در معنای منفی آن،تبدیل شدن اختلافات فکری به اختلافات شخصی، هیجانی و احساسی عمل نمودن، عدم پذیرش یکدیگر و آستانه پایین تحمل باعث شده تا تمایل زیادی به جمع گریزی ایجاد و براحتی هر گروه متلاشی و یا دچار انشعاب شود.
در ایران همچنان جایگاه افراد از نهادها مهمتر است و به همین دلیل مشاهده میشود که حتی در شرایط حضور احزاب، افراد و شخصیتها در تصمیم گیریهای سیاسی نقش بیشتری دارند.
عدم تعمیق فرهنگ دموکراسی و حزبی و استنباط منفی از این مفاهیم. به گونهای که عضویت در یک حزب و یا حزبی بودن، دارای بار منفی است. البته تجربه ناموفق احزاب در جامعه ایران و البته تبلیغات سوء علیه احزاب توسط دولتها بعنوان نهادهای بیفایده و تولید کننده بیثباتی و هیاهو نیز در این نگاه منفی مؤثر بوده است. در این بین نیز متأسفانه نخبگان و فعالان سیاسی کشور نیز یکی از افتخارات خود را "حزبی نبودن" میدانند.
مهدی آقا علیخانی
منبع : پایگاه اطلاعرسانی اصلاح
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست