یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا
قرآن گواه جاوید پیامبر (ص)

۱) استواری دستوری یا سامانمندی قرآن به عنوان مرجع و حجت در زبان تازی حتی نزد غیر مسلمانان؛
۲) زیبایی و آرایههای واژگانی و خوشآهنگی و دلانگیزی متن قرآن، گفتهایم كه تصدیق هر كدام از این دو برای دریافتشگفتی و ژرفای قرآن، نیاز حتمی به آشنایی با زبان عربی ندارد و برای هركس شدنی است، كه این خود یكی از دریچههای نگاه به جنبه اعجاز همگانی و همیشگی قرآن میباشد.
شمارگان انبوه قرآن در گذر همه سدههای پیدایش این كتاب و ماندگاری نسخههای فراوان و بیشمار همه عصرها، راه بررسی موشكافانه متن دینی مسلمانان را بسی آسان و هموار ساخته است. هركس میتواند با پژوهش در نسخههای فراوان در موزهها، مسجدها و مدرسههای خاور و باختر كره خاك، به ارزیابی ادعای یكنواختی و دستنخوردگی قرآن، كه مسلمانان بر آنند، بپردازد.
اكنون این نكته را نیز یادآور شده و بر آن پای میفشاریم كه اساسا در گذر سدههای تاریخ اسلام زمانی را نمیتوان یافت كه دستبردن و دگرگون ساختن قرآن در برههای، شدنی باشد. از همان نیمه نخستسده آغازین پیدایش اسلام، نسخههای انبوه این كتاب، به ویژه پس از هماهنگسازی و توزیع آن در روزگار خلیفه سوم، در هر خانه و مسجدی یافت میشد و هزاران چشم و دل، واژهها و فرازهای این كتاب را از آغاز تا انجام حفظ میكرده و میخواندند و مینوشتند. چگونه ممكن بود كه كتابی بدین گستردگی در توزیع و تكثیر را ساخت؟ ! حتی در سختترین فراز و فرودهای تاریخ كه بخشهای بسیاری از سرزمینهای اسلامی، آماج تاخت و تاز جنگهای خانمانسوز گردید، باز هم این كتاب را به فراوانی و در دسترس همگان مییافتند. نه یورش مغولان و نه درگیریهای دامنهدار صلیبی، هیچ كدام، بر انبوهی نسخههای این كتاب تاثیر شكننده بر جای نگذاشت. با این كه در این ستیزها، هزاران كتاب و نوشته دیگر سوخت و هرگز نشانی از آنها بدست نیامد. جالب این كه حتی آن نسخههایی از قرآن، كه به چنگ دیگران افتاده و امروز زینتبخش موزههای سراسر گیتی است، هم چنان یك نواخت و دستنخورده برجای مانده است. تو گویی دستی توانمند بر آن است كه این نوشته را حتی در دست دیگران نیز نگاه دارد. به راستی آیا چنین چیزی را در نوشتهای دیگر میتوان یافت.
بدین سان، امكان وقوع تحریف در این كتاب تنها به سالهای نخستین پس از پیامبر صلی الله علیه و آله محدود میشود؛ سالهای حكومت دو خلیفه تا هنگامی كه در روزگار عثمان، قرآنهای یكنواخت و هماهنگ به همه سرزمینهای اسلامی آن روز فرستاده شد. سخن در این است كه حتی آشنایی نه چندان گسترده با تاریخ اسلام گواهی میدهد كه در آن برهه كوتاه كه كمتر از بیستسال بود نیز امكان دستاندازی و دگرگونسازی این كتاب را نمیتوان پذیرفت. در آن روزها هنوز انبوه گواهان و یاران دور و نزدیك پیامبر كه از نخستین روزهای مكه تا مدینه و جنگ و صلح با آن حضرت زیستند، زنده بودند و با حساسیت، به كتاب خداوند مینگریستند. با همه اختلافهای جانكاهی كه پس از پیامبر رخ نمود، همه اصحاب نسبتبه آیات قرآن، جز در نكتههایی بسیار خرد و ناچیز، اختلافی نكردند. با این كه كار سوزاندن و یا در آب و سركه جوشاندن تكنگاریهای پراكنده قرآن در روزگار عثمان، اعتراضهای بسیاری را برانگیخت، اما گزارش در خور توجهی نمییابیم كه دگرگونی و دستاندازی در قرآن را حتی مخالفان عثمان به او نسبت داده باشند. او را «حراق المصاحف» خواندند، ولی «محرف» ننامیدند.
البته این اعتراضها هم دیری نپایید و كار درست هماهنگسازی و توزیع بجای قرآن بر جای ماند. جالب اینجاست كه قدرت سیاسی حكومتخلیفه سوم نیز به اندازهای نبود كه بپنداریم ترس از حكومت، مانع اعتراضها میشد؛ چرا كه در ریز و درشت عملكردهای عثمان، همواره مخالفتهای جدی ابراز میشد و شورشیان ناخرسند، خلیفه را دوبار محاصره كرده و سرانجام او را كشتند. اگر در آن روزگار، كسی حتی در جایگاه عثمان میتوانستبه دگرگونسازی قرآن دستیازد، از مخالفت و اعتراض در امان بود؟ یا این كه هیچ چشم تیزبینی و هیچ دل مشتاقی نبود كه دلباخته كتاب خدا باشد؟ آیا اندك آشنایی با تاریخ اسلام برای نادرستی این انگارههای غریب، كافی نیست؟
این نوشته، در پی آن نیست كه جنبههای گسترده تاریخی این مساله را بررسی كند، تنها به یادآوری همین نكته بسنده میكنیم كه چگونگی حضور قرآن در میان انسانها، چه باورمندان و چه دیگران، به گونهای بوده كه امكان دستبردن در آن، جز در برههای كوتاه از دهههای آغازین اسلام، پذیرفتنی نیست و در آن برهه هم، با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و مذهبی و نیز حضور شخصیتهای مهم و آغازگران حركت اسلام، چنین چیزی به یقین، شدنی نبود.
● ادبیات قرآن
از دیرباز در میان مسلمانان معروف بوده است كه قرآن دارای ادبیات ویژه و شگفتی میباشد. هنگامی كه سخن از ویژگیهای برجسته این كتاب به میان میآید، نخستین ویژگی كه به ذهن و زبان میرسد ادبیات آن است. گرچه بررسی ادبیات و زیبایی واژگانی و سبك یك نوشتار یا گفتار نیازمند آشنایی به زبان آن میباشد، ولی میتوان در باره قرآن نكتههایی را یادآور شد، كه حتی ناآشنایان به زبان و ادب تازی را هم سودمند افتد. آری ارزیابی و پیبردن به شگفتی كتاب دینی مسلمانان در سطحی پخته و شایسته، نیازمند آشنایی و مهارت در دستور زبان و قواعد بدیع و بیان عربی است.
در این فراز به نكتههایی در باره قرآن میپردازیم كه جدای از ریزهكاریهای درونی و قواعد دستوری، نشاندهنده برخی ویژگیهای ادبی این كتاب باشد. در این زمینه از یك سوی میتوان استواری دستوری و مرجعبودن متن قرآن را به عنوان یك متن برجسته و پذیرفته شده در زبان و ادبیات عرب بررسی كرد و از سویی دیگر زیباییها و آرایههای واژگانی آن را كاوید.
الف) استواری دستوری و مرجع بودن قرآن
در باره استواری دستوری و مرجعبودن این متن در قواعد زبان عربی باید گفت كه این كتاب از آغاز پیدایش تا كنون مورد توجه و استناد در این زمینه بوده است. نگاهی هرچند گذرا به كتابهای بیشمار نگاشته شده در قواعد صرف و نحو عربی به خوبی نشان میدهد كه تا چه اندازه به متن آیات قرآن به عنوان مرجع و مستند بیچون وبیهمتای این گستره، توجه شده است. به راستی آیا میتوان در گذر سدههای طولانی كه زبان و ادبیات عرب به شیوهای علمی به همت والای دانشمندان نامآوری كاویده و نگاشته شده، كتابی را یافت كه در این زمینه از قرآن بهره نگرفته باشد؟ جالب آن كه اصل توجه به دستور و قواعد زبان عرب با آمدن قرآن و اهمیت مسلمانان به درستخواندن این كتاب، آغاز شده است. همه پژوهشگران این زبان بر آنند كه گستره پردامنه و بالنده و استوار این زبان قانونمند و بسامان، با آمدن اسلام و پیدایش قرآن، هماهنگی و سامان علمی یافته و پژوهش و نگارش در این زمینه با انگیزه پاسداری از قرآن به عنوان متنی مقدس و فرابشری در اندیشه مسلمانان، آغاز شده است.
آیا میتوان در تاریخ ادبیات عرب كتابی درخور توجه یافت كه پیش از اسلام و پیدایش قرآن، به قواعد و دستور آن پرداخته باشد؟
باری به گمان ما این كه ساماندهی و پژوهش علمی قواعد زبان عربی، كه استواری و قانونمندی چشمگیری دارد، وامدار پیدایش اسلام و قرآن میباشد، مطلبی روشن است و نیاز به پافشاری بیشتر ندارد. حتی غیر مسلمانانی كه در این زمینه به كاوش پرداختهاند نیز آشكارا و فروتنانه حجیت و مرجعیت دستوری قرآن را پذیرفتهاند. در روزگار ما كه زبان و ادبیات عرب مرزهای بومی خود را درنوردیده و در پژوهشهای دانشگاههای جهان جایگاهی یافته و یا در میان عرب زبانان غیر مسلمان، مانند مسیحیان لبنان، در این باره كاوشهای ارزشمندی انجام گرفته است، به خوبی میتوان دید كه تا چه اندازه به قرآن توجه شده و جنبه دستوری آن، جدای از باور دینی و درستی یا نادرستی محتوایی پیامهایش، پذیرفته شده است. اساسا باید گفت كه استواری دستوری یك متن میتواند از محتوای پیام آن جدا باشد و پذیرش هركدام در گرو دیگری نباشد. بدین سان پذیرش مرجعیت قرآن نیز از سوی دیگران، نه كاری شگفت كه شیوهای پسندیده و هماهنگ با خلق و خوی پژوهش علمی است.در همین زمینه نكته شایسته درنگ و مهم این كه در میان مسلمانان متون دینی دیگری هم بوده و هست كه حجم آن به دهها برابر قرآن میرسد. این همه گفتهها و نوشتهها كه از پیامبر و امامان به ما رسیده و با دقت و موشكافی بسیاری نگاشته و به آیندگان سپرده شده، میراث سترگی از متون دینی اسلام به شمار میآید. با این همه، اندیشمندان و ادیبان مسلمان، این متون را مرجع و حجتبرای استناد در زمینه قواعد زبان عربی نمیدانند؛ چرا كه بنای معصومان علیهم السلام این نبوده است كه در گفتار و نوشتار خود بر مراعات قواعد ریز و درشت صرفی و نحوی پایبفشارند و سخنی بگویند یا بنویسند كه حتما قابل استناد دستوری باشد.
آیا دیده شده كه همانند آیات قرآن، در یك مساله دستوری به جملهای از نهج البلاغه، استناد كنند؟ البته روشن است كه گفتهها و نوشتههای معصومان علیهم السلام بسیار زیبا و ادیبانه و دلنشین عرضه گردیده، ولی مرجعبودن در قواعد یك زبان، ویژگی دیگری است كه آن را در قرآن پذیرفتهاند.
بدینسان میبینیم كه از یك سوی، مسلمانان متون دینی دیگر خود را به عنوان مرجع دستوری زبان عربی مطرح نمیكنند، ولی اشعار خرافی و مبتذل روزگار جاهلیت را به عنوان مرجع ادبیات عرب میپذیرند، و از دیگر سوی، زبانشناسان و تازیدانان غیر مسلمان نیز قرآن را به حجیت و مرجعیت در این زبان میشناسند. این همه نشان میدهد كه شیفتگی اعتقادی و جانبداری دینی انگیزه این نیست كه این ویژگی را برای قرآن برشمردهاند. به راستی آیا این ویژگی را در متون دینی ادیان الهی یا بشری دیگر به آسانی میتوان یافت؟ سوگمندانه باید گفت كه در ادیان گوناگون كمتر میتوان متون دینی را به زبان اصلی آن در گذر سدهها بدست آورد. نه تورات و نه انجیل را میتوان به زبان اصلی آنها یافت و نه اصل كتابها و نوشتههای پیامبران بزرگ و نامآور دیگر را میتوان به دست آورد، تا چه رسد به این كه ویژگی ادبی یا مانند آن را در این متون بررسی كرد. این امتیاز در میان متون دینی، تنها از آن قرآن است كه همواره به زبان اصلی در دسترس بوده و به اعتراف همگان، مرجع مهم زبان خویش به شمار میآید. البته در این باره سخن و نكتههای ادبی و تاریخی بسیاری هست كه در این نوشته كوتاه نمیگنجد.
ب) زیباییها و آرایههای واژگانی قرآن
زیباییها و آرایههای واژگانی قرآن نیز گستره دلنشین دیگری است كه در باره این كتاب میتوان از آن یاد كرد. سخن آهنگین و گزینش واژههای گوشنواز و دلانگیز و چینش بسامان، به این نوشته چنان جانی بخشید كه ناباوران بدان نیز نمیتوانستند از پذیرش جانفزایی و دلربایی آن سر باز زنند. البته ارزیابی و پذیرش این ویژگی نیاز بیشتری به آشنایی با زبان و سبكهای ادبی عربی دارد. گرچه نباید انكار كرد كه زیباشماری قرآن از سوی مسلمانان، تا اندازهای برخاسته از باور و شیفتگی دینی آنان به این متن است، كه سخن مستقیم پروردگارش میدانند، ولی مگر تنها مسلمانان بر این ویژگی پای میفشارند؟ نگاهی گذرا و آگاهی نهچندان گسترده به روزگار آغاز پیدایش قرآن كافی است تا گیرایی و دلربایی این متن را نزد آنان كه به زبان مادری خویش، آن هم در دوران شكوفایی سخنوری عرب، شیفته زیباییهای قران میشدند، دریابیم. گزارشهایی كه از چگونگی اسلامآوردن برخی از صحابه نامدار رسول خدا صلی الله علیه و آله كه گیرایی آیات آنان را به سوی پیامبر كشاند، نشاندهنده همین است.
گذشته از این، مخالفان و دشمنان پیامبر نیز خود بدین ویژگی اعتراف میكردند. اگر شیفتگی دوستان را از سر دلباختگی و ایمان به سخن خداوند و پیامبرش بدانیم، گفتههای كافران و دشمنان پیامبر را چه كنیم؟ مگر نه این كه سخن او را «افسونگر» میدانستند و خود او را «ساحر» و «شاعر» میخواندند؟ آیا كسی سرودن شعری را به پیامبر اسلام نسبت داده است؟ یا مقصود آنان زیبایی آیاتی بود كه او پس از چهل سالگی آنها را برای مردم بازگو میكرد؟ یادآوری این نكته از سوی خود پیامبر به مردم روزگار خویش نیز بسیار مهم است كه: من پیشتر از این عمری را در میان شما بسر بردهام، آیا نمیاندیشید؟
به راستی اگر زیبایی سخن او بدان پایه كه در قرآن آمده از سوی خود پیامبر بود، چرا در چهل سال نخست زندگی او نشانی از این دست نمیتوان یافت؟ به هر روی همه اینها گواه آن است كه غیر مسلمانان و حتی دشمنان پیامبر نیز از پذیرش زیبایی سخن قرآن سر برنمیتافتند. بدینسان تصدیق زیبایی، گوشنوازی و دلانگیزی آیات قرآن تا این اندازه نیاز به آگاهی گسترده و نزدیك به زبان و ادبیات عرب ندارد. آیا پذیرش زیبایی سرودههای حافظ در زبان پارسی یا گوته در آلمانی، حتما در گرو آشنایی و توان ارزیابی شعر در این دو زبان است، یا میتوان از این همه اشتهار و داوری موافقان و مخالفان اندیشههای این شاعران نیز توانایی ایشان و استواری سرودههایشان را دریافت؟ البته روشن است كه آشنایی مستقیم با زبان یك متن و توان ارزیابی ادبی آن، راه بهتر و بالاتری میباشد، ولی مقصود ما آن است كه همگان میتوانند جنبه زیبایی ادبیات قرآن را تصدیق كنند، هرچند با زبان اصلی آن آشنایی گستردهای نداشته باشند.
از سویی دیگر در گذر سدههای تاریخ اسلام تا امروز، صدها و شاید هزاران كتاب در زمینه تفسیر و جنبههای ادبی و زیباییهای واژگانی قرآن به نگارش درآمده و امروز میراث سترگی در گستره علوم اسلامی برجای مانده است. انبوهی از نوشتهها نیز در فراز و فرود رخدادهای تاریخی گذشته از میان رفتهاند كه ما تنها از آنها نامی را میشناسیم و گاهی حتی نامی هم نمانده است. در این حجم بزرگ كه در زبانهایی چون تازی و پارسی كه به زبان قرآن نزدیكترند و نیز به زبانهای دیگر، سامان یافته، همگی از ویژگیهای ادبی و آرایههای واژههای آن سخن گفتهاند. آیا میتوان پذیرفت كه هزاران اندیشمند و صدها نویسنده، ادیب و پژوهشگر، همگی تنها به دنبال شیفتگی اعتقادی خویش، سرخوش از جانبداری دینی به چنین كاری دست زدهاند و قرآن دارای ویژگی برجستهای در این زمینه نیست؟ به راستی كه اگر كسی چنین احتمالی را هم به ذهن بیاورد، سخن بیهوده و خندهآوری خواهد بود.
آیا میتوان این همه ریزهكاریهای ادبی و نكتهپردازیهایی را كه در طول تاریخ نگارشهای تفسیری، هزاران ورق بر دفتر معرفتبشری افزوده استبه یكباره شست و به كناری نهاد و آن را بیپایه دانست؟ به راستی چنین ستمی در هر شاخه و رشتهای از فرهنگ و دانش بشری و در هر كجای جهان و تاریخ، نابخشودنی است. چرا این همه دانشمند و ادیب و نویسنده مسلمان، یكدهم این تلاش را برای متون دینی دیگر به كار نبستهاند تا شیفتگی و جانبداری اعتقادی خود را در گسترهای دیگر نیز بنمایانند؟ آیا زرگداشتسخنان دیگر پیامبر اسلام یا دیگر رهبران اصلی دین، مانند امامان معصوم در اعتقاد شیعه، تا این اندازه كم و ناچیز است؟ حقیقت آن است كه آنان به دنبال سفارش و پافشاری خود پیامبر، دریافتهاند كه سخن خداوند در قرآن، رنگ و بوی دیگری دارد و این متن آمده تا نمونهای برای همه روزگاران باشد تا بهترین داستانها، ذكر، روشنایی، بیان، راهنما، استوار، رسا و... باشد و اگر همه انسانها توان خویش را برهم انباشته سازند و از توش و توانهای دیگر نیز بهره جویند، حتی یك سوره مانند آن نخواهند آورد. [۱]
بدین سان میبینیم كه تصدیق این مطلب نیز حتما نیازمند آشنایی نزدیك با زبان قرآن نیست. چگونه میتوان پذیرفت كه هزاران تن اهل دانش، از نویسنده و مدرس و پژوهشگر و دانشپژوه، با هزاران صفحه و جلد و مطلب در باره قرآن، به مبالغه و اغراق پرداخته و متنی عادی را محور این همه تلاش قرار داده باشند؟
نكته درخور توجه دیگر این كه بسیاری از این تلاشگران در گستره قرآنپژوهی از اقوام عربزبان هم نبودند. به ویژه ایرانیان در گذر سدهها بیشترین كوشش را برای سامانبخشیدن به شاخههای گوناگون ادبیات عرب به انجام رساندهاند تا این همه را در خدمت پژوهش و موشكافی قرآنی درآورند و از این رهگذر جنب و جوش فرهنگی ارزشمندی برای فرهنگ بشری به ارمغان آورده و بر جای گذاشتهاند. براستی این همه اندیشمندان غیر عرب كه از نخستین سده پیدایش اسلام تا كنون به كاوش در تفسیر و علوم قرآن، هزار نكته باریكتر از مو را كاویدهاند، راهی بیهوده و بیاساس پوییده و به گفته حافظ ژاژ خاییدهاند؟ در این نوشته كوتاه نمیتوان حتی به نامها و كتابهای اندیشمندان این گستره اشاره كرد، ولی تنها یادآور میشویم كه در كتاب ارزشمند خدمات متقابل اسلام و ایران، مرحوم شهید مطهری، مطالب بسیار سودمندی در این باره آوردهاند. بد نیستبه چند نمونه از آنها اشاره كنیم:
«كتاب معروف سیبویه در نحو كه به نام «الكتاب» معروف است از بهترین كتب جهان در فن خود یعنی از قبیل مجسطی بطلمیوس در هیئت و منطق ارسطو در منطق صوری تلقی شده است، بارها در پاریس و برلین و كلكته و مصر چاپ شده است. سید بحر العلوم و دیگران گفتهاند: همه علما در نحو عیال سیبویه میباشند. در این كتاب به سیصد و چند آیه از قرآن مجید استشهاد شده است..». [۲]
بنا بر نقل مرحوم شهید مطهری در كتاب تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام، از مرحوم سید حسن صدر آمده است كه سلامهٔ بن عیاض شامی نقل كرده كه: «فتح النحو بفارس و ختم بفارس» یعنی نحو از فارس به وسیله سیبویه آغاز گشت و در فارس با رفتن ابوعلی فارسی پایان یافت. گرچه خود مرحوم مطهری این سخن را مبالغه میداند، ولی اصل تاثیر دانشمندان غیر عرب در گستره ادبیات و تفسیر را به روشنی میتوان دریافت. حتی كتابهای لغت عرب و نامآورترین آثار را در این باره ایرانیان نگاشتهاند؛ كتابهایی چون صحاح اللغهٔ تالیف جوهری نیشابوری، مفردات القرآن تالیف راغب اصفهانی، قاموس اللغهٔ تالیف فیروزآبادی، اساس اللغهٔ تالیف زمخشری.
بدین سان میتوان تصدیق كرد كه گسترش و بالندگی ادبیات عرب در میان مسلمانان به بار نشسته و هدف اصلی آنان، پژوهش در قرآن كه در نگاه آنان سخن دلافروز و آهنگین خداوند میباشد، بوده است. آنچه از همه این نكتهها پی میگیریم این كه دریافت جنبههای دوگانه ادبیات قرآن تا این پایه كه گفتهایم، نیازمند آشنایی نزدیك و گسترده با زبان عربی نیست و همه انسانها از هر جای زمین و در هر روزگاری میتوانند این ویژگی شگفت قرآن را تصدیق كنند، گرچه بررسی مستقیم این كتاب به زبان اصلی آن، لایههای ژرفتری را برای دانشپژوهان میشكافد.
۱) اسراء/۸۸: «قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله.»
۲) خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۲، ص۴۵۶- ۴۵۵.
رواق اندیشه - ش۲
۲) خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۲، ص۴۵۶- ۴۵۵.
رواق اندیشه - ش۲
منبع : سایت قرآنی سحر سحر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست