جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کلاسی با یک دانش آموز


کلاسی با یک دانش آموز
روزگاری بود که برای تحصیل باید دشواری های زیادی را تحمل می کردی. مدرسه های چند شیفته ، کلاسهای پرجمعیت و شلوغ ، نیمکت های شکسته و کمبود امکانات آموزشی به نسبت هر فرد... بعضی جاها مثل روستاها و مناطق محروم حتی مدرسه هم نداشتند و اگر کسی می خواست به تحصیلاتش ادامه بدهد ، باید کیلومترها از خانه اش دور می شد تا به اولین مدرسه برسد. در چنین شرایطی ، داشتن یک معلم خوب ، نعمت بزرگی بود. بچه ها با تمام وجود در کلاسها حاضر می شدند و سر تا پا گوش ، سعی می کردند چیزی یاد بگیرند. دیگر امیدی نبود وقتی به خانه می روند کسی باشد که بتواند اشکالاتشان را برطرف کند و پرسشهایشان را پاسخ بدهد و تازه اگر کسی هم بود ، فرصت و زمان اضافی برای این کار نداشت. همه چیز به همان کلاس و همان معلم ختم می شد و اگر خیلی آدم خوش شانسی بودی ، می توانستی کتابهای حل المسائل و کمک آموزشی پیدا کنی تا بعضی مشکلاتت را حل کند. فرهنگ تدریس خصوصی در سرزمین ما به نسبت ، فرهنگ تازه ای است. برخلاف بسیاری از نقاط دیگر دنیا که چنین پدیده ای را برای سالیان طولانی تجربه کرده اند ، عمر تدریس خصوصی در کشور ما شاید به اندازه عمر مدارس جدید و نظام آموزشی جدید است که با ساختارهای قدیمی و آموزش سنتی بسیار متفاوت بوده است.
تدریس خصوصی درواقع از نظامهای آموزشی رایج در کشورهای اروپایی گرفته شده است. در نظام آموزشی این کشورها بخصوص در دوران گذشته ، فرزندان خانواده های اشراف و مرفه ، عموما در مدارس عمومی حاضر نمی شدند و تعلیم و تربیت آنها از سنین کودکی تحت نظر یک معلم انجام می شد. این معلم که ساعات طولانی روز را با کودک می گذراند، ضمن تعلیم اصول اخلاقی و تربیتی ، مسوول آموزش خط و زبان و تاریخ و جغرافیا و ریاضی نیز بود. بعدها این شیوه آموزش به طبقات متوسط مرفه نیز رسید و بسیاری از زنان و دختران و جوانان برای کسب درآمد ، به تدریس خصوصی رو می آوردند. شاید در تاریخ زندگی هر دانشجویی ، تجربه تدریس خصوصی ، تجربه آشنایی باشد ؛ تجربه ای که هرکدام به دلیلی ، گاه برای کمک به هزینه های تحصیلی شان و گاه برای به دست آوردن مهارت های تخصصی تدریس ، دست به آن می زدند. داستان تدریس خصوصی در دنیای آموزش امروز ، داستان متفاوتی است. عادت به حضوریک نیروی کمکی دائمی دانش آموز را به پذیرش مسوولیت های اصلی اش بی توجه می کند امروزه ، به علت تحولات عظیم فرهنگی و تغییرات فراوان در رشته ها و شاخه های علوم ، عرصه آموزش بسیار گسترده شده است. افراد به دلایل مختلف از معلمان خصوصی استفاده می کنند.
دلایلی که گاه به تعداد افراد ، متنوع و متفاوت است. یک راه حل فوری معمولا اولین چیزی که با شنیدن نام معلم خصوصی و تدریس خصوصی به ذهن می آید ، وجود و بروز ضعفهای شدید درسی است. درواقع ، شاید یکی از اولین دلایلی که برای استفاده از یک معلم خصوصی عنوان می شود، ضعف درسی است : «بعد از گذشت یک ماه و نیم از آغاز سال تحصیلی فهمیدیم که فرزندمان در درس ریاضی مشکلات اساسی دارد. متاسفانه معلم مدرسه قادر به حل مشکلات او نبود... تعداد دانش آموزان کلاس زیاد است و ضعف فرزند ما شدید. این بود که ناگزیر شدیم برایش معلم خصوصی بگیریم.» این را والدین دانش آموزی می گویند که فرزندشان هفته ای ۲ بار معلم ریاضی دارد. بعضی از اولیا هم معتقدند فرزندشان به خاطر شرایط محیط کلاس درس و روشهای معلم قادر به یادگیری کامل نیست و برای تغییر در این شرایط به دنبال معلمی می گردند که روشها را عوض کند و تاثیر فوری و مفیدی بر عملکرد او بگذارد. مادر یک دانش آموز می گوید: «معلم شیمی فرزندم ، توانایی های لازم را برای تدریس ندارد. مدرسه هم نمی توانست در نیمه سال ، معلم را تغییر دهد.
برای این که فرزندم دچار عقب افتادگی نشود، برایش معلم گرفتیم». در واقع شاید در بعضی شرایط ، وجود یک معلم خصوصی تنها راه و بهترین راه برای حل مشکلات یک دانش آموز باشد: «زمانی که یک دانش آموز قادر به دنبال کردن برنامه های جاری کلاس درس نیست و نمی تواند همگام با بقیه دانش آموزان حرکت کند، باید به طریقی به او کمک کرد. یکی از این شیوه ها این است که به شکل انفرادی به او آموزش داده شود ، به طریقی که او را با آنچه از او توقع می رود هماهنگ کند.» این نظر نادیا فخاری ، روان شناس است. او معتقد است کمک گرفتن از یک معلم خصوصی ، راهی است برای کم کردن فاصله یک دانش آموز با شرایطی که از او توقع می رود. کدام روش بهتر است؟ البته این تنها دلیلی نیست که یک دانش آموز از معلم خصوصی استفاده می کند. گاهی اولیای دانش آموز برای ارتقای سطح علمی او شرایطی فراهم می کنند که او از آموزش های ویژه برخوردار شود. در چنین شرایطی وجود معلم خصوصی زمینه ای است برای ایجاد فاصله میان او و افراد دیگری که در سطح او قرار دارند. این تفاوت سطح ، دورو دارد. از یک سو این فرصت را برای دانش آموز ایجاد می کند تا توانایی های ویژه اش را نشان بدهد ، از طرف دیگر بالا رفتن سطح توانایی علمی او باعث می شود کلاس درس عملا کار کردش را از دست بدهد. زهرا دمیرچی ، دبیر ریاضی می گوید: «دانش آموزی که معلم خصوصی ریاضی دارد ، در کلاس حضور مثبتی نمی تواند داشته باشد. او اغلب از بقیه بچه ها جلوتر است.
سطح متوسط یادگیری کلاس باعث می شود او از فعالیت در کلاس خودداری کند». این اتفاق تازه در بهترین شرایط می افتد ، یعنی در صورتی که میان آموخته های دانش آموز و کلاس مدرسه اش تفاوت و تمایزی وجود نداشته باشد. دمیرچی می گوید: «روشهای آموزشی معلمان با هم متفاوت است. در بعضی درسها مثل درس ریاضی ، تفاوت روشها خیلی مهم است. ما همیشه با بچه هایی که معلم خصوصی دارند، در این زمینه مشکل داریم. آنها مدام بیان می کنند مسائل را به روش دیگری یاد گرفته اند و می خواهند برتری آن روش را به معلمشان ثابت کنند». این نکته را هم فراموش نکنیم که فاصله و تفاوت چشمگیری که میان چنین دانش آموزانی با همکلاسانشان وجود دارد می تواند اثرات روانی ناخوشایندی را به دو طرف تحمیل کند. اگر معلم خصوصی ها نباشند تا وقتی معلمان خصوصی برای بهتر شدن شرایط تحصیلی دانش آموزان پا به میدان می گذارند ، می توان خوشبین بود که حضور آنها در عرصه آموزش ، حضوری مثبت است ؛ اما وقتی هدفهای بنیادین این نقش تغییر می کند ، گاه اتفاقات نامبارکی نیز می افتد.
عادت به حضور یک نیروی کمکی ، دانش آموز را به پذیرش مسوولیت های اصلی اش بی توجه می کند. این بی توجهی می تواند او را از هدفهای اصلی آموزش هم دور کند. از سوی دیگر ، فرهنگ معلم خصوصی داشتن ، گاه فرهنگی اخلالگر و مزاحم است. دانش آموزی که معلم خصوصی ندارد ، خود را در موضع ضعف می بیند و دانش آموزی که معلم خصوصی دارد، احساس می کند در موقعیتی برتر نسبت به بقیه قرار دارد. از همه اینها بدتر، زمانی است که نیاز به معلم خصوصی از سوی خود معلمان تحمیل شود. ولی یک دانش آموز می گوید: «ما تجربه ناخوشایندی از این جریان داشتیم.
یکی از معلمان فرزندم ، به روشهای مختلف بچه ها را به این سمت سوق می داد که برای رسیدن به حد مطلوب ، معلم خصوصی بگیرند. در واقع شرایط طوری بود که خیلی از بچه ها به خود همان معلم برای تدریس خصوصی مراجعه کردند.» شرط لازم برای قبولی کنکور شرایط مطلوب زمانی است که فرصت یادگیری کامل در خود کلاس درس وجود داشته باشد و معلم خصوصی فقط برای کمک به شرایط خاص حضور داشته باشد، اما واقعیت این است که در نظام غیررسمی آموزشی ما، رقابت های تحصیلی برای موفقیت های بیشتر بخصوص در عرصه کنکور باعث شده نظام مدون آموزشی جوابگوی این رقابت های فشرده نباشد و آموزش های تکمیلی تنها از طریق تدریس خصوصی فراهم شود. یک دانش آموز دوره پیش دانشگاهی می گوید: «همه همکلاسی های من برای درسهای مختلف ، معلم خصوصی دارند.
خیلی ها می گویند بدون معلم خصوصی نمی شود کنکور قبول شد.» تبلیغات رسمی و غیررسمی ، همه احساس این دانش آموز را تقویت می کنند. روزنامه ها و در و دیوار شهر، پر از آگهی هایی است که به لزوم وجود آموزش بیشتر از مدرسه تاکید می کنند. بیشتر این آگهی ها ، آگهی تدریس خصوصی و نیمه خصوصی است ، در واقع شاید کلاسهای عمومی تر هم به نوعی در طبقه تدریس خصوصی قرار می گیرند. در این میانه ، هزینه های کلاس های خصوصی هم خود داستان دیگری است. این که داشتن معلم خصوصی ، اساسا خود به معنای لوکس بودن برنامه آموزشی فرد است ، کنار رقم های افسانه ای هر جلسه تدریس خصوصی ، ماجرایی است که شرایط دشواری را برای خانواده ها و دانش آموزان ایجاد می کند. رقمهای بالای هر جلسه ، ضمن این که از معیار شخصی پیروی نمی کنند ، تضمینی هم برای کیفیت آموزشی معلم به شمار نمی آیند. حرف کسب شهرت و نام در عرصه تدریس خصوصی و تهیه و تدوین جزوه هایی که ملاک روشنی برای سنجش اعتبار آنها وجود ندارد ، نمی تواند معیار خوبی برای انتخاب یک معلم خوب باشد. چنین است که در این ماجرا ، دانش آموز و خانواده و مدرسه ، همه حیران و سرگردان ، هر لحظه مزایا و معایب استفاده از این روش را بر می شمرند و در نهایت هم تصمیم گیری ، کار چندان ساده ای نیست.
منبع : ایران کنکور