جمعه, ۲۰ مهر, ۱۴۰۳ / 11 October, 2024
مجله ویستا
پیمانها و معاهدات در نهج البلاغه
در قاموس اخلاق و حقوق مجتمع بشری، و نیز كتب آسمانی، «معاهدات و مواثیق»، «قراردادها و پیمانها» جایگاه ویژهای دارد. افراد هیچ ملتی با هر نوع بینشی، حتی بینشهای مادی گرائی و افكار جاهلی، حسب فطرت خدائی، نمیتوانند منكر شوند كه وفای به عهد، و پایبند پیمانها بودن از خصال جوانمردان و انسانهای آزادهای است كه فطرتشان به مسخ نهائی كشیده نشده، همان گونه كه نقض قراردادها، پیمان شكنیها و عمل برخلاف مواثیق و التزامات، در زمره خویهای زشت و صفات نامحمود تلقی میگردد. بدین واقعیت اشاره دارد سخن پر ارج علی (علیه السلام) آنجا كه در نامه تاریخی و رسمی خود به مالك اشتر مینویسد: فإنّه لیس من فرائض اللَّه شیء، النّاس اشدّ علیه اجتماعا، مع تفرّق اهوائهم و تشتّت آرائهم، من تعظیم الوفاء بالعهود. و قد لزم ذلك المشركون فیما بینهم دون المسلمین لما استوبلوا من عواقب الغدر.
(نهج البلاغه صبحی صالح، نامه ۵۳، ص ۴۴۲) هیچ یك از واجبات الهی نیست، كه مردم با همه اختلاف نظرهائی كه دارند، بر آن متفق باشند، مانند وفای بعهد و مشركان نیز، در میان خودشان، جدای از مسلمین، آنرا محترم میشمردند، زیرا عواقب پیمان شكنی را دیده بودند.
تا اینجا، و در كلیت اصل بحث، جای هیچگونه بحث و تأمل نیست.
آنچه نیاز به بررسی و تحقیق و تعمق دارد، بیان ابعاد مسئله و حدود و شرائط و ضوابط آن است. در این مقال بر آنیم تا این ابعاد و حدود را مطرح نموده، و در هر بخش با استناد به گفتار آن حضرت از كتاب نهج البلاغه، به تشریح و توضیح مطلب بپردازیم.
● بطور كلی در یك تقسیمبندی اولیه میتوان عهد و پیمانها را بدینگونه برشمرد:
۱) عهد و پیمان انسان با خدا
۲) عهد و پیمان با پیامبر و امام و رهبران حقیقی و زمامداران قانونی.
۳) عهد و پیمان در اجتماع (اعم از مسلمان و غیر مسلمان) قبل از ورود به بحث مناسب است، واژههای عهد و میثاق و مفهوم لغوی آن دو را بیان كنیم، چه، این خود در فهم اصل مطلب بیتأثیر نخواهد بود.
▪ عهد فلان وعده: حفظه و وفاه.
▪ عهد الیه فی كذا: اوصاه و اوعز الیه به، عهد الی فلان: اوصاه و شرط علیه.
▪ عهد الشیء: حفظه و رعاه.
▪ عاهده: حالفه و عاقده.
▪ تعاهد القوم: تخالفوا و تعاقدوا.
(المنجد، المعجم العربی الحدیث، لاروس) خلاصه آنكه، «عهد» به معنای: وفای به وعده، سفارش نمودن، و شرط كردن و حفظ و رعایت شروط و التزامات آمده است.
«تعهد و معاهده «بمعنی سوگند و عقد قرارداد، و مراقبت بر وفا و عمل و تحفظ و تفقد و تجدید عهد آمده است.
▪ وثق الشیء: ثبت و قوی، و كان محكما.
▪ وثق بفلان: ائتمنه.
▪ وثق الامر: احكمه.
▪ وثق القوم: تعاهدوا.
▪ المیثاق: العهد.
▪ وثاقت بمعنی: ثبات، قوت، و استحكام است.
▪ و وثوق بمعنی: اطمینان و اعتماد و امین دانستن دیگری، و محكم كردن و استوار نمودن چیزی.
▪ تواثق: اینست كه جمعی با یكدیگر هم پیمان شوند، و «میثاق: بمعنی عهد و پیمان است.» با توجه به معنای فوق، موارد استعمال كلمه عهد و میثاق، مشخص میگردد، و در هر مورد مفهوم خاطر ملحوظ میشود. مثلا در عهد خدا با بندگان عنایتی است، و در میثاق مردم با مردم عنایتی دیگر.
گر چه محور اصلی ما در این بحث، معاهدات اجتماعی و بیان و تشریح ابعاد آن است، ولی جهت استطراد و جامعیت بحث، و نیز اهمیت ویژهای كه عهد و پیمان الهی در نظام جامعه اسلامی دارد، نخست آنرا مطرح میسازیم.
۱) عهد و پیمان انسان با خدا
علی (ع) میفرمایند: و اصطفی سبحانه من ولده انبیاء، اخذ علی الوحی میثاقهم، و علی الرّسالهٔ أمانتهم، لمّا بدّل اكثر خلقه عهد اللَّه الیهم، فجهلوا حقّه، و اتّخذوا الاند ادمعه، و اجتالتهم الشّیاطین عن معرفته، و اقتطعتهم عن عبادته، فبعث فیهم رسله، و واتر الیهم انبیائه، لیستأد و هم میثاق فطرته، و یذكّروهم منسیّ نعمته، و یحتجّوا علیهم بالتّبلیغ، و یثیروا لهم دفائن العقول، و یروهم آیات المقدرهٔ. (نهج البلاغه، خطبه ۱).
خداوند سبحان از فرزندان آدم، پیامبرانی را برگزید، و از آنان تعهد گرفت كه بر وحی او پایدار بوده، و در تبلیغ رسالتش بكوشند. و این در حالی بود كه اكثر خلق، عهد الهی را شكسته، و حق او را نشناخته و برای او شریكان تراشیده بودند، و شیاطین سد راه معرفت آنها از خدا شده، و از بندگی وی جداشان ساخته بودند. آن گاه خداوند برای آنان رسولانش را مبعوث نمود، و پیامبرانش را یكی پس از دیگری فرستاد تا از مردم بخواهند به میثاق فطرت خویش پایبند بوده، و نعمتهای فراموش شده وی را یاد كنند و با تبلیغ رسالت حجت را تمام نموده، و خزائن اندیشهها را به جوشش آورند. و آیات نهانی رابدیشان بنمایانند.
بر اساس این بخش از سخن اعجاز گونه امام، خداوند را بر بندگان خویش عهد و میثاقی است كه از اعماق فطرت و عقل و وجدان آدمی میجوشد، قبل از آنكه پیامبران مبعوث شوند، و مردم را به خداپرستی و تسلیم و عبودیت فرا خوانند.
این عهد و پیمان از توحید تا معاد، و از تعبد و تسلیم تا اخلاق و عمل و از احكام فردی تا مقررات اجتماعی و خلاصه دین را با تمام محتوایش، شامل میگردد.
پیامبران خدا آمدند، تا انسان را به این فطرت توجه داده، و آنچه در درون آنان بالقوه نهفته است، استخراج نمایند، به صحنه ظهور و فعلیت برسانند. اما چه باید كرد انسان عنصری است پیچیده، و جامع اضداد از خصلتهای او فراموشی، غفلت و غرور است و حجابها و عائقها، شیطانها و هواها، او را از یكسو میكشند و میبرند و جذبه الهی و میعادگاه ملكوت، و عهد اولین، و روزگار وصل، از سوئی دیگر. در نوسان این دو جاذبه كه ویژه انسان است، ارزشها مشخص میشود و سرنوشتها تعیین میگردد، انتخابگر نیز خود انسان است نه دیگری حتی پیامبران تذكر و هشدار میدهند، مذكرند و منذر، نه مسیطر و جبار، كه در آن صورت تكلیف باطل بود و رسالت مفهومی نداشت.
آری اگر انسانها بخواهند در راه درست گام بردارند باید این عهد و پیمان را كه در آغاز خلقت بگونهای فطری با خدا بستهاند بیاد آورند و بیاد آوردن آن نیز تنها آن است كه فطرت را به رنگ و بوی دنیا آغشته نسازند.
۲) پیمان با رهبران الهی
از آنجا كه پیامبران خدا، خلیفه و نمایندگان او در زمیناند، میثاق با خدا میثاق با آنان و بیعت با ایشان بیعت با خداوند است: انّ الذّین یبایعونك انّما یبایعون اللَّه ید اللَّه فوق ایدیهم.
گفتار گذشته علی (ع) را میتوان اشاره باین معنی گرفت.
بدیهی است، مسئله رهبری انسانها با رفتن پیامبران خاتمه نمیپذیرد، چه، از آن رو كه عهد انسان با خدا عهدی نیست كه به مكان و زمانی خاص محدود باشد، بنا بر این وجود رهبران صادق و صالح و الهی، جهت تحكیم این عهد و میثاق، اصلیمسلم و غیر قابل انكار است.
علی علیه السلام كه خود بارزترین چهره امامت و رهبری پس از رسول اللَّه است در بیان این مسئولیت، و عهد و میثاق الهی با رهبران دینی، چنین فرماید: اما و الّذی فلق الحبّهٔ و برأ النّسمهٔ، لولا حضور الحاضر و قیام الحجّهٔ بوجود النّاصر و ما اخذ اللَّه علی العلماء ان لا یقارّوا علی كظّهٔ ظالم و لا سغب مظلوم، لا لقیت حبلها علی غاربها، و لسقیت آخرها بكاس اوّلها، و لا لفیتم دنیاكم هذه ازهد عندی من عفطهٔ عنز (خطبه ۳- معروف به شقشقیه) سوگند به خداوندی كه شكافنده دانه و آفریننده جانها است، اگر نبود شرائط حاضر و اتمام حجت با وجود یاران، و آنچه خداوند از عالمان پیمان گرفته، كه پرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم را تحمل نكنند، مهار خلافت را رها ساخته و جام روزهای اولین را بدو میدادم و خود میدانید كه دنیای شما نزد من از قطرات آب بینی یك بز بیارزشتر است.
امام در این سخن، تأكید بر عهد و میثاقی دارد كه خداوند با عالمان نموده و آنان را مكلف ساخته كه شاهد تبعیض و بیعدالتی و شكم خوارگی ستمگران و گرسنگی و فقر محرومان ستم كشیده نباشند. واژه «علما» كه در گفتار امام بعنوان عهدهدار این مسئولیت آمده، مطلق است و شامل كلیه كسانی است كه بار علم را بردوش میكشند و از اسلام و سرنوشت مسلمین شناخت و آگاهی دارند. در صدر این جماعت بعد از پیامبر، امیر مؤمنان علی (ع) قرار دارد، كه نه تنها بعنوان یك عالم، بلكه بعنوان یك امام مفترض الطاعه همپیمان خدا است و میثاق الهی را ارج مینهد.
تعهد عالمان امام در خطبهای دیگری در نكوهش یاران خود كه با داشتن منزلت اجتماعی و عنوان صحابی، به میثاق الهی پشت پا زده، عهد و پیمان خدا شكسته و فریاد نمیكنند چنین میفرماید: و قد بلغتم من كرامهٔ اللَّه تعالی لكم منزلهٔ تكرم بها إماؤكم و توصل بها جیرانكم، و یعظّمكم من لا فضل لكم علیه، و لا ید لكم عنده، ویها بكم من لا یخاف لكم سطوهٔ، و لا لكم علیه إمرهٔ و قد ترون عهود اللَّه منقوضهٔ فلا تغضبون و أنتم لنقض ذمم آبائكم تأنفون و كانت امور اللَّه علیكم ترد، وعنكم تصدر، و الیكم ترجع، فمكّنتم الظّلمهٔ من منزلتكم، و ألقیتم الیهم ازمّتكم و أسلمتم امور اللَّه فی ایدیهم، یعملون بالشّبهات، و یسیرون فی الشّهوات و ایم اللَّه لوفرّقوكم تحت كلّ كوكب، لجمعكم اللَّه لشرّ یوم لهم» (نهج البلاغه، خطبه ۱۰۶) شماها در سایه كرامت الهی به منزلتی رسیدهاید كه حتی كنیزانتان بدانجهت مورد احترامند و همسایگانتان مورد توجه، و كسانی شما را احترام میكنند كه نه شما را بر آنان فضیلتی است و نه دست كرمتان بسوی آنها است و كسانی از شما پروا میكنند كه نه از قدرت شما هراسی دارند، و نه شما را بر آنان فرمانروائی است.
مشاهده میكنید كه پیمانهای الهی شكسته میشود و خشمگین نمیگردید در حالی كه برای حرمت پدرانتان بد حال میشوید.
حال آنكه امور خدا بشما بازگشت داده شده و از شما صادر گشته و به شما ارجاع میشود، و این شمائید كه ستمكاران را بر جایگاه و منزلت خود مسلط كرده، و زمام امورتان را بدستشان سپرده و امور الهی را بدست اینان تسلیم كرده تا به نامشروع عمل كنند و در شهوات غوطهور شوند.
بخدا سوگند اگر شما را در زیر هر ستارهای پراكنده سازند، خدا برای بدترین روز آنها جمعتان خواهد كرد امام در این بخش از سخنان سرنوشتساز خویش به چند نكته بسیار مهم توجه میدهد:
الف) اعتبار و حیثیت عالمان دین نه بخاطر شخصیت فردی و قدرت و سطوت آنها است، بلكه بحساب خدا و دین است كه نه تنها خودشان مورد احترامند و همه از آنان حساب میبرند، بلكه همسایگان و كنیزان آنها بدانجهت مورد توجهاند، این شخصیت و اعتبار، حق شخصی آنها و یا میراث پدرانشان نیست كه بر سر آن به سوداگری بنشینند و به هر كس و در هر راهی كه خواستند آن را بفروشند و خرج كنند.
این شخصیت و اعتبار در ایمان مردم و مجاهدات هزاران ساله رسولان و امامان و شهیدان ریشه و پایه دارد و لذا غرامت آن سنگین است و مسئولیت آن بسیار. عالم دینی، سمبل این شخصیت دینی است، او به خودش متعلق نیست و به جامعه و خدا و امت و فرد فرد فداكاران مكتب تعلق دارد. او باید بداند اگر باین پایگاه و اعتبار و پشتوانه پشت پا بزند بزرگترین كیفر و مجازات در انتظار او است.ب) رهبران دین با تكیه بر پشتوانه مذكور، محور قانونی احكام اجتماعی، و مرجع دین مردم بوده و رتق و فتق امور مسلمین را در دست دارند، و این چیزی است كه خدا و پیامبر مقرر داشتهاند و لذا آنها موظفند از حوزه مسئولیت خود حمایت كنند، متعهدند پاسدار احكام و حدود الهی باشند، مكلفند حدود و ثغور بلاد اسلامی را حفظ نمایند، بدعتها را تحمل نكنند و با دشمنان خدا و خلق به مخالفت و جهاد برخیزند، بار امانت مواثیق و معاهدات الهی بر ذمه آنان سنگینی میكند، حال اگر عالمان دین، از انجام وظائف محوله شانه خالی كنند، و كار بندگان رنجدیده خدا را به جنایتكاران به سپارند و دین را ملعبه دست پلید آنان سازند، و تنها از عنوان دین شخصیت و اعتبار خود و فامیل خود را پاس دارند، كدام خیانتی بالاتر از آن خواهد بود، و چه نقض عهدی از این زشتتر نقض عهدی كه از یكسو با خدا طرفیت دارد و از سوی دیگر با مردم، زیرا در حقیقت زیان این پیمان شكنی به جامعه برگشت نموده، و دود آن بچشم مردم میرود.
۳) عهد و میثاق در اجتماع
تا اینجا عهد و میثاق را در رابطه با خداوند و رهبران دینی مطالعه كردیم، و این بخشی از بحث بود. عهد و میثاق در زمینه روابط اجتماعی شامل ابعاد زیر است: معاهدات حكومت اسلامی با مردم، معاهدات مسلمین با یكدیگر، معاهدات مسلمین با غیر مسلمین.
الف) تعهدات متقابل دولت و ملت
در زمینه روابط دولت و ملت در نظام اسلامی، معاهدات متقابل، نقش حیاتی و تعیین كننده در سرنوشت جامعه دارد.
از یكسو بر امام، رهبر، و دولت اسلامی است تعهداتی را كه در پیشگاه ملت بعهده گرفته بانجام رسانده، و در پاسداری ارزشهای معنوی، و حمایت از جان و مال و عرض و شرف مسلمین با تمام توان بكوشد، و بفرموده علی (ع) برای ملت همانند پدری مهربان باشد و از سوی دیگر بر ملت است كه بر بیعت خویش با امام و رهبر وفادار بوده و در خدمت به دولت صالح اسلامی، لحظهای دریغ نكند. در نظامی كه دولت و ملت برای یك آرمان و هدف زندهاند و تلاش مینمایند رابطه حسن تفاهم به آسانی قابل توجیه میباشد و این در حالی است كه در نظامهای ناصالح و ستم پیشهتصور این تفاهم و ارتباط نامفهوم است.
اكنون به آنچه در سخنان امام علی ابن ابی طالب (ع) در این بخش آمده مینگریم: امام در بیان هدف از امارت خویش چنین فرموده است: اللّهمّ إنّك تعلم أنّه لم یكن الّذی كان منّا منافسهٔ فی سلطان و لا التماس شیء من فضول الحطام، و لكن لنرد المعالم من دینك، و نظهر الاصلاح فی بلادك فیأمن المظلومون من عبادك و تقام المعطّلهٔ من حدودك. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.
بار خدایا تو خود میدانی كه حركت ما نه از پی سلطهجوئی، و دنیا طلبی است، بلكه میخواهیم آثار دینت را احیا كرده و در زمین تو صلاح را مستقر كنیم، تا بندگان رنج دیده تو در امان باشند و حدود تعطیل گشته تو اقامه گردد.
با چنین تعهدی است كه امام خلافت را میپذیرد، و برای تحقق چنین آرمانی به صحنه حكومت گام مینهد. و در عمل نشان میدهد كه بر تعهد خویش پایدار و تا آخرین لحظات حیات بر آن استوار بوده و شهادت او مهر و امضای چنین عهدنامه است و اینست تفاوتی كه میان مرد خدا و بنده هوی وجود دارد، مرد خدا را رضای خدا و مصلحت خلق، به پیش میبرد، در حالی كه برای بنده هوی آنچه مفهوم ندارد رضای خدا و صلاح بندگان او است و مكر و دغل و فریب، عهد شكنی و نامردمی، و جنایتكاری طبیعت ثانویه او.
امام علی (ع) در این خصوص میفرماید: و اللَّه ما معاویهٔ بأدهی منّی لكنّه یغد روی فجر، و لولا كراهیهٔ الغدر لكنت من أدهی النّاس و لكن كلّ غدرهٔ فجرهٔ و كلّ فجرهٔ كفرهٔ «و لكلّ غادر لواء یعرف به یوم القیامهٔ». و اللَّه ما ستغفل بالمكیدهٔ و لا أستغمز، بالشّدیدهٔ. (نهج البلاغه، كلام ۲۰۰).
بخدا سوگند كه معاویه، هوشیارتر از من نیست، ولی او مكار و بزهكار است، و اگر نفرت از حیله و نیرنگ بازی نبود، من از هوشیارترین مردم بودم، و لكن هر نیرنگ گناه است و هر گناه كفر و هر نیرنگ باز در قیامت با پرچم مخصوص، به تبهكاری شناخته میشود، بخدا من فریب نخوردهام و در ناملایمات احساس ضعف نمیكنم.
پیمان شكنی در برابر خدا و مردم به آل ابو سفیان منحصر نبود، بسیار كسانی
بودند كه پیمان و عهد خویش زیر پا نهاده و با غدر و مكر با سرنوشت خود و جامعه و مردمشان بازی كردند.
در دوران كوتاه خلافت علی (ع) «ناكثین، قاسطین، و مارقین» گروههائی بودند كه با تمام شناختی كه از حق و شخصیت والای امام داشتند، تنها و تنها بدلیل هوی پرستیها، كینهها، حسادتها، نژادپرستی و گروهگرائی، بیعت و میثاق مؤكد خویش را كه با امام بسته بودند، با كمال صراحت و فضاحت زیر پا نهاده و نقض عهد نمودند و در برابر جبهه حق جبههبندی كردند، و خونهای مسلمین را پایمال ساختند.
ب) مسئولیت مردم در قبال امام:
همان گونه كه از پیش گفتم، رابطه امام با امت، بر اساس حسن تفاهم متقابل و تعهد و میثاق از دو طرف، استوار است، امام در قبال مردم تعهداتی دارد، و مردم در قبال امام تعهداتی.
در موارد بسیاری از نهج البلاغه، حقوق و تعهدات یاد شده، مطرح گشته كه خود بحثی است مستقل. امام بزرگترین حقوق اجتماعی را كه طبعا با تعهدات توأم است حق دولت و ملت میداند. او در بخشی از خطبهای طولانی كه در صفین ایراد نموده باین حقوق اشاره فرموده است كه قسمتی از آن چنین است:... و أعظم ما افترض- سبحانه- من تلك الحقوق حقّ الوالی علی الرّعیّهٔ، و حقّ الرّعیّهٔ علی الوالی، فریضهٔ فرضها اللَّه- سبحانه- لكلّ علی كلّ، فجعلها نظاما لألفتهم و عزّا لدینهم. (نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶).
بزرگترین تكلیفی كه خداوند سبحان در باب حقوق مقرر نموده، حق زمامدار بر ملت، و حق ملت بر زمامدار است، این حقوق متقابل اساس نظام اجتماعی و رابطه دولت و ملت و سبب عزت و عظمت دین آنها است.
سپس به توضیح بیشتر مطلب و تفصیل آن میپردازد كه از تفصیل آن میگذریم.
آری باید به این نكته توجه داشت كه همیشه و در همه حال بزرگترین مشكل برای بشریت یكی از دو چیز بوده، یا نداشتن رهبری صالح، و یا نبودن روح وفا و ثبات و اطاعت از سوی مردم و در روزگار علی (ع) و سرنوشت امت اسلام، مشكل دوم مطرح بود.
ج) معاهدات اجتماعی مسلمین
نقش معاهدات و قراردادهای اجتماعی در یك ملت، اصلی انكارناپذیر است، تعهداتی كه طبق اصول و ضوابطی آحاد یك ملت آنرا پذیرفته و روابط اجتماعی را بر آن استوار میسازند. طبعا هر جامعهای طبق فرهنگ و سنت موجود، ضوابط و حدودی دارد، كه تعهدات بر محور آن انجام میگردد.
در اسلام نیز معاهدات اجتماعی دامنه گستردهای دارد، كه خود جای بحثی مستقل دارد، تنها در این مناسبت بخشی از آنچه را كه در گفتار علی (ع) در زمینه این معاهدات آمده میآوریم.
معاهدات اجتماعی در این بخش دو بعد دارد: یكی تعهدات مسلمین در برابر یكدیگر و دیگری تعهدات مسلمین با دیگران.با جمال باید گفت: از آنجا كه جامعه اسلامی بر اساس اخوت عمیق ایمانی پیریزی شده، و برای هر فرد و قشر و طبقهای، حدود و حقوق و وظائفی مشخص گردیده و بر ذمه هر یك نهاده شده است انجام این تعهدات، و تكالیف از اهم مسائل اجتماعی اسلام است.
در این زمینه علی علیه السلام، خطاب به مردم چنین میفرماید: أیّها النّاس انّ الوفاء توأم الصّدق، و لا اعلم جنّهٔ أوقی منه و ما یغدر من علم كیف المرجع. و لقد اصبحنا فی زمان قد اتّخذ اكثر اهله الغدر كیسا، نسبهم اهل الجهل فیه الی حسن الحیلهٔ. (خطبه ۴۱).
هان ای مردم وفا توأم با صداقت است، و من پوششی را مطمئنتر از آن نمیدانم. و كسی كه بداند بازگشت او به كجا است، پیمان شكنی نمیكند. ما در زمانی بسر میبریم كه بیشتر مردم، نیرنگ و مكر را ناشی از هوشیاری و زیركی میدانند و هم آن حضرت در نامهای كه میان ربیعه و اهل یمن، نوشته چنین یاد میكند: لا ینقضون عهدهم لمعتبهٔ عاتب، و لا لغضب غاضب، و لا لاستذلال قوم قوما، و لا لمسبّهٔ قوم قوما. علی ذلك شاهدهم و غائبهم، و سفیههم و عالمهم، و حلیمهم و جاهلهم. ثمّ انّ علیهم بذلكعهد اللَّه و میثاقه انّ عهد اللَّه كان مسؤولا. (نامه ۷۴).
عهد خویش بموجب غیظ و غضب اشخاص و یا تحقیر و توهین و یا دشنام و اهانت، نمیشكنند. بر این عهد، حاضر و غائب و نادان و دانا و بردبار و جاهلشان، ملتزماند، و عهد و میثاق الهی نیز بر دوش آنها است همانا عهد با خدا مورد سوال و مواخذه است.
و در یكی دیگر از خطبههای نهج البلاغه در این باب چنین میخوانیم: الفرائص الفرائض ادّوها الی اللَّه تؤدّكم الی الجنّهٔ. انّ اللَّه حرّم حراما غیر مجهول و أحلّ حلالا غیر مدخول، و فضّل حرمهٔ المسلم علی الحرم كلّها، و شدّ بالإخلاص و التّوحید حقوق المسلمین فی معاقدها، «فالمسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده» الّا بالحقّ و لا یحلّ اذی المسلم الّا بما یجب. (خطبه ۱۶۷). واجبات را واجبات را برای خدا آنها را انجام دهید. تا شما را به بهشت وارد سازد، همانا خداوند اموری را حرام كرده كه پوشیده نیست، و چیزهائی را حلال نموده، كه نامشخص نیست و حرمت مسلمان را بر دیگر حرمتها برتری بخشیده، و حقوق مسلمین را به اخلاص و توحید لازم و استوار نموده، پس مسلمان كسی است كه دیگر مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند و ایذای مسلم جایز نیست، مگر در جائی كه (بحكم شرع) لازم گردد.
همان گونه كه ملاحظه میكنیم وفای به تعهدات و پیمانها در جامعه اسلامی یك اصل اصیل اخلاقی و لازمه صداقت و ایمان و اخلاص و زرهی برای پاسداری حقوق جامعه و افراد آن تلقی شده، و همه افرادی كه طرف پیماناند، اعم از جاهل و عالم و حاضر و غایب بدان ملتزماند، و هیچ عاملی همچون خشم و غضب و كینه و انتقام نباید بر تعهدات خدشه وارد سازد، و خلاصه حصار مطمئن یك جامعه اسلامی عمل به تعهدات و پیمانها است و حقیقت مسلمانی در حفظ حرمت و حقوق همنوعان مسلمان است.
د) معاهدات مسلمین با دیگران (قراردادهای بین المللی
مسئله مهم دیگر بحث پیمانهای مسلمین با غیر مسلمین است برای این مسئله در قرآن و روایات و كتب فقهی و حقوقی اسلام تحت عنوان احكام اهل ذمه، ضوابط و حدودی مشخص شده و به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
در سخنان علی (ع) نیز در این زمینه به رهنمودهای بسیار ارزنده و آموزندهای
برخورد میكنیم. از آن جمله است، آنچه در خطبه جهاد بیان فرمود آن گاه كه شنید لشكر تجاوزگر طاغی زمان معاویه، به شهر انبار هجوم برده و ضمن ارتكاب جنایات و قتل و غارتگری، به خانههای مردم ریخته و زیور از بدن زنان مسلمان و غیر مسلمان تحت ذمه میربودهاند. متن سخن امام چنین است: و لقد بلغنی انّ الرّجل منهم كان یدخل علی المرأهٔ المسلمهٔ، و الأخری المعاهدهٔ فینتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رعاثها، ما تمتنع منه الّا بالاسترجاع و الاسترحام، ثمّ انصرفوا و افرین ما نال رجلا منهم كلم، و لا أریق لهم دم، فلو انّ امراء مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به ملوما، بل كان به عندی جدیرا. (خطبه ۲۷).
به من خبر رسیده كه نامردان سپاه معاویه، بر زنان مسلمان و زنان غیر مسلمان تحت ذمّه وارد میشده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره از او میكندهاند و آنان بجز بالا به و التماس نمیتوانستند جلوی وحشیگری آنان را بگیرند، و آن غارتگران با دست پر برگشتهاند نه زخمی خوردهاند، و نه خونی از آنان ریخته است. براستی كه اگر مسلمانی از این پس از غصه بمیرد بر او ملامتی نیست، بلكه سزاوار این است.
ملاحظه میكنیم كه معاهدات اجتماعی در اسلام میان مسلمین و غیر مسلمین چه اندازه اهمیت دارد، كه امام در اظهار تألم و تأسف خود از جنایات امویان بر مسلمانان بیپناه همان اندازه از تضییع حقوق افراد ذمی متألم است كه افراد مسلمان، و این در تاریخ بشر و مكتبها و نظامهای حقوقی انسانها بیسابقه است.
در نظام حقوقی اسلام، مردان و زنان اهل كتاب كه به شرائط ذمه عمل كنند نه تنها حفظ جان و مال و عرض و امنیتشان بر عهده دولت اسلامی است، بلكه آنها میتوانند، به دین خود پایبند باشند و به معبدهای خود بروند، و در میان خود، قوانین و مقررات مورد قبول كتاب مورد نظرشان را بكار بندند، مشروط به آنكه علیه نظام اسلامی حركت و توطئهای نداشته باشند، كه این شرائط و حدود در كتب فقهیه به تفصیل بیان شده است. و اینك فرازی دیگر از گفتار امام در همین زمینه. امام در سخنی دیگر به این نكته نیز توجه میدهد كه رعایت شرائط ذمه از سوی اهل كتاب بطور جدی بدانگونه باید مورد توجه قرار گیرد، كه امكانات و تداركات بوسیله آنان بدست دشمنان اسلام داده نشود كه آنرا علیه مسلمین بكار گیرند، و این نكته نه تنها در خصوص اهل كتاب و اهل ذمه، بلكه در حق افراد مسلمان نیز صدق میكند، بدینمعنی كه اگر از سوی مسلمانی و یا معاهدی، با دشمنان اسلام همكاری شود، و مثلا اسلحه یا وسائل دیگر جنگی، برای آنان ارسال گردد، بر دولت اسلامی است، چیزهائی را كه وسیله كمكرسانی به دشمن است از آنان بگیرد و مصادره نماید، و زمینه توطئه را منتفی سازد.
امام در این خصوص، ضمن دستور العملی كه برای مسئولان اخذ مالیات میدهد، چنین مینگارد: و لا تمسّنّ مال احد من النّاس، مصلّ و لا معاهد، الّا ان تجد وافرسا او سلاحا یعدی به علی اهل الاسلام، فإنّه لا ینبغی للمسلم ان یدع ذلك فی ایدی اعداء الاسلام فیكون شوكهٔ علیه. (نامه ۵۱).
به مال هیچ كس اعم از مسلمان و یا كفار ذمی، دست نزنید، مگر آنكه ببینید اسبی یا اسلحهای را كه در راه تجاوز بر مسلمین بكار گرفته میشود، كه در چنین صورت برای یك مسلمان جایز نیست آنرا در دست دشمنان اسلام باقی بگذارد، تا وسیلهای شود برای دشمن كه بر مسلمانان چیره شود.
هـ) صلح و معاهده با دشمن
آخرین بخش مقال، نقل و بیان سخن امام در باره صلح و معاهده با دشمن است، امام در عهدنامه خود، به «مالك اشتر نخعی» چنین مینویسد: و لا تدفعنّ صلحا دعاك الیه عدوّك و للّه فیه رضی، فإنّ فی الصّلح دعهٔ لجنودك و راحهٔ من همومك، و أمنا لبلادك، و لكن الحذر كلّ الحذر من عدوّك بعد صلحه، فإنّ العدوّ ربّما قارب لیتغفّل فخذ بالحزم، و اتّهم فی ذلك حسن الظّنّ. (نامه ۵۳).
آن صلح را كه دشمن بتو پیشنهاد میكند، اگر مورد رضای خدا باشد رد مكن، زیرا در صلح راحت برای سپاه و آرامش برای تو و امنیت برای كشور است، ولی جدا بر حذر باش از دشمن بعد از صلح نمودنش، زیرا دشمن بسیاری اوقات برای غافلگیر كردن نزدیك میشود، بنا بر این دوراندیش باش و خوش بینی را متهم كن.
● همان گونه كه ملاحظه میكنیم در گفتار امام نكتههائی بسیار ظریف است.
۱) صلح از سوی دشمن پیشنهاد میشود، نه از سوی مسلمین (در مواقع جنگ).
۲) صلح باید مورد رضای خدا باشد و به دین و مسلمین زیان نرساند.
۳) صلح با شرائط مذكور، آرامشی برای دولت و سپاه و ملت است.
۴) پس از مصالحه باید شدیدا مراقب حركات دشمن بود، كه هر لحظه امكان توطئه و حمله مجدد وجود دارد.
۵) از ساده اندیشی و حسن ظن كه اغلب، شیوه افراد صالح و بیغل و غش است، باید برحذر بود كه موجب ضرر و غرامت جبرانناپذیر، برای جبهه حق خواهد بود. مؤمن باید با كیاست و هوشیاری و حدّت نظر و سیاست الهی و بینش ایمانی، دشمن را زیر نظر داشته باشد، و هرگز فریب نخورد، زیرا دشمن هزاران دام ابلیسی و افسون جادوئی دارد، اما بینش ایمانی است كه میتواند همه تار و پودهای ساحران فرعونی را در هم پیچد.
و ان عقدت بینك و بین عدوّك عقدهٔ أو البسته منك ذمّهٔ فحط عهدك بالوفاء و ارع ذمّتك بالأمانهٔ و اجعل نفسك جنّهٔ دون ما أعطیت فإنّه لیس من فرائض اللَّه شیء النّاس اشدّ علیه اجتماعا، مع تفرّق اهوائهم و تشتّت آرائهم، من تعظیم الوفاء بالعهود و قد لزم ذلك المشركون فیما بینهم دون المسلمین لما استوبلوا من عواقب الغدر، فلا تغدرنّ بذمّتك و لا تخیسنّ بعهدك و لا تختلنّ عدوّك، فإنّه لا یجترئ علی اللَّه إلّا جاهل شقیّ. و قد جعل اللَّه عهده و ذمّته أمنا أفضاه بین العباد برحمته و حریما یسكنون الی منعته و یستفیضون الی جواره، فلا ادغال و لا مدالسهٔ و لا خداع فیه.
و اگر با دشمن پیمانی بستی بدان وفا كن و با رعایت امانت به تعهد خویش پایبند باش، و با دل و جان در انجام آن بكوش، چه، هیچ یك از واجبات الهی نیست كه مردم با همه اختلاف نظرهائی كه دارند، بر آن اتفاق نظر داشته باشند، مانند وفای بعهد، و مشركان نیز در بین خودشان، جدای از مسلمین آنرا محترم شمردهاند، زیرا عواقب پیمان شكنی را دیده بودند پس به تعهد خویش جفا و خیانت مكن، و از خیانت به دشمن بر حذر باش، چه آنكه بر خدا گستاخی نكند جز نادان بدبخت و خداوند با رحمت خویش، عهد و پیمانش را محیط امن و حریم آسایش بندگان قرار داده، تا در حمایت او پناه گیرند، بنا بر این فساد، تدلیس و نیرنگ محكوم است.
و لا تعقد عقدا تجوّز فیه العلل، و لا تعوّلنّ علی لحن قول بعد التّأكید و التّوثقهٔ و لا یدعونّك ضیق امر لزمك فیه عهد اللَّه، الی طلب انفساخه بغیر الحقّ، فإنّ صبرك علی ضیق أمر ترجو انفراجهو فضل عاقبه، خیر من غدر تخاف تبعته و أن تحیط بك من اللَّه فیه طلبهٔ لا تستقبل فیها دنیاك و لا آخرتك پیمانی كه در آن طفره و ابهام باشد، منعقد مكن، و پس از انعقاد، آن را با عبارات مهم و قابل توجیه، نقض مكن، و مبادا برای حل مشكلی به نقض آن عهدی كه خدا بر تو لازم ساخته، به اقدام ناحق كشیده شوی، چه تحمل مشكلی كه امید گشایش آن، با حسن عاقبت میرود، از نیرنگی كه از سرانجامش هراس است، و خداوند از آن مؤاخذه مینماید، و دنیا و آخرتت را بباد میدهد، بهتر است.
نكته بسیار حساس و اساسی كه امام در این فراز بر آن تأكید دارد اینست كه به قراردادهایی كه میان دولت اسلام با دشمن منعقد شده باید وفادار بود، كه پیمان شكنی، گر چه با دشمن باشد، ناپسند و مبغوض خداوند است.
در این پیمانها نباید شیوه دیپلماسی و دغلبازی بكار گرفته شود، زیرا اسلام با صداقت و حسن عمل و امانت گسترش یافته، و بیگانگان باید از مسلمین آراستگی و صداقت ببینند تا جذب اسلام شوند. صداقت و امانت و حسن عمل و پرهیز از مكر و حیله گر چه احتمالا زیانهائی را ببار میآورد، ولی تا آنجا كه این زیانها قابل تحمل باشد، و به كیان اسلام و مسلمین خدشه وارد نسازد، قابل تحمل است، زیرا آنجا كه حق محور است و هدف رضای خدا، سرانجام هر كاری به سود جبهه حق تمام خواهد شد.
محمد تقی رهبر
منبع : بلاغ
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست