آخرین سخنان انتخاباتی منتسب به یکی از فرماندهان نظامی، در رسانههای اصلاحطلب بیش از حد انتظار بازتاب داشت. این در حالی است که نه این فرمانده، نخستین مقام نظامی بود که به صراحت در خصوص مسائل انتخاباتی سخن میگفت و نه اظهارات اخیر او را میتوان صریحترین اظهارنظر در این خصوص دانست. پیش از این، مقامهای نام و نشاندار نظامی، به وفور در تخطئه اصلاحطلبان سخن گفته بودند و عدم تغییر رئیس جمهور فعلی را به هواداران او بشارت داده بودند. البته در اظهارات این مقام نظامی یک ابهام وجود دارد که مرتبط با بخشی از سخنرانی دو ماه قبل خود اوست. این فرمانده ارشد در تاریخ بیست و یکم بهمن ماه ۸۷ اظهار داشته بود: »کسی که نام خود را بسیجی بگذارد اما در رابطه با امر خود سازی و یا شرکت در گشتهای امنیتی احساس وظیفه نکند به معنی آن است که ما نمیتوانیم او را به عنوان یک بسیجی فعال و یا حتی عادی به حساب بیاوریم«. لذا اکنون مشخص نیست مقصود او از »بخش غیرنظامی بسیج« که میتواند در مباحث انتخاباتی وارد شود چیست؟ اما اگر از این نکته بگذریم، به نظر میرسد سخنان اخیر او از ابعاد مختلف، نگران کنندهتر از برخی سخنان قبلی نیست که جدیدترین نمونه آن، اواخر هفته گذشته توسط یک مقام نظامی - روحانی بیان شد. پیش از این، مقامات سرشناس وابسته یا نزدیک به نهادهای نظامی به صورت علنی از وابستگی، خیانت و غرب هراسی اصلاحطلبان سخن گفته و رئیس دولت نهم را الگوی بی نظیر خوبیهای انقلابی و مدیریتی معرفی کرده بودند. حتی در روزهایی که احتمال کاندیداتوری خاتمی وجود داشت برخی مقامات نظامی، مستقیماً به تخطئه او پرداختند و رقیبش را تا عرش بالا بردند. پس به نظر میرسد علاقمندی به دخالت بعضی نظامیان در سیاست، یک امر اتفاقی نیست و احتمالاً برخی تقسیمبندیهای جدید نیز تنها یک روش احتیاطی است تا بعضی حامیان این روش، با سوال مکرر در خصوص تعارض اقدامات خود با توصیههای امام (ره) مواجه نشوند. به همین جهت بهتر است اصلاحطلبان هم برای به کرسی نشاندن سخن، خود را به زحمت نیندازند و از زاویهای دیگر به موضوع نگاه کنند. این زاویه، ممنوعیت غیرقابل تردیدی است که نسبت به استفاده از امکانات عمومی برای حمایت از یک کاندیدا وجود دارد. به عبارت واضحتر، فرض شود همه مردم پذیرفتند بخشی از بسیج که در خصوص فعالیت انتخاباتی آنها سخن گفته شده ا ست، فارغ از مسئولیتهای نظامی است. اما آیا همین بخش، از امکانات عمومی کشور استفاده نمیکند؟ البته ممکن است کسی بگوید که مقصود از فعالیت انتخاباتی بسیج، حمایت از کاندیدای خاص نیست و لذا میتوان امکانات عمومی را در راستای پیشبرد سیاستهای کلی کشور در اختیار بخش غیرنظامی بسیج گذاشت. اما اظهارنظرهای صریح برخی مقامات نظامی در ماههای اخیر که شامل حمایت علنی از احمدینژاد و حمله شدید به همه رقبای احتمالی او بوده است، پذیرش این ادعا را مشکل ساخته است. پس کاندیداهای اصلاحطلب حق دارند به شدت نگران بهرهگیری از امکانات عمومی توسط »بسیج غیرنظامی« برای تبلیغ همان دیدگاههایی باشند که در دو سال گذشته، بارها توسط برخی مقامات نظامی یا روحانیون فعال در نهادهای نظامی بیان شده است. این نگرانی آنگاه تقویت میشود که رفتار رسانهملی در تبلیغ حداکثری برای رئیس جمهور فعلی و عدم انعکاس دیدگاه مخالفان او در برنامههای رسمی خبری، مورد ارزیابی قرار گیرد. خدمت رسانی بینظیر برخی تریبونهای عمومی به رئیس دولت نهم و کاندیدای نه چندان پر اقبال انتخابات دهم، اظهار نظرهای شفاف بعضی از دستاندرکاران انتخابات در ماههای گذشته که مفهومی جز ابراز ارادت به احمدینژاد و اعلام »تبرّی« از رقبای او نداشته است نیز وقتی در کنار حُسن استفاده دولت از اختیارات و امکانات رسانهای برای انتساب همه خبرهای خوش به دولت و متهم ساختن رقبای سیاسی و حتی شرکای حکومتی - همچون مجلس - به کارشکنی در برابر ایدههای رئیس جمهور مورد ارزیابی قرار گیرد تنها این نتیجه را به دنبال خواهد داشت که: عدهای از صاحب نفوذان در نهادها و دستگاههای مختلف نمیخواهند فردی جز احمدینژاد سکان دولت دهم را به دست بگیرد. سخنان و اقدامات بعضی از این افراد، نشان میدهد که آنها اگر بتوانند، از هیچ تلاشی برای تحقق این »خواسته« خود دریغ نخواهند کرد. عدهای از افراد قدرتمند، پا را فراتر نهاده و پیشاپیش بر »تحقق غیرقابل تردید« این »خواسته« پافشاری کردهاند. عدهای دیگر هم که کمی دورتر هستند بیاحتیاطی کرده و گفتهاند: »به هر قیمت باید از پیروزی اصلاحطلبان جلوگیری کنیم.« البته این گروه که در حلقههای نخستین »اصولگرایان تصمیمگیر« حضور ندارند مقصر نیستند زیرا مقاماتی که به صراحت از دخالت در سیاست منع شدهاند در رهنمودهای تریبونی خود اظهار داشتهاند: »معتدلهای دوم خرداد از تندروهای آنها خطرناکتر هستند«.
در واقع آنچه که در روزها و هفتههای اخیر بیان میشود و قطعا اهمیت آن از اظهارات اخیر یک فرمانده عالیرتبه نظامی بیشتر است، همان سخنی میباشد که از دوسال قبل با عبارات مختلف و توسط حامیان بانفوذ نظامی و غیرنظامی دولت نهم بیان شده است. اکنون هم به نظر میرسد علت تکرار بعضی سخنان، ضعفگیرندگی کاندیداهای اصلاح طلب بوده است! اصولگرایانی که قرار است با پیروزی آنها، همه اهل ایمان در دنیا خوشحال شوند ظاهراً به هر زبانی که توانستهاند خاتمی، کروبی و موسوی را مخاطب قرار دادهاند تا بلکه آنها را از رقابت با احمدینژاد منصرف کنند و اکنون مشخص نیست این بندگان خاص خدا، با چه زبانی بایدپیام خود را منتقل کنند تا اصلاحطلبان، با کنارهگیری داوطلبانه، دوستان آنطرفی را از برخی موضعگیریها بینیاز کنند؛ موضعگیری هایی که هم برای آنطرفیها حرف و حدیث درست میکند و هم میتواند موجب نگرانی عدهای از مردم شود.