یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اگر می‌توانی مرا بگیر - CATCH ME IF YOU CAN


اگر می‌توانی مرا بگیر - CATCH ME IF YOU CAN
سال تولید : ۲۰۰۲
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : والتر پارکس و استیون اسپیلبرگ
کارگردان : اسپیلبرگ
فیلمنامه‌نویس : جف ناتانسن، بر مبنای کتابی نوشتهٔ فرانک آباگنیل جونیر و استن ردینگ
فیلمبردار : یانوش کامینسکی
آهنگساز(موسیقی متن) : جان ویلیامز
هنرپیشگان : لیوناردو دی‌کاپریو، تام هنکس، کریستوفر واکن، مارتین شین، ایمی آدامز، ناتالی بای، جیمز برولین و جنیفر گارنر
نوع فیلم : رنگی، ۱۴۱ دقیقه


̎فرانک و. آباگنیل جونیر̎ (دی‌کاپریو)، دانش‌آموز دبیرستانی شانزده‌ ساله‌ای است که پس از جدا شدن مادرش، ̎پولا̎ (بای) از پدرش ̎واکن̎ به شدت از لحاظ روحی لطمه خورده است. یک روز در مدرسه، ̎فرانک جونیر̎ سعی می‌کند خود را ̎معلمی جایگزین̎ جا بزند و او روش‌های چشم‌گیرتر و پُردرآمدتری در جا زدن‌های خود پیدا می‌کند و یک روز خلبان و روزی دیگر، خود را دکتر یا وکیل جا می‌زند. پس از مدتی، ̎فرانک̎ به یک جاعل قهار تبدیل می‌شود و از قابلیت‌ها و جذابیت‌ خود استفاده می‌کند و ۵/۲ میلیون دلار چک جعلی را نقد می‌کند. کارهای جسورانهٔ ̎فرانک̎ توجه ̎کارل هنراتی̎ (هنکس) مأمور FBI را جلب می‌کند که قصد دارد ̎فرانک̎ را گیر بیندازد. ̎فرانک̎ ظاهراً لذت می‌برد از این‌که تحت تعقیب ̎کارل̎ است و حتی تا آن‌جا پیش می‌رود که هر از گاه شب‌ها به او زنگ می‌زند و با او گپ می‌زند. زمانی که ̎فرانک̎ خود را دکتر جا زده، دل‌باختهٔ ̎برندا استرانگ̎ (آدامز) دختری دلچسب و مهربان می‌شود. وقتی ̎فرانک̎ از ̎برندا̎ تقاضای ازدواج می‌کند، برای جلب توجه بیش‌تر ̎راجر̎ پدر دختر (شین) ـ که اتفاقاً، وکیل دادگستری نیواورلیانز است ـ یک هویت جعلی دیگر برای خود دست و پا می‌کند...
● زندگی یک شیاد دلپذیر و گریزپا، که یکی از بهترین نقش‌ها و بازی‌های دی‌کاپریو است، فرصتی ایجاد می‌کند که اسپیلبرگ فیلمی سرخوش و سبکبال ـ و غیرمنتظره به ویژه با توجه به آثار قبلی و نزدیک به این فیلم ـ بسازد. اگر می‌توانی... در همان سالی به نمایش در آمد که هوش مصنوعی بر پرده رفت ـ یکی از غمگین‌ترین آثار او ـ ولی فیلمی است وقف شده به ̎هوش مصنوعی̎ و دنیای اغلب روشن و پُرنور و رنگش، کنجکاوی آدم را در مورد دلیل علاقهٔ این کارگردان به این داستان تا این حد برمی‌انگیزد. مسلماً فانتزی موجود در شیوهٔ زندگی انتخابی فرانک آباگنیل جونیر، تأثیر مهمی داشته است. او طبق روال اسپیلبرگ، کودک تن به بزرگ‌سالی ندادهٔ دیگری است که یک‌جا بند نمی‌شود، به هویت ثابت تن نمی‌دهد و نام فیلم، حماسهٔ تبهکارانهٔ او را به یک قایم‌موشک‌بازی طولانی تشبیه می‌کند. اما ̎فرانک̎ واقعی یک جاعل نابغهٔ تحت تعقیب پلیس بود و از این‌جا اسپیلبرگ پانویسی بر علاقهٔ خود به عقدهٔ ̎پیتر پن̎ ارائه می‌دهد و کودک بی‌قرار و خیالباف همیشگی‌اش را در مقام متخلف از قانون اجتماعی ̎می‌پذیرد̎: پذیرفتنی تلخ، شیرین (شیرین، چون فیلم بازیگوشانه به پوچی تمام نظام متزلزل قراردادی‌ای می‌رسد که زندگی مدرن و پیش‌رفته درست کرده است). فانتزی درون ̎واقعیت̎ دیگر رویائی خوش و خواستنی نیست، بلکه به وضوح جُرم و گناه است. پدر طبیعی (با بازی زیبای واکن) قادر نیست آن را مهار کند، این پدر مجازی (هنکس) است که کودک را به دام می‌اندازد و بازسازی او از مُدهای سینمائی دههٔ ۱۹۶۰، طبق معمولِ بازسازی‌هایش، دیدنی است.


همچنین مشاهده کنید