شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

به بهانه کناره‌گیری مورینیو از چلسی


به بهانه کناره‌گیری مورینیو از چلسی
رومن آبراموویچ دیگر نمی‌خواست با خوزه مورینیو کار کند اما این منحصر به آبراموویچ نبود و خیلی‌ها هستند که از رفتن مورینیو بسیار بیشتر از مالک روس استمفوردبریچ خوشحال شدند. از آگوست سال ۲۰۰۴ چلسی مورینیو تیم‌های رقیب را به عذاب آورده و حالا همه از دست او راحت شده‌اند. به هر حال فوتبال انگلیس باید به مردی که استانداردها را تا ارتفاعی قابل توجه افزایش داد احترام بگذارد.
کار او از همان تلاش نخست و کسب عنوان قهرمانی فصل ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۴ با ۹۵ امتیاز که یک رکورد محسوب می‌شد، در اوج بود. ۸ سال قبل منچستریونایتد با ۲۰ امتیاز کمتر از این مقدار قهرمان شده بود. اگر آن فاصله نسبتاً کم از فضائی رقابتی خبر می‌داد اما در عین حال ناشی از ناتوانی تیم‌های صدرنشین برای استفاده از تمام توان و رساندن فاصله به حداکثر ممکن بود. اما مورینیو این کار را کرد و با بیشترین اختلاف قهرمان شد.
او آمار خوبی دارد اما اشتیاق و علاقه شدیدی به این مربی پرتغالی به نحوی بود که حتی وقتی به‌نظر می‌آمد هواداران از او دل خوشی ندارند نمی‌توانستند حرف‌هایش را فراموش کنند. در حالی‌که انگلیسی حرف زدن یک مرد باهوش و خارجی به‌خودی خود گوش‌نواز بود، او حرف‌هائی برای گفتن داشت. او در طول ۲ فصل نخست حضورش چنان ریتم و ضرباهنگ دلپذیر و منسجمی به چلسی داده بود که در تاریخ باشگاه بی‌سابقه می‌نمود.
قدرتش از ۱۵ آگوست سال ۲۰۰۴ که بازی‌ها با نخستین سفر آبی‌های لندن به اولدترافورد آغاز شد نمایان بود. بازی یکنواخت یونایتدها و نمایش ضعیف روی کین در پست دفاع میانی که به آن علاقه‌ای نداشت سبب شد دیدیه دروگبا و ایدور گودیانسن همکاری خوبی داشته باشند و مهاجم ایسلندی در نهایت نها گل آن میدان را به ثمر رساند. مورینیو بازیکنان خوبی را از خود به جا گذاشت و رکوردش در فصل نقل و انتقالات دست‌نیافتنی به‌نظر می‌رسد. شاید بتوان ادعا کرد که پتیر چک، جان تری، فرانک لمپارد و دروگبا مهمترین بازیکنان او بودند که همه غیر از آخری همچنان به باشگاه وفادار خواهند ماند.
آماده ساختن بازیکنان و ایجاد انگیزه در آنان کاری بود که مورینیو به بهترین شکل انجام داد. منچستریونایتد در ۱۰ بازی برابر چلسی از تابستان سال ۲۰۰۴ فقط به یک پیروزی دست یافت. آرسنال حتی بدتر بود و نتوانست در این مدت چلسی را شکست دهد. تنها لیورپول بود که چلسی را آزار داد. به‌ویژه اینکه ۲ بار در نیمه‌نهائی جام قهرمانان اروپا تیم مورینیو را حذف کرد و باید گفت شیوه مربیگری رافائل بنیتس بیش از همه به حوزه مورینیو شباهت داشت. این پرتغالی شخصیت ویژە‌ای داشت و تمام خصوصیات خوب و بدش در ۲ بازی برابر بارسلونا در اوایل سال ۲۰۰۵ به نمایش گذاشته شد. فوتبال او با تأثیرگذاری و هنرهای زیبایش در بازی برگشت در استمفوردبریج قدرتنمائی کرد. چلسی که در بازی رفت در نوکمپ ۲ـ یک شکشت خورده بود چنان از اشتباهات بارسلونا استفاده کرد که قبل و بعد از آن سابقه نداشت. تیم مورینیو در طول ۲۰ دقیقه و روی ضد حملات ۳ـ صفر از بارسلونا ژیش افتاد. البته با ۲ گلی که چلسی خورد یک ضربه سر دیرهنگام به داد چلسی رسید تا این تیم ۴ـ۲ و در مجموع ۵ـ۴ برنده شود. کسب چنین نتیجه‌ای برابر بارسلونا کاری بود که از کمتر کسی به‌جز مربی نامدار پرتغالی برمی‌آمد.
در بازی رفت ۲ تیم، دروگبا ۲ کارت زرد از آندریاس فریسک داور سوئدی دیدار گرفت و مورینیو این اخراج را با اثرگذاری همتای خود بین ۲ نیمه مرتبط دانست. وی گفت: ”وقتی دیدم فرانک ریکارد به رختکن داوران می‌رفت نمی‌توانستم باور کنم.“ البته او بعدها اعتراف کرد که هرگز چنین چیزی ندیده و به حرف‌های دست‌اندرکاران تیم استناد کرده است. فریسک هم مدتی بعد گفت در هنگامی‌که مربی هلندی بارسا شروع کرده درباره بازی حرف بزند، صحبتش را قطع کرده است. این داور پس از اینکه با تهدید به مرگ روبه‌رو شد، از دنیای فوتبال کناره‌گیری کرد. در دیدارهای یک‌چهارم نهائی برابر بایرن‌مونیخ مورینیو از همراهی تیمش محروم شد. برخی می‌گفتند مورینیو که در بازی استمفوردبریج در جائی دیده نشد با پنهان شدن در سبد لباس‌ها به‌صورت قاچاقی وارد رختکن شده و در جریان بازی هم با جاسازی ابزارهای ارتباطی در درون کلاه پشمی کمک مربی چلسی یعنی روی فرایا با نیمکت ارتباط داشته است.
با وجود همه این نکات مثبت، یک مشکل قدیمی در چلسی ویرانگر شد. مبالغ زیاد پول مالک روس باشگاه که او را از یک صاحب باشگاه محلی به مردی نامدار در عرصه فوتبال جهان مبدل کرد، بلای جان چلسی شد. هیچ‌کس در نظر نگرفت که مورینیو علاقه‌ای به امضاء قرارداد ۳۰ میلیون پوندی برای خرید آندری شوچنکو نداشت. از آن زمان مهره چینی چلسی چندان تعریفی نداشت و در بافت گسترده‌تر هیچ چیز سر جای خود نبود و موج انتقادات به‌ویژه پس از شکستگی جمجمه چک، روانه باشگاه شد. آوردن آورام گرنت پس از فرانک آرنسن در جمع کادر چلسی ساختار باشگاه را بیش از پیش پیچیده کرد و به‌نظر می‌رسید موفقیت‌های مورینیو در معرض نابودی قرار گرفته است.
خریدها دیگر خوب نبود مثلاً جان اوبی میکل ارزش غرامت پرداخت شده به منچستریونایتد را نداشت و مورینیو هم آن هافبک وسطی را که در فصل نقل و انتقالات ژانویه مدنظر داشت نتوانست به خدمت بگیرد. او با ناراحتی در فصل نقل و انتقالات تابستان با چلسی که پول‌های خرید را قطع کرده بود همکاری کرد، حتی به این قیمت که اعتبارش کم می‌شد. شاید او نمی‌توانست با این توهین کنار بیاید که رئیس باشگاه پس از کسب نتایج برابر استون ویلا و روزنبورگ او را اخراج کرده است.
آبراموویچ به خاطر ارضای روحش و شاید هم به‌دلیل ارزش چلسی به‌عنوان یک تیم جهانی به دنبال فوتبال زیباست.
مورینیو هم با آن هوش و ذکاوت و جاه‌طلبی شاید بتواند دوباره خود را مطرح کند و ماهیت ماشینی فوتبال را متعادل سازد. آبراموویچ ابزار لازم را برای جمع‌آوری کردن دوباره نیروهای لازم دارد. با وجود کسب موفقیت‌های فراوان در طول ۳ سال گذشته هر یک از این ۲ در نهایت دیگری را عامل پایان همکاری معرفی کردند.
منبع : مجله دانش ورزش


همچنین مشاهده کنید