سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تدریس آیه‌الله... فلسفی در جهت سازندگی بود


تدریس آیه‌الله... فلسفی در جهت سازندگی بود
مرحوم آیهٔا... فلسفی، در تابستان سال ۱۳۴۸ به مشهد مشرف شدند. مدت اقامتشان برای زیارت در مشهد یك ماه طول كشید. در آن زمان، در كنار درس مرحوم آیهٔا... العظمی میلانی كه تدریس فقه داشتند، آیهٔا... وحید خراسانی درس اصول خارج حوزه را اداره می كردند، ما هم شاگرد ایشان بودیم.
عده ای از فضلای مشهد تقاضا كرده بودند كه ایشان به قم منتقل شوند- خود ایشان نیز شاید به عللی این كار را ترجیح می دادند- تشریف بردن ایشان به قم برای ما یك ضایعه بود، و یك خلا در عرصه تحصیلی ما ایجاد می كرد. ما نگران بودیم !بعد كه دیدیم تصمیم ایشان قطعی شده، خواهش كردیم كه تابستان درس را ادامه دهند، تا درس به یك جایی برسد؛ بیشتر نظر ما این بود كه مباحث الفاظ را تمام كنند، یا دست كم بحث را تا اول اوامر برسانند، تا اگر خواستیم دنباله اش را توسط استاد دیگری ادامه دهیم، از یك نقطه مشخصی باشد.
در این مدت در تكاپو بودیم خلای كه ایجاد می شود را پر كنیم و دنبال استادی بودیم كه از هر جهت ما را تأمین كند؛ خدمت مرحوم آیهٔا... فلسفی در مشهد كه برای زیارت آمده بودند رفتیم. یكی از دوستان ما كه با ایشان در نجف اشرف سابقه ارتباط داشت، گفت: من نجف درس ایشان رفته ام، در تدریس بسیار متبحرند. از ایشان درخواست شد كه بحثی را شروع كنند، ایشان یك بحث از مباحث قسمت اوامر را شروع كردند و ما خیلی مجذوب درس ایشان شدیم. و از ایشان تقاضا شد كه در مشهد بمانید و نروید تهران، ولی ایشان عذر خواستند و گفتند كه در تهران امامت مسجد لرزاده بر عهده شان است و اهل بیتشان نیز موافق نیستند كه ایشان در مشهد بمانند و بهانه می آوردند.
در عین حال استنباط می شد كه باطناً دلشان می خواهد در مشهد ماندگار شوند، ولی معاذیری برای ماندن دارند. ما فكر كردیم مثل ایشان یا بهتر از ایشان استادی نخواهد بود و اگر ایشان را از دست بدهیم، خلا ایجاد شده به هیچ وجه قابل جبران نخواهد بود. ایشان به تهران برگشت و عده ای از طلاب پشت سرشان به تهران رفتند و درصدد برآمدند تا ایشان را متقاعد سازند تا به مشهد مهاجرت كنند؛ ایشان موانعی داشتند، یكی از آنها مسجد لرزاده بود و آنها شدیداً مقاومت می كردند و موافق نبودند كه ایشان به مشهد منتقل شوند. این ماجرا به مرحوم حجهٔالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدتقی فلسفی (برادر بزرگ ترشان) رسید- از حقوق بزرگی كه مرحوم آقای فلسفی بر جامعه شیعه دارد و به ویژه حوزه علمیه خراسان سعی شان برای هجرت آیهٔا... فلسفی به خراسان است- ایشان مطلب را در مسجد لرزاده حل كردند و آنها را راضی ساختند كه ایشان به مشهد منتقل شوند.
آیهٔا... فلسفی مهیا شدند و تنها در آغاز سال تحصیلی به مشهد آمدند و درس را شروع كردند. تهیه منزل و آمدن خانواده شان از تهران، یك سال طول كشید و ایشان در این مدت بیشتر در خانه طلبه ها به سر می بردند. مدتی نیز منزل ما آمد و در خدمت ایشان بودیم.
ایشان از قاعده ترتب درس را شروع كردند، و بنده قریب پنج سال - سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۳- در دوره اول درس اصول ایشان شركت داشتم كه استصحاب را تمام كردند. در آن زمان كه شاگردشان بودیم، ارتباط تنگاتنگی با ایشان داشتیم و از فیوضات ایشان استفاده می كردیم. ایشان در زمان خیلی كوتاهی برجستگی خودشان را نشان دادند.
در مدرسه میرزا جعفر كه درس می دادند مدرس پر می شد، بالكن های مدرس هم پر می شد (جمعیت درس ایشان را در آن زمان بیش از چهارصد نفر تخمین می زدند). در آن موقعیت در حوزه مشهد از نظر خارج فقه - كه همه شاگرد مرحوم آیهٔا... میلانی بودند- درس دیگری كه هم سطح درس خارج آیهٔا... میلانی باشد نبود؛ و ایشان یك درس در اصول، هم سطح درس خارج آیهٔا... میلانی به وجود آوردند و حوزه به این وسیله احیا شد.
ایشان از نظر ملكات نفسانی و اخلاقی مرد با فضیلتی بلكه كم نظیر بودند؛ خصوصیت روحی ایشان و عفت نفسانی كه داشتند، فی حد ذاته طلبه ها را می ساخت. مشكل بزرگ ما در عرصه روحانیت این است كه بتوانیم اخلاص خودمان را در خدمتگزاری امام زمان(عج) حفظ كنیم، و لازمه اش این است كه مقداری نسبت به موقعیت های اجتماعی و مختلفی كه برای یك روحانی پیش می آید چشم فرو پوشیم و این نفسانیات را در ذهن خودمان پرورش ندهیم؛ برای طلبه های جوان كه با انگیزه درس می خوانند و فعالانه تحصیل می كنند، این یك نقطه حساس از نظر سازندگی است.
روش مرحوم آیهٔا... فلسفی در این جهت سازندگی ویژه ای داشت. آن زمانی كه خدمت آقای حاج شیخ محمدتقی فلسفی صحبت می شد كه برادرشان حاج میرزا علی آقا به مشهد منتقل شوند و آقایان در مسجد لرزاده مقاومت می كردند، از اشكالاتی كه گرفته بودند این بود كه مشهد در این زمان، موقعیت حساسی از نظر ساواك دارد، آستان قدس وابسته به دربار شاه است و روحانیون ممكن است جذب آستان قدس و دربار شوند، و اگر جذب نشوند ممكن است مشكلاتی برای آنها ایجاد كنند، و آنان خواه ناخواه یا جذب ساواك می شوند یا در مقابل ساواك مشكلاتی برای آنها به وجود می آید؛ به همین سبب برخی گفتند: «صلاح نیست حاج میرزا علی آقا مشهد بروند».
مرحوم فلسفی فرموده بودند: «حاج میرزا علی آقا آدمی است كه توی عرصه های اجتماعی آن قدر وارد نمی شود كه ساواك بتواند بر او مسلط شود، یا در یك جریان انحرافی قرار بدهد.»
واقعاً مرحوم آقای فلسفی چنین شخصی بودند، و نوعی عزت نفسانی در عرصه های اجتماعی داشتند، در همان زمان رژیم طاغوت كه خفقان شدید بود، در كنار این عزت نفسانی كه از یك تعصب دینی خاصی هم برخوردار بودند. غالباً افراد عفیف النفس به همان میزانی كه همیشه یك حالت انزوا دارند، در حوادث دینی هم خیلی حساسیت نشان نمی دهند.
به عكس آیهٔا... فلسفی در مسائل دینی حساسیت فوق العاده نشان می دادند و از یك غیرت و تصلب دینی برخوردار بودند. در همان دوره اختناق و خفقان، اوقاف عده ای از طلاب حوزه های علمیه را به عنوان آخوند اوقافی استخدام می كرد و بدین وسیله می خواست یك جریان روحانیت دولتی راه بیندازد، و نقشه آنها یك نقشه شیطانی ریشه داری بود. مرحوم آیهٔا... فلسفی یك روز در درس، سخنرانی خیلی مهمی كردند و شدیداً با قضیه برخورد نمودند.
شاید سخنرانی ایشان در آن زمان، باعث شد كه این نقشه دولت - با وجود بعضی عناصر غیر ارزشی كه در روحانیت نفوذ كرده بودند- جا نیفتد و نتوانند آنها این برنامه را در مشهد به طور كامل پیاده كنند. در عین حالی كه ایشان عزت نفسانی داشتند و حاضر نبودند كه در اجتماع خودنمایی بكنند، ولی تعصب دینی ایشان باعث می شد كه در جای حساس با هر خطری رو به رو شوند، واقعاً وارد عرصه بشوند و دقیقاً از ارزشهای دین دفاع كنند.
مرحوم آیهٔا... فلسفی دو خصوصیت در شیوه تدریس داشتند: خصوصیت اول این كه درس را از آن قالب فنی و اصطلاحی خودش، در یك موقعیت خاص همه كس فهمی قرار می دادند؛ درس اصول به گونه ای است كه نمی شود بیرون از اصطلاحات بحث كرد و این كار ساده ای نیست و غالباً مباحث در همان بستر اصطلاحات بحث می شود و شكل می گیرد و ارایه می شود كه طبیعتاً برای افراد خیلی سنگین است، و كسانی درس را می فهمند كه سابقه علمی ریشه داری دارند. ایشان مطالب را از بستر اصطلاحات اصولی خارج می كردند و مطلب برای طلبه وجدانی می شد.
خصوصیت دوم درس ایشان این بود كه سطح مطلب را پایین می آوردند (به عكس برخی از اساتید كه سعی می كردند سطح مطلب را بالا ببرند و با یك سلسله مقدمات چهره علمی مطلب را پررنگ تر كنند) و در تنازل دادن سطح مطلب، ایشان مهارت خاصی داشتند و همین باعث شده بود كه درس ایشان جذبه خاصی بین عموم طلاب پیدا كند. به غیر از فضلا دیگران هم می توانستند از درس ایشان استفاده كنند.
افزون بر این، ایشان در مقابل پذیرش نظریات تسلیم نبودند- حتی در مقابل پذیرش مبانی بزرگان- نه تنها نظریات، بلكه مبانی آنها را نیز به سادگی نمی پذیرفتند، وقتی كه وارد بحث مبنایی می شدند سعی می كردند تا آن جا كه اشكالات و شقوق مختلف اشكال بر مبنا وجود دارد، اشكالات را مطرح كنند و به راحتی تسلیم نظریات بزرگان نشوند.
در خصوص اجتهاد ایشان باید گفت، ما كه شاگرد ایشان بودیم؛ غالباً می گویند نمی شود استاد را از دیدگاه شاگرد ارزیابی كرد، شاگرد در درس گاهی اوقات به گونه ای مجذوب استاد می شود كه استادش در نظرش بزرگ تر از همه جلوه می كند؛ مخصوصاً درس مرحوم آیهٔا... فلسفی كه این خصوصیت را داشت كه واقعاً شاگرد در مقابل ایشان متواضع می شد؛ هر چقدر هم كه شاگرد قوی بود.
اما به هر حال، با توجه به سوابق تحصیلی كه مرحوم آیهٔا... فلسفی در نجف داشتند، رتبه علمی ایشان در حد مراجع فعلی بوده است؛ یعنی دقیقاً همان مرتبه آیهٔا... سیستانی و همان مرتبه آیهٔا... وحید و دیگر مراجع نجف را دارا بودند؛ همه آنها شاگردان آیهٔا... خویی بودند. ایشان هم از شاگردان آیهٔا... خویی، بلكه از شاگردان برجسته آیهٔا... خویی به شمار می رفتند و طبیعی است كه ایشان در سطح مراجع باشند.
این ارزیابی ما به عنوان شاگرد ایشان است، شاید در یك ارزیابی دیگری فرق كند. هم از نظر سوابق علمی و هم از نظر مباحث و نظریاتی كه مطرح می كردند، مرحوم آیهٔا... فلسفی در سطح مراجع فعلی بودند، حتی در یك سفر، آیهٔا... آقا رضا شیرازی كه از علمای برجسته تهران است، با اخوی بنده - آیهٔا... سید جواد علم الهدی- و یكی دیگر از آقایان، سه نفری به مشهد می آیند، خدمت آیهٔا... فلسفی می رسند و تقاضا می كنند كه شما چرا بعد از فوت حضرت آیهٔا... اراكی و آیهٔا... گلپایگانی رساله نمی نویسید؟ و شخصیتهای بزرگی همچون آیهٔا... سیدرضا شیرازی كه خودشان مجتهد مسلم هستند از آیهٔا... فلسفی سؤال كردند كه چرا شما رساله نمی دهید؟ از نظر مجتهد مسلمی مانند آیهٔا... سیدرضا شیرازی، ایشان در سطح مراجع بود.جواب ایشان خیلی جالب بود. فرموده بودند: «من تقلید اعلم را واجب می دانم و من خودم را اعلم نمی دانم»،
آن گاه از ایشان سؤال كرده بودند شما چه كسی را اعلم می دانید؟ فرموده بودند: «من هیچ كس را اعلم نمی دانم»؛ یعنی با این تواضعشان فرموده بودند كه من خودم را اعلم نمی دانم، ولی معلوم می شود كه ایشان در سطحی بوده كه نمی توانسته است روی یك نفر انگشت بگذارد و به حساب این كه او از نظر رتبه علمی بالاتر از ایشان است، بگوید او اعلم از من است. شاید خود ایشان اعلم بوده باشد، ولی اعتقاد و ارزیابی شان از شخصیت علمی شان این بوده است.
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید