یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


برره کجاست؟!


برره کجاست؟!
بزرگترین و هوشمندانه‌ترین نوآوری خالقان " شبهای برره "، خلق فضایی خیالی و غیرواقعی است به نام سرزمین " برره " که در " پاورچین" خلق شد. این هوشمندانه بودن به چند دلیل است:
۱- طراحان این برنامه کودک درون خود و مخاطبا‌ن‌شان را به خوبی می‌شناسند. آنها می‌دانند که برای موثر بودن هر حرفی، نخست گوش شنوایی لازم است. پس در قدم اول باید برنامه‌ی ساخته شده، دیده شود و مخاطب خود را جذب کند. پس باید به دنبال زبان مشترک و قابل فهمی برای همه بود که در عین حال جذابیت داشته باشد. اینجاست که کودک درون‌مان به کمک‌مان می‌آید. همه‌ی ما از دوران کودکی‌مان قصه‌ها و فیلم‌هایی را به یاد داریم. و معمولا جاودانه ترین‌شان در ذهن‌مان، آنهایی هستند که به نوعی ما را از واقعیت جدا می‌کنند و به فضای خیالی خودشان می‌برند. حتی در بزرگسالی هم عاشق فیلم‌های خیالی هستیم که خودمان را به فضای غیرواقعی‌شان پرتاب کنیم و تا آنجا که می‌توانیم همراه قهرمانان داستان خیال پردازی کنیم. چون در این فضا، هر غیرممکنی ممکن می‌شود و چیزی مانع از این امر نخواهد شد.
۲- در این فضای خیالی، امکان بیشتری برای طرح مسائل مختلف، از جمله مسائلی که در واقعیت نمی‌توان به آنها پرداخت وجود دارد. همچنین این وقایع می‌توانند تا حدودی اغراق آمیز هم باشند.
۳- محدودیت زمانی و مکانی ندارند.
۴- چون قهرمانان این دنیای خیالی هم عجیب و غریبند و از «خود» واقعی‌مان فاصله دارند، با خیال راحت‌تری نظاره‌شان می‌کنیم و چون در اینجا قرار است ایرادهای ما را گوشزد کنند، در مقابل‌شان احساس خطر کمتری می‌کنیم و راحت‌تر با آنها کنار می‌آییم...
از طرفی، بزرگترین نقطه ضعفی که می‌توان بر این مجموعه گرفت و در انتقادات هم معمولا به عنوان اصلی‌ترین ضعف برنامه به آن اشاره شده است، طراحی‌ای است که فضای یک «روستا» را القا می‌کند که می‌تواند بهانه‌ای برای توهین به روستائیان باشد.
اخیرا در نقدی بر این مجموعه نوشته شده بود که رقص‌های محلی ایران مورد تمسخر قرار گرفته است. اگر منظور مثلا رقص‌های گروهی، مثل رقص با چوب باشد که در مراسم عروسی برره‌ایها انجام شد، باید پرسید کجای این رقص‌ها توهین و تمسخر بود؟! تنها رقص‌های خنده‌دار آن رقص سالارخان و شیرفرهاد بود که من درآوردی بود و اشاره به هیچ رقص محلی‌ای نداشت.
موضوع «توهین» و کم ظرفیتی ما ایرانیان در نقدپذیری به فرهنگ‌مان برمی‌گردد که مردمان شرطی شده‌ای هستیم که آماده‌ایم تا کوچکترین اشاره و تلنگری را توهین به خود، قومیت، فرهنگ گذشته و آداب و رسوم‌مان تلقی کنیم. خواه این تلنگری باشد به آن دسته از رسوم پوسیده و دست وپا گیری که روز به روز محدود ترمان می‌کند و بین‌مان فاصله می‌اندازد و چه بسا ما را در نظر مردمان دیگر، خرافاتی و عقب‌مانده نشان می‌دهد.
با اینکه از موقعیت امروزمان باخبریم، هنوز در هر بحثی، تمدن چند هزارساله مان را به رخ می‌کشیم و اینکه چه گذشته‌ی پرباری داشته‌ایم. فارغ از اینکه «امروز» در کجا ایستاده‌ایم، با اینکه ادعای مسلمان بودن‌مان گوش فلک را کر کرده، چه جایگاهی داریم و چه میزان از فرهنگ غنی گذشته‌مان را حفظ کرده‌ایم؟
از طرفی یاد نگرفته‌ایم که فقط ظاهر قضایا را نبینیم و کورکورانه تقلید نکنیم. پس این می‌شود که کوچکترین حرکتی از سوی بازیگران این مجموعه، تبدیل به بدآموزی می‌شود و ما هم گناه را به گردن سازندگان این مجموعه می‌اندازیم.
البته حق با ماست! چون سازندگان برنامه، کمی از اغلب مردم جامعه‌شان جلوتر بوده‌اند و صبر نکرده‌اند تا ظرفیت و بلوغ فکری جامعه به حد لازم برسد. و متاسفانه این عدم ظرفیت و عدم رشد و بلوغ فکری، به مردم عادی محدود نمی‌شود. قشر فرهنگی و تحصیل کرده و به اصطلاح «روشنفکر» جامعه هم با کوچکترین انتقادی، از طریق کانون و اتحادیه و صنف خود، اقدام به اعتراض و شکایت می‌کنند. چون متاسفانه به زامبولی‌ای دچار شده‌ایم که با آب سرب فرهنگ و مطبوعات هم قابل درمان نیست. چون به تقلبی نبودن همان سرب و آب سرب هم اعتمادی نیست!...
این سریال با زیر ساختی بسیار قوی و فکرشده شروع شد و بسیار حساب شده جلو آمد. در واقع فرستنده خوب عمل کرد و بیشترین عیب از گیرنده‌هاست. عده‌ای این مکان خیالی و تمثیل‌های آن را درک کردند و عده‌ای دیگر هنوز درگیر همان سطح ماجرا هستند و هنوز مخلوطی از پوشش مناطق مختلف ایران و لهجه‌های گوناگون ایران را که به شکل لری- برره‌ای، ترکی- برره‌ای، اراکی- برره‌ای و... است و می‌تواند نماد ایران به شمار رود را توهین به اقوام و لهجه‌های مختلف می‌دانند.
عده‌ای که گیرنده‌های قویتری دارند، این نکته‌ی ظریف را درک کردند که برره‌ا‌ی‌ها و رفتارشان می‌تواند نمادی از ما و جامعه‌مان یا هر جامعه‌ی مشابه دیگری باشد، ولی الزاماً خود ما نیستیم. و عده‌ای دیگر آنقدر برره‌ای‌ها را به خود شبیه دیدند و آن را باور کردند که معتقدند به «خود» آنها و جامعه‌شان توهین شده است! _ معلوم نیست تا کی خالقان بینوای برره باید به عناوین مختلف به ما یادآوری کنند که برره مکانی خیالی است که روی نقشه‌ی ایران وجود ندارد و مردمان عجیب و غریبی دارد که «گونه‌ی نادری از جانداران» خوانده می‌شوند؟!
بله، رفتارهای زشت را باید تقبیح کرد، نه تقدیر و تمجید. یا این احوال اگر دادن لقب «هجو» به این برنامه باعث آرامش عده‌ای می‌شود، در هدف نهایی این برنامه تاثیری نخواهد داشت.
به هر حال، اولین قدمها برای شروع چنین نقدهای صریحی، توسط آقای مدیری و گروه‌شان برداشته شد و به نظرم، همیشه مهم‌ترین و اصلی‌ترین چیز در هر کار، شروع آن کار و برداشتن قدم اول است.
اگر این برنامه در بدبینانه‌ترین حالت ممکن، هیچ نکته‌ی مثبتی هم نداشته باشد، به خاطر شروع نقد صریح و شجاعت در این کار و «تلاشی» که در این راه دارد، قابل تقدیر است، حتی اگر نتواند به هدف اصلی که مَد نظر سازندگانش است دست پیدا کند.
و چه زیباست جمله‌ای از دکتر "عبدالحسین زرین کوب" که می‌گوید: «مرغ چون به پرواز درآید، اگر هم به آسمان نرسد، این قدر هست که پایبند زمین نمی‌ماند.»
منبع : خبرگزاری آفتاب


همچنین مشاهده کنید