چگونگی گسترش فرهنگ به‌کارگیری فناوری اطلاعات

این نوشته کوتاه قصد ندارد به اهمیت و نقش فناوری اطلاعات، تجارت یا ارتباطات الکترونیکی در پروسه‌های کاری بپردازد. زیرا زوایای گوناگون آن برای مدیران، صاحبان تجارت و صنایع و دیگر دست‌اندرکاران دولتی به‌اندازه کافی تشریح نشده است. دیگر کمتر کسی است که به‌هنگام صحبت از فناوری اطلاعات، انگشت به دهان بگیرد یا به‌گونه‌ای خیره به تو بنگرد که انگار چیز عجیبی را می‌شنود. استاندارد فناوری، اطلاعات و کیفیت دیگر کلمات بیگانه‌ای نیستند. اگرچه باورهای متفاوتی در مورد آنها وجود دارد.
مخاطب این نوشته آنهائی نیستند که در قفس تفکر مدیریت سنتی‌ اسیر هستند و آن را مناسب جامعه ایرانی می‌دانند. یا کسانی که تنها برای مدرن جلوه دادن خود و عقب نماندن از قافلهٔ تجدد، تنها به اخذ انواع و اقسام استانداردهای جهانی برای سازمان خود می‌پردازند، بدون اینکه آن را در عمل به‌کار گیرند و یا ذره‌ای به آن اعتقاد داشته باشند. روی سخن با آنانی است که مدیریت و سازوکارهای مدرن را باور دارند ولی با کمی تردید به چگونگی حرکت آن در چارچوب روابط سنتی مدیریت ایرانی می‌نگرند.
به نظر من اندیشه‌ٔ نو راه خود را از لا به لای تفکرات کهنه پیدا می‌کند تنها باید نو اندیشان در عرصه‌های فناوری، به‌خصوص فناوری اطلاعات، خود را باور کنند و باکی از حرکت مناسب برای توسعهٔ پروسه کاری خود که موجب گسترش فرهنگ استفاده از فناوری اطلاعات می‌شود. نداشته باشند و ناامید نشوند و مطمئن باشند که هیچ نیروئی یارای مقابله با آن را ندارد.
اجازه دهید برای اینکه از کلی گوئی پرهیز شود، به یک تجربه ساده از چگونگی گسترش فرهنگ فناوری جدید که حرکت آن مکانیزمی درونی دارد، بپردازم. صنایع غذائی مثال خوبی برای منظور ما است. زیرا محصولات تولیدی آنها از یک طرف بسیار متنوع و دارای مصارف عمومی هستند و از طرف دیگر این صنایع شرکت‌های متعددی را دربرمی‌گیرند که در ارتباطات داخلی و بین‌المللی برای توزیع تولیدات خود قرار دارند.
چندی پیش که به مناسبت حرفهٔ خود یعنی تخصص در فناوری اطلاعات، برای مشاوره و ایجاد سیستم‌های جدید بازاریابی و اطلاعات مدیریتی برای یکی از نمایندگان پخش محصولات یک شرکت تولیدکنندهٔ ماکارونی در یکی از شهرستان‌ها بودم، دریافتم که این شرکت علاوه بر برقراری ارتباط الکترونیکی با شرکت مادر که بستر آن فراهم شده بود. الگوی مدیریتی موفق تولیدکننده را انتخاب کرده بود و برای هماهنگی هر چه نزدیک‌تر تصمیم داشت، از فناوری جدید استفاده کند. اگر این مثال را بین تمام عوامل در این چرخه توزیع گسترش بدهیم، می‌توانیم حرکات فرهنگی فناوری اطلاعات را به‌خوبی در گردش‌های کاری مشابه لمس می‌کنیم، به‌خصوص وقتی که تمام این شرکت‌ها در ارتباطات بین‌المللی قرار می‌گیرند که خواه ناخواه ناگزیر از استفاده فناوری جدید در ارتباطات خود هستند. بعد از این تصادف و با مراجعه به اینترنت، فهمیدم که چرا شرکت مزبور (که بسیار هم معروف است) با این سرعت بازارهای خاورمیانه را به‌دست آورده است. چون مدیریت آن استفاده از استانداردهای صنایع غذائی مانند HACCP یا استانداردهای مدیریت تضمین کیفیت و کیفیت مدیریتی را باور دارد و به‌کار می‌بندد و نیز می‌داند که مدیریت یعنی کسب اطلاعات برای استفاده از فرصت‌ها.
این امر نه تنها باعث موفقیت این شرکت که باعث گسترش این فرهنگ مدرن در شبکه‌های توزیع و یا ارتباطات دیگر آن هم شده است. تصور کنید زمانی را که این شرکت‌ها و بسیاری از شرکت‌های دیگر که این موضوع را به‌خوبی درک کرده‌اند، در حرکت‌های هماهنگ با هم قرار بگیرند و بلند بگویند که؛ ”اندیشه‌ نو نیاز به ابزار نو دارد“.

منبع : مجله بهکام