پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
به سوی کشاورزی اقتصادی
«کشاورزی که همچون نیاکان خویش به تولید میپردازد، هر چند هم سختکوش و پرتلاش باشد، به زحمت میتواند شکم خانوادهء خویش را سیر کند ولی کشاورزی که به رموز نوین تولید آگاه باشد و در محیطی با انگیزهء فعالیت کند، از خاک طلا میسازد.»
آنچه خواندید بخشی از سخنان تئودور شولتز، اقتصاددان برندهء جایزه نوبل بود. اما پرسش اینجاست که رموز تولید نوین و محیط با انگیزه چیست؟
شولتز در کتاب «گذار از کشاورزی سنتی» به تبیین دیدگاه خود دربارهء این مساله میپردازد که برای مطالعه و بررسی آنها بهتر است نخست به پیش گفتار مترجم بر چاپ اول و دوم کتاب که به ارتباط مطالب کتاب و مسایل کشاورزی ایران پرداخته است، نظری داشته باشیم.
سیدمحمد سعیدنوری نائینی مهمترین و جدیترین مسالهء کشاورزی ایران را «کمی تولید» میداند که «کمی تولید» در مقایسه با امکانات، نیازها و در واحد سطح در مقایسه با سایر جوامع، یکی از واقعیات رنجآور کشاورزی ایران است.
در برآوردهای انجام شده دربارهء کشاورزی ایران به روشنی مشاهده میشود که امکانات لازم برای تولید فراهم است ولی انگیزهء کافی برای بهرهبرداری از آن وجود ندارد; انگیزهای که باید در بخش عمومی و خصوصی جامعه به وجود آید.
نورینائینی در بخش دیگری از پیشگفتار خود جدانگری و تجرید مسایل و عدم ارتباط هماهنگ آنها بر محور تولید، توجه ناکافی به اصول علمی تحقیق و آموزش و گرفتار بودن در نظریهپردازیهای غیرعلمی را از علتهای عقبماندگی بخش کشاورزی در ایران میداند و مطالعه این کتاب را برای ایجاد یک دیدگاه نو و سازنده افزایش مشارکت مردمی در توسعهء کشاورزی با تاکید بر علم و دانش و منطق در تصمیمگیری پیشنهاد میکند.
با هم مروری میکنیم بر ۱۲ فصل «گذار از کشاورزی سنتی» تئودور شولتز که در آن این اقتصاددان سرآمد تئوریهای خود در زمینهء «کشاورزی اقتصادی» را توضیح میدهد.
در نخستین فصل شولتز به بیان مشکل میپردازد. او کشاورزی را براساس استفاده کشاورزان از نهادههای تولید رایج در نسلهای گذشته بنا شده باشد، کشاورزی سنتی تعریف میکند.
شولتز تبدیل کشاورزی سنتی را که وجه مشخصه آن کمی تولید است به یک بخش کاملا مولد برای سرمایهگذاری در کشاورزی مربوط میداند.
چگونگی فراهمآوری این سرمایه چندان مهم نیست، بلکه مهم اتخاذ تصمیمی صحیح در مورد چگونگی روشهایی است که سرمایهگذاری را در این بخش سودآور میکند که این برداشت، کشاورزی را به منزلهء خاستگاه توسعهء اقتصادی مطرح میکند.
شولتز عقاید گذشتگان دربارهء زمین به عنوان قسمت مهمی از عوامل توسعهء کشاورزی کم اهمیت میداند و به سرمایهگذاری بر روی زمین طی زمان تاکید میکند که بسیاری از تفاوتهای مربوط به حاصلخیزی زمینهای کشاورزی ساخته دست بشر است.
تعبیر صحیح مساله رشد حاصل از کشاورزی از نظر این اقتصاددان بهبود کیفیت نهادههای مادی مورد استفاده در کشاورزی و توانایی کشاورزان خیلی بیشتر از زمین اهمیت دارد.
او در این زمینه به اروپای غربی به عنوان نمونهء موفق در تولید محصولات کشاورزی اشاره میکند که با تراکم جمعیتی فراتر از آسیا و زمینی غیر حاصلخیز با سرعتی فوقالعاده تولیدات را افزایش بخشیدند که حتی تصورش در یک یا دو دههء قبل غیرممکن بوده است.
ایتالیا، اتریش و یونان با زمینهای دارای مساحت سرانه کمتر و کیفیت نامرغوبتر از زمینهای هند، تولیدات کشاورزی سالانهء خود را به ترتیب با نرخهای ۳، ۳/۳، ۷/۵ درصد در مقایسه با ۵/۲ درصد در هندوستان، _افزایش دادهاند.
مطالعات انجام شده از موفقیت برنامههای «سرمایهگذاری انجام شده بر روی کشاورزی» از طریق فعالیتهای ترویجی کشاورزی در جهت ایجاد زمینهء لازم برای پذیرش و کاربرد موثر نهادههای نوین حکایت دارد.
کشاورزانی که در این آموزشها دریافتهاند باید کشاورزی سنتی را تغییر دهند تا یک کشاورزی سودآور، اقتصادی داشته باشند موتور محرکه و اصلی تولید بیشتر کشاورزی بودهاند.
در فصل دوم شولتز کشاورزی صنعتی را به منزلهء حالت خاصی از تعادل اقتصادی میداند که در این نوع تعادل چه در گذشته تاریخی و چه در آینده شرایط تکنولوژیکی، انگیزش و ترجیحات موجود در زمینهء مالکیت و کسب منافع درآمد آن قدر ثابت باقی میمانند که انگیزهها و ترجیحات نهایی در به دست آوردن نهادههای کشاورزی به عنوان منابع درآمد، به نوعی تعادل میرسند.
در این تعادل بهرهوری این منابع به منزلهء بازده سرمایهگذاری در یک جریان درآمد دایمی تلقی شده و پسانداز خالص تقریبا به صفر میرسد.
هر چه کشاورزی به طرف تعادل خاص کشاورزی سنتی پیش میرود، بازده نهایی سرمایه کاهش مییابد و سرانجام هنگامی فرا میرسد که نرخ بازده آن قدر کم است که انگیزهای برای پسانداز و سرمایهگذاری بیشتر در این نهادهها وجود نخواهد داشت. به همین دلیل هیچ نهاده جدید کشاورزی به کار گرفته نمیشود و بازده تمامی نهادهای مورد استفاده نیز از مدتها قبل شناخته شده است.
در سومین فصل که «کارآیی تخصیص منابع در کشاورزی سنتی» نام گرفته است، شولتز با مطالعهء دو جامعه متفاوت در پاناجاشل و سناپور به بررسی اقتصاد این دو ناحیه گواتمالا و هندوستان میپردازد.
او در این فصل یک اقتصاد درگیر یک الگوی پابرجا، یکنواخت و عملا بیتحرک را نشان میدهد.
البته مردم این نواحی دایما در جستوجوی راههایی برای بهبود بخشیدن به وضع خود هستند اما این پیشرفتها کمتر به دست میآید و اثرشان نیز بر تولید اندک است.
از دیدگاه شولتز از آنجا که عوامل تولید از شرایط موجود جدا نیستند، جامعه به این دلیل فقیر است که عواملی که جامعه به آن متکی است، در شرایط موجود قادر به تولید بیشتر نیست. به عبارت دیگر، تحت این شرایط ساده فقر موجود، نتیجهء تخصیص نادرست عوامل تولید نیست.
سوای روند زمانی ایجاد تعدیل نسبت به شرایط اقتصادی، این گونه جوامع برای دهها سال از یک زندگی اقتصادی آرام و عادی برخودار هستند که ضرورتا به تخصیص کارآمد عوامل در اختیار خود اعم از سرمایهء مادی، مهارتها و دانش فنی مردم نایل شده است.
شولتز از این بحث نتیجه میگیرد که هیچ گروهی از نیروی کار شاغل در کشاورزی در این جوامع دارای بازده نهایی صفر نیستند که این بحث مبنای چهارمین فصل کتاب را تشکیل میدهد.
در فصل چهارم بازرسی و مطالعهء آمار مربوط به کشاورزان شاغل در بخش کشاورزی و نقش آنها در تولید به این نتیجه دست مییابیم که نظریه بازده نهایی که قسمتی از کارگران کشاورزی را مساوی صفر میداند، نظریهء درستی نیست.
برای نمونه هنگامی که آن را به کمک آمارهای مربوط به مرگ و میر کارگران کشاورزی در نتیجهء آنفولوآنزا در سال ۱۹۱۸- ۱۹۱۹ در هندوستان در ارتباط با تولید کشاورزی، مورد سنجش قرار میدهیم هیچگونه تاییدی بر آن بهدست نمیآید.
هدف فصل پنجم این است که روشی را برای تعیین قیمت جریانهای درآمد ترسیم کند و اثرات آن را بر رشد اقتصادی برخاسته از کشاورزی سنتی آزمایش کند که در نهایت جریانهای درآمد در کشاورزی سنتی را پرهزینه ارزیابی میکند در این فصل شولتز عرضهکنندگان منابع جریانهای درآمد دایمی را کلیددار رشد اقتصادی میداند. به این معنا که هرگاه آنها قادر به تولید ارزان این منابع باشند، صحنه برای پسانداز و سرمایهگذاری لازم برای رشد آماده است. بنابراین او تاکید میکند که مطالعهء رشد اقتصادی باید توضیحدهندهء شرایط تولید ارزان منابع باشد. او در این رابطه دو حالت را تعریف میکند.
در حالت بدون رشد عرضهکنندگان قادر نیستند منابع جریانهای درآمدی را آن قدر ارزان تولید کنند که تقاضاکنندگان را برای خرید منابع جدید (اضافی) برانگیزند. قیمت بالاست و به زبان رایج نرخ بازده سرمایه اندک است. ممکن است پارهای از منابع جریانهای درآمد قدیمی خرید و فروش شود ولی جامعه در طی زمان هیچ منبع جدیدی به دست نمیآورد. در حالت رشد عرضهکنندگان راههایی برای تولید ارزان منابع اضافی درآمد یافتهاند.
در ششمین فصل کتاب قیمت جریانهای درآمد حاصل از کشاورزی سنتی مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته است که بنابر تحقیق انجام شده قیمت منابع جریانهای درآمد در این نوع کشاورزیگران است. شولتز در این فصل به تمایز بین انواع سرمایه میپردازد و آن را به سرمایهء قدیم و جدید تقسیم میکند که در تحلیل فرصتهای سرمایهگذاری در کشاورزی نقش اساسی دارد.
سرمایهای که به شکل سنتی به همان شکل سابق استفاده میشود و سرمایهای که صرف تهیهء انواع جدید کالاهای سرمایهای مانند تسهیلات حمل و نقل، کارخانجات، تاسیسات برق و وسایل ارتباطی میشوند دو نوع سرمایهء قدیم و جدید هستند ضمن اینکه در سرمایهء جدید به جای افرادی بیتجربه، افراد اجرایی پرتوان همراه با سرمایهها وارد کار میشوند.
شولتز با بررسی سرمایهگذاری خصوصی، خارجی و دولتی در کشاورزی سنتی آن را برای حصول رشد اقتصادی پرهزینه میداند و نتایج عالی از سرمایهگذاری در عوامل غیرسنتی مانند سرمایهگذاری در یک نظام تحقیقاتی علمی و کشاورزی یا سرمایهگذاری در خدمات ترویجی کشاورزی را یادآور میشود، سرمایهگذاری که به تولید سرمایهای جدید منجر میشود.
از فصل هفتم به بعد راهکارهای تبدیل کشاورزی سنتی به کشاورزی اقتصادی را میخوانیم.
شولتز خوشبینانه عوامل تولید نوین که برای کشاورزی سنتی به مدرن لازم است را در جعبهای بزرگ و با مارک تغییرات تکنولوژی بستهبندی شده و آماده میداند که لازم است آنها را از این جعبه خارج کنیم، مرتبشان کنیم و راههای مهیاسازی و قبول آنها را به وسیلهء کشاورزان سنتی پیدا کنیم.
در این بخش شولتز هرچند به توانایی بازار در عرضهء سرمایه اشاره دارد اما به نقش سرمایهگذاری دولتی در عرضهء نهادههای نوین در کشاورزی تاکید میکند و وظیفهء دولت را در ساماندهی فعالیتهای کشاورزی یادآور میشود.
در هشتمین فصل، تبدیل کشاورزی سنتی به مدرن در گرو رسیدن به تعادل با قیمتهای جهانی دانسته میشود که این تعادل نیاز به یک انقلاب در بهرهدهی کشاورزی دارد.انقلاب در بهرهدهی نیازمند یک سازماندهی اقتصادی است که در آن سه موضوع اساسی وجود دارد: اندازهء بهرهبرداری، کنترل تصمیمات اقتصادی از سوی دولت و سیستم انگیزشی کشاورزان در دستیابی به کارآیی لازم.
نظام اطلاعات اقتصادی و نظام انگیزههای اقتصادی زمینه و اساسی است که باید ارتباط بین اجزا را در سیستم برقرار کند که در این فصل دربارهء این دو مقوله بحث شده است.
نهادههای پنهان در تغییرات تکنولوژیک در نهمین فصل کتاب آمدهاند که در آن شولتز نقش تقاضاکنندگان عوامل تولید جدید سودآور و اصول اقتصادی رفتار آنها را ارزیابی میکنند.
شولتز در فصل دهم پیشنهاد میکند که فعالیتهای تولیدی قراردادی را به کناری نهیم و به شرح فعالیتهای تحقیقی و کاربردی لازم برای سازگارسازی عوامل تولید مدرن شناخته شده کشاورزی در شرایط خاص جوامع فقیر همت گماریم و سپس نهادهای عرضهکنندهء تولید جدید سودآور را سازماندهی کنیم و البته از یاد نبریم که هزینهء فعالیتاین گروهها را نباید کشاورزان پرداخت کنند.
«گذار از اقتصاد کشاورزی» در یازدهمین فصل، برداشتی که همهء کشاورزان را دچار سنت میدانست، مربوط به قلمرو افسانهها میداند و بر ممکن بودن مدرنسازی پافشاری میکند.
اگر کشاورزان سودآوری کشاورزی مدرن را دریابند و دانش و مهارت لازم برای کاربرد موثر نهادههای نوین کشاورزی را فرا بگیرند آنها قطعا به کشاورزی نوین روی خواهند آورد.
جان کلام «تئودور شولتز» در «گذار از اقتصاد کشاورزی»، در فصل دوازدهم یعنی «سرمایهگذاری روی کشاورزان» آمده است:
«انسانی که محدود در کشاورزی سنتی است قادر نخواهد بود مواد غذایی زیادی تولید کند، هرچند که زمینش حاصلخیز باشد. صرفهجویی و سختکوشی نیز برای غلبه بر تولیدات اندک در این نوع کشاورزی کافی نیست، تولید مواد کشاورزی به اندازهء کافی در گرو آن است که کشاورزان به دانش و مهارتی که علم در زمینهء خاک، نهال، دام و ماشین فراهم آورده است دسترسی پیدا کنند. اگر حتی کشاورزان به دانش لازم نیز مجهز باشند، وادار کردن اجباری آنها به تولید بیشتر محکوم به شکست است. برای حصول این هدف، نظامی لازم است که انگیزهها و پاداشهای لازم را برای کشاورزان فراهم میکند. دانشی که تبدیل کشاورزی سنتی به مدرن را امکانپذیر میکند، نوعی سرمایه است که باید صرف سرمایهگذاری شود. سرمایهگذاری فقط در نهادههای مادی که قسمتی از این دانش را در خود متبلور دارند کافی نیست، از آن مهمتر سرمایهگذاری روی کشاورزان است.»
جواد لگزیان
منبع : روزنامه سرمایه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست