سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا
جادوی آن جعبه خوش صدا
«ز بعد ما» عنوان یک DVD است که به همت سیامک آقایی و دوستانش خلق شده.
این اثر حاصل پنجنوازی سنتورهایی است که در یک ترکیب متوازن و درست صدایی شنیدنی به گوش میرسانند. این DVD بعد از گذشت چند سال با کیفیتی مناسب منتشر شده است. البته سیامک آقایی عضو گروه جاده ابریشم هم هست و کنسرتهای متعددی با این گروه اجرا کرده است. او چندی پیش نیز به همراه پرویز مشکاتیان و گروه عارف به عنوان نوازنده قیچک آلتو هنرنمایی کرد که گویای استعداد فراوان او در موسیقی است. به مناسبت انتشار «ز بعد ما» با این نوازنده سنتور گفتوگویی کردهایم که میخوانید.
▪ سوای علاقه شما به سنتور چه نکته یا نکتههایی سبب شد که شما به فکر این بیفتید که پنج سنتور را همنشین کنید و قطعاتی برای آنها بنویسید؟
ـ وقتی شما به یک سوژه علاقهمندید و این علاقهمندی باعث میشود مدتی روی آن سوژه فکر کنید بعد از مدتی درمییابید این علاقه وجوه گوناگونی پیدا کرده است. مثلا ردیف موسیقی ایرانی را در نظر بگیرید. یک سوژه کلی است اما گردش ملودی، زمانبندی، فواصل و دستگاهها و آوازها، سونوریته، ساز و هر کدام سوژههای مستقلی هستند که به نوع و اندازه خود جای کار کردن دارند. سوژه سنتور و طنین و صدای آن برای من چنین حکمی دارد.
من سنتور را از وجوه مختلف دوست دارم و به سمتش حرکت کردم. بخش کوچکی از این حرکت و این علاقهمندی به گروه سنتور تبدیل شده است. بخش دیگرش جمع کردن نزدیک به ۵۰ سنتور در ابعاد مختلف با سونوریتههای متفاوت است. گروه ما از میان هفت سنتورباس یکی را انتخاب کردیم. من نزدیک به ۴۰۰ جفت مضراب دارم که دیدنشان من را گیج میکند و لذت میبخشد.
اینکه مضراب وجود دارد خودش یک سوژه است که میتوان صفحهها نوشت و ساعتها نواخت و مدتها اندیشه کرد. اگر خوب نگاه کنیم متوجه میشویم که هر پدیدهای وجوه مختلفی دارد که لذتهای مختلفی میبخشد. قدم بعدی این است که از خودم بپرسم چرا این لذت را به اشتراک نگذارم با دیگران. نی را نمیشود خیلی کوتاه و بلند کرد یا همینطور تار را. نمیتوان خیلی دستکاری کرد سازها را. اما سنتور این اجازه را به شما میدهد. سنتور سازی است دور از بدن و فواصل آلتره ندارد و کوکش محدود است. این محدودیت ما را به فکر رنگآمیزی سنتورها انداخت که در نهایت یک ترکیب متفاوت از خود به جا گذاشت.
▪ آیا سازهای دیگری را هم در این ترکیب امتحان کردید؟
ـ سازهای دیگری هم در این ترکیب چک کردیم. وقتی ساعتها ملودی نواخته میشود یک ساز ریتمیک هم میتواند خوب باشد. یا مثلا قیچک باس را هم امتحان کردیم. البته که جواب میداد اما اصرار داشتیم ببینیم آیا امکان دارد آن خاصیتها را با سنتور به وجود بیاوریم.
مشکل عمده ما مضرابی بودن و صدای تیز سنتور بود. به همین دلیل دنبال ویژگیهای کششی میگشتیم تا تداعی سازهای کششی بشود. بحث کوبهایها و ریتم را به واسطه ایجاد صداهایی با سنتور حل کردیم و فقط مانند صدای کششی. اعضای گروه ما سالها است که به شکلهای حرفهای در گروههای مختلف ساز زدهاند. ما دنبال این بودیم که در گروه سنتور و توسط همین ساز کمبود سازهای کششی را جبران کنیم. اگر قطعه شالیزار را دقت کنید متوجه میشوید که صدای کششی تداعی میشود. ما با کم کردن حجم مضراب،بزرگتر کردن نمد و کج زدن بخشی از نمد ساز که خورده نشده و دور شدن از خرک سعی کردیم این حالت را تداعی کنیم.
البته این صدا شبیه خودش است.
▪ سنتور سازی است که از صدایی تیز و زنگ برخوردار است و تصور اینکه یک روز پنج سنتور در کنار یکدیگر همنوایی کنند بسیار دشوار تلقی میشد. هراس نداشتید که چنین گروهی با این حجم بالای صوتی، مخاطب را پس بزند؟
ـ اتفاقهای گوناگونی افتاد. کار ما آزمون و خطا بود. تمام تلاش ما این بود که به جای صدایی تیز و به قولی دندانارهای به یک صدای گرد و گرم و منحنیدار برسیم. برای همین از میان چندین ساز به این پنج ساز رسیدیم. در واقع سازی که در این ترکیب صدایش بیرون میزد به راحتی حذف میشد. به عبارتی ما بمخوانترین سازهایمان را برای این مجموعه انتخاب کردیم.
در کنار این انتخاب سعی کردیم از تمام عواملی که تیزی و شدت صدا را کاهش میدهد استفاده کنیم. از مضراب گرفته تا چیزی که زیر سازها گذاشتیم. در واقع هر چیزی که مربوط به سونوریته میشود را دستکاری کردیم تا به آن صدای گرد و منحنی برسیم.
▪ سوال من این بود که نمی ترسیدید این صدای تیز تماشاگر را اذیت کند؟
ـ اذیت میکرد. بحث این است که نوازندگی ما در این کار به تمامی کشف و تبدیل و تغییر بود. مثلا استفاده از سنتور ۱۲ خرک کار آسانی نیست. در حالی که شما با سالها و مدتها با سنتور ۹ خرک ساز زدهاید. کلا یکی از ویژگیهای اصلی این کار که انگیزه همه ما بود همین نونگریستن و تجربههای تازهای بود که در مسیر تمرینها شکل میگرفت. ما دنبال یک صوت زیبا بودیم.
این تجربه در هیچ گروهی اتفاق نیفتاده بود. در گروههای دیگر نوازنده سنتور نمد سر مضراب را برمیدارد که صدای سنتورش بیشتر تیز باشد و بیرون بزند. یا اینکه زیر ساز جعبه مضراب میگذارند تا صدا طنین بیشتری پیدا کند. اینها همه مربوط به ابزاری بود که ما در اختیار داشتیم. از طرف دیگر نوازنده و شخصیت هنریاش مطرح میشود. این بخش از کار اهمیت بیشتری دارد. در واقع تواناییهای نوازندگان در بهکارگیری این ابزار آن است که کاراکتر مستقلی به آن ابزار میبخشد.
با این وجود تنظیم این قطعات بسیار دشوار و طاقتفرسا به نظر میرسد. درست مثل یک فیلمنامه خوب که پیش از اجرا به درستی دکوپاژ شده باشد. فکر میکنم این قطعات قبل از اینکه به اجرا دربیاید برای لحظهلحظهاش فکر شده است.
برای همین است که پنج سال بدون اجرای کنسرت دوام آوردیم. سختی کار این بود که پیش از ما کسی تجربهای نکرده بود تا ما کوچکترین الگویی داشته باشیم. ما بهطور رسمی از صفر شروع کردیم و در مسیر آزمون و خطا به این ترکیب رسیدیم.
▪ آیا در مسیر ساخت و نوشتن قطعات به موسیقی هارمونیک هم فکر میکردید؟
ـ صد در صد. سنتور سازی است که خود به خود این نوع نگرش را میطلبد. مثلا شما روی سازی مثل ویولن که چهار تا سیمش در یک مسیر نیستند نمیتوانید حالتهای هارمونیک پیاده کنید اما سازهایی مثل پیانو و سنتور اینگونه نیست. پس ما هم در این اثر از موسیقی هارمونیک استفاده کردهایم.
▪ یک نگاه تداعیگر و تصویری در رپرتوار «زبعد ما» به چشم میخورد. حتی وقتی به اسامی قطعات دقت میکنیم، متوجه این موضوع میشویم. ریشه این نگاه تصویری چیست؟
ـ من شخصا موسیقی تداعیگر را به هر نوع موسیقی ترجیح میدهم. سنتورسازی است که بیش از هر ساز دیگری تداعیگر است. مثلا قطعه گریز که اثر آقای بهرامی است، کاملا تداعیگر گریز است. برای همین بود که ما سعی کردیم این تداعی را حتی از راه تصویر کنسرت (DVD) به مخاطب انتقال دهیم. یعنی نرفتیم نسخه صوتی اثر را ضبط و منتشر کنیم. شاید گفتن نداشته باشد اما ما ۵ برابر یک سیدی صوتی هزینه و زمان بردیم تا این تفکر و حالت تداعیگر را منتقل کنیم.
نزدیک به بیش از ۱۰۰ ساعت کار استودیویی انجام دادیم که خیلیها راحتتر میتوانند انجام دهند. در واقع کاری که فقط روی صحنه انجام شده، ما ساعتهای مدیدی رویش کار کردیم تا از کیفیت خوبی برخوردار باشد. کار ما تصویری است و مردم ناچارند از طریق تلویزیون آن را تماشا کنند. Speakerهای تلویزیون معمولا برای گفتار ساخته شدهاند و نمیتوان برای گوش دادن موسیقی از آن استفاده کرد. همه ما ـ با وجود تمام سلیقههای متفاوت ـ در این نقطه اشتراک داریم که رسانه ملی به عنوان یک رسانای فرهنگی میتواند گامهای موثری در زمینه معرفی و پخش موسیقی بردارد. مردم ما واقعا به موسیقی مملکت خودشان علاقهمندند اما مدتهاست که از این موسیقی در تلویزیون خبری نیست.
نکته دیگر اینکه همه دوستان ناشر از مسائل حاشیهای خود مینالند اما با وجود علاقهای که مردم برای دیدن هنرمندان محبوب خود دارند، نمیآیند روی فرمت تصویر سرمایهگذاری کنند. حرف من این است، در جایی که دیده نشدن دارد موجب انقراض یک فرهنگ میشود، بهتر است یک هنرمند هر ۵ سال یکبار کار کنند، اما کارش به صورت تصویری درآید و مردم هم بتوانند آن را ببینند.
نکته جالبی که باید برای شما بگویم این است که با وجود مخالفت خیلی از دوستان، روی این DVD (ز بعد ما) قفل نگذاشتم تا هر کس توان خرید نداشت با ۲۰۰ تومان یک نسخه برای خودش رایت کند. بهترین هدیه برای هر موزیسینی این است که به دل و به خانه مردم راه پیدا کند.
محمود امین
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست