سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

القاعده فرار به جلو


القاعده فرار به جلو
در این نوار ،بن لادن هشدار داد که شبکه القاعده در حال تدارک حمله ای دیگر به خاک آمریکا است. وی گفت: عملیات ها در مرحله آماده سازی هستند و هنگامی که این مرحله به پایان برسد، آن را در سرزمین خود شاهد خواهید بود.
از زمان سرنگونی رژیم طالبان در افغانستان که القاعده در آن پایگاهی قوی داشت و در پی آغاز جنگ علیه ترور، این شبکه بسیاری از عوامل خود را از دست داد، برخی از آنان کشته و عده ای دیگر دستگیر شدند. در پایان سال ۲۰۰۳ ،دوران رکود القاعده فرا رسید و اعضای آن مورد هجوم جاسوسان آمریکایی قرار گرفتند.
در نتیجه، این سازمان همان طور که ایجاد شده بود، فروپاشید. ساختار عمودی و مرکزی این سازمان از بین رفت و گروه ها و سلول های وابسته _ به جز بخش معدودی _ آن را ترک کردند. بن لادن نیز در این میان از یادها رفت. اما حمله آمریکا به عراق، جانی دوباره به القاعده داد و این شبکه توانست اعضا و طرفداران خود را در عربستان، یمن، اردن، سوریه، مصر، مراکش و مناطق دیگر فعال کند.
در واقع، موفقیت مقاومت در عراق که القاعده بخشی از آن است، به شکل این تصور در ذهن بن لادن متبلور شد که می توان این شبکه را به عنوان سازمانی آزاد در نقاط مختلف دنیا علیه منافع آمریکا بازسازی کرد. در نتیجه، مباحثی جدی در این زمینه در سال ۲۰۰۴ آغاز و دو سؤال اساسی زیرمطرح شد:
- آیا القاعده باید از ماهیت مخفی خود خارج شود و به طور آشکار علیه آمریکا اعلام جهاد کند؟
- آیا این جنگ فقط باید علیه آمریکا منحصر شود و یا آنکه می تواند شامل دیگر رژیم های مسلمانی که با آمریکا همدردی می کنند نیز بشود؟
این موضوعات بعدها با ۲ شرط زیر پیوند خوردند:
- ضرورت پایگاه هایی که جنگ از آنها به طور آشکار دنبال شود.
- سازماندهی مجدد هواداران و افراد جدید به منظور آغاز جنگی در سطح جهانی
این بار القاعده تصمیم گرفت که جنگ خود علیه حکومت های مسلمان را تا حصول یک پیروزی تمام عیار در عراق به تعویق بیندازد. در طول سال ،۲۰۰۵ القاعده تغییرات گسترده ای را به منظور آماده سازی خود برای عملیات های بزرگ تجربه کرد.
●ساختار جدید القاعده
گزارش ها حکایت از این دارند که با وجودی که القاعده هم اکنون در حال بازسازی خود به صورت افقی است، برخی از گروه های تصمیم ساز ارشد به منظور بحث و بررسی موضوعات کلیدی و ایجاد ارتباط با سایر سطوح، احیا شده اند. این هیأت ها شامل یک کمیته مذهبی و شورای القاعده هستند.
در ابتدا این شورا، اهداف را مورد واکاوی قرار می دهد و سپس تصمیمات خود را به کمیته مذهبی که زمینه ها و تأثیرات مذهبی آنها را بررسی می کند، ارجاع می دهد. این کمیته نظر نهایی در مورد تصویب یا عدم تصویب این تصمیمات را اعلام می کند. یک کمیته ویژه نیز وظیفه هماهنگی با سایر سازمان ها در نقاط مختلف دنیا از جمله گروه های مقاومت عراقی را بر عهده می گیرد.
شبکه القاعده تاکنون به اهداف بسیاری از جمله ایجاد پایگاه های متعددی که در قالب مناطقی کوچک و دور افتاده فعالیت می کنند، دست یافته است. رهبری این شبکه نیز مناطق امنی را در ناحیه بین مرز پاکستان و افغانستان شامل شمال «خوست» در «وزیرستان»، «وزیرستان جنوبی»، «کونار- چیترال» و« کونار- باجال» ایجاد کرده است.
مناطقی که بن لادن در آنها نفوذ یافته است، در واقع، به صورت دژی مستحکم برای او عمل می کنند. وزیرستان جنوبی و شمالی از جمله مناطقی کلیدی هستند که دولت پاکستان در آنها هیچ قدرتی ندارد. بر اساس اطلاعات موثق، آژانس های امنیتی پاکستان دارای کمترین توان مانور در مراکز فرماندهی قبیله ای وزیرستان جنوبی شامل« ونا»، و« میرامشاه» در «وزیرستان شمالی» هستند. شبه نظامیان طرفدار گروه طالبان بر این منطقه استیلا دارند و حتی روزنامه نگاران محلی نیز نمی توانند بدون تأیید این گروه به تهیه گزارش از رویدادهای وزیرستان شمالی و جنوبی بپردازند. سایر خبرنگاران هم حتی اجازه ندارند به این منطقه نزدیک شوند. بنابراین اطلاعات اندکی از اوضاع داخلی آن به بیرون درز می کند.
با این حال، آخرین گزارش ها که از اظهارات شبه نظامیان به دست آمده است، حکایت از این دارند که وزیرستان شمالی و جنوبی به محلی امن برای فعالیت های شبه نظامی تبدیل شده است. شبکه القاعده برای بازسازی خود نیاز به نیروهای تازه نفس دارد. این نیروها باید در منطقه فارغ از حملات نیروهای آمریکایی و پاکستانی آموزش ببینند و به نظر می رسد که اکنون شبکه مذکور توانسته است این مرحله از کار را پشت سر بگذارد و با خیالی آسوده برای عملیات های آتی برنامه ریزی کند. سخنان اخیر بن لادن و حضور مجدد وی این پیام را به طرفدارانش می رساند که وی هنوز می تواند رهبری این شبکه را به گونه ای فعال در دست داشته باشد. اما سخنان بن لادن، حاوی پیام های دیگری نیز بود که فراتر از مرزهای پاکستان و افغانستان مخاطبان خود را پیدا کرده است.
●موقعیت سنجی
نوار ویدئویی بن لادن صرف نظر از تمام تهدیدات و پیشنهاداتی که در آن مطرح شد، بیانگر این پیام روشن به سرویس های اطلاعاتی غرب بود که تمام گمانه زنی هایشان در این مورد که وی یا کشته شده و یا به حاشیه رانده شده، غلط بوده است و او می تواند به راحتی به رسانه های بین المللی راه یابد و پیامش را بدهد. تاکنون در رسانه های آمریکایی و اروپایی این سؤال مطرح بود که آیا اسامه بن لادن زنده است؟ چرا پیام جدیدی نمی دهد؟ بنابراین او در موقعیتی با این سؤالات پاسخ داد که با وجود بی اهمیت دانستن سرنوشت بن لادن بسیاری تشنه آگاهی از وضعیت او بودند.
این عطش زمانی فزونی یافت که گفته می شد با طرح« ابومصعب زرقاوی» در عراق، عملاً رهبری وقیومیت بن لادن در القاعده کم رنگ شده است. این در حالی است که تأکید وی بر حمله مجدد به خاک آمریکا با تدارک گسترده و طرح ریزی دقیقی که برای چنین کاری با توجه به افزایش تدابیر امنیتی در این کشور نیاز است، نشان داد که همچنان توانسته است جایگاه خود را در ساختار جدید این شبکه حفظ کند. اما چرا با گذشت بیش از یک سال از زمان آخرین پیام بن لادن، وی باردیگر وارد عرصه شد و در مقابل ابهامی که از سرنوشتش وجود داشت و باعث تأخیر در به دام افتادن احتمالی اش شد، مقاومت کرد.
جواب این سؤال می تواند یک جمله ساده، اما پرمحتوا باشد: ذهنیت افکار عمومی در غرب در پی ناکامی های اخیر در عراق بسیار تغییر کرده و اختلاف نظر میان ادامه حضور نظامی در میان کشور های غربی به بالاترین سطح خود از ابتدا تاکنون رسیده است. پیشنهاد وی برای آتش بس نیز در همین ارتباط ارزیابی می شود. به عقیده کارشناسان امور اطلاعاتی بن لادن با این پیام سعی کرد دو گزینه پیش روی غرب را در مواجهه با شبکه القاعده به آنها یادآوری کند؛ نه از این بابت که می توان پیشنهاد آتش بس را جدی گرفت، بلکه با این نیت که امکان تأثیر بر افکار عمومی غرب با توجه به خستگی و ناامیدی از مواجهه قهرآمیز با شبکه القاعده وجود دارد و دست کم ،شکاف میان موافقان و مخالفان چنین رویکردی را عمیق تر کرد.
اگر چه بن لادن در پیام های پیشین خود گهگاه از آتش بس سخن به میان آورده و آن را در کنار گزینه عملیات جدید از سوی القاعده گذاشته است، اما به نظر می رسد که وی در پیام اخیر بر گزینه صلح تأکید بیشتری دارد. بن لادن می داند که در شرایط کنونی افکار عمومی آمریکا توان مواجهه با یک حمله بزرگ تروریستی را ندارد.
از طرفی، وی در عین حال به این نکته نیز وقوف دارد که انجام عملیاتی دیگر در ابعاد حمله ۱۱ سپتامبر با وجود احیای برخی از سطوح تشکیلاتی و عملیاتی القاعده و با توجه به تدابیر شدید امنیتی که در ایالات آمریکا پس از این حمله اتخاذ شده اند، به هیچ وجه کار ساده ای نیست. بنا براین به نظر می رسد که بن لادن در پیام جدیدش پیشنهاد صلح را علی رغم عدم تأکید مستقیمش بر روی آن با جدیت بیشتری اعلام کرده است.
●آمریکا در برابر یک دو راهی
غرب به ویژه آمریکا به عنوان رهبر جنگ علیه تروریسم، بر مبنای پیشنهاد اخیر بن لادن برای صلح و در غیر این صورت حمله به خاک آمریکا، اکنون در برابر دو گزینه اصلی قرار گرفته اند. واشنگتن یا باید این پیشنهاد را بپذیرد و یا نسبت به آن بی اعتنا باشد. اما انتخاب هر یک از این دو گزینه عواقب و پیامدهای خود را دارد.
پذیرش این پیشنهاد به معنای مشروعیت بخشیدن به القاعده است. واشنگتن در گذشته بارها اعلام کرده است که به هیچ وجه نمی تواند با این شبکه تروریستی مذاکره کند و شرایط آن را برای آتش بس مورد بررسی قرار دهد. بنابراین در صورت بروز نشانه ای مبنی بر این که چنین پیشنهادی از سوی واشنگتن مورد بررسی قرار گرفته است، می تواند نقض آشکار موضع گیری صریح واشنگتن علیه القاعده تلقی شود. اما در صورتی که آمریکایی ها به این پیشنهاد پشت کنند، بدین معنا خواهد بود که کاخ سفید چندان نسبت به این تعهد پیشین خود که به بازسازی عراق و افغانستان پس از تهاجم خواهد پرداخت و صلحی پایدار را در این کشورها حاکم خواهد کرد، پایبند نیستند.
در حال حاضر نشانه ها حکایت از این دارند که واشنگتن برای گزینه اول دور خیز کرده است. گزارش های کلی _ و در موارد تأیید نشده _ حاکی هستند که نیروهای آمریکایی در عراق با شبه نظامیان در حال مذاکره هستند. در همین حال، لحن اخیر «حامد کرزای» رئیس جمهوری افغانستان نشان می دهد که آمریکایی ها خود را ناگزیر از پذیرش حضور طالبان در این کشور می بینند. این تغییر رویه در کنار ارسال علائم های دیگری مانند خروج کم و بیش نیروهای آمریکایی از افغانستان و عراق، تأکید می کنند که واشنگتن احتمالاً بر روی گزینه آتش بس با شبکه القاعده، جدی تر فکر می کند.
در هر حال، شبکه القاعده چه حمله ای را در سطح عملیات ۱۱ سپتامبر انجام بدهد یا آن را به موقعیتی دیگر موکول کند، بسیاری از کارشناسان امور اطلاعاتی پیام اخیر بن لادن را در موقعیت کنونی بسیار زیرکانه ارزیابی می کنند. به عقیده آنان این فرار به جلو ثابت می کند که القاعده ضمن احیای توان نظامی و تشکیلاتی خود به ایجاد مکانیسم دیگری در ساختار خود که در آن افزایش توان نرم افزاری نیز در کنار قابلیت های سخت افزاری مورد نظر است، توجه دارد. شبکه القاعده و در رأس آن، بن لادن اکنون می داند که در فضای کنونی، خشم بسیاری از مسلمانان جهان علیه جنگ علیه تروریسم، سرمایه ای است که می تواند در خدمت اهداف این تشکیلات قرار گیرد.
شبکه القاعده هر چند که در گذشته تلاش داشت تا از این پشتیبانی در جهت بسیج گسترده تر نیروهای تازه نفس برای خود استفاده کند، اما اکنون دریافته است که چنین نیرویی می تواند از جنبه های دیگری نیز در مبارزه با زورگویی آمریکایی ها مؤثر واقع شود. موقعیت جنگ علیه تروریسم در جهان به گونه ای است که هر نوع عقب نشینی آمریکا در برابر خشم مسلمانان به معنای پیروزی القاعده در آن خواهد بود حتی اگر این عقب نشینی تنها در سطح مذاکراتی با شبه نظامیان یا نیروهای نزدیک به القاعده متبلور شود.
حسن بنانج
منبع : روزنامه همشهری