پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به وضعیت تولید علم درکشورهای اسلامی


نگاهی به وضعیت تولید علم درکشورهای اسلامی
● کمتر از ۵ درصد سهم ۴۱ کشور
توسعه نیافتگی کشورهای مسلمان نمودهایی همچون عقب ماندگی علم در این کشورها دارد. در خلال سالهای اخیر ، اندیشمندان زیادی در باره چرایی عقب ماندگی مسلمانان در علم از جهات مختلف نظریه پردازی کرده اند. جهان اسلام در دوره ای که اروپا در قرون وسطی دست و پا می زد ، پیشتاز دستاوردهای علمی در جهان بود. اما به تدریج جایگاه تولیدکنندگی علم را به نفع غرب از دست داد و نتوانست همپای تحولات جهان از جمله انقلاب صنعتی پیش رود.
در مطلبی که از پی می آید و برگرفته از (( نظریه فصلنامه خاورمیانه )) است ، آرون سیگال استاد علوم سیاسی دانشگاه تگزاس به بررسی علل عقب افتادگی علمی مسلمانان پرداخته است . از جمله عللی که وی برمی شمرد ، وجود حکومتهای غیر دموکراتیک در کشورهای مسلمان است.
با توجه به آن که این مقاله در سالهای پیش از ۱۱ سپتامبر یعنی زمانی نوشته شده است که حکومتهای حاکم درکشورهای اسلامی با پشتوانه غرب جلوی رشد فکری عمومی را گرفته بودند ( امری که هنوز اعمال می شود ) . می توان به نقش بازدارنده غرب جلوی رشد علم درجهان اسلام پی برد. گفتنی است در سالهای اخیر دست کم در ایران جنبشهای بلندی در راه رشد علم صورت گرفته است که طبعا" دراین مقاله بازتاب نیافته است. با این حال نکته مهمی که این مقاله مطرح می کند، عدم توجه به پژوهش در کشورهای اسلامی است که متاسفانه هنوز تا حد زیادی صادق است.
این مقاله را درادامه گزارشی که روزهای سوم و چهارم اردیبهشت با عنوان (( علم ، خریدنی نیست ! )) و در همین صفحه به چاپ رسید ، منتشر می کنیم . به امید این که از تعامل دیدگاههای دانشمندان ایرانی و نظریات کارشناسان خارجی ، بتوانیم زمینه های اجرایی نهضت تولید علم را در کشورهای بازیابی کنیم .
با هر شاخصی که در نظر بگیریم ، درحال حاضر جهان اسلام برون داد علمی بسیار اندکی دارد که بیشتر آن کیفیت پایینی دارد. از نظر عددی ۴۱ کشور عمدتا" مسلمان که روی هم رفته ۲۰% جمعیت جهان را تشکیل می دهند ، کمتر از ۵% مجموع علم را تولید می کنند. این ، نسبت ارجاعات به مقاله در نشریات علمی بین المللی است . سایر سنجه ها مانند هزینه سالیانه تحقیق و توسعه و شمار دانشمندان محقق ، مؤید عدم تناسب بین جمعیت و پژوهش است .
این وضع سئوالاتی را پیش می آورد : آیا اسلام مانع علم جدید است؟ اگر خیر که درست هم همین است زیرا در صدر اسلام مسلمانان به پیشرفت های علمی عظیم دست یافتند ، چگونه می توان اختلاف بزرگ بین جهان اسلام و غرب یا شرق آسیا را توضیح داد؟ و برای شکوفایی علم در جهان اسلام ، چه چیزی باید تغییر کند ؟ عواملی مانند حکومتهای استبدادی و بودجه اندک موانع مهمی بر سر راه شکوفایی مجدد علم و فناوری در جهان است .
● سابقه تاریخی :
ار تاریخ مختصر علم و فناوری در جهان اسلام شروع می کنیم یعنی نخستین مکان برای جست و جو برای یافتن قراینی برای این سئوالات بطور خلاصه ، تجربه اسلامی شامل دوره طلایی در خلال قرن دهم تا سیزدهم ، نزول ، نوزایی نسبی در قرن نوزدهم و سرخوردگی در قرن بیستم است. کاستی علم و فناوری مسلمانان به خصوص از این بابت عجیب است که مسلمانان هزار سال پیش در علم و فناوری سرآمد بوده ، این امر مایه تمایز آنان از مثلا" مردم آمریکای لاتین و مرکز آفریقاست.
دوره طلایی ( سالهای ۹۰۰ تا ۱۲۰۰ میلادی ) - این دوره تقریبا" اوج گیری علم مسلمانان بود که در بغداد ، دمشق ، قاهره ، قرطبه و شهرهای دیگر شکوفا بود. در رشته هایی مانند طب ، گیاهشناسی ، ریاضیات ، شیمی و فیزیک نور پیشرفتهای قابل توجهی کسب شد . درحالی که میان مسلمانان و چینی ها بر سر راهبری علم رقابت وجود داشت ، اروپای مسیحی بسیار عقب بود. این دوره طلایی قطعا" رنگ و بوی اسلامی داشت ، چون در جوامع عمدتا" مسلمان رخ داد اما آیا به اسلام مربوط بود ؟ کشورها رسما" اسلامی بودند و حیات فکری درچارچوب محیط اسلامی جریان داشت . احمدالحسن و دونالد آرهیل دو مورخ فناوری ، اسلام را موتور محرکه انقلاب علمی مسلمانان در زمانی می دانند که حکومت اسلامی در اوج قرار داشت .
افول - در اوایل قرن سیزدهم ، تدریجا" اوضاع خراب شد . در این هنگام بود که مسلمان در جازدند و اروپایی ها جلو افتادند. افول علم ناشی از عوامل بسیاری بود ، از جمله از بین رفتن شبکه های آبیاری و کشاورزی گسترده ، تهاجم مغول و حملات به آسیای مرکزی ، بی ثباتی سیاسی و ...
تجدید حیات علم - روشنگری و انقلاب فرانسه ، امکان دسترسی اروپاییان به علم مسلمانان را فراهم کرد. در دوره روشنگری ، علم از مسیحیت گسیخت و برای مسلمانان مطلوب شد. انقلاب فرانسه و به خصوص تهاجم ناپلئون به مصر درسال ۱۷۹۸ ، قدرت اروپا را برملتی مسلمان تحمیل کرد و علم اروپا را برای آنان به همراه آورد. ظرف چند سال ، برخی زمامداران - و در راس آنان محمدعلی در مصر فن ورزان اروپایی را به خدمت گرفتند و دانشجو به اروپا فرستادند.
فناوری ریشه گرفت - فناوریهای غربی با سرعت زیادی در سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۹۱۴ در بیشتر بخشهای خاورمیانه منتشر شد. با تایید نخبگان محلی ، مقامات استعماری اروپایی برنامه های بهداشتی را برای مهار وبا ، مالاریا و سایر بیماریهای واگیر به اجرا در آوردند. گشایش کانال سوئز در سال ۱۸۶۹ از زمان و مسافت کشتیرانی کاست و باعث شکل گیری مناسبات تجاری جدید شد. راه آهن ،تلگراف ، کشتیها و موتورهای بخار، خودرو و تلفن اختراع شدند. بیشتر این انتقال فناوری از طریق ارائه امتیازات انحصاری توسط دولتهای خاورمیانه به شرکتهای اروپایی صورت گرفت . زمامداران مسلمانان نگرانی چندانی از توسعه ظرفیتهای بومی در کسب ، طراحی و یا نگهداری فناوری نداشتند.
علم اهمیت چندانی نداشت و به عنوان دانش یا روش منتقل نمی شد. اعضای جوامع اقلیت همچنان نیروی ماهر را تشکیل می دادند. آنان به تاسیس نخستین مؤسسات آموزشی به سبک غربی در منطقه کمک کردند ، از جمله دانشکده پروتستان سوریه در بیروت ( سال ۱۸۶۶ ) و دانشکده سن جوزف ( در سال ۱۸۷۵ ) . این مدارس و سایر مدارس در استانبول ، تونس ، تهران ، الجزیره و جاهای دیگر در وهله اول در خدمت اقلیتها و اروپایی ها بودند، هر چند که برخی نخبگان مسلمان نیز در این مدارس تحصیل می کردند .
در دانشکده های پزشکی در خاورمیانه اکتشافات پزشکی پاستور ، کخ و سایرین در مورد میکروبها و باکتری پذیرفته و تدریس شد. این دانشکده ها به ترجمه و انتشار آثار علمی مهم به عربی و سازمان دهی نخستین انجمن های علمی در منطقه کمک کردند. این انجمن ها در بیروت ، قاهره ، دمشق و استانبول در اواخر قرن نوزدهم هم فعال شدند و اغلب نشریاتی حاوی ترجمه منتشر می کردند. در نتیجه کتاب " در مورد منشا گونه ها" نوشته داروین که در سال ۱۸۵۹ منتشر شد، درسال ۱۸۷۶ ترجمه و در نشریات عربی درج شد، هر چند که انتشار آن بصورت کتاب تا سال ۱۹۱۶ طول کشید . در خلال این مدت ، روشنفکران مسلمان مقاومتی در برابر انتشار آرای علمی غربی نکردند.
سکون علم - درطول سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۴۵ ، مسلمانان به آرامی کوشیدند علم بومی را در برابر گونه وارداتی آن تقویت کنند. دانشگاههای جدید با تاکید بر مهندسی و پزشکی در مصر، ترکیه ، سوریه و سودان تاسیس شد. سیاستمداران ملی گرایی که پس از جنگ جهانی اول برخاستند، عمدتا" برکسب استقلال سیاسی تاکید داشتند. علم و فناوری دغدغه آنان نبود. ولی در ترکیه پس از روی کار آمدن آتاتورک درسال ۱۹۲۲، برنامه صنعتی سازی و گسترش آموزش مهندسی به اجرا درآمد . در جاهای دیگر از قبیل ایران ، مصر، عراق و سوریه ، سیاستمداران تلاشهای ناقصی برای صنعتی سازی با هدف بر طرف کردن نیار بازارهای کوچک محلی به عمل آوردند.
● وضع جاری
برای نخستین با پس از جنگ جهانی دوم ، درجهان اسلام نیاز به علم و فناوری بومی احساس شد. کسب استقلال به نوعی ملی گرایی فناوری ( نه علمی ) منجر شد . کشورها مسئولیت مدیریت فناوری را به عنوان ابزار قدرت ملی به دست گرفتندو امکانات نسبتا" زیادی را مصروف فناوری کردند. ظرف این مدت ، بیش از شصت دانشگاه و مدرسه فنی فقط در کشورهای عرب گشایش یافت ، اما هیچ کدام از آنها در طراز جهانی نبود. علم و رشته های مهندسی بیشترین امکانات و در نتیجه بهترین دانشجویان را داشتند. این مراکز آموزش عالی ، اکنون صدها هزار دانشجو را آموزش می دهند.
به علاوه ، از سالهای دهه ۱۹۵۰ ، چند صدهزار دانشجوی مسلمان در غرب ، اتحاد شوروی سابق و هند و جاهای دیگر در رشته های علمی و مهندسی تحصیل کرده و به کشورشان بازگشته اند. مشکل این است که این نتایج ، بیشتر حالت کمی دارد و نه کیفی .
اجرای سیاست علم و فناوری در سطح ملی صورت می گیرد، نه منطقه ای . بسیاری دولتها شورای نظارت بر علم و فناوری تاسیس کرده ، طرحی ملی تدوین کرده و به اجرای آن پرداخته اند. سیاست های علمی و ملی تفاوت زیادی باهم دارد. ترکیه همکاری تحقیقاتی خوبی را بین بخش دولتی و خصوصی به خصوص درعرصه آب ، نساجی و کشاورزی ایجاد کرده است.
مصر دارای دیوانسالاری تحقیقاتی دست و پاگیری است که نتایج عملی چندانی ندارد. پاکستان برنامه تحقیقاتی دولتی جامعی را با تاکید بر انرژی هسته ای دنبال می کند. سیاست تحقیقات کاربردی مالزی مبتنی بر تشویق سرمایه گذاران محلی برای همکاری به منظور افزایش صادرات کالاهای الکترونیک است . اندونزی ، سیاست تحقیقات مبتنی بر صنعت هوانوردی را برگزیده است. عربستان سعودی ، کویت و امارات متحده عربی مبالغی هنگفتی را صرف علم و فناوری کرده اند
اما برون داد پژوهشی آن تناسبی با تجهیزات پیشرفته به کار رفته ندارد و ذهنیت غالب ، همچنان مبتنی بر خرید علم و فناوری است نه تولید آن . در الجزایر ، مغرب و تونس نوع کوچکتر سیاستهای تحقیقاتی متمرکز فرانسه اعمال می شود ، اما ضعف ارتباط با بخش خصوصی یا توانایی انتشار نتایج ، از بهره وری فعالیت ها می کاهد. ایران و عراق در سالهای قبل از جنگ ( ۱۹۸۰ ) تلاش خود را مصروف تسلیحات و صنعت نفت کرده اند. سایر کشورها مانند سودان ، یمن یا کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی فاقد پژوهشگران کافی هستند و در افغانستان ، لیبی و سوریه علم ، عملا" فلج شده است.
حکومت های سودان و ایران علاقه ای به تولید علم اسلامی از خود نشان نداده اند. مهاجرت برخی از دانشمندان ایران پس از انقلاب و آثار منفی جنگ با عراق، سبب شدتا مقامات توجه خود را صرف حفظ پژوهشگران موجود کنند و اولویت بازسازی صنایع نفت و پتروشیمی سبب شده تا توجه ویژه ای به دانشمندان و مهندسین شود. دانشمندان ایرانی نیز تماس های بین المللی خود را حفظ کرده اند.
یکی از شدیدترین موارد فرار مغزها در سودان رخ داده است . ازسال ۱۹۶۰ ، حدود نیم میلیون متخصص از این کشور راهی عمدتا" عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس شده اند.
دولت سودان که درسال ۱۹۸۹ به قدرت رسید ، از این روند نگران و کوشیده است جلوی آن را بگیرد. تنها در پاکستان و در اثر فشارهای سیاسی داخلی و علما بوده است که تلاش هایی برای تولید نوع اسلامی علم صورت گرفته است. درسال ۱۹۸۷ ، دولت ضیاءالحق آموزه های اسلامی را بر تدریس علم در تمام سطوح مدرسه تا دانشگاه اعمال کرد. دولت در موردموضوع هایی مانند دمای جهنم و ماهیت شیمیایی اجنه کنفرانس بین المللی برگزار کرده و بودجه تحقیقاتی اختصاص داد. در سال ۱۹۸۸ و پس از معلوم شدن آثار منفی این رویکرد ، حق آموزش علوم و تحقیقات مدرن به رسمیت شناخته شد.
● پاسخ فکری
پرویز هود بوی فیزیکدان پاکستانی معتقد است مسلمانان سه نوع در برابر علم جدید واکنش نشان دادند. گروه کوچکی از مسلمانان بنیادگرا علم را برای جهان اسلام رد می کنند و آن را غیر اخلاقی و مادی گرا می دانند.
مثلا" یکی از رهبران اخوان المسلمین بیماری های همه گیر را مجازات الهی می داند و مخالف تلاش های علمی برای ریشه کنی آنهاست. گروهی بزرگتر با تفسیر مناسب تر از قرآن معتقد به سازگاری حقیقت وحی و واقعیت های فیزیکی هستند. گروه سوم که احتمالا" نقش غالب را دارد ، معتقد است دین و علم اساسا" ربطی به هم ندارد. شاید به همین علت باشد در جهان اسلام چندان در مورد سازگاری اسلام با علم و فناوری بحث صورت نگرفته است.
در بیشتر کشورهای اسلامی ، موافقت تلویحی بر این مبنا بین علما و دانشمندان وجود دارد که در مورد مسائلی که به دو طرف لطمه می زند بحث نکنند. این حقیقت که رهبران مسلمان به ندرت به اصول علم حمله می کنند ، باعث شده است تا مفاهیم و آموزه های علمی اکثرا" از چالش دینی برکنار باشد. مثلا" تعالیم داروین در مور تکامل در همه کشورها به جز عربستان سعودی آزاداست.
تاریخ فکری اسلام شامل اندیشمندان منفردو فاقد گروهی است که دست تنها کوشیده اند در نوشته هایشان ، علم و دین را آشتی دهند. مثلا" سید احمد خان ( ۹۸تا ۱۸۱۷ ) بیشتر عمر خود را صرف این کرد که مسلمانان هند را متقاعد کند که تفکر علمی غربی مغایرتی با اسلام ندارد. وی معتقد بود قرآن منبع دینی معقولی است که با علایق علمی انسان جدید تطابق کامل دارد. محمد عبده ( ۱۹۰۵-۱۸۴۹ ) یک نظام اعتقادی مبتنی بر تعقل تدوین کرد.
در دوره معاصر، سید حسین نصر استاد مطالعات اسلامی دردانشگاه جورج واشنگتن ، علم معاصر اسلامی را بر حسب ارزش های انسان گرایی تعریف می کند که در قرآن و حدیث می یابد. وی با الهام از اندیشه های عرفانی ، نوعی علم اسلامی مبهم را بیان می کند که فاقد انرژی هسته ای است و دلبستگی زیادی به هماهنگی زیست محیطی دارد.
ضیاءالدین سردار ، دانشمند پاکستانی نیز به شیوه ای مشابه نوعی علم اسلامی را که ریشه در ارزش های انسان گرایانه دارد، تعریف می کند. وی خواهان توقف تحقیقات در مورد تسلیحات است . این دانشمند پاکستانی پیشنهادهای مشروحی برای تشکیل شبکه دانشمندان اسلامی ، طرح های مشترک و همکاری منطقه ای بر پایه همبستگی اسلامی ارائه کرده است. نصر و سردار، از تشخیص ماهیت جهان شمول، بین المللی و نامتناهی علم بازمانده اند و نتوانسته اند مثلا" استفاده صلح جویانه ازانرژی هسته ای را بپذیرند.
عبدالسلام شاخص ترین دانشمند جهان اسلام است . وی در مجموعه مقاله ای که در سال ۱۹۸۷ منتشر کرد ، خاطر نشان کرد که علم جهان شمول و بین المللی است ، نه اسلامی . وی بر این اعتقاد است که حقیقتا" هیچ ناسازگاری بین اسلام و علم جدید وجود ندارد. وی ریشه علم را در قرآن می داند.
● چرا جهان اسلام عقب ماند ؟
دستاورد علمی اندک بطور اخص ناشی از انباشت آثار چندین عامل است و یک عامل غالب ندارد . ده عامل اصلی از این قرار است :
▪ بافت جمعیت :
تعداد مهندسان و دانشمندان پژوهشگر ، بسیار کمتر ا زکشورهای ثروتمند و نیز آمریکای لاتین و جنوب و شرق آسیاست. دانشجویان رشته های علمی و مهندسی بیشتر از طبقات شهری طبقه متوسط هستند. تعداد بسیار اندکی از دانشجویان فقیر می توانند به تحقیقات بپردازند. مشارکت زنان در علم همچنان اندک است ، چون موانع رسمی و غیررسمی در راه پیگیری رشته های مهندسی و علمی زیاد است . فقط تعداد انگشت شماری از دانشجویان مرد طبقه متوسط و شهرنشین می توانند علم را دست مایه اشتغال خود قرار دهند.
▪ زبان :
درحالی که حدود ۸۰ درصد مطالب علمی جهان به زبان انگلیسی منتشر می شود، مطالب علمی به زبان عربی ، فارسی ، اردو و سایر زبانها کمتر از آن است که برای برآوردن نیاز دانشجویان و محققان کافی باشد. در نتیجه ، کار علمی نیازمند توان خواندن ، نوشتن و درک انگلیسی است و مسلمانان در این زمینه نسبت به سایرین از قبیل چینی ها ، تایلندی ها و برزیلی ها عقب هستند.
▪ آموزش :
آموزش مؤثر علمی در سطوح ابتدایی و دبیرستان در بسیاری کشورها ، فقط در تعدادی اندکی از مدارس خصوصی در شهرها ارائه می شود . بر یاد گیری حفظی ، تاکید بیش از حد می شود و آموزش علم در بیشتر سطوح ضعیف است. دانشگاهها بر تدریس تاکید دارند تا تحقیق ، دوره های دکتری قوی یا مراکز تحقیقاتی برجسته وجود ندارد . دانشگاههای شلوغ که با کمبود بودجه روبه رو هستند و نتوانسته اند منابع موجود خود را به تحقیقات اختصاص دهند.
▪ پژوهش :
جهان اسلام کمبود دانشمند و مهندس ندارد ، اما از نظر پژوهشگران حرفه ای با کمبود شدید روبه رو است . با وجودی که برخی از این کشورها ، محققان و طرح های تحقیقاتی معروفی دارند ، توانایی چندانی برای پرورش پژوهشگر بومی ندارند. بسیاری از فارغ التحصیلان دوره های تکمیلی عالی و مهندسی که در پژوهش دوره می بینند، جذب مشاغل اداری می شوند. تجهیزات ناکافی و نارسایی در دسترسی به اطلاعات ، برون داد علمی پژوهشگران را کاهش می دهد. انگیزه چندانی برای انتشار مقاله وجود ندارد . تلاش برای ایجاد ظرفیت های تحقیقاتی چه در دانشگاهها ، مؤسسات تحقیقاتی ، وزارتخانه ها ، بنیادهای غیر انتفاعی و شرکت ها به ندرت موفق بوده است.
▪ شرکت های دولتی :
با توجه به ارتباط فزاینده بین علم و فناوری ، شرکت های دولتی نقش بالقوه مهمی دارند، به خصوص در سوریه و الجزایر، اما آنها از پرداختن به پژوهش بازمانده اند. عدم پاسخگویی و ناتوانی در توزیع تحقیق حتی در داخل شرکت مشکلات همیشگی است. با توجه به بی میلی این شرکت ها به ایجاد ارتباط با پژوهشگران دانشگاهی یا همکاری با وزارتخانه ها ، نتیجه کار آنها صرفا" هدر روی امکانات بوده است. به غیر از کشورهایی مانند ایران و الجزایر ، شرکت های نفت این کشورها بیشتر مدیران امتیازات نفتی هستند تا گردانندگانی با توانایی های فنی .
▪ انجمن های تخصصی :
انجمن های تخصصی فیزیکدانان ،مهندسان ، دندانپزشکان ، پزشکان و سایر تحصیل کردگان ، عموما" نشریه منتشر و گردهمایی برگزار می کنند ، اما ساختار یا منابعی برای تحقیقات ندارند. انجمن های تخصصی میان رشته ای برای علم و مهندسی در جهان اسلام پا نگرفته است.
▪ منابع :
کمبود مشوق ها و منابع مالی ، مانع عمده ای سر راه پژوهش در بسیاری کشورها به استثناء چند کشور نفت خیز بوده است . در حالی که ژاپن ، آمریکا و آلمان و سایر کشورهای غربی ۲% یا بیشتر از تولید خالص داخلی خود را در سال صرف تحقیقات می کنند ، هیچ کدام از کشورهای مسلمان بیش از نیم درصد از تولید ناخالص داخلی ( بسیار کمتر ) خود را صرف تحقیقات نمی کنند. منابع مالی کمیاب است و آنچه نیز وجود دارد ، بطور نظام مند توزیع نمی شود. حتی در جایی که منابع مالی موجود است ، ظرفیت های مدیریت پژوهش کمیاب است. چشم انداز تامین بودجه تحقیقات بطور منظم و نهادسازی مؤثر امیدوارکننده نیست .
▪ اقتدارگرایی :
حکومت های اقتدارگرا در جهان سوم آزادی پرسشگری را سلب می کنند، انجمن های تخصصی را از کار می اندازند، دانشگاهها را ارعاب و تماس با خارج را محدود می کنند. حکومت های اقتدارگرا به علاوه به الگوی انتقال فناوری تکیه می کنند ، چون به علت بی اعتمادی به نخبگان و نهادهای علمی ، ترجیح می دهند به جای تولید فناوری آن را بخرند. این نگاه تاثیری منفی بر توسعه ظرفیت های بومی دارد.
▪ همکاری منطقه ای :
همکاری منطقه ای در علم و فناوری سابقه پرنوسانی در جهان اسلام دارد. چندکشور نفت خیز مانند کویت و عربستان، کمبود پژوهشگر دارند، درحالی که پاکستان و مصر پژوهشگر صادر می کنند. به علاوه، شباهت نیازها و اولویت های تحقیقاتی از قبیل انرژی خورشیدی ، بیابان زدایی و نمک زادایی علایق یکسانی را فراهم آورده است. گردهمایی هایی که در خلال دوه دهه گذشته برای هماهنگ کردن پژوهش در منطقه برگزار شده است، شعار زیاد و اقدام اندک در بر داشته است.
▪ بی کفایتی دولت :
واحدهای پژوهش کاربردی در وزارتخانه های دولتی به مشاغل پردرآمد برای منصوباتی بدل شده است که علاقه یا توانایی تحقیق ندارند.
● چاره
پس از پنجاه سال نهادسازی بی فرجام ، جهان اسلام نتوانسته است مأوایی برای علم پدید آورد. ناتوانی از ایجاد نهادهای تحقیقاتی در سطح ملی ، تلاش برای همکاری در سطح منطقه را ناکام گذاشته است. پژوهشگران مسلمان مستعد هنوز برای برخورداری از تحصیلات تکمیلی پیشرفته راهی کشورهای دیگر می شوند. به رغم این ارزیابی بدبینانه ، می توان اقداماتی برای بهبود دستاوردهای مسلمانان در عرصه علم انجام داد. مشوق های مالی می تواند آموزش میدانی و تحقیقات غیر رسمی را به خصوص در شرکت ها گسترش دهد.
انجمن های تخصصی با برخورداری از خودمختاری کافی ، می توانند نقشی مهم در بهبود آموزش علم ، ارتباطات علمی و جایگاه علم در فرهنگ مردم ایفا کنند. طرحهای کوچک می تواند بین بخش های دولتی و خصوصی دانشگاهها پیوند برقرار کند. مبناء برای ترویج همکاری منطقه ای و زیرمنطقه ای وجود دارد، چون در مورد اولویت های تحقیقاتی در بیشتر جهان توافق نظر دیده می شود، اولویت هایی همچون انرژی خورشیدی ، نمک زدایی ، کشت در زمین های بایر ، آبیاری و پتروشیمی . درجایی که بر سر اولویت ها توافق نظر باشد، تامین بودجه در دراز مدت امکان پذیر است.
منبع : فکر نو