پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


نفس عمیق


نفس عمیق
● نگاهی به انیمیشن «ماشین ها»
چه كسی ممكن است از یك اتومبیل تند و تیز و زبر و زرنگ و خوش تركیب كه رنگش طعمی از آبنبات دارد و بوی نویی از آن به مشام می رسد، بدش بیاید؟ درست است كه عده ای بوی كهنگی از موتور پیكسار مدل ۲۰۰۶ كه تازه همین چند روز پیش - ۱۹ خرداد- از كارخانه بیرون آمده، استشمام كرده اند و برخی ایراد می گیرند كه شتاب از صفر تا صد آن كمتر از پیكسارهای مدل قدیمی مانند «داستان اسباب بازی» و «در جستجوی نیمو» است؛ اما «ماشین ها» هر عیبی كه داشته باشد، لااقل این یك حسن را دارد كه فرصتی است برای سواری دلچسبی در مناطقی دورافتاده و غریب كه هنوز نسیم ملایم ارزش های فراموش شده ای مانند دوستی و محبت و از خود گذشتگی در آنها می وزد.
اتومبیل كورسی آلبالویی رنگی به نام «مك كویین برق آسا» (با صدای اوون ویلسون) كه جوان است و جویای نام، به موتور هشت سیلندر و قدرت ۷۵۰ اسب بخار و سرعت ۳۲۰ كیلومتر در ساعتش می نازد و سودای فتح جهان را در سر (در واقع زیر سقف) می پرورد. در گرماگرم مسابقات جام «پیستون» كالیفرنیا و رقابت تنگاتنگ با حریف اصلی بسیار متكبرش (مایكل كیتون) و یك كهنه كار مهربان (با صدای ریچارد پتی، قهرمان مسابقات NASCAR )، ناگهان از جاده ۶۶ (جاده ای مشهور كه از لس آنجلس تا شیكاگو شرق و غرب ایالات متحده را به هم پیوسته و با حضور مداوم در فیلم ها بعدی اسطوره ای پیدا كرده است) سر در می آورد و گذارش به شهر كوچك خشك و بیابانی «رادیاتور اسپرینگز» در مناطق جنوب غربی می افتد.
ورود این غریبه تازه به دوران رسیده كه با تندروی هایش در آنجا خرابی به بار می آورد و از طرف داك هودسن (پل نیومن) - یك هودسن هورنت دنیا دیده مدل ۱۹۵۱- به انجام خدمات شهری محكوم می شود، آغاز ماجراهایی است كه به آشنایی او با یك «پورشه كاررا»ی آبی رنگ مدل ۲۰۰۲ به نام سالی (بانی هانت) كه با وجود رفتار تند و رئیس مآبانه اش قلبی از طلا و بدنه ای زیبا دارد، وانت پیكاپ قراضه الاغ مانندی به نام «تاو- میتر» (لری «سیمكش») كه به صمیمی ترین و بی غل و غش ترین دوستش بدل می شود، سرژ (پل داولی) جیپی از جنگ جهانی دوم، یك مینی بوس فولكس واگن به نام فیلمور (جورج كارلین) و داك هودسن سرد و گرم روزگار چشیده با گذشته ای مرموز، منجر می شود و چشمش را به روی ارزش هایی حقیقی تر از جاه طلبی های كوته بینانه سابق باز می كند.
اكران انیمیشن كامپیوتری «ماشین ها» كه به علت مسائل مربوط به قرارداد هفت و نیم میلیارد دلاری خرید پیكسار توسط شركت دیزنی با تأخیری هفت ماهه روبه رو شد، با فروش ۶۰ میلیون دلاری در سه روز اول در ۴ هزار سالن سینمای آمریكای شمالی و قرار گرفتن در صدر فهرست فروش هفتگی موفقیت بزرگی برای پیكسار و دیزنی محسوب می شود، هرچند آنها دیگر به این قبیل موفقیت ها عادت كرده اند. كارگردان فیلم، جان لستر (كارگردان «داستان اسباب بازی» ۱ و ۲ و «زندگی یك حشره» كه در جان بخشیدن به اشیای بی جان تبحری پیدا كرده است) در جریان یك سفر زمینی با همسر و پنج پسرش در سال ۲۰۰۰ به ایده ساختن این فیلم رسید و با كمك جو رنفت - سرپرست بخش داستان استودیوی پیكسار كه در ساختن آثاری مانند «داستان اسباب بازی»، «شیر شاه» و «عروس مرده» نقشی كلیدی داشت و تابستان گذشته در تصادف اتومبیل از دنیا رفت- و تیمی از نویسندگان فیلمنامه را نوشت.
كار ۸۰۰ انیماتور روی ۳ هزار دستگاه كامپیوتر در یك كارخانه سابق فرآوری میوه در امریویل كالیفرنیا كه اكنون به مركز استودیوی پیكسار بدل شده، همگام با تحقیقاتی پیش رفت كه در بخش های طراحی كارخانه های خودروسازی دیترویت انجام می شد. لستر بیش از هرچیز با چهره اتومبیل ها مسئله پیدا كرد. در ابتدا قصد داشت كه از چراغ های جلو به عنوان چشم و از جلو پنجره اتومبیل به عنوان دهان استفاده كند اما سرانجام به این نتیجه رسید كه شیشه جلو برای چشم ها مكان بهتری است چون موجب می شود كه فقدان راننده هم به چشم نیاید. مسئله دیگر این بود كه نگذارد تا بدنه اتومبیل ها لاستیك مانند به نظر برسد. مشكل ترین بخش كار گروه انیماتور ها ایجاد بافتی واقع نما برای بدنه تك تك اتومبیل ها- زنگ زده، گل آلود یا براق و متالیك- بود كه برای آن از تكنیكی به نام ردیابی اشعه استفاده كردند.
در مورد چشم انداز های طبیعی نیز سعی شده تا در عین واقع گرایی رنگی از دنیای اتومبیل ها را به خود بگیرند، بنابراین رشته كوه ها مانند تیغه گلگیر طراحی شده اند و دشت ها سپر و كاپوت اتومبیل را تداعی می كنند. اشاره های فرامتنی و استفاده از نام های اساطیر هالیوودی، تلنگری است به ذهن تماشاگرانی كه سن و سالی به هم زده اند و هنوز بازیگرانی مانند نیومن و مك كویین را در خاطر دارند كه علاوه بر بازیگری دستی هم در مسابقات اتومبیلرانی داشتند و مهمتر از همه دورانی را به یاد می آورند كه برای رسیدن به عشق و مهربانی و جوانمردی و كشیدن یك نفس عمیق در هوایی كه هنوز آلوده نشده- لااقل در ظاهر- نیازی به بیرون زدن از هالیوود نبود.
ساسان گلفر
منبع : روزنامه شرق