چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
اقتصاد بازار و توزیع درآمد
۱- مقدمه
اقتصاد اثباتی (۳) دستیابی به كارایی اقتصادی را وظیفه خویش میشمارد . هدف، تخصیص منابع به نحوی است كه با امكانات موجود بیشترین مطلوبیت فراهم آید . اما اینكه این مطلوبیتحداكثر شده، چگونه بین آحاد جامعه توزیع شود، به هنجارهای (۴) مقبول جامعه بستگی دارد كه قضاوت درباره آنها بیرون از مسئولیت اقتصاددان تلقی میشود . در مدل بهینه پارتو كه دستیابی بدان هدف اصلی اقتصادهای رایج است، تمام تلاش، یافتن منحنی سرحدی امكانات - مطلوبیت است كه مكان هندسی نقاطی است كه بهترین تخصیص منابع بین دو صنعت X و Y ، و بهترین توزیع X و Y ، بین دو (گروه) مصرف كننده A و B را نشان میدهد . مقصود از بهترین توزیع آن نوع توزیعی نیست كه جامعه عادلانه میداند; بلكه بدون ارزشگذاری عدالتخواهانه، تنها آن نوع توزیعی را در نظر دارد كه جمع مطلوبیت دو فرد یا دو گروه را بیشینه میسازد . یعنی از نظر اقتصاددان اثباتگرا، اگر U U در شكل ۱ منحنی سرحدی امكانات - مطلوبیت جامعه باشد، توزیع درآمد (مطلوبیت) ناشی از نقطه M بین A و B همانقدر بهینه است كه نتایج توزیعی نقطه . N حتی در حالتحدی، نقطه U هم كه تمامی مطلوبیتحاصله را نصیب A میسازد و B را كاملا بیبهره میگذارد، میتواند بهترین توزیع باشد . همینطور نقطه U كه توزیع درآمدی صد در صد مقابل حالت قبل را ارائه میكند . (۵)
البته اگر برای هر جامعهای با توجه به هنجارهای ارزشیاش توابع رفاه اجتماعی در دستباشد، میتوان از حیث نظری به نقطه بهینهای از نظر مدل پارتو دستیافت كه درآمد (مطلوبیت) را به شكل خاصی توزیع میكند . شبیه نقطه T در شكل یاد شده . روشن است كه تعیین هنجارهای اجتماعی خارج از وظیفه اقتصاددان است و پیامبران، فلاسفه، سیاستمداران و مصلحان اجتماعی در ارائه آنها نقش دارند . گرچه اقتصاددان خود نیز در این باره قضاوتی دارد، ولی این وجه شخصیت او ربطی به موقعیت علمیاش ندارد .
اقتصاددان در ارتباط با توزیع درآمد وظائف ذیل را برعهده میگیرد (۲۵۸: ۲۰۰۰، (Sloman
(؟)
حدود نابرابری را تعیین و تغییرات آنرا در طول زمان تبیین میكند .
علت وقوع سطح خاصی از توزیع درآمد را توضیح میدهد، و عوامل رشد یا كاهش نابرابری را روشن میسازد .
ارتباط بین برابری و سایر اهداف اقتصادی مثل كارایی را میآزماید .
سیاستهای متفاوتی مشخص میكند كه دولتبرای مقابله با فقر و نابرابری برمیگزیند .
آثار این سیاستها را بر خود نابرابری، همچنین سایر متغیرها، مانند كارایی، تورم و یا بیكاری، ارزیابی میكند .
گرچه اقتصاددانان در قضاوت نسبتبه اینكه نقطه مطلوب توزیع درآمدی كجاست، با دیگران فرقی ندارند; ولی نباید فراموش كرد كه آنها چهارچوبها و ابزاری در اختیار دارند كه آثار سیاستها را میتوانند بهتر ارزیابی كنند . قضاوت با كسانی خواهد بود كه به ملاكهای ترجیحی فرااقتصادی بیشتر واقفاند . ولی اقتصاددانان یاران و مشاوران خوبی خواهند بود .
البته اقتصاد اثباتی نظریه توزیع درآمد بر اساس بهرهوری عوامل تولید را تبلیغ میكند (نظریهای كه جلوتر بررسی خواهد .) این، خود قضاوتی ارزشی در ترجیح بازار آزاد و دفاع از نتایج توزیع درآمدی آن است . در واقع بازار كارا است در حداكثر ساختن تولید آنچه در بازار مورد تقاضا است . اما سؤال از اینكه تقاضای حاكم بر تولید كارا را چه كسانی میسازند، در اقتصاد اثباتی بیجواب میماند . در حالیكه این تولید به قدرت خرید توزیع شده بین افراد و گروهها بستگی دارد . یعنی به اینكه آراء ریالی كه جهت و مقدار تولید را مشخص میكند، در دست چه كسانی باشد . بنابراین وقتی توزیع آنچه تولید میشود، عادلانه تلقی نگردد، دلیلی وجود ندارد كه كاركرد بازار رقابتی منطقا مورد حمایت قرار گیرد .
در واقع اگر هدف كارایی، تنها هدف اجتماع تلقی شود، و از بقیه اهداف غفلت گردد، آنوقت میتوان با پروفسور حیدرنقوی هم رای شد كه گفته است "اگر بهینه پارتو هدف اجتماعی نهایی تلقی شود (كه قسمت اعظم اقتصاد رفاه بر پایه چنین فرض غریبی استوار است)، آنگاه باید گفت كه آن جامعه بینوای در حال سقوط، برای مردمش، به ویژه قشر فقیر آن، مهمانیای آلوده به خست و امساك ترتیب داده است . چرا كه اقتصاد در حال بهینه پارتو میتواند با وجدان آرام به راه خود ادامه دهد، حتی اگر آنهایی كه از نیازهای ضروری زندگی مثل غذا، محروم شدهاند، نتوانند بدون محروم كردن اندك ثروتمندان از ثروتی كه به سختی به دست آوردهاند، در وضعیتبهتری قرار گیرند" (حیدرنقوی، ۱۹۹۳ : ۱۲۳ .)
دو دهه پایانی قرن بیستم، دوران رونق اقتصادهای سرمایهداری مبتنی بر بازار آزاد در غرب، به ویژه ایالات متحده آمریكا است . اما توزیع درآمد مرتبا نابرابرتر شده است . نیكلاس بار از منابع مختلف نقل میكند كه تعداد فقیران در انگلستان، در این دوره به شدت افزایش یافته است . تعداد فقرا از ۴/۴ میلیون نفر در سال ۱۹۷۹، به ۴/۱۰ میلیون نفر در ده سال بعد افزایش یافته است . یعنی ۵/۲ برابر شده است . تعداد اخیر، ۱۹ درصد جمعیت كشور و ۲۲ درصد كودكانش را در بر میگیرد . در اغلب موارد نیز فقر پدیدهای پایدار است . بدین معنا كه نیمی از فقیران، از والدین فقیر زاده شدهاند . در آمریكا نیز وضع، شبیه انگلستان است . نرخ فقر (جمعیتی كه زیر خط فقر قرار دارند) . از ۱/۱۱ درصد سال ۱۹۷۳ به ۵/۱۴ درصد در نیمه دهه ۱۹۹۰ بالا رفت . اینجا هم فقر در میان سالمندان و كودكان افزایش یافته است (۱۴۲: ۱۹۹۸ .) ، Barr اسمیدینگ نشان میدهد كه فقر در كشورهای OECD به ضرر زنان رشد كرده است . یعنی تقریبا در تمامی این كشورها، زنان سالمند و خانوادههای بدون سرپرست مرد (۶) ، در اوائل دهه ۱۹۹۰ وضع بدتری نسبتبه گذشته داشتهاند (جدول ۱: ۱۹۹۷ . ، (Smeeding تحقیق علمی دیگری كه در ژوئیه ۲۰۰۰ منتشر شده، نشان میدهد كه به رغم رونق بیسابقه ۹ ساله آمریكا، سهم كارگران تمام وقت زیر خط فقر از ۵/۲ درصد در سال ۱۹۹۷، به ۹/۲ در سال ۱۹۹۸ افزایش یافت كه شامل ۵ میلیون نفر میشود . لیندا بارینگتن، مسئول این مطالعه گفت: "به روشنی معلوم میشود كه رشد بالای اقتصادی در آمریكا، همه قایقها را به پیش نمیراند . . . داشتن كاری ساده در تمام طول سال نیز - حتی در دوران رونق - كافی نیست تا فرد از فقر نجات یابد" بر اساس این مطالعه، تعداد كارگران كم مهارت و كم مزد، امروز بیش از دو دهه گذشته آمریكا است . بین سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۸، جمع سهم اشتغال بخش خرده فروشی و خدمات (دو بخش كم مزدتر در آمریكا)، از ۳۰ به ۴۸ درصد افزایش یافته است . (۷) شكل ۲ تغییرات نسبت درآمد بیست درصد بالای درآمدی، به پایینترین بیست درصد درآمد را طی دهههای قرن بیستم، برای آمریكا نشان میدهد . نمودار آشكار میسازد كه، گرچه در اوائل قرن برای مدت كوتاهی این نابرابری كاهش یافت، ولی در اغلب دوران مرتبا رو به افزایش بوده است . سهم جمعیت فقیر آمریكا تا سال ۱۹۹۸ باز هم بالا رفته و به ۵/۱۶ درصد جمعیت كل آن كشور رسیده است . درحالیكه اقتصاد پررونق و نرخ بیكاری پایین است، یك پنجم جمعیت آن كشور به لحاظ كار كردی بیسوادند و ۱۳ درصد مردم آن امید زندگی بیش از ۶۰ سال را ندارند (۸) .
گزارش توسعه انسانی ۱۹۹۸ برنامه عمران ملل متحد (UNDP) حاكی است (۹) كه ۲۰ درصد ثروتمندترین مردم دنیا:
۴۵ درصد پروتئین حیوانی را مصرف میكنند، سهم ۲۰ درصد فقیرترین مردم از این ماده غذایی حیاتی تنها ۵ درصد است .
۵۸ درصد كل انرژی جهان را كار میزنند، ۲۰ درصد فقیران كمتر از ۴ درصد مصرف انرژی دارند .
۷۴ درصد خطوط تلفن را در اختیار دارند، در حالیكه فقیران تنها ۵/۱ درصد را .
۸۴ درصد كل كاغذ جهان را مصرف میكنند، اما ۲۰ درصد فقیرترین مردم جهان تنها ۱/۱ درصد .
۸۷ درصد اتومبیلهای شخصی را مالك هستند، ولی فقیران تنها كمتر از ۱ درصد .
(؟)در سطح جهانی نیز نابرابری رو به افزایش است . روند نابرابری جهانی در شكل ۳ مشهود است . در حالیكه سهم ۲۰ درصد جمعیت ثروتمند جهان از زیر ۷۰ درصد در سال ۱۹۶۰ به ۸۰ درصد درآمد در سال ۱۹۸۹ افزایش مییابد، سهم ۲۰ درصد جمعیت فقیر به زیر ۲ درصد كاهش مییابد . در ایران نسبت درآمد ۱۰ درصد ثروتمند به ۱۰ درصد فقیر از ۶/۱۷ برابر در سال ۱۳۶۸ به ۵/۱۴ برابر در سال ۱۳۷۵ كاهش یافت . پیش از انقلاب اسلامی، اوج نابرابری مربوط به سال ۱۳۵۴ است كه ثروتمندان به طور متوسط ۸/۳۳ برابر فقیران درآمد داشتهاند (آهوبیم ، ۱۳۷۷: جدول ۲ .) بیعدالتی ناشی از كاركرد آزاد نظام بازار، در هیچ جای دنیا تحمل نمیشود به همین دلیل در تمامی كشورهای سرمایه داری، دولتبه طرق گوناگون در توزیع درآمد دخالت میكند .
در مقیاس بینالمللی نیز نابرابری بین كشورهای بزرگ صنعتی (شمال) و كشورهای دیگر (جنوب) دائما در حال ازدیاد است . نقش شركتهای چند ملیتی كه ۹۰ درصد آنها در مثلث آمریكا، اروپا و ژاپن مستقراند مرتبا روبه افزایش است . ۷۰ درصد تجارت جهانی در سلطه ۵۰۰ شركت قرار دارد . سهم پنجشركتبزرگتر از بازار جهانی كالاهای بادوام مصرفی ۷۰ درصد; خودرو، هواپیمایی، فضایی، الكتریكی، الكترونیكی و فولاد بیش از ۵۰ درصد; و از بازار نفت، كامپیوتر شخصی و صنعت رسانهها بیش از ۴۰ درصد است (۱۳۵۰: ۲۰۰۰ و . (Self اعتراضات گسترده مردمی به كنفرانس سیاتل، مقر سازمان تجارت جهانی، در سال ۱۹۹۹ كه به اتحاد ۵۲ كشور به رهبری هند در قبال امریكا و اروپا كشیده شد، همچنین اعتراضات گسترده در ژنو در اجلاس بعدی، یا پراگ در سال ۲۰۰۰، همگی جنبشیاست علیه بیعدالتی جهانی حاصل از سلطه سرمایهداری بازار در روابط بینالملل . تلاش سازمان ملل متحد برای حل بدهی كشورهای بحران زده قدم كوچكی در این ارتباط است .
(؟)
در این مقاله ابتدا كاركرد توزیع درآمدی بازار توضیح داده میشود . عوامل نابرابری; منابع تولید، قیمت آنها، و نقش ربا در این قسمت تشریح میگردد . در قسمتسوم تلقی نظریه بهروری نهایی به عنوان نظریه توزیع درآمد، نقادی میشود . مقاله با خلاصه و نتیجهگیری پایان مییابد .
۲- بازار در توزیع درآمد چگونه عمل میكند؟ (۱۰)
در نظام بازار، درآمد آحاد مردم از طریق عرضه منابع و نهادههایی كسب میشود كه در اختیار دارند . این منابع را میتوان سه دسته شمرد . سرمایه انسانی، سرمایه مالی و سرمایه فیزیكی . سرمایه انسانی یا نیروی كار در قبال مزد و حقوق فروخته میشود، سرمایه مالی در قبال بهره یا سود ارائه میگردد، و سرمایه فیزیكی، مانند زمین یا خانه، در برابر اجاره واگذار میشود . بنابراین درآمد هر فرد به مقدار منبعی كه در اختیار دارد، و بهایی كه در قبال آن میتواند دریافت كند، بستگی مییابد .
توزیع منابع تولید (ثروت)
چه چیزی توزیع ثروت را تعیین میكند؟ ثروت به شكل سرمایه مالی یا فیزیكی تحت تاثیر چند عامل توزیع میشود ; كه انباشت در طول زندگی، غصب و سایر تملكهای ظالمانه ارث از آن جملهاند . البته قوانین مربوط به مالكیت، ارث و ازدواج در این امر تعیین كنندهاند . ثروت در كشورهای سرمایه داری به شدت نابرابر توزیع شده است . شكل ۴ این وضعیت نابرابر را برای دو كشور انگلستان و ایالات متحده آمریكا به خوبی نشان میدهد .
در انگلستان، در سال ۱۹۹۵، مالك نیمی از ثروت موجود كشور، تنها ۱۰ درصد ثروتمندترین افراد بودند; و بقیه ۹۰ درصد جمعیت نیم دیگر را در اختیار داشتند (۲۶۵: ۲۰۰۰، (Sloman این اختلاف فاحش در تمركز ثروت كه در دیگر كشورهای تابع نظام بازار نیز مشاهده میشود، نباید تنها نتیجه تلاش و كوشش تلقی شود . بلكه نهادهای ناعادلانه و روشهای مبتنی بر غصب و استثمار در سطح ملی و جهانی از علل قابل توجه آن است .
(؟)
ثروت به شكل سرمایه انسانی، یعنی نیروی كار، تابع قدرت جسمانی و قابلیتهای ذاتی دیگر، و همچنین مهارتهایی است كه در طول زندگی انباشته شده است . تفكیك تواناییهای انسانی بین ذاتیات ناشی از وراثت و قدرت اكتسابی، در عمل چندان آسان نیست . مهمترین عامل توانایی، هوش و ذكاوت است كه معلوم نیست دقیقا چه مقدار نتیجه عملكرد عوامل ژنتیك است و چه میزان به محیط تربیتی یا تلاش و كوشش خود انسان بستگی دارد . به عنوان مثال دانش مهارت را در نظر آورید . روشن است كه فرزندان پدران و مادران تحصیلكرده، در كسب دانش، و مهارت معمولا موفقترند تا فرزندان پدران و مادران دارای تحصیل كمتر . آنها به مطالعه و كار تحصیلی تشویق میشوند و امكانات بهتری برایشان فراهم میگردد . از تغذیه مناسب نیز برخوردارترند و همین امر قدرت فراگیری را افزایش میدهد . آیا میتوان ادعا كرد كه آنها این پیش افتادن را از پدرانشان به ارث میبرند؟ یا توانایی انباشته دانش و مهارت میراث پدرانشان است؟ به هر حال روشن است كه علاوه بر قابلیتهای ژنتیك، محیط تربیتی خانوادگی و اجتماعی، یا به طور كلی، وضعیت محیطی افراد تاثیر بهسزایی در انباشتسرمایه انسانی دارد . به عبارت دیگر، سرمایه انسانی، نه تنها به دلیل عوامل ذاتی نابرابر است، بلكه به دلیل نابرابریهای ثروت و درآمد در نسل گذشته، و نظامات اجتماعی غیرعالانه نیز متفاوت خواهد بود .
قیمت منابع تولید
عامل دوم تعیین درآمد در نظام بازار، چنانكه گفتیم به قیمتی بستگی دارد كه صاحب منبع موجود میتواند در قبال عرضه آن به چنگ آورد . قیمت منبع، خود به دو عامل بستگی مییابد; اول، بهرهوری منبع، دوم قیمت كالای نهایی كه آن منبع در تولیدش مشاركت دارد . مثلا برای منبع نیروی انسانی L كه در تولید كالای X شركت میجوید، میتوانیم بنویسیم:
PL = MPL . PX
كه در آن PX مزدی است كه بازار برای منبع سرمایه انسانی میپردازد، MPL بهرهوری نهایی نیروی كار است، و PL قیمت كالای X در بازار .
قیمت قطعه زمینی در خیابان ولیعصر تهران با همان مساحت زمین در كنار جاده تهران - فیروزكوه، در بیابانهای بین دماوند و فیروزكوه، بسیار متفاوت است . این اختلاف به دلیل كاربردهای متفاوتی است كه این دو قطعه زمین دارند، و نیز قیمتی كه برای كالاها و خدمات قابل حصول از آنها پیدا خواهد شد .
بهرهوری نیروی كار نیز هر چه بیشتر باشد، میل به استخدام وی فزونتر است . یعنی كارفرما حاضر به پرداخت مزد بالاتر خواهد بود . به عبارت دیگر، مزد به كیفیتسرمایه انسانی موجود بستگی پیدا میكند . این كیفیت چنانكه دیدیم، حاصل تركیبی از تواناییهای ذاتی، آموزش و تلاش و پشتكار فرد است . كیفیت نیروی انسانی در شكل ویژه كارآفرینی، قدرت خلاقیتی فراهم میسازد كه در نزد قلیلی از افراد وجود دارد . صرف نظر از جنبه تلاش ارادی، عوامل دیگر موثر بر بهرهوری، خارج از اراده فرد و در نتیجه متفاوت و نابرابر است، در نتیجه درآمد (PL) نیز مختلف خواهد بود . اختلاف بهرهوری نه تنها برای افراد مختلف نابرابر میباشد، بلكه برای یك فرد نیز در طول حیات شغلیاش متغیر است . مانند ایام پیری و بازنشستگی .
البته تعیین بهرهوری یك فرد در عمل بسیار سخت است . زیرا تولید نهایی، نیروی كار به عوامل دیگری مثل مدیریت، فن آوری، و مقدار نهادههای مكمل بستگی مییابد . به همین دلیل یك فرد خاص در شغل الف با بهروری بیشتری كار میكند تا شغل ب . نابرابریهای ناشی از عوامل برونزا، كه فرد در آن نقشی ندارد، در سهم وی از درآمد مؤثر است .
علاوه بر بهرهوری (MPL) ، قیمت كالای تولید شده PX نیز در ارزشگذاری بها ده نقش تعیینكننده دارد . كارفرما هر چه تولیدش خواستار بیشتری داشته باشد PL) بالا)، حاضر به پرداخت مزد بیشتر است PX) بالا.) بنابراین اگر تقاضای كالای تولیدی (X) ، كاهش یابد كارفرما یا كارگرش را اخراج میكند (۰ (PL = یا مزدش را پایین میآورد . بدین ترتیب دورههای تجاری بر توزیع درآمد ناشی از سرمایه انسانی اثر میگذارد .بنابراین درآمد نیروی كار حتی در بازاری رقابتی، میتواند تحت تاثیر حوادث پیشبینی شده، مانند بازنشستگی، یا پیشبینی نشده، مثل بروز ركود، كاهش یابد . در این دورهها اگر وی از منابع دیگر تولید، درآمد نداشته باشد، دچار فقر خواهد شد . بازار برای مقابله با این نارسایی، خود راه حلی ندارد؟ چرا، بیمه راه حل رایجبازار است . اما چنانكه در فصل قبلی ملاحظه شد بیمه در مواردی كه خسارت ذهنی و انتخاب نامطلوب مصداق یابد، ناتوان از حل مشكل است . علاوه بر آن خطر اجتماعی (۱۱) نیز مانع كاركرد بیمههای خصوصی است . خطراتی كه تمامی افراد تحت پوشش یكباره با آن مواجه شوند، بیمهگرهای بازار را از كار میاندازد . مثل تورم یا بیكاری كه تمامی جامعه را متاثر میسازد . پوشش بیمهای كامل در برابر چنین خطراتی ممكن نیست ( al ۲۰۱: ۱۹۹۲ . Le Grandet در این حالتها دخالت دولتبرای تامین اجتماعی و بیمه بیكاری ضروری میشود . در غیر این صورت حتی در بازار رقابتی فقر و نابرابری شدید میتواند به وجود آید .
نقش بهره و نظام ربوی در پیدایش نابرابری
سرمایه انسانی یا نهاده نیروی كار، چنانكه ملاحظه شد، با مشاركت در فرایند تولید و قبول خطر، سهمی از تولید را نصیب خویش میكند . این سهم چنانكه در ادامه مقاله خواهیم دید، از خطرات مختلفی آسیب میبیند . اما در مورد سرمایه مالی در نظام سرمایهداری چنین نیست . وقتی سرمایه مالی به عنوان نهاده تولید بررسی شود، نكات قابل توجهی در ارتباط با نابرابری درآمد آشكار میشود .
وقتی یك سرمایهگذاری تولیدی صورت میگیرد، سرمایه گذار با استفاده از پول عرضه شده در بازار سرمایه و تبدیل آن به سرمایه فیزیكی و سرمایه جاری نقدی، و استخدام نیروی كار، دستبه تولید میزند . او باید برای سرمایه استفاده شده بهره ثابت كنار بگذارد . این بهره تحت عنوان هزینه سرمایه، بخشی از هزینه قطعی بنگاه را به خود اختصاص میدهد . هدف از فعالیت اقتصادی نیز كسب سود است . گرچه چنین فرض میشود كه در بلندمدت بازار رقابتی سودی باقی نمیگذارد و تنها بهره سرمایه و مزد كارگر و هزینه مدیریت، قیمت تمامشده را میسازد . پس سود فعالیت اقتصادی كه تفاضل درآمد و هزینه است متغیر بوده و به صفر میل میكند . در حالیكه بهره نرخ ثابت دارد و جزیی از هزینه تمام شده است . اگر سود، یعنی تفاضل درآمد و هزینه منفی باشد، تولیدی صورت نخواهد گرفت، كارگر اخراج میشود، ولی بهره سرمایه به جای خویش باقی است . ربا دهنده هیچ كاری به سود و زیان ربا گیرنده ندارد . او بهره خویش را مطالبه میكند .
كرویتس (۱۹۹۷) نقش بهره را در ایجاد نابرابر به خوبی آشكار میسازد . (۱۲) یكی از شرایط رقابت كامل، وجود بازار كامل است . بازاری كه ساز و كار قیمتبه شكلی رقابتی تعیینكننده آن است . در بازار كالا و خدمات، عرضه و تقاضا قیمت را معلوم میسازد . این قیمتبهطور طبیعی نمیتواند كمتر از هزینه تمام شده باشد . زیرا در این صورت عرضه متوقف میشود، و چون كمبود پیش میآید، مجددا قیمتبالا رفته و انگیزه تولید فراهم میگردد . رشد زیاد قیمت نیز تولید كنندگان جدید را به صحنه جذب میكنند، كه بالمآل با افزایش عرضه، قیمت را كاهش میدهند . پس ساز و كار قیمت در بازار رقابتی نقش تنظیم كننده برای رسیدن به حداقل قیمت را بازی میكند . اما این قانون در بازار سرمایه مالی صدق نمیكند . آنچه ساز و كار قیمت را در بازار كالا موفق میسازد، دو چیز است: اول آنكه، هر كالایی در معرض اتلاف، كهنگی و از مدافتادن و ناكارا شدن از جهت فن آوری (كالاهای سرمایهای) قرار دارد . پس احتكار آن چندان مقدور نیست . خدمات نیز اگر عرضه نشود، اساسا قیمتی (مزد) در كار نخواهد بود . دوم آنكه، به فرض نگهداری، هزینه انبارداری، اگر طولانی شود، ممكن استسود انتظاری را خنثی كرده و زیان به بار آورد .
در حالیكه صاحب سرمایه مالی از هر دو خطر مصون است . او میتواند به راحتی پول را احتكار كند و برای بیشترین سود، صبر پیشه كند . هیچ فشاری برای عرضه سرمایه در كار نیست . "به همین سبب، هیچ بازار سرمایهای در هیچ زمانی اشباع نخواهد شد و در این بازار كمبود مصنوعی پول وجود خواهد داشت . دلیل اینكه ما همواره (در گذشتههای دور و اكنون)، در همهی دنیا با نرخ بهره مثبت روبرو هستیم، در همین امر نهفته است" .(صفحه ۲۵ .) یعنی بازار برای سرمایه، كامل نیست . به بیان روشنتر پول از قواعد بازار تبعیت نمیكند و صاحبان آن تنها در صورتی به عرضه آن رضا میدهند كه رشوهای تحت عنوان بهره دریافت كنند . بدین ترتیب نهاده سرمایه مالی بدون پذیرش خطر زایندگی پیدا میكند، بر خلاف سرمایه انسانی . بنابراین فاصله روزافزون سهم این دو از تولید امری قطعی است .
از این مهمتر موضوع بهره مركب است كه در نظام بازار پذیرفته شده است . اگر نرخ بهره مركب تنها ۵ درصد باشد، ظرف ۱۴ سال اصل سرمایه دو برابر میشود . نرخ بهره ۱۲ درصد پس از ۵۰ سال، سرمایه اولیه را ۲۹۰ برابر میكند! آیا راهی سریعتر از این برای كسب درآمد در طول زندگی وجود دارد؟ (صفحه ۲۶- ۲۷) اگر تولید اجتماعی با نسبت ثابتی بین كار و سرمایه تقسیم شود و سرمایه، یعنی نرخ بهره، با رشد اقتصاد برابر باشد، توزیع به نفع سرمایه آسیب نخواهد یافت [ . گرچه بیعدالتی ناشی از عدم خطرپذیری به جای خویش باقی است] . ولی اگر حجم سرمایه سریعتر از اقتصاد رشد كند، نسبت تقسیم درآمد بین كار و سرمایه بهم میخورد . مثلا اگر در نقطه آغاز، نسبتسهم كار به سرمایه ۸۰ به ۲۰ و رشد اقتصادی ۳% باشد، در صورت رشد ۳ درصدی سرمایه، پس از ۴۰ سال، همان نسبت ۸۰ و ۲۰ برای سهم كار و سرمایه باقی میماند . ولی اگر رشد سرمایه ۶% باشد، این تناسب عكس شده به ۲۳ و ۷۷ درصد تغییر میكند . یعنی سهم صاحب سرمایه چند برابر صاحب نیروی كار خواهد شد . به دلیل وجود بهره مركب رشد سرمایه در همه جای سریعتر از رشد اقتصادی بوده است (صفحه ۳۲ .) یعنی سهم صاحبان سرمایه از تولید دائما روبه افزایش است . ثروت پولی خانوارها در آلمان طی ۲۰ سال منتهی به ۱۹۹۱ به طور خالص و ثابت، سالانه ۴/۵ درصد رشد داشته است . در مقابل، طی همین مدت حقوق شاغلان، سالانه تنها ۵/۱ درصد افزایش داشته است . یعنی قدرت خرید صاحبان نیروی كار پس از ۴۶ سال دو برابر میشود، در حالیكه صاحبان سرمایه پس از ۱۳ سال به این توانایی دست مییابند (صفحه ۷۱ .)
كرویتس از وضع اقتصادی آلمان در قرن ۱۲ تا ۱۴ میلادی یاد میكند كه قدرت احتكار پول رایج وجود نداشت، چون به سرعت تعویض میشد و در زمان تعویض در دست هر كسی بود مالیات سنگین از آن گرفته میشد . وی نشان میدهد كه چگونه جریان سریع این پول و تمایل به دادن قرضالحسنه، شكوفایی كلی اقتصادی و بهبود رفاه اجتماعی را در مناطق تحت آن روش به دنبال داشت (صفحه ۲۲- ۲۳ .) چنانكه ملاحظه میشود، نابرابری درآمدی ناشی از وجود ربا و قدرت كنزمال، بسیار بیشتر از نابرابری حاصل از كاركرد بازار سرمایه انسانی است .۳- نظریه بهرهوری نهایی و توزیع درآمد
در بازار رقابتی، در بلندمدت، تولید بهینه در نقطهای صورت میگیرد كه تولید كننده سود غیر متعارف یا سود بازرگانی ندارد . به عبارت دیگر، بهایی كه وی از عرضه كالا بهدست میآورد تنها هزینههای نهادهها را میپوشاند . از طرف دیگر نهادهها نیز تا جایی بهكار گرفته میشود كه ارزشی كه در تولید خلق میكنند با قیمت آنها برابر شود . بدین ترتیب ادعا میشود كه نیروی كار و سرمایه دقیقا به اندازه اثر تولیدی خویش مزد یا بهره دریافت میكنند . زیرا، ارزش كالای تولیدی از جمع بهرهوری نیروی كار و سرمایه به دست میآید، و معادل این ارزش بین صاحب نیروی كار (كارگر) و صاحب سرمایه (سرمایهدار)، به نسبت نقشی كه داشتهاند توزیع شده است .
علاوه بر آن، وجود بازار رقابتی باعث میشود اختلاف مزد بین كارگران و نابرابری در بازده سرمایهی سرمایه داران كاهش یابد . اگر مزد در صنعتی بالاتر باشد، كارگران تشویق میشوند كه از بخشهای كم مزد به آن روی آورند . این تمایل، عرضه كارگر را به صنعت مزبور اضافه میكند، و بدین ترتیب مزد در آنجا كاهش مییابد . از آن طرف خروج كارگران از بخشهای كم مزد، عرضه نیروی كار را برای آنها كاهش داده و افزایش مزد را سبب میشود . در نتیجه مزد دو بخش برابر میگردد . همین طور اگر نرخ بازگشتسرمایه در صنعتی بالاتر از صنعت دیگری باشد، جابهجایی مشابه، بازدهی سرمایه را در دو بخش یكسان میسازد . اگر كشاورزی زمین خویش را به محصولی اختصاص میدهد كه فروش بهتری دارد، افزایش این محصول، قیمت آنرا كاهش میدهد . و در مقابل كاهش عرضه محصولی كه قبلا در آن زمین تولید میشد، قیمت آنرا بالا میبرد . در نتیجه بازدهی زمین برای كشت هر دو محصول، به یكدیگر نزدیك میشوند .
تلقی نظریه بهرهوری نهایی به عنوان نظریه توزیع درآمد از جهات مختلفی مورد انتقاد است:
طرفداران بهینه پارتو مدعیاند كه چون مرز تابع بهرهوری است و افزایش كارایی اقتصادی به معنای بهرهوری بیشتر است: بنابراین اگر دستیابی به تعادل پارتویی را هدف قرار دهیم، با رشد اقتصادی، خود به خود دستمزدها افزایش خواهد یافت و فقر كاهش مییابد . از آن طرف افزایش سرمایهای ناشی از كارایی اقتصادی، عرضه سرمایه را بالا برده و بهره را كاهش میدهد . یعنی در فرایند تعقیب كارایی سهم نیروی كار افزایش، و سهم سرمایه از كل تولید كاهش مییابد . اما چنانكه پروین و دیگران (۱۳۷۳: ۱۲) یادآوری میكنند، این استدلال مبتنیبر پیشفرضهایی است كه همیشه محقق نمیشود . از جمله اینكه بهرهوری نیروی كار با سرعتبیشتری از بهرهوری سرمایه افزایش یابد . امری كه خلاف آن واقع میشود . علاوه بر آن چنانكه در صفحات پیشرو خواهید دید بهره مركب ، بهره رایج در نظامهای بازار، سهم این دو عامل را به شدت به نفع صاحبان سرمایه تغییر میدهد .
ادعای حذف خود به خودی فقر در فرایند تعقیب كارایی، با تحقیقات تجربی نیز سازگار نیست . با استفاده از منابع سازمان بینالمللی كار نشان داده شده است كه حتی برای تامین نیازهای اولیهی ۱۰ درصد فقیر جامعه، سی سال وقت، و نرخهای رشد مداوم حدود ۱۰ درصد لازم است .(جدول - ۱) در مورد ایران برآوردها حاكی از آن است كه زمان لازم بسیار طولانی و نرخهای رشد مورد نیاز بسیار بالا و غیره واقعی خواهد بود (پروین و دیگران، ۱۳۷۲: ۱۴ .) رجوع به ارقام مقدمه این فصل شاهد آن است كه در كشورهای توسعه یافته، برخلاف ادعای فوق، افزایش بهرهوری نیروی كار با گسترش فقر همراه گشته است . "شواهد فراوانی وجود دارد حاكی از آنكه رشد به خودی خود به تغذیه بهتر منجر نمیشود همچون كشورهای توسعهیافته، در كشورهای در حال توسعه نیز میان دست و دهان فاصله بسیار است (گریفین و مككنلی، ۱۹۹۴: ۱۶۴ .)
جدول - ۱- نرخ رشد لازم برای تامین نیازهای اولیه، طی دوره ۱۹۷۰- ۲۰۰۰
منطقه - نرخ رشد
آفریقا (مناطق خشك) - ۲/۱۱
آفریقا (مناطق استوایی) - ۱/۱۱
آسیا (به استثنای چین و كشورهای پردرآمد) - ۸/۹
چین - ۶
امریكای لاتین (با درآمد پایین) - ۴/۹
امریكای لاتین (با درآمد متوسط) - ۷/۸
خاورمیانه و آفریقا (تولیدكنندان نفت) - ۳/۱۱
منبع: (۴۱: ۱۹۷۶) ILOچهار دلیل در رد نظریه بهرهوری نهایی به عنوان نظریه توزیع درامد
۱) مهمترین ایراد این است كه این نظریه اساسا برای تخصیص بهینه منابع وضع شده است . یعنی راهنمای كارفرمای حداكثرساز سود است در استخدام نهادهها . بدین ترتیب كه به او میگوید، از هر نهاده به مقداری استخدام كن كه ارزش تولید نهایی آن (اضافه تولید ناشی از استخدام آخرین واحد نهاده) از بهایی كه برای آن میپردازد، كمتر نباشد . در واقع همانطوركه در بازار كالا، تقاضا تا جایی ادامه مییابد كه ارزش حاصل شده از مصرف آخرین واحد كالا بالاتر از قیمت آن باشد; در بازار نهاده، مثلا نیروی كار، تقاضای كارگر تا آنجا ادامه خواهد یافت كه ارزش اضافه تولید پس از استخدام آخرین كارگر، از مزد وی كمتر نباشد . یعنی این مزد نیست كه متناسب با ارزش كار آخرین كارگر تعیین میشود، بلكه، مزد در بازار تعیین میشود، و كارفرما آنقدر كارگر میگیرد تا به نقطه برابری ارزش تولید نهایی مزد دستیابد .
شكل ۵- این ارتباط را توضیح میدهد منحنی VMPL (۱۳) تغییرات ارزش تولید نهایی نیروی كار را، در قبال افزایش استخدام نشان میدهد . طبق قانون بازده نزولی، با افزایش تعداد كارگران، از نقطهای به بعد، تولید نهایی آنها كاهش مییابد و چون بازار رقابتی، و شركت كوچك است، قیمت كالای تولیدی ثابت است، پس با كاهش تولید نهایی (بهرهوری)، VMP كم میشود . این منحنی منافع نهایی كارفرما را نمایش میدهد . منحنی W نیز كه مزد تعیین شده در بازار است هزینههای نهایی كارفرما را از استخدام كارگر ارائه میكند . مثل بازار كالا كه نقطه تعادل در MC=P بود، اینجا نیز نقطه تعادل در ، VMP=W (هزینه نهایی منافع نهایی) خواهد بود و كارفرما به تعداد L كارگر استخدام میكند .
چنانكه ملاحظه میشود، اساسا بحث توزیع درآمد در كار نیست . درستبرعكس، اگر قرار بود پرداختبر اساس تولید نهایی را عدالتبدانیم، چرا باید ارزش تولید نهایی آخرین كارگر را ملاك پرداختبه تمامی كارگران بگیریم؟
بیشتری از W دارند (شكل ۵ .) پس با ملاك پذیرفته ما، عدالت اقتضا دارد كه به هر یك از كارگران متناسب با كارش دستمزد پرداختشود و دیگر مازادی برای شركتباقی نماند . در حالیكه مزد تعیین شده به وسیله بازار مبنای پرداخت است و مازاد حاصل شده از ارزش كار كارگران برای جبران سرمایه ثابتبنگاه بهكار گرفته میشود .
(؟)
۲) بهرهوری هر عامل تولیدی مستقل از سایر عوامل نیست . وقتی مقدار معینی از نیروی كار با تركیب مشخصی از سایر نهادهها، در تولید نقش بازی میكند، ناممكن است كه سهم مشخصی از تولید كل را به هر عامل نسبت دهیم . مثلا وقتی تراكتوری با یك كارگر و مقدار یك هكتار زمین و مقدار معینی بذر و كود، برای تولید گندم به كار گرفته میشود، نمیتوان دقیقا معلوم كرد كه سهم هر عامل، مانند كارگر، از گندم تولیدی چقدر است . وقتی چنین چیزی ممكن نباشد ادعای عادلانه بودن مزد پرداختی قابل پذیرش نیست . در واقع نظریه تولید نهایی برای اندازهگیری تغییر مقدار محصول كل در اثر به كارگیری یك واحد اضافی از نهادهای خاص، قابل استفاده است، ولی نمیتواند بخش معینی از تولید كل را به یك نهاده مرتبط سازد . نظریه بهرهوری نهایی در واقع نظریه تقاضای نهادهها است . كانون قضیه این است كه كارفرمای حداكثر ساز سود هرگز برای یك واحد از نهاده نیروی كار، زمین، ماشین و هر چیز دیگر كه باشد، بیش از ارزشی كه آن واحد نهاده برای وی خلق میكند، نخواهد پرداخت . ارزش آن واحد نهاده برای بنگاه كه به وسیله درآمد اضافی ای تعیین میشود كه با بهكارگیری آن به دست میآید (یا حدس زده میشود به ستخواهد آمد .) بنابراین قیمت نهادهها در بازار (رقابتی) تا اندازهای بازتاب بهرهوری نهایی آن نهاده است . البته قیمت هر نهاده به عرضه و تقاضای آن بستگی دارد . تئوری بهرهوری نهایی به ما برای فهم طرف تقاضای نهاده كمك میكند، ولی چیزی درباره سهم این نهاده در تولید كل یا قیمت عادلانه نهاده نمیگوید . تا بحث طرف عرضه بازار نهاده صورت نگیرد تصویر كامل نیست (۵۳۶: ۱۹۸۷.، (Gwartney & Stroup ظاهرا خطای عادلانه بودن مزد از عبارت "مزد با تولید نهایی كارگر برابر است" ناشی میشود . در واقع تولید نهایی، حاصل كار كارگر آخر نیست، بلكه تغییر تولید كل پس از ورود كارگر آخر به فرایند تولید است . به همین دلیل این نظریه ربطی به توزیع درآمد ندارد .
۳) چنانكه گفته شد بهرهوری هر نهاده، مستقل از كمیت و كیفیتسایر نهادهها نیست . مثلا تعویض مدیر ناكارآمد یك بنگاه، با مدیری خلاق، میتواند بهرهوری كارگران را به شدت متحول سازد . یا اینكه با مواد خام مناسب و با كیفیتبالا، محصول منحنی VMP را به سمتبالا منتقل میسازد . اگر پرداختبر اساس بهرهوری عدالتباشد، ظلم ناشی از مدیریت ضعیف یا كمبود سرمایه جاری در شكل مواد خام نامرغوب را كارگران باید تحمل كنند؟
۴) تنها فرضهای بسیار صلبی، بازاری رقابتی به مزد برابر برای تمامی نیروی كار منجر خواهد شد . این فرضهای انتزاعی چنیناند:
تمامی كارگران از توانایی مشابه برخوردارند .
تحرك كامل نیروی كار ممكن است .
تمامی شغلها برای همه كارگران به یك اندازه جذاب است .
تمامی كارگران و كارفرمایان از اطلاعات كامل برخوردارند .
مزد، صددرصد به وسیله عرضه و تقاضا تعیین میشود و هیچ قدرت بازاری در بازار كار وجود ندارد .با این فروض، اگر تقاضای مصرف كننده برای كالایی افزایش یابد، فورا تقاضای نیروی كار برای تولید آن كالا بالا میرود . مزد شروع به افزایش میكند . بیدرنگ سیل كارگران بدان صنعتسرازیر میشود . در نتیجه سریعا مزد به جای خودش باز میگردد . عكس این مسیر نیز قابل تصور است . البته در جهان واقعی این فرضها محقق نمیشود . بلكه اختلافات فاحشی بین مزدها وجود دارد . چنانكه اسلومن شرح میدهد، حتی اگر بازار رقابتی كامل میبود، انتظار این بود كه نابرابری پایدار باشد . علت آن است كه در كوتاه مدت تعدیل مزدها و جابهجاییها زمان بر است . باید زمانی بگذردتا منحنیهای عرضه و تقاضا تغییر كنند و به تعادل بلندمدت جدید برسند . در این دوران بخشهای رو به گسترش تمایل به پرداختبیشتر دارند، در حالیكه صنایعی با قراردادهای از قبل منعقد شده، چنین نخواهند كرد . حتی پس از گذشت زمان لازم برای تمامی تعدیلها، باز اختلاف مزدها در بلندمدت باقی خواهد ماند . زیرا الف) قابلیتهای ذاتی متفاوت است تعلیم و تربیت نمیتواند تمامی این اختلافها را منتفی كند . ب) نیروی انسانی حتی در بلندمدت كاملا متحرك نیست . مردم سلایق متفاوتی درباره محل زندگی و نوع شغل دارند . ج) مشاغل به شدت از حیث نیاز به مهارت و سختی یا رضایتبخشی متفاوتاند . "و از همه مهمتر آنكه، چون شرایط عرضه و تقاضا بهطور مستمر در حال تغییر است، تعادل عمومی بلندمدت در كل اقتصاد هرگز حاصل نخواهد شد" (۱- ۲۳۰: ۲۰۰۰ .، (Sloman این وضع بازار رقابت كامل بود، ساختاری كه در آن قدرت بازاری وجود ندارد . و هیچ امتیازی بین تولیدكنندگان یا صاحبان نهاده یا مصرف كنندگان موجود نیست . درحالیكه در جهان واقع عرضه و تقاضا تحت تاثیر عوامل مختلف قرار دارد . مثلا مزدی كه به تمامی كارگران هر بنگاه پرداخت میشود، ضمن آنكه راهنمای كارفرما در استخدام كارگر است، خود تحت تاثیر عوامل مختلفی در بازار كار قرار دارد . این مزد نه تنها از عرضه كنندگان نیروی كار (كمی و كیفی) متاثر میشود، بلكه تحت تاثیر عرضه سایر نهاده نیز قرار دارد . تشكلهای حرفهای یا اتحادیههای تجاری بازار را از رقابتی بودن میاندازد . خودداری یك دسته از عرضه كنندگان از ارائه نهاده (مثلا اعتصاب كارگری به دستور اتحادیه كارگران)، پاداش سایر نهادهها را تغییر میدهد . همینطور بخل رباخواران به دلیل نااطمینانی در بازار سرمایه، مزد كارگران را تحت تاثیر قرار میدهد .
تبعیض در طرف تقاضای نیروی كار عملا وجود دارد . استخدام تبعیضآمیز یا پرداخت مزد نابرابر برای مهارتهای یكسان به دلیل تبارگرایی، نژاد و جنسیت متفاوت امری رایج است . در جوامع سرمایه داری، این تبعیض علیه رنگین پوستان و زنان اعمال میشود . ركود اوائل دهه ۱۹۸۰ آمریكا نرخ بیكاری مردان سیاه پوست را از ۴/۹ درصد در نیمه اول ۱۹۷۹، به ۹/۱۸ درصد در نیمه دوم ۱۹۸۲ افزایش داد . در حالیكه همین اقلام برای مردان سفیدپوستبه ترتیب ۵/۳ و ۶/۸ درصد بود . یعنی ركود، بیكاران سیاه پوست را ۵/۹ درصد اضافه كرد، ولی سفیدپوستان را تنها ۱/۵ درصد . (۱۴)
بخشی از تبعیض، به علت نایكسانی اطلاعات میتواند رخ دهد (ناقصی بازار .) مثلا چون دانستن بهرهوری واقعی نیروی كار دشوار است، كارفرما به دنبال علامتی میگردد . مثلا سطح تحصیل یك علامت تلقی میشود كه دارندگان مدارك پایینتر را از ورود به صحنه منع میكند . یا جنسیت را به عنوان علامتی از توانایی تلقی میكنند و زنان را كنار میگذارند . اگر این علائم نارسا باشند، ممكن است نیروهای با بهرهوری بیشتر پشت در بمانند (۱۹۹: ۱۹۹۲ .، (Le Grandetal چنانكه گفتیم علاوه بر تولید نهایی، ارزش نهاده به قیمت محصول نیز بستگی دارد . فزونی درآمد یك فوتبالیست ملی پوش نسبتبه یك استاد دانشگاه به سختكوشی وی بستگی ندارد . همین طور به مواهب ذاتی برتر، بلكه به بازار گرمتر برای اولی پیوند خورده است . چه كسانی این بازار را گرمتر میكنند؟ مصرف كنندگان، یا تبلیغات رسانهای و باشگاهی صاحبان صنعت ورزش و نیز سیاستگزاریهای حكومتی؟
فرانك ضمن آنكه از نظام بهرهوری نهایی برای توزیع درآمد دفاع میكند، تصریح مینماید كه اقلیتی از جامعه، بخش قابل توجهی از درآمدشان حاصل مالكیت ابزارهای مالی (سهام، اوراق قرضه،) . . . است و اكثریت، تنها به درآمد حاصل از نیروی كار خویش متكیاند . وی قبول میكند كه چنین توزیعی بسیار دور از یك نظام توزیع مطلوب است . دفاع وی به دو ویژگی متكی است كه آنها را جذاب مینامد: اول آنكه، نظریه بازار رقابتی عوامل تولید، منتهی به آن میشود كه در تعادل درازمدت هر عامل به اندازه بهرهوری خویش دریافت كند، و جمع این دریافتها دقیقا كل ستانده قابل تولید است (۱۵) . البته وی قبول دارد كه این ادعای بالقوه وجود دارد كه در هر نظامی ستانده قابل افزایش است . دوم آنكه این نظام به ابتكار، تلاش و خطرپذیری بیشتر پاداش میدهد . امری كه باعث ازدیاد تولید است .(۶۳۷: ۱۹۹۷.، (Frank نكته اول وی به دلایل مذكور در بند ۱ و ۳ همین بحث قابل پذیرش نیست . دلیل بند ۳ ما را نیز وی تایید كرده است . آن جا كه میپذیرد كل ستانده در هر نظامی قابل افزایش است .فرانك در عین حال میپذیرد كه الگوی پرداختبر اساس بهرهوری نهایی در عمل تقریبا هرگز دیده نمیشود . وی میگوید شان شغلی از جمله مسائلی است كه باعث میشود افراد مزد كمتر از میزان بهرهوری نهایی را بپذیرند . مقصود از شان شغلی، مرتبهای از اهمیت اجتماعی است كه فرد در داخل شركت و در قیاس با بقیه همكاران [و یا در مقایسه با سایر همگنان در اجتماع] احساس میكند . همین طور یادآوری میكند كه ساختار شغلی بسیاری از شركتهای خصوصی بسیار برابر طلب تراز آنی است كه نظریه بهرهوری نهایی الزام میكند . مثلا بسیاری از شركتها بر اساس تجربه، تحصیل، طول اشتغال و عواملی از این قبیل قواعد صلبی را برای پرداخت تعیین میكنند و با وجود اختلاف فاحش در بهرهوری افراد، به كاركنان دارای شرایط یكسان ظاهری، حقوق برابر میدهند (۵۱۵: ۱۹۹۷ .، (Frank افزایش نابرابری از تغییرات ساختار بازار كار نیز متاثر است . بدین معنا كه در جوامع سرمایه داری، مانند انگلستان، افزایش اعانات اجتماعی، با افزایش نرخ اشتغال همراه شده است . در حالیكه انتظار میرود با افزایش عرضه شغل پرداختهای انتقالی دولت كاهش یابد . علت این تعارض، روند استفاده بیشتر نیروی كار از شغلهای قابل انعطاف است كه پدیده بیكاری را در كنار پدیده چند شغلی آشكار ساخته است . رشد سریع فنآوری در كشورهای صنعتی نیز باعث افزایش نرخ بیكاری كارگران غیر ماهر و غیر تحصیل كرده شده است و بدین ترتیب مزد آنها به طور نسبی كاهش یافته است (۲۷۵: ۱۹۹۵.، (Bailey (۱۶)
خلاصه آنكه، تئوری بهرهوری نهایی برای توزیع درآمد، گرچه بسیار مشهود شده است، در دنیای واقعی كاربرد محدودی دارد . اشكالات عمده آن عبارت است از ۱) كاربرد این نظریه در تابع تولید همگن از درجه اول است كه در عمل نادر است . مشكلات درباره تغییرات ناشی از مقیاس [فزاینده یا كاهنده ] كه واقعیتر است، بروز میكند . ۲) فرض رقابت كامل مبنای این نظریه است . یعنی این نظریه نمیتواند تبعیض جنسی، نژادی و طبقاتی را توضیح دهد . همین طور نمیتواند پدیده چانهزنی جمعی (نقش اتحادیهها) را كه طبق آن دستمزدها بدون ارتباط با VMPL و تنها با فشار افزایش مییابد، تشریح كند . ۳) اقتضای این نظریه این است كه اگر سود كارفرمایان حتی بازرگانی به ۲۰ درصد از درآمد ملی در بعضی كشورها برسد، بحثی نخواهد كرد ، .(Pen, ۱۹۷۱
۴- خلاصه و نتیجهگیری
اقتصاد اثباتی با ادعای ارائه دانش فرا ارزشی، قضاوت درباره توزیع درآمد را امری ارزشی تلقی كرده و از آن دامن میكشد . به روشنی آشكار است كه این، خود قضاوتی ارزشی درباره ترجیح بازار آزاد و نتایج توزیع درآمدی آن است . قضاوتی كه كارایی را تنها هدف، یا اصیلترین هدف اجتماع تلقی میكند و نتایج توزیع درآمد را، هر چه باشد، تبلیغ و برای مقبولیت آن نظریهپردازی میكند . چنین دیدگاهی باعثشده كه نابرابری رو به تزاید، همه جوامع سرمایهداری غرب را به فكر چاره بیندازد . به همین دلیل به رغم ادعای اولیه اقتصاد اثباتی، امروزه هیچ كشوری امر توزیع درآمد را یكسره به بازار محول نمیكند . و برای كاهش نابرابری و بیعدالتی به سیاستگزاران دولتی میدان داده میشود . در مقیاس جهانی نیز نابرابری فزاینده شمال و جنوب، سازمانهای جهانی را به تكاپو انداخته است .
اقتصاددانان اثباتگرا، گرچه تصمیمگیری درباره عدالت را وظیفه خویش نمیدانند، ولی درباره علل پیدایش و رشد نابرابری، سیاستهای توزیع درآمدی، و تعادل آنها با سایر اهداف، مانند كارایی ساكت نمینشینند و با ابزار و روشهای خویش به كمك سیاستگزاران میشتابند .
واقعیت جهان خارج نشان میدهد كه چگونه فقر و نابرابری، به رغم رونق موجود، در كشورهای دارای نظام بازار رو به فزونی است . به طوریكه داشتن كار كامل تمام وقت نیز ضمانتی برای رهایی از چنگال فقر در آن كشورها فراهم نمیسازد . علت آن است كه توزیع درآمد در نظام بازار از یك سو به میزان سرمایه (ثروت) موجود در نزد افراد (سرمایه انسانی، مالی یا فیزیكی) بستگی دارد; و از سوی دیگر به قیمتی كه بازار برای این موهبتیا ملك موجود پرداخت میكند . سرمایه مالی و فیزیكی به دلیل قوانین و نهادهای نامناسب به شكلی بسیار نابرابر توزیع شده است . سرمایه انسانی نیز چه از حیث ذاتی و چه از حیث قابلیتهای قابل اكتساب بسیار نابرابر است .قیمت پرداختی برای سرمایه نابرابر موجود نزد افراد، به كارایی آن در فرایند تولید و نیز قیمت محصول ناشی از آن بستگی مییابد . مزد كه قیمتسرمایه انسانی (نیروی كار است)، به كارایی نیروی كار و محصول حاصل شده از تلاش وی مربوط میشود . كارایی ذاتی و اكتسابی مختلف است، قیمت محصول نیز در بازار و تابع عوامل عرضه تقاضا در ساختارهای متفاوت بازاری است . در نتیجه مزد ممكن استبه صفر نیز برسد (اگر محصول خریدار نداشته باشد، مانند دوران ركود .) بهره، قیمتسرمایه مالی به دلیل قبول نظام ربوی در نظام سرمایهداری بازار تضمین شده و در گذشته و حال همواره مثبتبوده است . نابرابری فزاینده دستاورد صاحبان ثروت مالی و ثروت بدنی از همین جا آغاز میشود . به ویژه وقتی بهره مركب، بهره رایج است .
اقتصاددان اثباتگرای مدافع نظام بازار، چون ذاتا و برخلاف ظاهر فراارزشی، مدافع نتایج توزیعی بازار آزاد است، از نظریه بهرهوری نهایی، تصویری مناسب برای توزیع درآمد ترسیم میكند . در حالیكه این نظریه صرفا راهنمای تقاضای مقدار بهینه نهاده برای رسیدن به سود حداكثر است و هیچ ربطی به مساله عدالت ندارد . بنابراین ادعای اینكه سهم هر نهاده در درآمد، با نقش آن در فرایند تولید آشكار میشود، پس مزد، بهره و اجارهی پرداختی عادلانه است، قابل قبول نیست . زیرا تعیین اینها نه فقط به طرف تقاضا (كه نظریه بهرهوری نهایی ناظر به آن است)، بلكه به طرف عرضه بستگی دارد . علاوه بر آن تركیب هر نهاده با نهادههای دیگر بهرهوری آنرا عوض میكند . دلیلی وجود ندارد، وقتی نهادههای دیگر به مقدار مناسب عرضه نشود، یا تركیب آنها به درستی صورت نگیرد، سهم ناچیز نهادهای خاص، مثلا نیروی كار را عادلانه بدانیم .
این نظریه مبتنی بر فرضیاتی بسیار سخت و انتزاعی است كه در عالم واقع محقق نمیشود . در عالم واقع وجود انحصارات، اتحادیهها، بازارهای ناقص سرمایه، در طرف عرضه، و تبعیضهای مختلف در طرف تقاضا، باعث میشود كه نابرابری به شدت به نفع صاحبان ثروت و به ضرر صاحبان نیروی كار، و بین صاحبان نیروی كار، به ضرر كارگران كم مهارت، افزایش یابد . جمع این ویژگیهای ذاتی نظام بازار رقابتی، به ویژه شكل ربوی آن، باعث میشود كه توزیع درآمد با ساز و كار قیمتها در بازار كستبخورد; و دخالت دولتبرای تصحیح این نارسایی موجه باشد .
فهرست منابع
الف) فارسی
- آهوبیم، هلن (۱۳۷۵) ; "شاخصهای درآمد در ایران و جهان"; تهران، بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران، اداره تحقیقات و مطالعات آماری، شهریورماه
- پروین، سهیلا، و دیگران (۱۳۷۳) ; "روند فقر در برخی از مشاغل و عوامل موثر در تخفیف یا تشدید آن در مناطق شهری ایران"; تهران، وزارت امور اقتصادی و دارایی
- حیدرنقوی، سیدنواب (۱۹۹۳) ; "اقتصاد توسعه، یك الگوی جدید"; ترجمه توانایان فرد، حسن، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: ۱۳۷۸
- كرویتس، ه .(۱۹۹۷) ; "پول، بهره، بحرانهای اقتصادی - اجتماعی (ترجمه فشرده كتاب معضل پول) "; ترجمه شهمیرزادی، حمیدرضا، تهران، كانون اندیشه جوان: ۱۳۷۸
- گریفین، ك . و مك كنلی، ت .(۱۹۹۴) ; "توسعه انسانی، دیدگاه و راهبرد"; ترجمه خواجهپور، غلامرضا، تهران، وداد: ۱۳۷۷
ب) انگلیسی
(؟)
پینوشتها:
۱) این مقاله فصلی از كتاب نویسنده است كه در آینده منتشر خواهد شد .
۲) عضو هیاتعلمی دانشكده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
۳.Positive Economis
۴. Norm
۵) عبارت بهترین تخصیص منابع نیز خالی از جنبههای ارزشی است . بلكه مقصود نحوهی تخصیصی است كه سود تولید كنندگان را حداكثر میسازد . ولو آنكه مضر به حال اجتماع باشد . این نحوه تخصیص، پویایی تولید را نیز ضمانت نمیكند .
۶. Single Parent Families
۷) Tehran Times ۱ / July / ۲۰۰۰ صفحه ۵، به نقل از خبرگزاری فرانسه .
۸) گزارش توسعه انسانی ۱۹۸۸ برنامه عمران ملل متحد، (UNDP) ، تدبیر، شماره ۸۸، آذر ۱۳۷۷، صفحه ۱۷ .
۹) تدبیر، شماره ۸۸، آذر ۱۳۷۷، صفحه ۱۰ ۱۱ .
۱۰) Le Grandet at (۱۹۹۲) در فصل هشتم كتاب، پاسخ این پرسش را به بیان سادهای ارائه میكنند . بیان فنیتر در فصل نهم كتاب Sloman (۲۰۰۰) قابل استفاده است .
۱۱. Social Risk
۱۲) هلموت كرویتس، اقتصاددان آلمانی و رییس «بنیاد آزادیهای شخصی و امنیت اجتماعی» . كتاب وی تحت عنوان معضل پولی به آلمانی نگاشته شده است . خلاصه این كتاب به فارسی ترجمه شده است (فهرست منابع .) اصل كتاب این است:
Creutz, H.(۱۹۹۷) "Das Geld - Syndrom," Wege Zu Einer Krisenfreien, Berlin, Aktualisierte Ausgabe
۱۳. Value of Marginal Productof Labor
۱۴. Reginal Review, The Fedral Reserve Bank of Bosten, Vol. ۱۰/۳ Q۳/۲۰۰۰, PP.۶
۱۵) این ادعا تنها در فرضی كه تولید نسبتبه مقیاس ثابتباشد، درست است (نقوی، ۱۹۹۳: ۱۶۳) در حالیكه تولید با مقیاس كاهنده یا فزاینده بیشتر مصداق دارد .
۱۶) بایلی نشان میدهد كه چگونه حتی در نقطه اشتغال كامل نابرابری تشدید خواهد شد .
دكتر احمد توكلی
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست