سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

مشغولیت به خود و شعار دوری از قدرت


مشغولیت به خود و شعار دوری از قدرت
پیش از پرداختن به شرایط فعلی جنبش دانشجویی باید تعریف مستقلی از جنبش دانشجویی ارائه داد تا تفاوت آن با برخی از حرکت های دانشجویی حال حاضر مشخص شود. جنبش دانشجویی باید قابلیت فراگیری داشته باشد تا اولین و مهم ترین شرط جنبش را داشته باشد. اگر آنچه صورت می گیرد در ارتباط با جامعه نباشد، بیشتر شبیه به یک حرکت دانشجویی است تا جنبش دانشجویی. حتی اگر موجی در دانشگاه به وجود بیاید ولی در جامعه تاثیر نگذارد و آن را فرا نگیرد، تبدیل به جنبش نخواهد شد. در مقاطعی در بعد از انقلاب ما شاهد شکل گیری جنبش به معنای واقعی بوده ایم که آخرین آن در دوم خرداد ۷۶ به وجود آمد. در آن مقطع حرکت دانشجویان موجی را به وجود آورد که در عمق جامعه نیز نفوذ کرد و گسترش یافت. اما جنبش دانشجویی بعد از آن به مرور از بدنه جامعه فاصله گرفت و به تدریج ارتباط خود را با جامعه کم کرد و مضمحل شد. یکی از دلایل این روند طرح شعارهایی همچون دوری جنبش دانشجویی از قدرت بود؛ در صورتی که جنبش دانشجویی در معنای دوری و نزدیکی به قدرت نه تعریف می شود و نه هویت روشن و مشخصی پیدا می کند. دوری از قدرت یا نزدیکی به قدرت متناسب با شرایط و مقتضیات قدرت و بخش های آن معنی دارد. مثلاً در ابتدای انقلاب شعار دوری از قدرت بی معنا بود زیرا قدرت در آن مقطع برآمده از انقلاب مردمی بود و حاکمیت نیز یک حاکمیت مردمی بود، از این رو فاصله گرفتن از قدرت به معنای فاصله گرفتن از جامعه و عموم مردم بود که پرواضح است این استراتژی در آن زمان بی ارزش و بیهوده بود چرا که اگر جنبش دانشجویی شعار دوری از قدرت می داد به نوعی خود را محکوم به انزوا و طرد از جامعه کرده بود.
به همین دلیل تا پیش از انقلاب فرهنگی انجمن های اسلامی دانشجویان در برابر گروه های معارض با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در مقام دفاع از حاکمیت قرار داشتند و مشی سیاسی شان بر این شالوده استوار بود. در آن زمان و پس از آن در زمان حیات حضرت امام(ره) این دفاع آرمانی بود نه تشکیلاتی، یعنی جنبش دانشجویی که نماد آن انجمن های اسلامی بودند بر اساس آرمان های خود از کل حاکمیت دفاع می کردند و نسبت به آن دلبستگی داشتند اما این نزدیکی به قدرت و حاکمیت، تشکیلاتی نبود و آرمانی بود؛ آرمانی که در رهبری امام خمینی مجسم بود و دانشجویان پیرو آن بودند، به همین دلیل عکس امام خمینی با افتخار در ترکیب آرم دفتر تحکیم وحدت قرار گرفت. اوج این تعامل در هشت سال جنگ تحمیلی مشهود است. شرکت پرشور و بانشاط دانشجویان در جبهه ها به همین معناست. با این توضیح می توان دریافت معنای قدرت در اول انقلاب با معنای قدرت در حال حاضر متفاوت است. معنا و مفهوم قدرت در حال حاضر دچار ابهاماتی است که باید برطرف شود و آنگاه از دوری یا نزدیکی به قدرت سخن گفت. قدرت فی نفسه بد نیست. لازمه اجرای هر برنامه یی برخورداری از قدرت است، از این رو نمی توان به قدرت همواره مفهومی با بار منفی داد چرا که اگر فرد یا گروهی برنامه مثبت و رو به جلویی داشته باشند، قدرت آنها نیز مثبت و مفید خواهد بود. از طرف دیگر یک جنبش لزوماً نباید در تعارض با قدرت تعریف شود. هر مجموعه یی باید ارزش های خود را تعریف و تبیین و برای حاکمیت این ارزش ها تلاش کند و برنامه داشته باشد.
از این حیث گاهی برای تحکیم این ارزش ها باید به قدرت نزدیک شود و گاهی نیز ایجاب می کند که از قدرت فاصله بگیرد. این بستگی به جهت حرکت قدرت موجود دارد که آیا هم راستا با ارزش های آن مجموعه هست یا خیر؟ از این رو دولت اصلاحات که در راستای دفاع از ارزش های سیاسی و اجتماعی و متناسب با خواست مردم بود، می توانست با اهداف و آرمان های دانشجویان همپوشانی داشته باشد و دانشجویان تقویت آن را وظیفه ملی خود بدانند. در انتخابات دوره دوم آقای خاتمی دانشجویان به دلیل سر خوردگی های ناشی از فاجعه ۱۸ تیر کوی دانشگاه از آقای خاتمی که خود به شدت به حوادث آن روز اعتراض کرده بود، فاصله گرفتند اما ایشان ۲۲ میلیون رای آورد. مفهوم چنین اتفاقی فاصله پیدا کردن دانشجویان از مردم شد، یعنی حرکت آنان از جنبش به حرکت تقلیل یافت. در آن زمان رئیس جمهور بخشی از قدرت را در اختیار داشت که باید در جهت خواست مردم تقویت می شد و نزدیکی به دولت ارزش تلقی می شد که از آن غفلت شد. ولی در حال حاضر دولتی در راس است که نمی تواند نظر دانشجویان را به خود جلب کند و شعار دوری از قدرت از سوی جنبش دانشجویی نیز راهبرد قابل درکی است.
با این رویکرد باید دوباره برنامه ها و تاکتیک های جنبش دانشجویی را مرور کرد. شعار دوری از قدرت در زمان دولت اصلاحات، شعاری غیرمنطقی و بی نتیجه بود و بیشتر یک بحث درونی در تشکل فراگیر دانشجویان اصلاح طلب بود و کمتر به اتفاقات و تصمیمات بیرونی جامعه و دولت بازمی گشت. در آن زمان هویت جنبش دانشجویی از سوی برخی اعضا مورد تردید قرار گرفت و این پرسش به وجود آمد که آیا جنبش دانشجویی کماکان باید حامی ارزش های انقلاب و جمهوری اسلامی باشد یا خیر؟ بخش هایی نامتجانس از انجمن های اسلامی برای آنکه بتوانند مجموعه انجمن ها را به سوی خود بکشند و نظرات خود را اعمال کنند، موجودیت و هویت انجمن ها را به نفع خود مصادره کردند و از این حیث شعار دوری از قدرت را مطرح کردند تا به همان نسبت که خودشان با دولت اصلاحات فاصله دارند، انجمن های اسلامی نیز از آن فاصله بگیرند. از این روست که معتقدم طرح شعار دوری از قدرت در زمان اصلاحات درونی بود نه بیرونی.
اما شعار دوری از قدرت در حال حاضر نیز مصداق ضرب المثل معروف گربه و گوشت است. دولت فعلی اساساً هیچ تمایلی برای نزدیکی به انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم طیف علامه ندارد و تشکل های دانشجویی متناسب با خود را به وجود آورده و با پیدا کردن دست های خود در دانشگاه می داند که چه نیروها و گروه هایی در راستای خواست او قرار می گیرند و باید تقویت شوند و کدام یک باید حذف و پالایش شوند. از سویی دیگر جنبش دانشجویی نیز مادامی که پیرو خصلت های طبیعی اش باشد نمی تواند به دولت و قدرت فعلی نزدیک شود چون آزادیخواهی و عدالت طلبی حقیقی که خواست اصلی عموم دانشجویان و ویژگی جدایی ناپذیر جنبش دانشجویی است، در دولت موجود خریداری ندارد.
نتیجه آنکه جنبش دانشجویی در سال های اخیر با ادامه اشتباهات خود به سمتی رفته است که فرصت حضور، فعالیت و اثر گذاری خود را از دست داده و بیشتر از آنکه دغدغه کارآمدی نظام و تحقق شعارها و نقد دولت و حاکمیت را داشته باشد، دغدغه بقای خود را دارد و نگران موجودیت اش است. اگر به بیانیه ها و سایت های مرتبط با آنها نیز توجه کنید مشغولیت به خود را مشاهده می کنید، در حالی که در گذشته اکثر فعالیت ها و بیانیه های انجمن های اسلامی مربوط به نقد عملکرد حاکمیت در ارتباط با مردم و شعار های آرمانی بود. در این شرایط اسفبار و وانفسای سیاسی هر حزب و گروهی که به هر نحوی توانست با حداقل های انطباق با جمهوری اسلامی خود را همراه کند فرصت ادامه حیات داشته و به هر ترتیب فرصت نشر آرا و نظرات خود را از دست نداده است، اما آنهایی که تندروی و زیاده روی کردند، امروز این فرصت اندک را هم ندارند و مدام باید نگران موجودیت شان باشند؛ همان بلایی که امروز انجمن های اسلامی دچار آن هستند و آنقدر در گیر مسائل خود هستند که فرصت و امکان نگاه به مسائل کلان کشور و جامعه را نمی یابند و از همه هم گله مند هستند که چرا به آنها توجه لازم را نمی کنند. از این رو فعالان دانشجویی باید مجدد جایگاه خود را تعریف کنند و بار سنگین ذهنیت ها را که برخی از متوهمین بر دوش آنها گذاشتند به زمین افکنده و با فراغ بال و چابکی بیشتری مجدداً به صحنه سیاسی و اجتماعی جامعه بازگردند.
علی شکوری راد
منبع : روزنامه اعتماد