چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
زن و خرد ورزان و خردورزی
آیا از نظر فیلسوفان و تفکر فلسفی زن و مرد برابرند یا با هم متفاوتند؟ در این مقاله در صدد پاسخگویی به سؤال فوق هستیم که در نظر فیلسوفان با توجه به مبانی فلسفی:
● آیا زنان با مردان برابرند یا خیر؟
برای پاسخ به این سؤال میگوییم: از نظر عقلی در اصل کمال میان زن و مرد تفاوتی نیست. زیرا فیلسوفان وقتی به تعریف انسان میپردازند او را به حیوان ناطق تعریف میکنند که حیوان جنس انسان و ناطق فصل اوست در واقع ناطق مقوّم انسان است و اگر از مذکر بودن، مرد و مؤنث بودن زن سخن به میان میآید، مذکر بودن و مؤنث بودن انسان را به دو صنف تقسیم میکند نه به دو نوع. بنابراین وقتی ذات انسان یعنی انسانیت انسان تمام شده و به نصاب خود رسید مسئله ذکورت و انوثت مطرح میشود. تشخیص ذاتی و عرضی و نشانههای آن دو نیز از همین راه صورت میگیرد یعنی ذاتیات انسان حیوانیت و ناطقیت است که در کتب فلسفه از آن بحث میشود.
● عدم تأثیر ذکورت و انوثت در فعلیّت انسان
از نظر فلسفی موجودات مادی مرکب از ماده و صورتاند، ماده جنبه قوه موجود مادی است و صورت جنبه فعلیت شیء است و شیء بودن هر موجودی به صورت اوست نه به ماده او.
ماده هر شیء مشترک است و میتواند به صورتهای دیگر درآید از باب مثال، خاک ماده برای صورتهای گوناگون است و میتواند به شکل درخت،معدن،حبّهها و صورت انسان یا حیوانهای متفاوت درآید اما تا به صورت خاصی درنیاید فعلیت خاصی پیدا نمیکند.
بزرگان اهل حکمت، مذکر و مؤنث بودن را از شؤون ماده شیء میدانند نه از شؤون صورت آن، یعنی ذکورت و انوثت در بخش صورت و فعلیت بی اثر است.
نشانه این که مرد و زن بودن مربوط به ماده است و نه صورت او، این است که نر و ماده بودن اختصاص به انسان ندارد بلکه در حیوان و گیاه نیز زوجیت و نر و ماده داشتن راه دارد.
حیوانها اگر کمالاتی داشته باشند مربوط به ذکورت و انوثت آنها نیست بلکه هر حیوانی برای خود فعلیت و صورتی دارد که کمالات وی به آن مربوط است. نر و ماده بودن حیوان، شاید در قدرتهای بدنی اثر داشته باشد اما در کمال حقیقی آنها بی اثر است و زوجیت در مرتبه نازل و پایینتر در گیاهان نیز راه دارد.
بنابراین نر و مادگی و مذکر و مؤنث بودن از ذاتیات انسان نیست افزون بر آن به لحاظ این که انسانیت او به روح اوست و روح از عالم قدس است به خدا نسبت پیدا میکند و چیزی که به اضافه تشریفی به خدا اسناد داده شود منزّه از ذکورت و انوثت است.
قرآن کریم نیز میگوید: انسانی که میمیرد، ذات اقدس الهی همه روح او را توفی و دریافت میکند و اگر بدن انسان از دست برود. باز همه حقیقت او محفوظ است و این نشان میدهد که بدن عین ذات یا جزو ذات یا لازم ذات نیست بلکه ابزار ذات است .چنان که مجموع حیوانیت و ناطقیت تمام ذات انسان و ناطق بودن جزو ذات انسان و تعجّب از لوازم ذات انسان است و بدن هیچ کدام آن نیست از این رو گاهی از بدن به مرکب روح یاد میکنند و مرکب غیر از راکب است.
● یگانگی علل بیرونی زن و مرد
در فلسفه وقتی از علل وجود اشیاء سخن به میان میآید علل بیرونی آن را مبدأ فاعلی و غایت تشکیل میدهد و علل درونی او را ماده و صورت تشکیل میدهد. بر این اساس، علل بیرونی زن و مرد یعنی مبدأ فاعلی و مبدأ غایی آن یکی است. مبدأ فاعلی زن و مرد خدا است و مبدأ غایی آنها نیز خداست و چون مبدأ فاعلی و غایی انسان یکی است، آن چه او را به مال میرساند یعنی دین نیز واحد است و چون دینی که برای تربیت او در جهت کمال است یکی است پاداشی که نتیجه عمل اوست نیز یکی است چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «ان الرّب واحد والاب واحد و انّ الدین واحد، لیست العربیة لاحدکم بابٍ و امّ وانما هی اللسان»(۱) پروردگار یکی است، پدر یکی است، دین یکی است، عربی بودن فقط زبان است یعنی نژاد و قومیّت، زمان و زبان زمینه امتیاز را فراهم نمیکند.
اما در مورد علل درونی ممکن است بین زن و مرد تفاوتهای مختصری باشد، اما این تفاوتها سبب نمیشود که در خصوصیات اساسی و تقسیم فضائل، یکی بر دیگری برتری داشته باشد زیرا مدار، روح و جان است نه جسم و عوامل بیرونی و روح نیز از مذکر بودن و مؤنث بودن منزه است ناگفته نماند: اصل تفاوت بین زن و مرد ضرورت دارد چنان که تفاوت استعدادها بین انسانها ضروری است زیرا اگر همه انسانها در یک سطح از استعداد و قدرت بودند، نظام هستی متلاشی میشد و برای این که تلاش و فروپاشی تحقق پیدا نکند استعدادهای گوناگون لازم است و اگر برخی انسانها زن و برخی مردند برای این است که نسل انسان تداوم پیدا کند، اگر مرد نباشد زن به تنهایی نمیتواند مبدأ پیدایش نسل باشد و اگر زن نباشد مرد به تنهایی نمیتواند منشأ پیدایش نسل باشد و زن و مرد هر دو رکن نظام انسانی هستند و چون اصل تفاوت ضرورت دارد هیچ کدام از زن و مرد نمیتوانند، بگویند که به او ظلم شده است یا به پندارند که یکی بر دیگری فضیلت و برتری دارد.
● قرآن کریم و رهنمود تفاوت موجودات
از نظر قرآن کریم درباره تفاوت موجودات میفرماید اولاً باید زندگی به بهترین وجه اداره شود و ثانیاً تسخیر متقابل موجودات و هماهنگی میان طبقات متفاوت موجب اداره نظام به بهترین وجه است «اهم یقیمون رحمة ربّک نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاة الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضاً سخریا و رحمة ربک خیر مما یجمعون»(۲) آیا آنها رحمت خدا را تقسیم میکنند در حالی که ما روزی آنها در حیات دنیا تقسیم کردهایم و برخی را بر برخی برتری دادیم تا بعض مردم بعض دیگر را تسخیر کنند به خدمت گیرند و رحمت خدا بسی بهتر است از آن چه جمع میکنند.
همان طور که اختلاف طبقات، استعدادها، گرایشها، جذب و دفعها هیچ یک معیار فضیلت نیست و ابزار لازم برای تحقق تسخیر متقابل و دو جانبه است. اختلاف زن و مرد هم چنین است یعنی استعداد برتر انسانها نشانه فضیلت معنوی و تقرّب به خدا نیست، هر کس بتواند از این استعداد برتر فایدهای بهتر ببرد و خالصانهتر کار کند به مرتبه بالاتری از تقوا میرسد و از این جهت به کمال محض نزدیکتر خواهد شد بنابراین، تفاوتها برای تسخیر متقابل و دو جانبه و بهره مندی از یکدیگر است و هیچ کس حق ندارد به سبب داشتن قدرت و امکانات یک جانبه دیگران را تسخیر کند بلکه باید تسخیر متقابل و خدمت متقابل باشد تا نظام به بهترین وجه اداره شود.
● عقل از ویژگیهای انسان
یکی از ویژگیهای انسان عقل است همه انسانها دارای عقل هستند و همگی دعوت به تعقّل شدند از این رو در قرآن کریم، ارزش انسان به تعقّل او است در غیر این صورت او از بدترین جنبندگان خواهد بود: «انّ شرّ الدّواب عند اللّه الصم البکم الذین لایعقلون»(۳) بدترین جانوران نزد خدا کسانی هستند که کر و لالند و اصلاً تعقل نمیکنند.
عقل در فرهنگ قرآن و دین چیزی است که انسان با آن حق را میفهمد و بدان عمل میکند بنابراین فاقد درک صحیح عاقل نیست چنان که عالم صحیح اندیش ولی بی عمل عاقل نیست. امام صادق(ع) فرمود: «العقل ما عبد به الرحمن و الکتسب به الجنان».(۴) عقل آن است که خدا عبادت شود و بهشت کسب گردد. بنابراین انسانی که خدا را عبادت نکند یا عملی انجام ندهد که کسب بهشت کند از عقل بهرهای ندارد. در واقع حقیقت عقل، جزم و عزم است یعنی اگر انسان با برهان نظری به مقام جزم و یقین رسید و بر اثر قدرت عقل عملی به مقام عزم نائل گردید، عاقل است.
● عقل مطبوع و عقل سموع
از یک نظر عقل را به مطبوع و مسموع تقسیم کردهاند و مراد از عقل مطبوع آن سرمایه اولی است که خدای سبحان به هر انسانی میدهد و عقل مسموع پرورش آن عقل مطبوع است یعنی عقلی که از طریق علم و عمل رشد مییابد.
از باب مثال وقتی در قرآن تقلید کورکورانه از پدران و نیاکان را نکوهش میکند و میفرماید: «واذا قیل لهم اتبعوا ما انزل اللّه قالوا بل نتبع ماالقینا علیه آبائنا اولو کان آبائهم لایعقلون شیئاً ولایهتدون»(۵) وقتی به ایشان گفته شود از آن چه خدا نازل کرده است پیروی کنید، میگویند: بلکه از آن چه که پدرانمان را بر آن یافتیم پیروی مینمائیم، آیا اگر چه پدرانشان چیزی را تعقل نکرده و هدایت نیافته باشند.
در این آیه مراد از تعقّل نکردن عقل مسموع و اکتسابی است و امام صادق(ع) خطاب به مفضل فرمود:«لا یفلح من لایعقل و لایعقل من لایعلم»(۶) کسی که عقل ندارد به رستگاری نمیرسد و کسی که علم نداشته باشد عقل ندارد از این روایت نیز مقصود عقل اکتسابی است که با علم در انسان رشد مییابد.
● عقل معاش و عقل معاد
در یک تقسیم دیگر عقل را به عقل معاش و عقل معاد تقسیم کردهاند یعنی عقلی که با آن امور زندگی را تدبیر میکنند عقل معاش، و عقلی که با آن سعادت اخروی تأمین میشود، عقل معاد میگویند. حضرت امیر(ع) فرمود: «افضل الناس عقلاً احسنهم تقدیراً لمعایشه و اشدّهم اهتماماً باصلاح معاده»(۷) برترین مردم در عقل کسی است که نیکوترین برنامهریزی را برای زندگی و محکمترین همت را برای اصلاح معادش داشته باشد.
بر اساس این روایت عقل معاش برای برنامه ریزی از زندگی دنیاست و عقل معاد برای اصلاح امور معاد است که نیازمند به اهتمام شدید است.
● زن و عقل
بر اساس مطالبی که تاکنون گفته شد، روشن میشود از نظر فیلسوفان و با توجه به مبانی فلسفی خردورزی زن و مرد در اصل انسانیت با هم برابرند و هر دو از عقل و خرد برخوردارند از نظر متون دینی نیز به لحاظ این که زن و مرد انسانند و امتیاز انسان بر جانوران دیگر در خردورزی است، پس زن و مرد از امتیاز خردورزی بهرهمندند اما نکتهای که جای گفتگو دارد آن است که در نهج البلاغه از حضرت علی(ع) نقل شده است که آن حضرت در دوجا از نقص و ضعف عقل زن سخن گفته است یکی در خطبه ۸۰ آمده است که میفرماید: «معاشر الناس ان النساء...نواقص العقول...و اما نقصان عقلهنّ فشهادة امرأتین کشهادة الرجل الواحد.»(۸) ای مردم زنان از موهبت عقل کاستی هایی دارند و کاستی عقل آنان به این است که شهادت دو نفر از آنان همچون شهادت یک مرد است.
و در نامه ۱۴ نیز خطاب به لشکریانش در صفین فرمود: «ولاتهیجو النساء باذی و ان شتمن اعراضکم و سببن امرائکم فانهن ضعیفات القوی و الانفس و العقول.»(۹) با اذیت و آزار زنان را به هیجان نیاورید گرچه آنها به شما دشنام دهند و متعرض آبروی شما گردند و به سرانتان بدگویی کنند زیرا نیروی تحمّل آنان کمتر است و به همین دلیل زودتر تحت تأثیر واقع میشوند و به هیجان میآیند و خردشان دستخوش ضعف و ناتوانی است.
با توجه به این که در این دو بیان زنان به نقص و ضعف عقل وصف شدهاند، با مطالب گذشته که از برخورداری زن و مرد از عقل و خرد به میان آمده است آیا با هم ناسازگار نیستند و بالأخره دیدگاه ها در رابطه با این احادیث چیست؟
● دیدگاهها در رابطه با این حدیث
از آنجایی که این حدیث در دسترس افراد و شارحان نهج البلاغه بوده است دیدگاههای گوناگونی در این رابطه ارائه شده است: برخی این حدیث را به صورت مطلق پذیرفتهاند و همین احادیث را مبنای شناخت مقام زن و تعامل با زنان قرار دادهاند و برخی چنین سخنانی را ستمی بر زن و ظلمی در حق او تلقی کردهاند و با تشکیک در سند، این گونه سخنان را نفی کردهاند و برخی با پذیرش این احادیث به تأویل و توجیه آن دست زدهاند و تلاش کردهاند تا با ارائه معنای معقول آن احادیث را قابل پذیرش بدانند زیرا از یک سو نسبت دادن ظاهر این سخنان را به حضرت علی(ع) روا نمیدانستند و از سویی او را برتر از این میدانستند که او ناعادلانه بر زن بتازد و چنین سخنانی را بیان کند که قابل توجیه نباشد.
عدّهای آن را به دورهای از زمان اختصاص داده و بر این باورند که منظور زنانی است که مردان به تربیت و تعلیم آنان همت نکردهاند و گرنه زنان در عرصههای علمی و اجتماعی کمتر از مردان حاضر نشدهاند و برخی نیز گفتهاند امام علی(ع) این سخنان را به عنوان یک قضیه خارجیه مطرح کرده است نه قضیه حقیقیه یعنی مورد این سخنان زن خاصی در زمان خاصی یعنی زنی بوده است که وی سردمداری جنگ صفین را برعهده داشته است و برخی نیز گفتهاند: ممکن است این سخنان تحریف شده باشد و ما باید برای کشف درستی و نادرستی آن به قرآن مراجعه کنیم و با توجه به این که قرآن نخستین منبع دینشناسی است در رابطه با کاستی عقل زن سخنی به میان نیاورده است و در عین حال در قرآن حدود دویست آیه در رابطه با زن و چگونگی ارتباط او با مرد سخن گفته است ولی از این نکته سخنی نگفته است با این که معصومین فرمودند: گفتههای نقل شده از ما را بر قرآن عرضه دارید و اگر مغایرت داشت آن را کنار بگذارید.(۱۰)
برخی نیز گفتهاند باید توجه داشت که واژه عقل در احادیث و روایات معانی گوناگونی دارد و با در نظر گرفتن آن معانی در تبیین این روایتها اقدام کرد.
صاحب وسایل الشیعه مینویسد: عقل در کلام دانشمندان و حکما معانی گوناگونی دارد و در روایات به سه معنا به کار رفته است.
۱) نیروی درک خیر و شر و تمیز آنها از یکدیگر و این مناط و ملاک تکلیف است.
۲) ملکهای درونی که انسان را به گزینش خوبیها و رها کردن بدیها فرا میخواند.
۳) تعقل و دانش و به این سبب است که میبینیم در روایات عقل در برابر جهل به کار رفته است.(۱۱) و حضرت امیر(ع) فرمود: «العقل، عقلان عقل الطبع و عقل التجربه و کلا هما یؤدی الی المنفعة»(۱۲) عقل دوتاست، طبیعی و اکتسابی و هر دو به سود راه میبرند.
بر این اساس برخی گفتهاند:این طور نیست که خدای سبحان سرمایه عقلانی کمتری به زن داده باشد و او از قدرت درک ضعیفتری برخوردار باشد یا زن در کسب عقل مسموع از مرد عقبتر باشد زیرا قدرت فراگیری و علم آموزی زنان به صورت عمومی و کلی اگر از مردان بیشتر نباشد کمتر نیست و مراد از عقل، در این گونه احادیث، عقل عملی است که زنها در میدان عمل به خاطر حاکمیت عواطف بر آنان، عاطفی رفتار میکنند.
توضیح مسئله آن که عقل و رفتار انسان از گرایشها و تمایلات مختلفی سرچشمه میگیرد که اموری چون عقل، شهوت، غضب و وراثت، عادات و آداب و رسوم، عاطفه و مهر و محبت، اجتماع و دوستان از آن جمله است، عقل همیشه بازیادهخواهی و انحرافات دیگر عوامل مثل شهوت و غضب مخالف است و اگر آدمی با حاکم کردن عقل توانست قوا و تمایلات را فرمان بردار عقل قرار دهد به کمال میرسد در غیر این صورت دچار سقوط میشود و از آنجا که زن دارای مهر و عاطفه بالاتری نسبت به مرد است ممکن است بر اثر حاکم شدن عواطف زمام کار را در دست بگیرد و عقل را در تصمیمگیری دخالت ندهد، ناگفته نماند این قوه عواطف و احساسات نقص زن نیست بلکه به حکم لزوم تفاوت در خلقت و آفرینش موجودات از جمله زن شدن یکی و مرد شدن دیگری و با توجه به این که یکی از وظایف مهم زن تربیت نسل اعم از دختران و پسران در محیطی آرام و گرم و صمیمی و بدور از انحرافات و خشونتها، و پشتیبانی عاطفی از مرد و ایجاد آرامش در اوست، سرمایه عمدهای که در این میدان مورد نیاز است عطوفت و ظرافت و مهر و محبت در حدّ بالاست که اگر نباشد این مهم انجام نخواهد شد پس به یقین باید از این جهت از این امتیاز یعنی عواطف قوی برخوردار باشد تا آن وظیفه مهم به انجام رسد.
نتیجه بحث آن که زن و مرد در نگاه خرد و خردورزی گرچه متفاوتند اما این تفاوت دلیل بر نقص و نارسایی در هیچکدام از آنها نیست.
نویسنده:آیت اللّه جوادی آملی
پینوشتها:
۱۳. معالم الحکومة، ص ۴۰۴.
۱۴. سوره زخرف، آیه ۳۲.
۱۵. سوره انفال، آیه ۲۱.
۱۶. کافی، ج ۱، ص ۱۱.
۱۷. سوره بقره، آیه ۱۷۰.
۱۸. کافی، ج ۱، ص ۲۶.
۱۹. غررالحکم، ج ۲، ص ۲۷۲.
۲۰. نهج البلاغه، خطبه ۸۰.
۲۱. همان، نامه ۱۴.
۲۲. بحار، ج ۲، ص ۲۲۷ وسایل انسیه، ج ۱۱، ص ۳۸۸.
۲۳. وسایل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۰۸.
۲۴. بحار، ج ۷۵، ص ۶.
پینوشتها:
۱۳. معالم الحکومة، ص ۴۰۴.
۱۴. سوره زخرف، آیه ۳۲.
۱۵. سوره انفال، آیه ۲۱.
۱۶. کافی، ج ۱، ص ۱۱.
۱۷. سوره بقره، آیه ۱۷۰.
۱۸. کافی، ج ۱، ص ۲۶.
۱۹. غررالحکم، ج ۲، ص ۲۷۲.
۲۰. نهج البلاغه، خطبه ۸۰.
۲۱. همان، نامه ۱۴.
۲۲. بحار، ج ۲، ص ۲۲۷ وسایل انسیه، ج ۱۱، ص ۳۸۸.
۲۳. وسایل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۰۸.
۲۴. بحار، ج ۷۵، ص ۶.
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست