پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

طلوع رهائی


طلوع رهائی
ده‌سال پیش ورنر هرسوگ مستندی به نام ”دیتر کوچک می‌خواهد پرواز کند“، درباره یک خلبان ارتش آمریکا که در آلمان به دنیا آمده بود و در اوایل جنگ ویتنام کشته شد، ساخت. باز هم با نسخه داستانی مشابهی با بازی کریستین بیل باز می‌گردد. وقتی در طی یک عملیات سری در ”هوچی مین تریل“، هواپیمای دانگر (بیل) سقوط کرد سربازان گروه ”پاتت لائو“ را به اردوگاه ببرند، تحت شکنجه‌های ظالمانه‌ای قرار می‌دهند. زندانیان دیگر (که نقش آنها را استیو زاهن و جرمی دیویس بازی می‌کنند) به زندان وحشتناک و چوبی خود عادت کرده‌اند، اما دنگلر با خلاقیت و ابتکار آلمانی خود برای فرار نقشه می‌کشد. او جزئیات جریان زندانی شدن و پرواز متعاقب آن از جنگل‌های آسیائی جنوب‌شرقی را به همراه فرهنگ، محرومیت و فقر آن جامعه به تصویر می‌کشد: گرسنگی، هزیان، درد، گیاهان و جانوران خطرناک و البته نسخه‌ای از نمونه مبارزه انسان و طبیعتی که در پایان انسان فاتح آن است.
هرکسی که فیلم ”تدفین رویاها“ را دیده باشد، می‌داند که هرسوگ با به میان آوردن نمای مکان‌های فوق‌العاده، بازیگران خود را کنار نمی‌گذارد. صحنه‌هائی شامل کرم‌ها، زالوها و آبشارها بدون هیچ کار نمایشی یا جلوه‌های گرافیک کامپیوتری بسیار طبیعی به‌نظر می‌رسند. برخلاف تمام اینها بازی بیل بسیار تأثیرگذار بوده و هنگامی‌که با حالتی نحیف و خسته از نبرد با حریف نیرومند خود هم‌چنان خوش‌بین باز می‌گردد، صورت خون‌آلودش گویای همه چیز است. استیو زاهن در نقش حمایتی‌اش از اجراء کمدی تازه‌اش استفاده کرده و جرمی دیویس قلب اجرایش در فیلم سولاریس سادربرگ را تکرار می‌کند. بسیاری از منتقدان می‌گویند که این فیلم یک داستان پر هیجان و ماجرائی غریزی درباره آن چیزی است که ناشران و نویسندگان آن را ”انعطاف‌پذیری روح انسان“ می‌نامند.
بنا به شهرت هرسوگ، موفقیت فیلم‌های آمریکائی نمایانگر ژانری است که کارگردان به طرز شکوهمندی بدون دور شدن از تاکتیک‌های حیرت‌آور یا بدگوئی از به اصطلاح دشمن، کار خود را انجام می‌دهد.
منبع : نشریه تخصصی هنر و رایانه