دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا
فیلمی از وکیلمدافع شیطان

نویسنده موفق فیلمنامههایی چون «وکیلمدافع شیطان» و سهگانه «بورن»، در اولین تجربه کارگردانی به سراغ یک درام دادگاهی پویا رفته است. «مایکل کلایتون» در همین گام نخست، نامزدی دو جایزه اسکارکارگردانی و فیلمنامهنویسی را برای گیلروی به ارمغان آورد. گزیدهای از گفتوگوهای او با رسانهها را در زیر میخوانید:
▪ ایده اولیه «مایکل کلایتون» چگونه به ذهن شما خطور کرد؟
ـ سال ۱۹۹۷ وقتی فیلمنامه «وکیلمدافع شیطان» را مینوشتم، تحقیقات زیادی درباره موسسات حقوقی نیویورک انجام دادم. آنجا بود که تا حدودی متوجه دسیسهها و سیاهکاریهای پشت پرده برخی از این موسسات شدم. فکر کردم کسی تا به حال درباره این موضوع جالب فیلمی نساخته است. پس فیلمنامه را همان زمان نوشتم اما سالها گذشت و کسی جرات تهیه آن را نداشت. ظاهرا پس از ۱۰ سال موفق شدم استودیوهای محافظه کار هالیوود را اقناع کنم و اولین فیلمم را بسازم.
▪ چرا میان نگارش فیلمنامه و تولید آن یک دهه فاصله افتاد؟
ـ پروژه «مایکل کلایتون» بارها به مرحله اجرا نزدیک شد اما هربار اتفاقی میافتاد. می دانستم که برای موفقیت این فیلمنامه در اولین تجربه کارگردانی ام، به یک ستاره در نقش اصلی نیاز دارم اما پیداکردن ستارهای که تمایلی به بازی در نقش اول یک فیلم کمهزینه داشته باشد، مدتها طول کشید.
▪ عاقبت کار به کجا انجامید؟
ـ چند سال پیش سیدنی پولاک (یکی از بازیگران فیلم) بهعنوان تهیهکننده وارد ماجرا شد. آن موقع با استیون سودر برگ کار میکردم. او هم دوست صمیمی و شریکش جورج کلونی را وارد پروژه کرد. جورج میخواست خودش فیلم را کارگردانی کند و حاضر به بازی در فیلم اول یک کارگردان تازه کار نبود. دو سال بعد ملاقاتی با کلونی داشتم. در آن ملاقات نظرش نسبت به من عوض شد و تصمیم گرفت علاوه بربازی در فیلم به کارگردانی من، روی آن سرمایهگذاری هم بکند! بالاخره در سال ۲۰۰۷ این کار را انجام دادیم. به هرحال اگر کلونی نبود «مایکل کلایتون» به سرانجام نمیرسید.
▪ واقعا او را چگونه راضی کردید؟
ـ ملاقات ما ۹ ساعت به طول انجامید. بیشتر در مورد فیلمهای محبوبمان صحبت کردیم و دانستیم سلیقه مشترکی داریم. درباره کلیت سینما در دهه هفتاد و اینکه دیگر آنجور فیلمها را در سینمای امروز نمیبینیم، چون دیگر کسی آنها را نمیپسندد. اینکه در سالهای ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ چه فیلمهای خوبی ساخته میشد که نمونه اش در هالیوود پیدا نمیشود. مثل فیلمهای هال اشبی یا آلن جی پاکولا.
▪ راستی چرا امروزیها از این فیلمها خوششان نمیآید؟
ـ همه فیلمسازها سینمای دهه هفتاد را دوست دارند. چون نوعی ابهام و رهایی در فیلمهای آن دوره بود که امروز نیست. دست فیلمسازان کنونی خیلی بسته است وآن ابتکار عمل قدیم را ندارند. زمانه عوض شده و همه چیز با معیار پولساز بودن سنجیده میشود.
▪ «مایکل کلایتون» هم رگههایی از رهایی و سرخوشی فیلمهای آن دوران را دارد. تهیهکنندگان محافظه کار را چطور به این بازیگوشیها راضی کردید؟
ـ با ارادهای مصمم و تن ندادن به فشارهای فراوانی که برای بازنویسی فیلمنامه وتغییر شیوه کارگردانی از سوی آنها به من وارد شد. خیلی از توصیهها را در ظاهر میپذیرفتم ولی در عمل کار خودم را میکردم. بارها به من اخطار داده شد اما باز هم راه خودم را رفتم. برای این کار باید کارتان را بلد باشید و اندکی شجاعت به خرج دهید.
▪ پس فیلمنامه را هم بر خلاف فرامین استودیویی نوشتید؟
ـ هرگز به کاری که دوست نداشته باشم تن نمیدهم. این حرفه و موقعیت را به هر قیمتی نمیخواهم. نگارش فیلمنامه سهگانه «بورن» زمان زیادی را از من گرفت اما تواناییهایم را اثبات کرد. سهگانه بورن تشخصی تازه به ژانر اکشن بخشید. فیلمنامههای آن سهگانه، اعتماد همه را به من جلب کرد.
▪ در این فیلم تصویری متفاوت و درونگرا از جورج کلونی را شاهدیم. آیا تعمدی در کار بود؟
ـ این یکی ازچیزهایی بود که از همان ابتدا برسرش به توافق رسیدیم. از همه بازیگران خواستیم که جلوی دوربین خونسرد و آرام باشند. ما «احساس» میخواستیم اما آگاهانه از «احساساتگرایی» پرهیز کردیم. فیلمی مثل «وکیلمدافع شیطان» به یک اپرا میمانست. پس به طیف وسیعی از رنگ نیاز داشت اما «مایکل کلایتون» فیلمی تکرنگ بود. به بازیگران بهویژه جورج کلونی توصیه میکردم آرام باشید و درخود فرو روید.
▪ از همان ابتدا فیلمنامه را به نیت کارگردانی خودتان نوشتید؟
ـ این یک فیلمنامه را برای کارگردانی خودم نوشته بودم. با هر تهیهکنندهای ملاقات میکردم، چیز زیادی از طرح فیلمنامه را لو نمیدادم. بعد میگفتم : ببینید، این یک فیلم درباره کارچاق کن یکی از موسسات حقوقی نیویورک است. فیلمی درباره وکلا خواهد بود اما از صحنههای دادگاه در آن خبری نیست. فیلمی است که به یک ستاره نیاز دارد. صحنه قتل هم در آن میبینید... و البته میخواهم خودم بسازمش!
▪ فیلمنامه با کارهای دیگرتان آنقدر متفاوت بود که میخواستید خودتان آن را بسازید، یا از قبل به کارگردانی علاقه داشتید و فرصتش پیش نمیآمد؟
ـ قبلا هم مایل بودم کارگردانی کنم. حتی در مورد یکی از فیلمنامه هایم تا حدودی به هدفم نزدیک شدم اما نشد. به هر حال تلاش برای پیشرفت از فیلمنامهنویسی به کارگردانی که همیشه بوده اما «مایکل کلایتون» را واقعا خودم باید میساختم. بارها آن را بازنویسی کردم.
بعد درگیر پروژه سهگانه بورن شدم که عمیقا من را درگیر خودکرد. پس از مدتها دوباره به سراغ فیلمنامه محبوبم رفتم و آن را بازنویسی کردم. نوشتن فیلمنامه خیلی طول کشید و ساختنش هم داستان پرفراز و نشیبی داشت.
▪ ساختن نخستین فیلم لذتبخش بود؟
ـ ماجراهای زیادی را از سر گذراندم تا پروژه به پایان برسد. دلم میخواهد کتاب وقایع نگاری تولید «مایکل کلایتون»در یک دوره ده ساله را بنویسم، تا سرگذشت عجیب به فیلم درآمدن این فیلمنامه را همه بدانند.
▪ نظر جورج کلونی درباره فیلمنامه چه بود؟ آیا از شما نخواست تغییری ـ بهویژه در شخصیت اصلی که او قرار بود آن را بازی کند ـ بدهید؟
ـ تغییرها بسیار جزئی بودند. هیچ نکته مهم و اساسی را تغییر ندادیم.
▪ بازی کلونی در فیلم فوق العاده است. حتی بهتر از بازی برنده اسکارش در «سیریانا». شخصیت مایکل کلایتون را چگونه پروراندید؟ با تمرین زیاد؟
ـ برای این فیلم تمرین نکردیم. در فیلمهای زیادی کار کردهام که تمرینهای مفصل و سنگینی داشتند و گاه من هم به عنوان فیلمنامهنویس در آن جلسات حضور مییافتم. هیچ وقت هم به مفید بودن جلسات تمرین اعتقاد نداشتهام. تمرین بیشتر به درد کارگردان، فیلمنامهنویس و فیلمبردار میخورد تا بازیگران. تمرین باعث راحتشدن بازیگران با هم میشود. در «مایکل کلایتون» اغلب شخصیتها از ملاقات یکدیگر ناراحتند و از هم خوششان نمیآید. پس نباید اجازه میدادم بازیگران سر صحنه با هم احساس راحتی کنند. بازیگران باید با فیلمنامه راحت باشند نه با یکدیگر. این وظیفه کارگردان است که شرایط مقابل دوربین را چون صحنه تئاتریا سن اجرای موسیقی، برای بازیگر فراهم کند.
▪ آیا داستان فیلم واقعی است؟ آن را از پروندههای واقعی الهام گرفتهاید؟
ـ اگر در گوگل جمله (Anderson vs GM ) را جستوجو کنید، با پروندهای مواجه میشوید که به لحاظ ساختاری شباهتهای بسیاری با پرونده فیلم «مایکل کلایتون» دارد. اطلاعات زیادی پیرامون این پرونده در اینترنت موجود است که ما به عنوان حقایق اثبات شده در فیلم از آنها استفاده کردهایم. بههرحال فیلم برداشتی از حقیقت است.
● عوامل
▪ کارگردان و نویسنده فیلمنامه: تونی گیلروی،
▪ موسیقی: جیمز نیوتون هاوارد،
▪ فیلمبردار: رابرت الزویت،
▪ تدوین: جان گیلروی،
▪ بازیگران: جورج کلونی، تیلدا سویینتون، سیدنی پولاک، ریچل بلک، رابرت پرسکات.
▪ ۱۱۹ دقیقه،
▪ محصول: آمریکا-۲۰۰۷
● خلاصه داستان فیلم
مایکل کلایتون وکیل موفق و سیاهکاری است که در یکی از مهمترین موسسات حقوقی نیویورک کار میکند. مایکل به دستور رئیس شرکت، وکالت بزرگ ترین پرونده حقوقی تاریخ موسسه را برعهده میگیرد. پروندهای که علیه خود موسسه تشکیل شده و شکست در آن، موقعیت روسا و حتی خود مایکل را به خطر خواهد انداخت...
مترجم: مازیار فکریارشاد
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست