سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مولفه های رسیدن به دانشگاه اسلامی


مولفه های رسیدن به دانشگاه اسلامی
آن چیزی که با شنیدن نام دانشگاه اسلامی به اذهان متبادر می شود این است که دانشگاه اسلامی چه تعریفی دارد و به عبارت دیگر آن چیزی که درمقابل دانشگاه اسلامی قراردارد چیست تا با دانستن و به تصور در آوردن آن خلافش یعنی دانشگاه اسلامی را تصور کرده و تصدیقش کنیم زیرا یک اصل منطقی می گوید تعریف الاشیا باضدادها. برای شرح آن چیزی که میخواهم بر روی آن تاکید کنم بهتر است مثالی بزنم:
اندیشمندان اسلامی تعاریفی از حکومت اسلامی ارائه کرده اند درنظر اکثریت دانشمندان و متفکرین اسلامی از جمله حضرت آیت الله مصباح یزدی حکومت اسلامی حکومتی نیست که تنها اکثریت مردم آن سرزمین مسلمان باشند بلکه برای این که یک کشور دارای حکومت اسلامی باشد سه مولفه نیاز است:
۱) اکثریت مردم آن سرزمین مسلمان باشند
۲) حاکم و آن کسی که میخواهد حکومت کند طبق معیارهای الهی انتخاب شود
۳) دراین حکومت قوانین و مقررات برطبق موازین شرعی وضع شود و اجرا گردد.
مولفه هایی شبیه مولفه های فوق در زمینه دانشگاه اسلامی نیز مطرح است؛ دانشگاه اسلامی دانشگاهی نیست که تنها دریک کشور با اکثریت دانشجویان مسلمان مستقر است و یا اساتیدش مسلمان هستند بلکه آن علم و دانشی که دراین دانشگاه تدریس می شود نیز باید دارای مولفه ای باشد که بتوان آن را شایسته دانشگاه اسلامی خطاب کرد.
حال سوال این جاست که آیا علم به ذاته اسلامی است و یا در معیت یک امر مقدس دیگر دارای بار ارزشی مثبت می شود.
با اندک نگاهی به تاریخ اسلام در می یابیم که قرون اولیه اسلامی مملو از پیشرفت هایی بود که امت نوپای اسلامی در قیاس با جهان غرب به آن دست یافته بود و سوالی که اینک اذهان را به خود مشغول کرده است این است که پیشرفت قرون اولیه اسلامی به چه علت بوده و امروز به چه علت عقب افتاده ایم؟
در قرون اولیه اسلام تصوری که مسلمانان از علم داشتند اینگونه نبود که علوم را به صورتی مرتجعانه به دو حوزه اسلامی و غیر اسلامی تقسیم کنند و تحصیل علوم اسلامی را توصیه و از تحصیل علوم غیر اسلامی اجتناب کنند شیمیدان های بزرگی چون جابرابن حیان (از شاگردان امام جعفر صادق) دراین محیط پرورش یافتند.
ولی غزالی با تقسیم علوم به دو حوزه دینی و غیر دینی و توصیه مردم و جوانان به تحصیل علومی که او آن ها را اسلامی می نامید مانعی بزرگ بر سر راه پیشرفت جوامع اسلامی ایجاد کرد.«۱»
رهبر فرزانه انقلاب می فرمایند:
«علم که دیگر مادی و معنوی ندارد علم علم است، علم معرفت است؛ علم عزیز و شریف است؛ گوهر است. علم آن چیزی است که انسان باید دنبال آن باشد...» (۲)
برمی گردیم به سوال اولیه این نوشته که دانشگاه اسلامی چه تفاوتی با دانشگاه غیراسلامی دارد. در جواب به این سوال مقوله جهان بینی مطرح می شود و آن تعریفی که اسلام از جهان مطلوب و آرمانی ارائه می دهد.
«او (غرب) الان محتاج شما است چرا که اگر نفت شما نباشد این کارخانه ها نمی چرخد... اما درعین حال شما محتاج آن هائید آن ها برای شما تکلیف تعیین می کنند حتی برای نفتتان!! این خاصیت علم است علم وسیله اقتدار است باید علم را به دست آورد چاره ای نداریم.» (۳)
چنان چه می بینیم علم درنظر رهبر عزیز عامل اقتدار است چنان چه غربی ها توسط علم اقتدار کسب کرده اند و بر دیگران مسلط شده اند:
«(ما باید) علم را برای ساختن دنیایی که اسلام برای ما تصویر کرده به کار گیریم دنیایی را که اسلام برای مسلمین پیش بینی کرده بدون علم نمی شود به دست آورد. آیه «لیظهره علی الدین کله ولو کرده المشرکون» که چند جا در قرآن تکرار شده یعنی غلبه فرهنگی بر همه دنیا و به دست گرفتن زمام هدایت همه مردم عالم وهدایت آن ها به سوی نور و معنویت و تکامل الهی. رسیدن به این هدف بزرگ جز با کسب علم امکان پذیر نیست.«۴»
چنان چه می بینیم درمنظر رهبر معظم انقلاب علم ذاتا مقدس یا نامقدس نیست بلکه آن جهان بینی اسلامی که دین مقدس اسلام برای مومنان تصویر نموده است و آن مدینه فاضله ای که باید مومنان در جهت تحقق آن حرکت کنند جز به وسیله علم محقق نمی شود و چنان می دانیم رسیدن به جامعه فاضله ذاتا امری است مقدس و به عرض این هدف مقدس است که علم درجهت رسیدن به آن هدف دارای بار ارزشی مثبت و مقدس می شود.
راههای میانبر را پیدا کنیم و از بدعت و نوآوری در وادی علم ، بیمناک نباشیم. این حرکت باید در دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی ما به صورت انگیزه ای عام، امری مقدس و یک عبادت تلقی شود.همه رشته های علوم باید به این صورت در آیند...(۵)
از منظر رهبر معظم انقلاب فرهنگ تابع اقتدار است و اقتدار تابع علم، تا کشوری عالم نباشد مقتدر نیست و کشوری که توسط علم به اقتدار رسیده است فرهنگش بر سایر ملل تسلط دارد و در نتیجه آن فرهنگ تعریف شده در اسلام نیازمند اقتدار است که جهان اسلام باید در سایه علم به آن دست یابد.
اینگونه نیست که فرهنگ بالای غرب به آن ها اقتدار بخشیده باشد بلکه این علم است که به آن ها اقتدار بخشیده است وفرهنگ آن ها را مسلط نموده است. تسلط فرهنگ غرب به معنای برتری فرهنگی غرب نیست.
«این مغالطه بزرگی است که کسی بگوید علم غربیها خوب است، پس فرهنگ و سیستم زندگی و اخلاقشان هم خوب است؛ نه، اینها با هم ملازمه ای ندارند. علمشان خوب است؛ اما این علم، پروریده و ساخته این فرهنگ نیست؛ حتی این فرهنگ به این علم ضرر هم می زند» (۶)
مولفه دیگری که علم را دارای جنبه ارزشی می کند مدیریت علم است:
«اگر مدیریت علم به دست انسان های دنیاطلب و قدرت طلب و زراندوز و سلطه طلب بود همین می شود که امروز شما در دنیا مشاهده می کنید... اگر مدیریت علم در دست انسان های صالح باشد این مسائل پیش نمی آید و علم در خدمت بشریت قرار خواهد گرفت.»
محمدامین آبادی
پی نوشت ها:
۱- غزالی در کتاب احیاء علوم الدین می نویسد:
«شاید بگوییم علوم غیر از این علوم ظواهر و بواطن قرآن زیادند (مانند طب، نجوم، هیئت عالم، هیئت بدن حیوان، سحر و...)؛ ولی ما فقط به علوم دینی اشاره کردیم که اصل آنها برای رفتن به سوی خدا لازم است اما اصلاح معاش و معاد انسان بر این علوم پیش گفته توقف ندارد.
اگر گویی که ورای این علوم، علوم دیگر است چون علم طب و نجوم و علم هیات عالم و علم هیات حیوان و تشریح اعضای وی و علم سحر و طلسمات و مانند آن. بدان که ما بدانچه اشارت کردیم علوم دینی خواستیم که بدان راه خدای رفته شود و این علم های دیگر که تو یاد کردی صلاح سعادت معاد ندارد و معاش نیز نی، از بهر این یاد نکردیم... اما علم خدای علمی است که نهایت ندارد و علم ما مفرق علم حق است از دو جهت: یکی آن که علوم حق نهایت ندارد و علم ما متناهی است و دوم آن که علم حق تعالی را به قوت و به امکان نیست که خروج آن به وجود انتظار کشیده شود... و این همه علوم که برشمردیم یا ناگفته ماند اصول وی از قرآن بیرون می آید که همه از بحر قرآن محیط مغترف است.»
۲- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با روءسای دانشگاه ها ۱۳۷۶.۱۲.۶
۳- همان
۴- بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان اتحادیه انجمن های اسلامی اروپا ۱۳۸۱.۵.۱۹
۵- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۸۲.۲.۲۲
۶- بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع هیئت علمی و کارشناسان جهاد دانشگاهی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید