چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
۷ سال ۲ سیمرغ
بهرام رادان، امسال جز موفقترین بازیگران سینمای ایران بود، تا جایی كه توانست در سه سال اخیر، دومین سیمرغ بلورین به عنوان بهترین بازیگر مرد جشنواره برای بازی در فیلم (سنتوری) را از آن خود كند اما پس از دریافت سیمرغ بلورین، جایزه خود را بر زمین گذاشت و از هیئت داوران خواست كه یكبار دیگر، فیلم سنتوری ساخته (داریوش مهرجویی) را ببینند، این اتفاق باعث اظهارنظرهای گوناگونی در محافل هنری شد تا آنجا كه رادان را بر آن داشت تا توضیحاتی در اینباره ارائه دهد...
(پیشاپیش از محضر استاد عزیزم (علینصیریان) و دیگر اعضای محترم هیئت داوری و تمامی جامعه سینمایی كشور عذرخواهی میكنم، چنانچه از رفتار من برداشتی اهانتآمیز داشتهاند، شاید به قول برخی این نكات باید در جای دیگری گفته میشد گرچه به دلایل ذیل یقین دارم كه رفتار من نه تنها اهانتآمیز نبود، بلكه در جهت حمایت از سینمای ملی بوده است.)
رادان، در گوشهای از توضیحات خود میگوید: هر كسی كه اثری خلق میكند، دوست دارد اثرش مورد قضاوت عادلانه قرار بگیرد و اگر جایزهای به دست نیاورد، معمولا اعتراض میكند، اما دوستان، حكایت من حكایت دیگری بود. زمانی كه برای فیلم سنتوری كاندیدا شدم، تعجب نكردم! اما زمانی كه دیدم این فیلم تنها در دو رشته نامزد دریافت جایزه شد، شگفتزده شدم... در صورتی كه به گفته بسیاری از كارشناسان سنتوری بهترین فیلم مهرجویی بود... در خواست من برای بازبینی فیلم در خلوتشان نه طعنه بود و نه كنایهتنها یك درخواست بود، آیا این توهین است؟ آنچه از وانهادن سیمرغ بر روی زمین بیان شد، سخنی مبهم بود در باب بیاحترامی به سیمرغ؟! اولا كه من اصولا با مقدس كردن هر چیزی و شی و اسمی مخالفم و آن را توهین آشكار به مقدسات واقعی میدانم، در ثانی نمیخواستم زمان صحبت كردن سیمرغ را در آغوش بگیرم، چون آن را متعلق به همه عوامل فیلم میدانستم، از طرفی چون در كنار میز میكروفون تعبیه نشده بود، در این فكر بودم كه جایی برای جایزهام پیدا كنم، پس از آن كه شكیبایی نازنین، هنگام رفتن روی سن، آن را بوسید، به این فكر كردم كه سن برای اهل هنر، مكان باارزشی است و بسیاری از بزرگان و پیشكسوتان زیباترین تواضعشان بوسیدن خاك صحنه بود، پس قرار دادن جایزه روی سن و فرش قرمز پهن شده روی آن نه تنها توهین نیست، بلكه كاری است در باب احترام و ارزش گذاشتن به سیمرغ.
گفتم مهرجویی بزرگ بینیاز از جایزه است و برخی ناراحت شدند! هنوز هم بر این باورم كه جایزه، نیازمند مهرجویی است.
رادان میگوید: در این هفت سالی كه در خانواده سینما هستم، همیشه مستقل فكر كردم، حرف زدم و مستقل كار كردم، از این به بعد هم چنین خواهد بود... در انتها با ایمان و یقین به آن چه گفتهام، از خداوند متعال تقاضا دارم، كمالات و ادراك و انسانیت را آنچنان در نهاد ما پرورش دهد تا همیشه از سوءتفاهمها به دور باشیم و خوشبینانه به وقایع اطرافمان نگاه كنیم و به یاری هم در راه تعالی فرهنگمان بكوشیم.
رادان به مانند خیلی از ستارههای كاغذی تنها به دنبال مشهوریت نبود، گرچه میگوید: هركسی كه بگوید شهرت را دوست ندارم، دروغ میگوید، همه دوست دارند پیش اطرافیانشان به یك خصلت معروف باشند، شهرت دوست داشتنی است، اما هر چیز دوست داشتنی یك سری محدودیت هم با خود به همراه دارد، شهرت باعث میشود، راحت نباشی، حصار خصوصی زندگی را كوچك و كوچكتر میكند، تا میرسد به ابعاد خانهای كه در آن زندگی میكند و چند تا دوست به تعداد انگشتان دست ... گرچه این عوامل بستگی به سرشت و ظرفیت آدمها دارد، كه چهقدر بتوانند شهرت را هضم كنند، من دوستش دارم، اگر هم محدودیتی دارد، من راضیام و با همه چیزش كنار میآیم.
رادان در اردیبهشتماه سال ۱۳۵۸ در تهران متولد شد و مدرك تحصیلیاش لیسانس مدیریت بازرگانی است، او در مورد خانوادهاش میگوید: (فرزندان خانواده رادان را دو خواهر و دو برادر تشكیل میدهند كه من كوچكترین فرزند خانواده هستم، ضمن اینكه پدرم وكیل پایه یك دادگستری است ، مادرم فرهنگی،برادرم ویكی از خواهرانم پزشك هستند ) اما او كه در سال ۸۲ جوان برتر سال به انتخاب سازمان ملی جوانان شد، چگونه بازیگر شد؟ به ما میگوید:(چون به بازیگری علاقه داشتم به (هیوا فیلم) رفتم كه ثریا قاسمی، میكائیل شهرستانی و فهیمه راستكار آنجا بودند، چند هفتهای سر كلاس میرفتم و سپس چند نفر از ما را جدا كردند و معرفی كردند به جایی كه هنرجو خواسته بود، فورا عكس گرفتم و آنها را به نشانی كه در حوالی میدان انقلاب داده بودند، بردم و تازه فهمیدم كه آنجا شكوفا فیلم است، فرم پر كردم و عكسها را هم دادم اما هنوز نمیدانستم چه خبر است، چند نفر با من صحبت كردند كه بعدا فهمیدم یكی از آنان (داریوش بابائیان) تهیهكننده و نفر دیگر هم (نادر مقدس) كارگردان است، پس از تست گریم، تست عكس، تست بازی، تست دوربین و... سرانجام گفتند من را برای بازی در فیلمشان انتخاب كردهاند، تا سه روز مانده به فیلمبرداری كه سناریو را به من دادند، حتی نمیتوانستم، نقش چندم فیلم را دارم، فیلمنامه را كه گرفتم، گفتند كه تو نقش (مجید) را داری و تازه فهمیدم كه نقش اول فیلم است، در متن اولیه نامش مجید بود، كه به درخواست من نامش به (كیان) تغییر یافت، به این ترتیب با بیتجربگی سر فیلم (شورعشق) رفتم، اما پس از آن، دیگر روی غلتك افتادم و فیلمهای بعدی پیش آمد، ابتدا درباره (ساقی) با من صحبت شد كه چون تا زمان فیلمبرداریاش، فاصله افتاد، پیش از آن در (آبی) بازی كردم، پس از ساقی هم كه (آواز قو) بود...)
رادان میگوید: (از همان ابتدای ورود به وادی هنر، خیلی دوست داشتم بازیگر بشوم، اما از آنجا كه محیط را نمیشناختم به خودم میگفتم، حالا به عنوان تفریح این كار را میكنم، اما حالا كه به شناخت رسیدهام جدیتر هم شدهام، كمكم زوایای پنهان كار هم برایم باز میشود من یك شبه بازیگر نشدم، مطالعه كردم و به دنبال زوایای مختلف این هنر رفتم....)
شاید بیننده در زمان دیدن فیلم شور عشق و با نگاه به بازی او در كنار مهناز افشار كه حالا هردویشان جزو سوپر استارهای سینمای ایران هستند، آیندهای برای آنان در نظر نمیگرفت، اما هردویشان به ویژه رادان ثابت كردند كه از نكات ریزی كه یك بازیگر باید هنگام ایفای نقش از آن آگاه باشند، آگاه هستند. تا جایی كه با دیدن فیلم آواز قو، همه به بازی زیبای او آفرین گفتند و به تمجید از او پرداختند و پس از آن برای بازی در فیلم (شمعی در باد) به كارگردانی (پوران درخشنده) در جشنواره بیست و دوم فجر، موفق به دریافت سیمرغ بلورین شد، بهرام، فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینكه در چهارمین نقش آفرینیاش كاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم (آواز قو) در پنجمین جشن خانه سینما و همچنین موفق به دریافت تندیس فلامینگو جشنواره ارومیه و موفق به دریافت جایزه حافظ مجله دنیای تصویر شد.
آنچه كه در مورد رادان باید به آن اشاره داشت، این كه وی از جمله بازیگران جوان سینمای ایران است كه طی مدت هفت سال بازیگری خود موفق به دریافت دو سیمرغ بلورین شد، سیمرغی كه خیلیها دوست دارند به آن برسند و حتی گاهی اوقات برای هر بازیگری جزء آرزوهایش به شمار میرود، از طرفی او طی این مدت در ۱۹ فیلم بازی كرد كه ركوردی عالی برای یك بازیگر جوان است، فیلمهای او به این شرح است:
▪ شور عشق(نادر مقدس، )۱۳۷۸،
▪ آبی (حمید لبخنده، )۱۳۷۹،
▪ ساقی (محمدرضا اعلامی، )۱۳۷۹،
▪ آواز قو (سعید اسدی، )۱۳۷۹-۸۰،
▪ طلوع تاریك (فیلم كوتاه، ابراهیم شیبانی، )۱۳۸۰،
▪ رز زرد (داریوش فرهنگ، )۱۳۸۱، عطش (محمدحسین فرحبخش، )۱۳۸۱،
▪ گاوخونی (بهروز افخمی، )۱۳۸۱،
▪ شمعی در باد (پوران درخشنده، )۱۳۸۲،
▪ سربازهای جمعه (مسعود كیمیایی، )۱۳۸۲،
▪ رستگاری در هشت و بیست دقیقه (سیروس الوند، )۱۳۸۳،
▪ ازدواج صورتی (منوچهر مصیری، )۱۳۸۳،
▪ ننه گیلانه (رخشان بنیاعتماد، محسن عبدالوهاب، )۱۳۸۳،
▪ حكم (مسعود كیمایی، )۱۳۸۳،
▪ تقاطع (ابوالحسن داودی، )۱۳۸۴،
▪ خونبازی (رخشان بنیاعتماد )۱۳۸۴،
▪ سنتوری (داریوش مهرجویی، )۱۳۸۴،
▪ چهار انگشتی (سعید سهیلی، )۱۳۸۵،
▪ كارناوال مرگ (رضا عظیمیان، )۱۳۸۵
رادان همچنین مژدهای به علاقهمندان سینما و بازیگری دارد و گفت: (در روز تولدم هشتم اردیبهشت سال ۱۳۸۶، سایت شخصیام با طراحی جدید و كامل افتتاح خواهد شد كه امیدوارم مورد قبول دوستداران سینما قرار بگیرد.)در پایان جا دارد از مدیر برنامههای بهرام رادان، علیرضا باذل تشكر كنیم كه در تهیه این گزارش و عكس اختصاصی از وی نهایت تلاش خود را به كار بست ... چرا كه رادان كمی در گفتگو با نشریات سختگیر و وسواسی است.
منبع : مجله خانواده سبز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست