چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
آیا فیلم کوتاه نیازی به آکادمیک شدن دارد؟
در ابتدا «مجید مصاحبی» مجری جلسه، از حاضران در جلسه خواست تا خود را بیشتر معرفی کنند. سپس یکی از شاگردان که در کارگاه «عباس کیارستمی» فیلمی ساخته بود، در مورد آن توضیحاتی ارایه کرد. مجید مصاحبی بعد از پایان معرفی اعضای حاضر در کارگاه، از «شهرام مکری» پرسید: «آیا فیلم کوتاه نیازی به آکادمیک شدن دارد»؟ کارگردان فیلم کوتاه «محدودهی دایره» در پاسخ به این سؤال گفت: «راههای مختلفی بوده و مثالهای زیادی میتوانیم بزنیم که دانش آکادمیک نداشتهاند. نسخهی واحدی وجود ندارد؛ هر کسی روش خاص خودش را دارد. سازندهی فیلم کوتاه باید راه خودش را پیدا کند. البته من هیچوقت نمیگویم دانشگاه بد است؛ کسی که دانشگاه میرود میتواند با همکلاسیهایش بیرون برود و همفکرهایش را ملاقات کند. در واقع دانشگاه میتواند یک پاتوق سینمایی باشد».
شهرام مکری در ادامه با مقایسهی فیلمسازی در ایران و آمریکا، به این نکته اشاره کرد که: «مثلاً در فیلمسازی استودیویی، فیلمساز برای چند سال قرارداد میبندد تا سه فیلم بسازد. چنین چیزی در ایران وجود ندارد اما کمکم در حال رشد است، برای مثال پروژههایی را در آینده خواهیم دید که از نظام استودیویی پیروی میکنند، ممکن است بشنوید جلوههای ویژهی فیلم بعدی یک کارگردان ایرانی، هنگکنگی است».
کارگردان فیلم «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» با مطرح کردن نظام اروپایی گفت: «کارگاه خوب است و در اروپا هم به صورت کارگاهی کار میکنند. به همین جهت کارگاه عباس کیارستمی تأثیرگذار است. در اروپا فرم و ایده مهم است».
مکری ادامه داد: «در قدم اول باید تکلیفمان را مشخص کنیم؛ فیلمهایی را که دوست داریم چیست؟ و آن نوع سینما کجا وجود دارد. ما در ایران مغزهای آشفتهیی داریم و نظم وجود ندارد. صریح میگوییم این سینما را دوست داریم. در واقع اگر فیلمساز بخواهد پارک ژوراسیک بسازد نباید برود کارگاه کیارستمی. اگر بخواهیم فیلمهای مستقل بسازیم این نوع کارگاهها خوب است».
کارگردان «آندوسی» با پرداختن به تاریخ فیلم کوتاه در ایران به جریان فیلمسازی قبل از انقلاب، از سال ۱۳۴۵ به بعد، اشاره کرد: «قبل از انقلاب سینمای گیشهیی و استودیویی که با سوپراستارها کار میکرد و به دنبال گیشه بود در مقابل کانون پرورش فکری قرار داشت که فیلمهای آن دوره با محوریت قرار دادن کودکان، این سینما را از سینمای گیشهیی جدا میکرد. بعد از آن نگرهی مؤلف را به ایران آوردند. فیلمهایی مثل شب قوزیِ فرخ غفاری یا فیلمهای ابراهیم گلستان و ... تبدیل به موج نوی سینمای ایران شدند. آنها اعتقاد داشتند که باید کارگردان را پررنگ کنیم. به همین جهت به زعم ما ایرانیها، فیلمهایی خوب هستند که نگاه کارگردان در آن باشد و کارگردان استودیویی فقط دکوپاژ میکند. ما با این نگاه بزرگ شدیم؛ نگاهی که در مجلهی فیلم، تلویزیون و کلاسها رشد کرد. به نظر میرسد حالا فیلمساز صاحب فکر داریم اما تعدادشان به پنجتا نمیرسد. هم در فیلمسازان صاحب اندیشه دچار مشکل هستیم و هم در استودیویی. سینمای ملی نداریم، سینمای گونه نداریم، سینمای بومی هم نداریم. ۳۰ سال است که میگویند سینمای استودیویی بد است، به همین خاطر دیگر فیلم استودیویی نداریم. ترکیه حاضر نیست از ما فیلم بخرد چون سینمای استودیویی نیست. ما به سمت سینمای استودیویی نرفتیم. سینمای ایده هم دیگر نداریم، یعنی سینمای اگزوتیک دیگر ته کشیده است. سینمای ایدهمحور در صورتی میتواند پابرجا بماند که ایده داشته باشد. سینمای اگزوتیک هم تمام میشود. پس باید به سمت سینمایی نو رفت».
مجید مصاحبی، دبیر جشنوارهی بینالمللی آسا، در ادامهی صحبتهای شهرام مکری گفت: «سینما ارزان نیست. باید سینمای تکنولوژیمحور در کنار سینمای ایدهمحور باشد و هر دو با هم تلفیق شود که این، موج جدیدی از سینما را ایجاد میکند؛ مثل فیلم ماتریکس که تلفیقی از این دو است».
مکری دربارهی مخاطبان فیلم کوتاه گفت: «در دنیا مخاطبان فیلم کوتاه اینترنتی هستند؛ فیلم را در اینترنت برای دانلود میگذارند و مخاطب به حساب فیلمساز پول واریز میکند. باید دیگر از فیلم ساختن نترسید یا از پخش محدود فیلم کوتاه دلسرد نشد. با دیدن فیلم دربارهی الی ... دیگر نباید از این چیزها ترسید. این فیلم تنه میزند به فیلمهای روز دنیا؛ فیلمی بینالمللی است. ما بازیگر و کارگردان بینالمللی داریم. افق دیدمان را باید از اکران در ایران و جشنوارههای ایران گستردهتر کنیم. باید مرزها را بشکنیم. در ابتدا فیلمهای عباس کیارستمی را هیچ کس نگاه نمیکرد؛ او خودش برای فیلمها ارزش قایل میشد و تلاش میکرد، در انتها هم موفقیت بینالمللی کسب کرد. بسیاری فکر میکنند فیلمهای کیارستمی دیده نشدهاند، در حالی که آنها گیشه و اکران در ایران را میبینند. آیا مخاطب یعنی مخاطب گیشهیی؟ مخاطب کیارستمی کم نیست؛ اگر کپیرایت داشتیم و شرکتی آمار فروش دیویدی و سیدیهای عباس کیارستمی را میداد، شاید از مخاطب فیلم چارچنگولی هم بیشتر باشد. شاهکار دیده میشود حتی اگر اکران نشود».
کارگردان فیلم کوتاه، شهرام مکری ادامه داد: «محدود کردن درست است، باید خودتان را محدود کنید. اگر تدوینگر ندارید فیلم یکپلانی بسازید. راهی که کارگاه کیارستمی میرود درست است؛ محدود کردن فیلمساز به یک موضوع، مثلاً تاکسی یا باد و درخت و ...».
شهرام مکری همچنین دربارهی تاریخ فیلم کوتاه در ایران تأکید کرد: «در فیلم کوتاه جریان سینمای آزاد و سینمای کانون به وجود آمد. در سینمای آزاد، کارگردانانی مثل: کیانوش عیاری و مهدی صباغزاده بودند و در سینمای کانون، کیارستمی. بعدها سینمای آزاد تبدیل شد به سینمای جوان. در دههی ۷۰ مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با مدیریت محمد آفریده تحولی را در فیلم کوتاه به وجود آورد. سینمای کوتاه گرایش به بینالمللی شدن داشت و فیلمسازان جشنوارهیی را تربیت کرد. در دههی ۸۰ سازندگان فیلم کوتاه، دیگر جشنوارهیی نبودند، بلکه بیشتر دانشآموختگان سینما بودند و تأثیرات سینمای روز دنیا را میتوان در آثارشان دید؛ برای مثال عاطفه خادمالرضا و آیدا پناهنده».
با رسیدن به دقایق پایانی جلسه، مجید مصاحبی از اعضای کارگاه خواست تا سؤالهای خود را مطرح کنند. یکی از اعضا سؤالش را اینطور بیان کرد: «آقای مکری، شما از سینمای کوتاه شروع کردید و به سینمای بلند آمدید؛ آیا دوباره فیلم کوتاه میسازید؟» مکری پاسخ داد: «بله، میسازم. یک ایدهی کوتاه دارم که میخواهم آن را بسازم. درست است که فاصلهی بین فیلمهای کوتاهم زیاد است اما دوست دارم ایده قوام پیدا کند و بعد ساخته شود. عجلهیی برای ساخت فیلم ندارم، ضمن این که یک فیلم بلند هم میخواهم بسازم. سینمای کوتاه را جدی میگیرم چون فکر میکنم جریان روشنفکرانهتری نسبت به سینمای بلند است».
در پایان، دوست دیگری با اشاره به این نکته که برای دیدن فیلم بلند شهرام مکری - اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر - ساعتها در صف ایستاده و بلیت هم گیر نیاورده از اکران این فیلم پرسید که مکری گفت: «شاید پاییز امسال اکران شود»
شهرام مکری در ادامه با مقایسهی فیلمسازی در ایران و آمریکا، به این نکته اشاره کرد که: «مثلاً در فیلمسازی استودیویی، فیلمساز برای چند سال قرارداد میبندد تا سه فیلم بسازد. چنین چیزی در ایران وجود ندارد اما کمکم در حال رشد است، برای مثال پروژههایی را در آینده خواهیم دید که از نظام استودیویی پیروی میکنند، ممکن است بشنوید جلوههای ویژهی فیلم بعدی یک کارگردان ایرانی، هنگکنگی است».
کارگردان فیلم «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» با مطرح کردن نظام اروپایی گفت: «کارگاه خوب است و در اروپا هم به صورت کارگاهی کار میکنند. به همین جهت کارگاه عباس کیارستمی تأثیرگذار است. در اروپا فرم و ایده مهم است».
مکری ادامه داد: «در قدم اول باید تکلیفمان را مشخص کنیم؛ فیلمهایی را که دوست داریم چیست؟ و آن نوع سینما کجا وجود دارد. ما در ایران مغزهای آشفتهیی داریم و نظم وجود ندارد. صریح میگوییم این سینما را دوست داریم. در واقع اگر فیلمساز بخواهد پارک ژوراسیک بسازد نباید برود کارگاه کیارستمی. اگر بخواهیم فیلمهای مستقل بسازیم این نوع کارگاهها خوب است».
کارگردان «آندوسی» با پرداختن به تاریخ فیلم کوتاه در ایران به جریان فیلمسازی قبل از انقلاب، از سال ۱۳۴۵ به بعد، اشاره کرد: «قبل از انقلاب سینمای گیشهیی و استودیویی که با سوپراستارها کار میکرد و به دنبال گیشه بود در مقابل کانون پرورش فکری قرار داشت که فیلمهای آن دوره با محوریت قرار دادن کودکان، این سینما را از سینمای گیشهیی جدا میکرد. بعد از آن نگرهی مؤلف را به ایران آوردند. فیلمهایی مثل شب قوزیِ فرخ غفاری یا فیلمهای ابراهیم گلستان و ... تبدیل به موج نوی سینمای ایران شدند. آنها اعتقاد داشتند که باید کارگردان را پررنگ کنیم. به همین جهت به زعم ما ایرانیها، فیلمهایی خوب هستند که نگاه کارگردان در آن باشد و کارگردان استودیویی فقط دکوپاژ میکند. ما با این نگاه بزرگ شدیم؛ نگاهی که در مجلهی فیلم، تلویزیون و کلاسها رشد کرد. به نظر میرسد حالا فیلمساز صاحب فکر داریم اما تعدادشان به پنجتا نمیرسد. هم در فیلمسازان صاحب اندیشه دچار مشکل هستیم و هم در استودیویی. سینمای ملی نداریم، سینمای گونه نداریم، سینمای بومی هم نداریم. ۳۰ سال است که میگویند سینمای استودیویی بد است، به همین خاطر دیگر فیلم استودیویی نداریم. ترکیه حاضر نیست از ما فیلم بخرد چون سینمای استودیویی نیست. ما به سمت سینمای استودیویی نرفتیم. سینمای ایده هم دیگر نداریم، یعنی سینمای اگزوتیک دیگر ته کشیده است. سینمای ایدهمحور در صورتی میتواند پابرجا بماند که ایده داشته باشد. سینمای اگزوتیک هم تمام میشود. پس باید به سمت سینمایی نو رفت».
مجید مصاحبی، دبیر جشنوارهی بینالمللی آسا، در ادامهی صحبتهای شهرام مکری گفت: «سینما ارزان نیست. باید سینمای تکنولوژیمحور در کنار سینمای ایدهمحور باشد و هر دو با هم تلفیق شود که این، موج جدیدی از سینما را ایجاد میکند؛ مثل فیلم ماتریکس که تلفیقی از این دو است».
مکری دربارهی مخاطبان فیلم کوتاه گفت: «در دنیا مخاطبان فیلم کوتاه اینترنتی هستند؛ فیلم را در اینترنت برای دانلود میگذارند و مخاطب به حساب فیلمساز پول واریز میکند. باید دیگر از فیلم ساختن نترسید یا از پخش محدود فیلم کوتاه دلسرد نشد. با دیدن فیلم دربارهی الی ... دیگر نباید از این چیزها ترسید. این فیلم تنه میزند به فیلمهای روز دنیا؛ فیلمی بینالمللی است. ما بازیگر و کارگردان بینالمللی داریم. افق دیدمان را باید از اکران در ایران و جشنوارههای ایران گستردهتر کنیم. باید مرزها را بشکنیم. در ابتدا فیلمهای عباس کیارستمی را هیچ کس نگاه نمیکرد؛ او خودش برای فیلمها ارزش قایل میشد و تلاش میکرد، در انتها هم موفقیت بینالمللی کسب کرد. بسیاری فکر میکنند فیلمهای کیارستمی دیده نشدهاند، در حالی که آنها گیشه و اکران در ایران را میبینند. آیا مخاطب یعنی مخاطب گیشهیی؟ مخاطب کیارستمی کم نیست؛ اگر کپیرایت داشتیم و شرکتی آمار فروش دیویدی و سیدیهای عباس کیارستمی را میداد، شاید از مخاطب فیلم چارچنگولی هم بیشتر باشد. شاهکار دیده میشود حتی اگر اکران نشود».
کارگردان فیلم کوتاه، شهرام مکری ادامه داد: «محدود کردن درست است، باید خودتان را محدود کنید. اگر تدوینگر ندارید فیلم یکپلانی بسازید. راهی که کارگاه کیارستمی میرود درست است؛ محدود کردن فیلمساز به یک موضوع، مثلاً تاکسی یا باد و درخت و ...».
شهرام مکری همچنین دربارهی تاریخ فیلم کوتاه در ایران تأکید کرد: «در فیلم کوتاه جریان سینمای آزاد و سینمای کانون به وجود آمد. در سینمای آزاد، کارگردانانی مثل: کیانوش عیاری و مهدی صباغزاده بودند و در سینمای کانون، کیارستمی. بعدها سینمای آزاد تبدیل شد به سینمای جوان. در دههی ۷۰ مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با مدیریت محمد آفریده تحولی را در فیلم کوتاه به وجود آورد. سینمای کوتاه گرایش به بینالمللی شدن داشت و فیلمسازان جشنوارهیی را تربیت کرد. در دههی ۸۰ سازندگان فیلم کوتاه، دیگر جشنوارهیی نبودند، بلکه بیشتر دانشآموختگان سینما بودند و تأثیرات سینمای روز دنیا را میتوان در آثارشان دید؛ برای مثال عاطفه خادمالرضا و آیدا پناهنده».
با رسیدن به دقایق پایانی جلسه، مجید مصاحبی از اعضای کارگاه خواست تا سؤالهای خود را مطرح کنند. یکی از اعضا سؤالش را اینطور بیان کرد: «آقای مکری، شما از سینمای کوتاه شروع کردید و به سینمای بلند آمدید؛ آیا دوباره فیلم کوتاه میسازید؟» مکری پاسخ داد: «بله، میسازم. یک ایدهی کوتاه دارم که میخواهم آن را بسازم. درست است که فاصلهی بین فیلمهای کوتاهم زیاد است اما دوست دارم ایده قوام پیدا کند و بعد ساخته شود. عجلهیی برای ساخت فیلم ندارم، ضمن این که یک فیلم بلند هم میخواهم بسازم. سینمای کوتاه را جدی میگیرم چون فکر میکنم جریان روشنفکرانهتری نسبت به سینمای بلند است».
در پایان، دوست دیگری با اشاره به این نکته که برای دیدن فیلم بلند شهرام مکری - اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر - ساعتها در صف ایستاده و بلیت هم گیر نیاورده از اکران این فیلم پرسید که مکری گفت: «شاید پاییز امسال اکران شود»
زهرا تقوی
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست