سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا
بحران قفقاز و جمهوری آذربایجان
زمانی که دولت جمهوری آذربایجان در اوایل دهه هشتاد شمسی به دنبال باز کردن راه مطمئنی برای صادرات نفتی خود بود، با مسیرهای مختلفی مواجه و در نهایت به قیمت ایجاد جوی منفی و بدبینانه میان خود و جمهوری اسلامی ایران که خواهان شرکت در احداث خطوط لوله و انتقال نفت از مطمئنترین مسیر ممکن یعنی خاک ایران بود، کنسرسیومی از شرکتهای بزرگ نفتی دنیا را برگزید و به طور مشخصی کار احداث لوله انتقال نفت خود را به دست شرکت بریتیش پترولیوم واگذار کرد، تنشهای ایجاد شده در آن سالها که واسطه آن کشورهای غربی و صهیونیستها بودند فراموش نشده است اما دولت جمهوری آذربایجان با تصور اینکه واگذاری این امتیاز به غرب منجر به تضمین صادرات نفتی به همراه جلب همپیمانان جدید اروپایی و غربی و نیز تامین امنیت عمومی این کشور کوچک میگردد، اقدام به عقد قراردادی نمود که با گذشت زمان موضوعات دیگری را نیز وارد روابط و ارتباطات گسترده با غرب و ترکیه ساخت.
از جمله آنها طراحی خط آهن باکو – تفلیس – قارص که هدف خارج ساختن جغرافیای آذربایجان از فضای بسته موجود را دنبال میکرد، ایجاد خط لوله گازی از حوزه شاهدنیز به ترکیه و از آنجا به یونان با هدف انتقال گاز به اروپا از طریق ایتالیا و پیگیری پروژه نوبوکو برای انتقال گاز ترکمنستان از بستر زیرین دریای خزر و انتقال آن به بازارهای جهانی از طریق خط لوله احداث شده که تا یونان امتداد یافته است. اگرچه این طرح به دلیل مخالفت کشورهای حاشیه خزر مسکوت مانده است اما در نگاه دیگر قرار انتقال گاز ترکمنستان از طریق تانکرهای حمل گاز تا سواحل باکو و از آنجا توسط خط لوله گاز سراسری به غرب به قوت خود باقی است. همه این اقدامات با هدف خارج ساختن این جمهوری از بنبست جغرافیایی که اتصال خاک این کشور به مناطق آزاد را محدود ساخته بود صورت گرفت. اما امروز جمهوری آذربایجان علیرغم صرف میلیاردها دلار سرمایه و واگذاری بلندمدت درصد زیادی از عواید فروش انرژی به شرکتهای غربی، همه این زیرساختها را در معرض تهدید و نابودی میبیند و بر همین اساس درصدد صادرات نفت از طریق خاک ایران است. دولت و مسئولین آذربایجان در روند اجرای این سیاست در چند نقطه دچار غفلت استراتژیک شدهاند.
۱) بازیگران اصلی در قفقاز فقط غرب و ناتو (به واسطه گرجستان) و ترکیه به عنوان بازیگری سنتی در قفقاز نیستند. سران باکو باید میدانستند که وقتی در مراسم گسترده همراه با تبلیغات وسیع در تفلیس و باکو خطوط انتقال انرژی و احداث راههای مواصلاتی را افتتاح میکنند باید در انتظار حرکت سایر بازیگران این نقطه استراتژیک باشند.
۲) انتقال نفت و گاز باکو به غرب که حدود یکصد سال ۹۵ درصد انرژی روسیه تزاری و شوروی سوسیالیستی را تامین کرده است با هدف تاثیرگذاری بر استفاده روسها از اهرم انرژی علیه اروپا، نوعی تفافل یا تصور غلط از اثرات این حرکت را برای سران جمهوری آذربایجان موجب گردید، بدون اینکه تصوری از آینده تحولات در قفقاز و نوع و اندازه واکنش روسها وجود داشته باشد.
تاریخ تحولات در قفقاز نشاندهنده حوادث بسیار در این نقطه چهارصد هزار کیلومترمربعی است. از اینرو تصور ثبات دائمی و برنامهریزی مستمر برای ایجاد برنامههای درازمدت بهویژه برای کشورهای کوچکی که توان دفاع از خود را ندارند تصوری غلط و حاکی از بیاطلاعی از حوادث و فراز و نشیبهای تاریخی در قفقاز است.
تحولات جدی در حوزه دریای سیاه و مدخل قفقاز میتواند این حوزه را به یکی از بحرانیترین مناطق جهان مبدل سازد به گونهای که اگر روسها در مواضع خود پافشاری کنند، احتمال آغاز جنگ سرد دیگری قوت خواهد گرفت. براین اساس منشأ بروز چنین وضعیتی باز هم نقطهای از قفقاز خواهد بود. پس از جنگ دوم جهانی برای نخستین بار بحران آذربایجان و اولتیماتوم غرب به شوروی برای تخلیه خاک ایران و این بار غرب قفقاز و خاک گرجستان.
در چنین شرایطی ترتیبات امنیتی در قفقاز دچار دگرگونی خواهد شد، نخستین آسیب متوجه آذربایجان است که همه تخممرغهای خود را در سبد غرب قرار داد و اکنون با انفجار مشکوک خط لوله خود در داخل خاک ترکیه همه صادرات یک میلیون بشکهای خود را از دست داده و مسیر انتقال از طریق خط لوله گرجستان و تانکرهای ریلی را منتفی شده میبیند. لذا تنها مسیر موجود و ممکن خاک ایران و استفاده از حریم از همیشه امنتر جمهوری اسلامی است.
با حوادث رخ داده در غرب قفقاز که در حال تغییر شکل جغرافیای سیاسی و استراتژیک این منطقه است، جمهوری آذربایجان میبایست در سیاستهای خود تجدیدنظری جدی کند.
در طول سالهای گذشته حوادث تلخی مانع توسعه روابط میان دو کشور شده است، با از میان برداشتن مواضع توسعه روابط و همکاریها و حذف واسطههایی که همواره جریانات سیاسی در جمهوری آذربایجان را به ضدیت و تقابل با ایران تحریک میکردند، در این دوره خطیر میتواند شرایط را به سمت تعاملی منطقی و برخاسته از منافع مشترک سوق دهد. بیگمان ایران امروز با ایران سالهای ۱۸۱۳ و ۱۸۲۸ (سالهای عقد ننگنامههای گلستان و ترکمنچای) و نیز سالهای ۱۹۱۵-۱۹۲۰ (پس از فروپاشی تزاریسم و غفلت تاریخی که سلطه مجدد روسها را فراهم ساخت) و نیز آغاز دهه ۱۹۹۰ که فروپاشی کمونیزم بستر روانی و تاریخی مناسبی را برای بازگشت دو ملت جدا افتاده از هم به آغوش یکدیگر را فراهم ساخت، تفاوتهای ساختاری و بنیادین دارد. امروز ایران یکی از ارکان اصلی امنیت جهانی است. بر همین اساس امنیت جمهوری آذربایجان امنیت ایران است. این واقعیت را باید مسئولین و سران آذربایجان درک و براساس یک نیاز تاریخی با کشوری که همواره خواهان ثبات و امنیت آنها است نسبت به تغییر سیاستهای گذشته خود اقدام نمایند. در این صورت درخواهند یافت که هیچ ملت و دولتی همانند ایران خواهان عزت واقعی و امنیت آنان نیست.
حمید صفری
منبع : روزنامه جامجم
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ابراهیم رئیسی سقوط بالگرد رئیسی رئیسی شهدای خدمت سیدابراهیم رئیسی ایران شهادت بالگرد تبریز حسین امیرعبداللهیان
تهران هواشناسی کنکور امتحانات نهایی شورای شهر تهران شهرداری تهران هلال احمر سانحه بالگرد رئیسی پلیس مشهد سیل قوه قضاییه
قیمت دلار قیمت خودرو بورس قیمت طلا خودرو بازار خودرو یارانه دلار یارانه نقدی حقوق بازنشستگان بازنشستگان سایپا
سینمای ایران شهادت رئیس جمهور تلویزیون سینما لیلا حاتمی داریوش ارجمند آیت الله سید ابراهیم رئیسی هنرمندان شعر رسانه ملی سریال جشنواره کن
کنکور ۱۴۰۳ تجهیزات پزشکی دانش بنیان باتری
رژیم صهیونیستی روسیه جنگ غزه ترکیه فلسطین امیرعبداللهیان آمریکا اسرائیل غزه چین حماس ولادیمیر پوتین
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران لیگ برتر انگلیس فدراسیون فوتبال بازی لیورپول منچسترسیتی
هوش مصنوعی مایکروسافت گوگل اپل سامسونگ تبلیغات آیفون طبیعت موبایل ناسا تلفن همراه
سلامت سرطان سزارین قهوه خواب آلزایمر رژیم غذایی کاهش وزن طول عمر مغز انسان افسردگی فشار خون